سرلشکر
جعفری در «دستخط»
فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: این نوید
را به همه مردم ایران میدهم که تقریبا تمامی موشکهای سپاه مجهز به فناوری نقطهزنی
شده است.
فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: این نوید
را به همه مردم ایران میدهم که تقریبا تمامی موشکهای سپاه مجهز به فناوری نقطهزنی
شده است.
به گزارش تسنیم، سرلشگر پاسدار محمدعلی
جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران شب گذشته(چهارشنبه 6مهر) به مناسبت هفته دفاع مقدس
در برنامه «دستخط» سیما حاضر شد و به سوالات متعددی پاسخ داد.
متن زیر مشروح مصاحبه سرلشگر جعفری با
دستخط است:
از مسائل روز شروع کنیم، به خصوص بحث
ناراحتکننده میانمار که اخیرا سپاه پاسداران اطلاعیهای صادر کرد که کاری که نیاز
باشد و بتوانیم برای کمک به آنها انجام دهیم، انجام خواهیم داد. چه رصدها و چه
کارهایی را در حوزه بیرون مرزها انجام دادید؟ آیا سپاه میتواند ورود پیدا کند یا
خیر؟
این حادثه بسیار غمبار و اسفناک در واقع
دنباله جنایتهای دیگری است که دشمنان اسلام و در راس آنها، رژیم صهیونیستی دار
برای ضربه زدن به اسلام و مسلمانان در سراسر دنیا برنامهریزی میکند. سپاه
پاسداران با بیانیهای که صادر کرد که برای کمک به همه مسلمانان جهان که تحت ستم
هستند، هر نوع آمادگی را دارد. البته با توجه به فاصلهی ما با کشور میانمار، دوری
و ضعف ارتباطات دیگر که وجود داشت و دارد، خیلی کمکهای مستقیم که به دیگر
همسایگان و کشورهای همسایه درباره همین نوع مسائل داشتند، از نوع داعش یا ناامنیهایی
که در کشورهای مشابه بود، نمیتوان آنجا انجام داد ولی اقدامات متفاوت است.
امیدواریم با تلاشهایی که دولت جمهوری
اسلامی میکند و آمادگی که در مردم ما وجود دارد، برای ارسال کمکها و استقرار
اینها و اسکان اینها و اقدامات دیگر که در بیان آن در اینجا معذور هستیم، با
همکاری دولت و تلاشهایی که میشود، امکانات ارسال شود.
وارد مسائل خارجی شدید؛ سپاه پاسداران
جمهوری اسلامی مدتی است که هم حضور مستشاری قوی در عراق و سوریه دارد، شاید اوایل
برای مردم این مسئله سوال بود ولی الان تقریبا این جا افتاده است که برای امنیت
ملی خودمان در آنجا حضور داریم و البته برای کمک به همنوعان و مبارزه با تروریسم
حضور داریم. الان کار در سوریه و عراق چطور پیش رفته است و چقدر امیدوار هستید؟
شکستهای سنگینی را داعش متحمل شده است ولی آن چنان غده سرطانی شده است که به این
زودیها جمعشدنی نیست و کار میطلبد.
البته خوشبختانه با تلاش هایی که انجام
شده داعش این دشمن قسمخورده اسلام و این محصول استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی
علیه انقلاب اسلامی و ملتهای منطقه در عراق کارش رو به پایان است و مناطق بیابانی
حوالی مرز سوریه و عراق باقی مانده است و ان شاالله آنها هم پاکسازی میشود.
البته این پدیده چیزی نیست که به طور
کامل و 100 درصد در کشور عراق تمامشدنی است ولی در برخی مناطقی که جغرافیای طبیعی
و انسانی به آنها اجازه میدهد، به صورت پراکنده ممکن است در آینده باقی بمانند و
ناامنیهایی را برای ملت عراق و این کشور ایجاد کنند.
در سوریه هم منطقه زیادی باقی نمانده که
از لوث وجود داعشیها پاکسازی شود. گروههای دیگری البته در سوریه باقی میمانند؛
النصره و دیگر گروهها که در غرب سوریه هستند. ولی کار بسیار بزرگی در طی این چند
سال صورت گرفت که برنامههایی که دشمن برای این دو کشور مسلمان منطقه داشتند که هم
ناامنی ایجاد کنند و هم مناطق قابل توجهی از این دو کشور را به دست عناصر تکفیری
بسپارند، عملی نشد و این توطئه خنثی شد.
به نظر میرسد ما در آینده با نوع دیگری
از ناامنیها توسط این تکفیریها و نیروهای داعشی یا از جنس داعشی که حامی و
پشتیبان آنها امریکا و اسرائیل هستند، مواجه هستیم؛ یعنی نمیتوانیم خوشبینانه
نگاه نکنیم.
یعنی نوع این مسائل چه تغییری میکند؟
قابل پیشبینی نیست، اما ممکن است در
منطقه خاصی مستقر نباشند که تحت سلطه آنها باشد، ولی در جمعیتها پخش شوند و این
طبیعی است که سالها برای این که به صورت کامل با اشراف اطلاعاتی و کار اطلاعاتی
در جمعیتها بتوانیم شناسایی کنیم و از بین ببریم، زمان میبرد مگر این که آنها
کشور دیگری را برای مزاحمتهای خود انتخاب کنند و در انجا متمرکز شوند.
این تمام نمیشود؛ یعنی تلاش و گسترش
اینها برای مقابله با کشورهایی که به دنبال استقلال هستند و کشورهایی که نمیخواهند
هماهنگ باشند با امریکا و اسرائیل ادامه دارد. ملتها و مسلمانان آماده مقابله با
این پدیده جدید باشند.
آمریکا و غربیها سر حضور مستشاری ما در
عراق و سوریه همیشه جوسازی کردند و فشارهای رسانهای و تبلیغاتی را در این زمینه
داشتند. پاسخ ما به امریکا و غربی ها چه بوده است؟ و آیا الان صرفنظر از حضور
مستشاری، نیروهای رزمنده و نظامی در آنجا داریم؟
ما اصل کمکی که میکنیم کمک فکری و
انتقال تجربه است و کمکهایی است که دولتهای مستقر در این کشورها – کمکهایی که
از جمهوری اسلامی میخواهند -... کمترین نوعش کمک نیرویی و نیروی انسانی است که ما
انجام میدهیم. انها هم نیاز ندارند، چون خودشان رزمنده به اندازه کافی دارند و
نیروی مردمی مسلح دارند، ولی ممکن است آموزش نداشته باشند و انتقال تجربه نیاز
باشد که عمده کاری است که جمهوری اسلامی انجام میدهد.
سلاح و امکانات هم طبیعی است که امر
رایجی است و ما به کشورهای دوست و همسایه خود همانند دیگر کشورها بنا به درخواست
دولتها کمک میکنند، ما هم کمکهایی که از طرف آن دولتها درخواست شود، انجام میدهیم
ولی دنیا برعکس شده است. آنها حامی اصلی تروریست هستند و همه میدانند و اخیرا در
منطقه دیرالزور چند مورد شاهد بودیم که برای نجات برخی از سران نیروهای داعشی،
آمریکاییها تلاش کردند و هلیبرن انجام دادند. اینها روشن است ولی ما را به حامی
تروریست متهم میکنند و خودشان را این گونه نشان میدهند.
این طبیعی است و ما هم هیچ ابایی از این
که بگوئیم کمک به دولتهایی میکنیم که دچار این مشکلات شدهاند، نداریم؛ چون این
را مبارزه واقعی با تروریسم میدانیم.
در حوزه منطقهای برخی معتقد هستند سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی به خصوص نیروی قدس بازویی برای عرصه سیاست خارجی ما است،
در کنار وزارت امور خارجه قرار میگیرد. از این دو ابزار با هم و در کنار هم
استفاده میکنیم. آیا چنین تحلیلی درست است؟ هماهنگیهای لازم در این زمینه وجود
دارد؟
بله. دقیقا درست است. چون دشمنان هدفشان
ایجاد ناامنی و برهم زدن امنیت در این کشورهاست، از طریق توسعه گروههای تروریستی؛
نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم وظیفه این را دارد که به ملتهای منطقه
به خصوص در رابطه با برقراری امنیت انها کمک کند.
یکی از موضوعاتی که مردم میبینند و
ناراحت میشوند، موضوع یمن است که واقعا به آنها ظلم میشود؛ دیگری مردم بحرین
هستند. در این زمینه حرفهای گفتنی شاید زیاد باشد و نتوانید در این تریبون بیان
کنید. آیا نیروی قدس و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آن جا هم برنامهریزی
دارد؟
کمکهای جمهوری اسلامی از بستر نیروی
قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همین کمکهایی است که تاکنون اعلام شده است. کمکهای
مستشاری و انتقال تجربه، حتی برای ساخت سلاحهای دفاعی که ملتهای مظلوم منطقه
نیاز دارند و طبیعی است که این نوع کمکها انجام بگیرد.
هر کشوری که نیاز داشته باشد و درخواست
کمک کند، این کمک را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام میدهد، اما با توجه به
شرایط خاصی که در کشور بحرین وجود دارد چنین درخواستهایی وجود نداشته است.
در همین سفر، یک خرید عظیمی تسلیحاتی را
عربستان از آمریکا داشت و خیلی روی این مانور کردند. این چنین خریدها در معادلات
منطقه تاثیرگذار است؟
نخیر. دشمنان ما اعم از امریکاییها یا
اسرائیلیها یا متاسفانه عربستانیها که به نوعی اخیرا در جبهه مقابل قرار گرفتهاند
و با مردم مظلوم یمن میجنگند و هر روز بمباران میکنند که شاهد هستیم، اتکای به
این سلاح و امکانات دارند، ولی تجربه نشان داده است سلاح و امکانات جواب نمیدهد.
در جنگ خودمان جواب نداد، در جنگ 33
روزه و جنگ 8 روزهای که اسرائیلیها با حزبالله لبنان و مردم محاصره شده غزه
داشتند، جواب نداد. اینها را تجربه کردند. در یمن هم همین تجربه اثبات شده است که
سلاح و امکانات جواب نمیدهد. عربستانیها پول مفت دارند و امریکاییها هم دارند
اینها را میدوشند. سلاح را به اینها میفروشند.
به همین دلیل است که میگویند یکسری
پیغامهای پنهانی را فرستادند تا روابط با جمهوری اسلامی ایران را از سر گیرند؟
شاید این باشد. نمیدانم! جمهوری اسلامی
که خیلی نقش ندارد. وقتی ما حرف حق را میزنیم و از اسلام دفاع میکنیم و از مردم
مظلوم منطقه دفاع میکنیم و حرف حق را بیان میکنیم، همیشه پایدار است و جای خودش
را باز میکند و به مرور دارد این اتفاق در منطقه رخ میدهد.
مردم ما همیشه نیروهای نظامی و انتظامی
و امنیتی را دعا میکند و یک علاقهمندی به خاطر این امنیت پایدار در کشور دارند.
اتفاقی در خرداد ماه در تهران رخ داد و قضیه مجلس و مرقد امام (ره) بود که خود
حضرتعالی هم شخصا ورود کردید و در اصل میدان حادثه رفتید. خیلی موارد گفته شده،
شاید از زبان فرمانده کل سپاه شنیدنی باشد که این بر اثر یک غفلت بود یا برنامهریزی
دقیق و حسابشده داشت؟
این حوادث و نا امنیهایی از این
نوع که ایجاد میشود، یکی دو مورد اولش طبیعی است؛ مهم این است که پتانسیل و ظرفیت
بسیار عظیمی برای مقابله با ناامنیهایی از این نوع در جمهوری اسلامی وجود دارد،
علتش هم این است که امنیت ما وابسته به مردم و اعتقادات و باورهای مردم است.
بعد از این حادثه به سرعت طرحهای دفاعی
و امنیتی در خیلی جاها حال اجراست.
بعد از آن، اتفاقی رخ داد که خنثی شود؟
بله، آمادگی برای اجرای دوباره داشتند.
مهمتر از همه، آن اشراف اطلاعاتی است که باید قبل از وقوع حادثه بر آنها وجود
داشته باشد. اشراف اطلاعاتی کامل و 100 درصد که نیروهای اطلاعاتی اشراف خودشان را
بیشتر کردند که خیلی از گروهها بعد از این حادثه دستگیر شدند و مقابله شد.
الان کشور ایران را با کشورهای اروپائی
مقایسه کنید حوادثی که در آنجا ناامنی ایجاد کرده است و تکرار میشود، اصلا قابل
مقایسه نیست. در جمهوری اسلامی حداقل از تکرار این موارد جلوگیری شد و این موفقیت
بزرگی است.
نکتهای که در این حادثه وجود داشت این
بود که خود حضرتعالی وارد شدید. حتی از سردار سلامی شنیدم که به ایشان گفتید در
مجلس چنین اتفاقی افتاده است و شما بروید. وقتی ایشان به مجلس رسیدند، شما را در
صحنه دیدند. چطور شد؟ ظاهرا وارد صحن هم شدید.
یکی از ویژگیهای نوع مدیریت و فرماندهی
انقلابی سپاه بر انجام ماموریتهایش، فرماندهی در میدان و صحنه است. یک حسن بزرگی
که وجود دارد آرامشی است که نیروهای رزمنده و مدافع با حضور فرمانده در کنار خود
خواهند داشت و قوت و قدرت میگیرند و ماموریتشان را انجام خواهند داد.
یکی هدایت صحنه و دیگری قوت قلبی است که
نیرو مدافع و رزمنده و امنیتی خواهند داشت. مجموعه اینها کمک میکند که بحران سریعتر
حل شود. آن روز هم من جلسه داشتم و نتوانستم جلسه را تمام کنم و به دیگری سپردم و
به صحنه آمدم.
وقتی اطلاع اولیه را دادند فکر میکردید
چنین شده باشد؟ پیشبینی ذهنی در این باره داشتید یا خیر؟
این غافلگیرانه بود. البته این مدل خیلی
پیشبینی نمیشد. اگر این نوع عملیات توسط اینها پیشبینی شده بود، قطعا اقداماتی
انجام گرفته بود. همین حادثه اگر در کشور دیگری اتفاق افتاده بود که تروریستها
توانسته بودند نزدیک پارلمان شوند، خیلی ماجرای دیگری اتفاق میافتاد. ماجراهای
مشابه هست که چند روز به طول انجامیده بود.
با تانک و توپ در کشورهای دیگر مقابله
میکنند. در جمهوری اسلامی با دو الی سه دسته از نیروها این برطرف شد. ظرف چند
ساعت بود.
حضرت آقا چیزی در این باره خدمت شما
نگفتند؟
تاکیدی که حضرت آقا بعد از این ماجرا
داشتند، برای برقراری موضوع امنیت اماکن حساس و حیاتی بود که تاکید بیشتری داشتند
و هم بر موضوع اشراف اطلاعاتی تاکید داشتند. هماهنگیها در حال انجام است و انجام
میگیرد. کارهای خوبی هم انجام شده است و امیدواریم تکرار نشود.
اتفاق بعدی که به قول خودمان جگر مردم
را حال آورد، حمله موشکی سپاه به مقر داعشیها بود که همه طیفهای سیاسی و مردم از
این حرکت دفاع کردند. این حرکت را بعد از این اتفاق طراحی کردید یا از قبل در ذهن
داشتید؟
نخیر. بعد از این اتفاق انجام شد و لطف
و عنایت خداوند بود، چون همه مردم و ما دنبال انتقام و جبران این حادثه بودیم. این
به ذهن ما رسید و با مشورتهایی که انجام دادیم، پیشنهاد را محضر حضرت آقا حدود
چند روز قبل از آن دادیم. ایشان هم با ملاحظاتی که به مردم آسیب وارد نشود، با این
شرط که به مردم آن منطقه آسیب نرسد، موافقت کردند.
ما هم تلاش کردیم که چنین باشد. بیشتر
از این میتوانستیم اقدام کنیم ولی به خاطر ملاحظات و توصیه رهبری در حد 6-5 موشک
جواب اینها را دادیم. به لطف خدا موشکها دقیق هدایت شد و تلفات بسیار سنگینی به
اینها وارد شد.
این چیزی که خیلی از کارشناسان حوزه
موشکی اظهار دارند این است که نقطه زنی موشکی یک پیامی دارد که آن کسانی که باید
گرفتند؟
بله. من فکر میکنم بزرگترین پیام این
بود که موشکهای جمهوری اسلامی از روی یک کشور دیگری به نام عراق عبور بکند و وارد
کشور ثالثی به نام سوریه شود و در نقطه بسیار محدودی که 50 متر در 100 متر است،
فرود بیاید.
کسی این مسئله را باور نمیکرد که موشکهای
جمهوری اسلامی و موشکهای سپاه نقطهزنی کند. چند سالی است که این را اعلام کردیم
که به این فناوری رسیدیم. الان نویدش را به همه مردم ایران میدهم که تقریبا تمامی
موشکهای سپاه مجهز به این فناوری شده است.
به نظر من موفقیتی که سپاه در این عرصه
بعد از دفاع مقدس به دست آورده نیروی جوان با اعتماد به نفس و تقوای عجیب و غریبی
است. وقتی برای شهید حججی چنین اتفاقی رخ داد، برای خیلی از جوانان متدین هم سخت و
عجیب بود. خیلیها نمیتوانند این صحنه را ببینند. کسانی که دیدند هم ماندهاند که
چطور نیروپروری است؟ این از کجا نشات میگیرد؟
ریشه همه اینها در حرکت تاریخی امام
حسین (ع) در عاشورا و کربلاست. این انتظاری است که خدای متعال از هر مومن واقعی
دارد. هر مومن واقعی تنها در صورتی ادعای ایمانش - بر اساس آیه 14 سوره حجرات -
صدق میکند که بعد از ایمان به خدا و پیامبر، جهاد با مال و جان کند.
این حرکت در مجموعه سپاه پاسداران، در
مراسم شهید حججی عرض کردم که امروز بیش از 20 هزار جوان مشابه شهید حججی در سپاه
سازماندهی شدهاند. من امروز با جرات میتوانم این را بیان کنم به خصوص حدود
10 سال است که در سپاه پاسداران نیروهای انقلابی مومن با استعداد و ضریب هوشی بالا
غالبا تحصیلکرده وجود دارند.
تفاوتی که در گزینش سپاه پاسداران
انجام گرفت این است که نیروهای دانشاموخته تحصیلکرده دانشگاهی و مومن انقلابی را
با مدارک لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکترا وارد سپاه میکنیم. اینها با یک دوره 6
ماهه یا 9 ماهه پاسداری که میگذرانند، وارد خدمت میشوند. شهید حججی یکی از این
افراد است.
شهید حججی یک نیروی فرهنگی و دانشجو در
شهر نجفآباد بود که فعالیتهای اولیه او در عرصه فرهنگی و جهادی بود. بعد، این
کارها او را ارضاء و اغناء نکرد و با اصرار وارد سپاه شد و در لشگر زرهی نجف آباد
پاسدار و مشغول خدمت شد.
دیداری با آقای رئیسجمهور داشتید، به
همراه چند تن از همکاران بود. این دیدار چطور بود؟ چه چیزهایی مطرح شد؟
دغدغههایی بود که در ذهن فرماندهان
سپاه ایجاد شده بود. بعد از انتخابات... در شرایط انتخابات که شرایط خاصی بود و
متاسفانه نباید این شرایط ایجاد میشد البته به نظر ما خیلی از دلسوزان اصلی نظام
رنجش خاطری برایشان ایجاد شد از این فضایی که در انتخابات بود.
شرایط بعد از انتخابات به گونهای شد که
لازم بود، چنین حرکتی انجام شود. بیشتر با این هدف یعنی هدف ایجاد وحدت و انسجام و
جلوگیری از شکافی که بین نیروهای انقلاب احساس میشد که دارد پیش میآید، با برخی
از شخصیتهای دیگر هم دیدار کردیم. از جمله با رئیسجمهور دیدار کردیم و دغدغهها
را مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کردند. این موضوع جلسه بود.
جلسه تند و انتقادی نشد؟
نه، جلسه خوبی بود. البته بحث
انتقادی بود ولی در مجموع ایشان هم از این استقبال کردند، چون هدف مخلصانه بود و
از روی اخلاص انجام گرفت.
ان شاالله اثر خود را خواهد گذاشت.
ایشان هم جواب مثبت دادند. تاکنون هم که
خوب پیش میرود.
گفتید غیر از رئیسجمهور با چند تن دیگر
هم دیدار داشتید. نمیتوانید نام ببرید؟
جعفری: با روسای دیگر قوا، برخی مسئولین
دیگر هم این جلسات بود.
پربارترین با رئیسجمهور بود؟
بله.
امور خارجه آمریکا، ایجاد شده، بحث
بازدید امریکاییها از مراکز نظامی ما است که بارها جمهوری اسلامی این را رد کرده
است. به عنوان فرماندهی کل سپاه چه پاسخی به این زیادهخواهی امریکاییها دارید؟
غیرت هیچ مسئولی در ایران، چه
مسئول نظامی و چه مسئول سیاسی، اجازه نمیدهد که به بیگانه اجازه بازدید از مراکز
نظامی را به بهانه موضوع هستهای بدهد. مطمئنا آنها مواجه میشوند، روزی که
بخواهند فشار بیاورند، الان که در حد حرف این را میگویند. اگر روزی بخواهند فشار
بیاورند که این کار انجام شود ایجاد وحدت و یکپارچگی و انسجام بین همه مسئولین و
همه طیفهای سیاسی را مقابل این خواهند دید.
درباره توان موشکی هم خیلی صحبت کردند و
ما همیشه اعلام کردیم توان موشکی قابل مذاکره نیست و فعالیتها را ادامه دادیم.
خبر جدیدی از این فعالیتها و پیشرفتها دارید؟
بله. این توان موشکی را هم عرض کردم که
غیرت سیاسی دولتمردان ما غیر از نظامیها و سرداران و فرماندهان، این اجازه را نمیدهد
که توان موشکی و دفاعی ما که امروز تبدیل به دفاع از ناموس شده است، اجازه معامله
بر سر توان موشکی را نمیدهند. کسی با این معامله نمیکند و بدون تردید دشمن این
آرزو را به گور میبرد.
از توان موشکی که نقطه زنی بود و برای
داعش استفاده شد ممکن است بار دیگر استفاده کنیم؟
بله. هر جایی که لازم باشد استفاده می
کنیم به خصوص آنهایی که باید بفهمند و احساس تهدید از این توانمندی جمهوری اسلامی
را کنند این احساس را کردند. یکی از نکاتی که من اشاره کردم این است که دشمن
بخواهد این تحریمهای جدیدی که به بهانههای مختلف در عرصه دفاعی و تسلیحاتی و
موشکی ایجاد کند، بدون تردید بخواهد فشار خود را اجرایی کند ما اعلام کردیم باید
فاصله بگیرد؛ به خصوص آمریکاییها از مرزهای جمهوری اسلامی!
موشکهای با برد 2 هزار کیلومتر باید از
مرزهای ایران فاصله بگیرند و این را قبلا اعلام کردیم. چون این چیزی نیست که با آن
معامله کنیم و بخواهیم سر این مسئله کوتاه بیاییم.
تحرکاتی که در منطقه خلیج فارس امریکاییها
و ناوهای آنها دارند و چندین بار سردار فدوی به آن اشاره کردند و ظاهرا امریکاییها
توقعی دارند که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی با آنها هماهنگ باشد. در این زمینه چه
پیامی به امریکایی ها دادهایم و خط قرمز ما چه هست؟
الان هم همه دنیا میداند شاهرگ اقتصادی
دنیا، نفتی است که از خلیچ فارس خارج میشود و در این گلوگاه حساس، آنها باید
مراقب نیروی برقرار کننده امنیت منطقه که جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه
هستند، باشند و هستند. آنها ملاحظه این امر را میکنند.
البته بعد از حادثه سال گذشته نیروهای
آمریکایی در جزیره فارس، امریکاییها دنبال جبران آن ضربهای هستند که خوردند و میخواهند
به این صورت اقتدار خود را حفظ کنند. این ظاهر و تظاهر به قدرتنمایی طبیعی است
ولی وقتی پهبادهای ما بالای سر ناوهای آنها حرکت میکنند و فیلمها و عکسهایش را
مردم دیدهاند، آنها نمیتوانند حرکتی انجام دهند تا زمانی که این شرایط وجود
دارد، این نشان دهنده اقتدار جمهوری اسلامی و سپاه در منطقه خلیج فارس است.
سردار چه سالی ازدواج کردید؟
حدودا یک سال بعد از شروع جنگ بود. سال
60 بود.
چطور آشنا شدید؟
در جنگ بود. با اخوی حاج خانم در جنگ
آشنا شدیم.
چطور آشنا شدید؟
چند ماهی از حضور ما در جبهه سوسنگرد
گذشته بود که یکی از شهدای بزرگوار مدافع حرم که همان سال 59 در سوسنگرد محل رزم و
عملیات و سنگر بود، زندگی میکردیم و هم جنگ بود، ایشان روحیه خاصی داشت و در همان
صحنه جنگ بچهها را به هم وصل میکرد که با هم ازدواج کنند.
به ما هم چند بار به شوخی و جدی این حرف
را زده بودند و تا زمانی که جناب حاج آقا بشردوست یک طلبه بودند و در جبهه سوسنگرد
حاضر شدند، انجا با خود ما رفیق شده بودیم و در این جمع بودند. ما که خیلی خبر
نداشتیم، ولی ایشان که واسطهگری میکرد، همان شهید، با ایشان صحبتی کرده بود و
متوجه شده بود که همشیرهای دارند که اهل رزم و علاقهمند به رزم و جنگ و جبهه
هستند و با واسطهگری که ایشان کردند ما با هم آشنا شدیم و برای خواستگاری رفتیم.
واقعا اهل رزم بودند؟
(میخندد) علاقهمند به رزم بودند. برای
همین وقتی ازدواج کردیم مستقیم همراه من به جبهه آمدند. خود جبهه نبود. در پشت
جبهه یعنی در اهواز مستقر بودند، هم در بسیج شهر اهواز فعالیت داشتند و هم نقطه
شروع زندگی ما از اهواز و جبهه بود با این که توپهای دشمن به اهواز میرسید.
خطبه عقد را چه کسی خواند؟
خطبه عقد در بابلسر بود؛ عقد کردیم،
بدون معطلی ایشان را جبهه بردیم. البته به جبهه آمدند نه این که برده باشیم.
خودشان داوطلبانه آمدند. (میخندد)
وسایل زندگی ما هم جهیزیه مختصری بود که
قابل انتقال به اهواز نبود ولی به یاد دارم، همراه خانمم و حاج اقا بشردوست با
قطار، یک کارتون وسیله زندگی خودمان را بردیم. چیزهایی که کمبود بود در اهواز تهیه
کردیم. همه در دو کارتون جا گرفت.
مهریه چقدر بود؟
14 سکه بهار آزادی بود.
از ابتدای زندگی تاکنون شده است که برای
ایشان عاشقانه بنویسید؟ برای برخی از مردم جالب است که بدانند سرداران اهل این چیزها
هستند یا خیر؟
روزهای اول زندگی مصادف با عملیاتهایی
بود که در سوسنگرد انجام میگرفت، عملیات طریقالقدس و چزابه که درگیریهای
عملیاتی داشتیم. ایشان در اهواز بود و هفتهای یک شب یا دو شب میتوانستیم به خانه
برویم. شبهایی که عملیات بود بیشتر فاصله میافتاد تا بتوانیم به منزل بیایم.
گاهی که دیر میشد، در مقطعی هم که بچهدار
شدیم در مدت کوتاهی که ایشان به عقب برای وضع حمل آمدند، آن موقع بله، نامهنگاری
داریم.
نامه های شما را دارند؟
بله. نگه داشتند.
چند فرزند دارید؟
4 فرزند دارم.
پسر یا دختر؟
جعفری: سه پسر و یک دختر دارم.
دختر برای پدر خیلی عزیز است.
بله. اولی دختر بود که همه ازدواج
کردند.
نوه هم دارید؟
بله.
چند نوه دارید؟
6 نوه دارم.
با نوهها بیشتر کیف میکنید؟
بله. نوهداری یک عالم دیگری است.
احساس پیری که نمیکنید؟
خیر.
با بچهها بحث سیاسی دارید؟
بله. وقتی شرایط باشد بحث خواهد بود.
البته سعی میکنیم مسائل کاری کمتر در خانه مطرح باشد، ولی مسائل سیاسی جزو زندگی
همه مردم است.
تفکرات بچهها به شما نزدیک است؟
بله. الحمدالله همه هماهنگ هستیم.
جرات دارند نقد کنند؟ فضای شما باز هست؟
بله. نقدی داشته باشند میکنند، مشکلی
ندارد. (میخندد). برخی مواقع بیانصافانه نقد میکنند. توضیح داده میشود بعضاً
قانع هم نمیشوند. به هر حال، اشکالات به خصوص اشکالات اجرایی در کشور ما در موارد
مختلف به خصوص درباره مباحث اصولی و ارزشی اسلامی وجود دارد.
اهل سینما و فیلم هستید؟
بله. فیلم هم نگاه میکنیم ولی فیلمهایی
که مرتبط با مجموعههای خودمان باشد، یعنی سپاه در تولید حمایت کرده یا در تولید
نقش داشتهایم، قطعا نگاه میکنیم. فیمهای دیگر را زمان جشنواره ها میبینیم.
آخرین فیلمی که دیدید چه بود؟
«ماجرای نیمروز» بود.
که در جشنواره، سیمرغ هم برد.
بله.
ماجرای نیمروز را نگاه کردید به خاطرات
و تجربیات شما با منافقین نزدیک بود؟
بله البته برای من خیلی جالب بود چون ما
در صحنه عقب نبودیم چون در جبهه و جنگ بودیم. ماجراهایی که میشنیدیم و خبر
داشتیم، ولی درگیر عملیاتهای سوسنگرد بودیم. این فیلم برای من جالب بود.
اهل ورزش هستید؟
پیادهروی بله.
اهل فوتبال نیستید؟
خیر. فوتبال برای ماها ضرر دارد و توصیه
هم نمیکنند.
اهل طرفداری از تیم خاصی نیستید؟
خیر. قرمز و آبی را علاقه داریم و بازیهای
هر دو را فرصت باشد نگاه میکنیم.
ممکن است با برد یکی خوشحال شوید ولی
اینجا بازگو نمیکنید. (میخندد). در این چند وقت که با امیران ارتش و سرداران جنگ
صحبت کردیم دوست دارم از مقطع آخر جنگ شروع کنیم که چطور جنگ به پایان رسید؟ برخی
میگویند یک اختلاف روشی بین ارتش و سپاه در اواخر جنگ باعث شد که نیروی آن اوایل
تحلیل برود. چنین چیزی را قبول دارید؟
این چیزی که میگویند و شما فرمودید
برای سالهای اخر جنگ نیست، مربوط به بعد از عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک میشود.
یعنی چه سالی؟
یعنی 61 یا 62 بود. اواخر سال 61 و
اوایل 62 بود. این چیزی که بیان میکنند مربوط به آن زمان است، دلیل هم دارد.
دلیلش این است که آن 5-4 عملیات پشت سر هم خوبی که به صورت مشترک بین ارتش و سپاه
انجام شد، یعنی عملیات شکست حصر آبادان، طریقالقدس و فتح المبین و بیتالمقدس
انجام شد، به راحتی انجام میشد دو دلیل عمده وجود داشت.
یکی این که این عملیاتها در خاک کشور
ما انجام میشد. عراقیها آرایش مرزی و خط دفاعیشان در کشور ما خط ناقصی بود و
برخی جاها پهلو به ما داده بودند و خطوطشان ضعف داشت. نکته دیگر اینکه عراقیها
هنوز تجربه این نوع هجومهایی که به آنها میکردیم اعم از هجوم شبانه را به دست
نیاورده بودند. به محض این که برای این نوع عملیاتها آماده شده بودیم فرصتی برای
تمرین و بازسازی این نوع عملیاتها پیدا نکرده بودند.
عامل بعدی این بود که فرصت مینگذاری و
موانع گسترده در خاک ایران نداشتند. این سه عامل بود که باعث شد این عملیاتها را
پشت سر هم انجام دهیم.
با موفقیت هم بود.
بله. با موفقیت انجام شود که معمولا روی
خشکی و زمین بود. بعد از این که خرمشهر آزاد شد و ارتش عراق عقبنشینی کرد، روی
مرزهای خودش رفت. روی مرزها خط مرزی به عراق در دفاع کمک کرد، خیلی جاها از قبل دژ
و خاکریز زده بود و موانع ایجاد کرده بود.
این وضعیت و استقرار و این آرایش که
گرفته شد عملیاتها سخت شد. ما به راحتی نمیتوانستیم شبیه این عملیاتها را انجام
دهیم. برای همین عملیاتهایی که بعد از فتح خرمشهر داخل عراق انجام گرفت، این چند
عملیات اول با موفقیت کامل همراه نبود. مثل عملیات رمضان که 5 مرحله عملیات کردیم
ولی نتوانستیم آنجا را حفظ کنیم. میرفتیم و ضربه میزدیم و برمیگشتیم. والفجر
مقدماتی و والفجر یک این چنین بود.
عملیاتها پیچیده و سخت شده بود. تا
اینکه مدیریت و مرکز طراحی عملیاتی سپاه به این رسید که ما برای این که بتوانیم یک
عملیات موفق انجام دهیم باید زمین بازی را عوض کنیم. یعنی منطقه عملیات را منطقه
جدیدی انتخاب کنیم. منطقهای که اصلا ارتش عراق احتمال نمیدهد که ما در آن زمین
بتوانیم عملیات کنیم.
اینجا تجهیزات و امکانات برادران ارتش و
ساختار اجازه این تغییر را نمیداد. نیروی سپاه به سرعت میتوانستند خودشان را
انعطاف دهند. تویوتا را کنار بگذارند و قایق سوار شوند. البته میگوئیم به همین
سادگی ولی به این سادگی هم نبود ولی امکانش بود. به این صورت شد که از همان سال 62
یعنی عملیات خیبر سپاه و برادران ارتش جداگانه عملیات میکردند.
هیچ عملیات مشترکی نداشتند؟
تقریبا چند سال آخر عملیات مشترکی
نداشتیم. مگر در سال 62 در منطقه مهران عملیاتهای دفاعی یا عملیات قادر که در
کردستان انجام گرفت و عملیات محدود این چنینی بود ولی در بقیه این صورت نبود.
فرماندهی آیتالله هاشمی رفسنجانی در آن
زمان چه تاثیری در هماهنگیها داشت؟
فرماندهی جنگ بر عهده ایشان نبود،
نماینده حضرت امام در جبهه بودند. بیشتر برای هماهنگی ارتش و سپاه بودند. فرماندهی
جبهه سپاه یا قرارگاه همین فرماندهی بود که به عهده فرمانده کل سپاه و فرمانده
ارتش یعنی آقا محسن رضایی و شهید صیاد شیرازی بود. حضرت امام هم فرمانده کل قوا
بودند؛ ایشان نماینده حضرت امام در جبهه بودند. مشکل و مسئلهای بود در میان میگذاشتیم.
آقای پوردستان میگفتند ما اواخر جنگ 12
لشگر داشتیم و عراق تعداد لشگرها را به 40 لشگر رسانده بود. چطور این اتفاق افتاد؟
ما افول کردیم و عراقیها دوباره آخر جنگ قوت گرفتند!
یک مشکلی که در مقاطع مختلف در جبهه
بود، این برهم خوردن توازن قوا بین ایران و عراق بود. اروپاییها و غربیها و
امریکا هم کمک کردند و لشگرها را توسعه میداد. ما اینجا نمیتوانستیم به این سرعت
توسعه دهیم. ما در محاصره نظامی و اقتصادی بودیم.
ولی به موازات این 12 لشگری که برادران
ارتش داشتند، سپاه در 5-4 عملیات فتحالمبین، طریقالقدس، بیتالمقدس و غیره پایهگذاری
حدود 20 تا 22 تیپ و لشگر را انجام داد.
یعنی متوازن بود؟
خیر. در جمع آنها بیشتر بودند. منتها
امکانات و برتری هوایی اینجا نقش تعیینکننده داشت، ولی جبرانکننده این کسری
امکانات مادی یا کمیت نیروی انسانی، آن نیروی ایمان رزمندههای ما و داوطلب بودن
برای رزم بود و این را جایگزین و جبران میکرد.
در اواخر جنگ نامهای که آقای رضایی
نوشتند و تجهیزاتی که خواستند، چقدر در پایان جنگ اثر داشت؟ دولت وقت واقعا
پشتیبان جبهه بود؟
یک مشکل این چنینی حس میشد؛ مثلاً
عملیات والفجر 8 که سال 64 میخواستیم انجام دهیم احتیاج به پشتیبانی و کمک شدید
دولت داشتیم که باید امکانات دریایی و شناور و پل تامین میکرد. آن زمان فرمانده
کل سپاه به حضرت امام نامه نوشتند و گفتند عملیات فاو عملیات مهمی است و میتوانید
انجام دهیم ولی نیاز به کمک بیشتر دولت داریم.
حضرت آقا رئیسجمهور بودند و همیشه
دلشان جبهه بود و میخواستند کمک کنند ولی اختیارات بیشتر دست نخست وزیر بود.
اینجا به صورت کامل معتقد هستیم امکاناتی که دولت میتوانست کمک کند انجام نمیشد
ولی امام فرمان خیلی قاطع و تندی صادر کردند که باید جبهه را کمک کنید. امکاناتی
را بسیج کردند و معاونتهایی را در جبهه گذاشتند، کمک کردند و با این امکانات
عملیات فاو انجام گرفت.
ولی این امکانات و این کمک باید مستدام
میبود و همواره و هر ساله بیشتر میشد تا بتوانیم خودمان را گسترش دهیم. متناسب
با گسترشی که ارتش عراق به خود میداد ما هم باید این را انجام میدادیم. به هر
حال آن طور که باید کمک میشد آن کمک انجام نمیشد.
در مقابل عراقیها از این امر برخوردار
بودند؟
همه دنیا پشت عراق بود. شرق و غرب پشت
عراق بود. بسیاری از امکاناتی که به عراق میدادند حتی پول نمیگرفتند. بعدا به
حساب نفت میگذاشتند که نفت آن را ببرند. این امکانات را به آن صورت کمک میکردند
ولی ایران در محاصره اقتصادی بود و یکی دو کشور به صورت محدود امکانات نظامی میدادند،
اگر پولی داشتیم و خریداری میکردیم.
قطعنامه که پذیرفته شد حس و حال شما و
بروبچههای چطور بود؟
با گریه و اشک همراه بود.
کجا بودید؟
من مسئول قرارگاهی بودم که باید منطقه
حلبچه را حفظ میکردیم که قطعنامه پذیرفته شد و به ما گفتند، عقب بیایید که خیلی
برای ما سخت بود. من هم حسابی به هم ریختم. سردرد شدیدی گرفتم. میگرن و سردرد
گرفتم و از آن زمان دچار این مشکل شدم.
سردار چطور شد که بعد از پذیرش قطعنامه،
عراقیها این اندازه وارد خاک ایران شدند؟ یکسری از آن منجر به عملیات مرصاد شد.
مگر ما آمادگی کامل نداشتیم؟ مرز را رها کرده بودیم؟
این سوال شما مربوط به آن سوال سیاسی میشود
که چرا ما بعد از این که خرمشهر را آزاد کردیم وارد عراق شدیم.
و اینکه چرا آنجا قطعنامه را نپذیرفتیم؟
آنجا قطعنامهای نبود ولی چرا ما وارد
عراق شدیم. حضرت امام با دوراندیشی که داشتند، میدانستند که صدام این که بعد از
آزادسازی خرمشهر اظهار میکند آتش بس و مذاکره کنیم و من حاضرم عقبنشینی کنم و
این چنین هم کرد، حضرت امام اعتماد نداشتند و میدانستند این فریب میدهد.
برای همین ما در طول جنگ دائم حالت
آفندی و عملیاتی روی ارتش عراق داشتیم، به جز دو الی سه ماه اول جنگ این چنین بود.
دو الی سه ماه آخر جنگ هم چنین بود. دقیقا 7 سال و نیم ایران آفندکننده روی عراق
بود. به محض این که قطعنامه توسط ایران پذیرفته شد که در تیرماه سال 67 بود، چند
روز بعد ارتش عراق به ایران حمله کرد.
منافقین را از محور غرب کشور بسیج کرد،
خودش هم از همین محور وارد شد تا خرمشهر را بگیرد. تا نزدیکی خرمشهر هم آمد. این
حالت که علت اصلی ورود به خاک عراق سال 61 این بود که فرصت بازسازی به ارتش عراق
ندهیم که دوباره به ایران حمله کند.
اتفاقی که آخر جنگ رخ داد.
جعفری: دقیقا اتفاقی که آخر جنگ رخ داد
و این اثبات شد این استدلال حضرت امام مبنی بر ورود در خاک عراق.
درباره قضیهای که برای فاو اتفاق افتاد
و ما فاو را از دست دادیم، برخیها میگویند بچههای سپاه سمت انتخابات و کارهای
انتخاباتی رفتند و برای همین فاو از دست رفت؛ چنین مسئلهای درست است؟
خیر. آن موقع اصلا این شرایط نبود. سال
آخر جنگ که توازن قوا بهم ریخت و ارتش عراق به سرعت خودش را گسترش میداد، ولی یک
نوع تردید و ابهامهایی در نیروهای سیاسی و مسئولین سیاسی کشور بود که جنگ را میخواهیم
تمام کنیم و شما یک عملیات عمده کنید و ما مذاکره میکنیم و جنگ تمام میشود. این
چنین روحیهای وجود داشت و خیلی به دنبال تقویت و پشتیبانی جبهه نبودند.
دلیل اینکه وقتی ارتش عراق به فاو حمله
کرد، فاو سقوط کرد، ان بود که ما همزمان در غرب کشور عملیات میکردیم. توان سپاه
متمرکز در غرب کشور و عملیات حلبچه در غرب کشور بود.
به همین خاطر هم تحلیل رفت.
یکی این مورد بود و دیگری این که لشگرها
سه تکه شدند. ناچار بودیم و نیرو کم داشتیم. یکی دیگر هم این بود که فرماندهی و
هدایت و مدیریت متمرکز بر آن بود و دشمن از این کمبود نیرو و عدم آمادگی در جنوب
استفاده کرد و علت سقوط فاو همین بود.
سال 71 فرمانده نیروی زمینی شدید. 78 هم
فرمانده نیروی زمینی بودید؟
من 13 سال فرمانده نیروی زمینی بودم؛ تا
83 بودم.
فتنه 78 هم به خاطر دارید؟
بله. فرمانده نیروی زمینی بودم آن موقع،
البته فرمانده قرارگاه ثارالله تهران یک سال بعدش شدم. سال 79 بود.
آنچه در 18 تیر 78 اتفاق افتاد برخیها
میگویند مقدمهای برای فتنه 88 بود. چنین چیزی را قبول دارید؟
در رابطه با ایجاد ناامنی در کشور،
ناامنیهای اجتماعی، دشمن منتظر فرصتی بود تا بتواند با زمینه مسائل فرهنگی،
اجتماعی و اقتصادی این را تبدیل به ناامنی در داخل کند، نا امنی گسترده ایجاد کند
و این ناامنی و اغتشاش در داخل را اهرمی قرار دهد تا فشار وارد کند و کمک آن هم
تهدید نظامی بود.
سال 78 آن آمادگی نظامی را امریکاییها
نداشتند ولی بهم ریختگی داخلی را در سال 78 ایجاد کردند که حتی در کشور قدری گسترش
پیدا کرد. بعد هم نماینده امریکا اقرار کرد به اینکه برنامه ریزی آنها بوده و با
این هدف این اقدام را انجام دادند. متاسفانه برخی از جریانات داخل هم متوجه توطئه
دشمن نشدند و ممکن است برخی متوجه شدند و به این تن دادند که این جزو ننگی است که
در جبهه سیاسی به برخی در داخل کشور میخورد و این در پیشانی آنها وجود دارد.
آمریکایی ها وقتی دیدند زمینه در ایران
برای ایجاد ناامنیها فراهم هست، یازده سپتامبر را ایجاد کردند تا لشگرکشی یه
منطقه کنند و عراق و افغانستان را بگیرند و محاصره ایران را کامل کنند که چنین
کردند. آماده شدند و تهدید نظامی را انجام دادند. برای تحریک مسائل داخلی برنامه
ریزی کردند که سال 88 دوباره آن فرصت ایجاد شد و باز با ناشیگری و غفلت و خیانت
برخی از جریانات سیاسی، ماجرای 88 و آن فتنه بزرگ شکل گرفت.
ولی باز سال 86 تهدید نظامی آمریکا
نتیجه نداد و روی به این تهدید آوردند. اگر تهدیدهای سال 78 و سال 88 همزمان با
آمادگی کامل حمله نظامی امریکا به ایران شده بود، ممکن بود اتفاقات این چنینی رخ
دهد، چون در داخل عدم انسجام و ناامنی هم ایجاد شده بود.
کار خدا بود که در این سالها مقارن با
آن تهدید نظامی نشد؛ یعنی آمادگی نظامی امریکاییها سال 81 و 82 تا سال 86 انجام
شد با آن همزمان نبود والا مشکلات زیادی برای ما ایجاد میکرد. بعد از این که این
مشکلات را پشت سر گذاشتیم این امنیت ایران امروز برقرار شده است.
مردم ما به شما و همه امیران کشور
افتخار میکنند به خاطر همین امنیت پایداری که برای کشور به ارمغان آوردید و
همیشه ما جزء کوچکی از دریای بزرگ ملت ایران بودیم که انشاالله خداوند توفیق
دهد و همه هنرمندان و نویسندگان و تاریخنویسان که در عرصههای مختلف میتوانند حق
دفاع مقدس را درباره نقشی که برای اسلام و انقلاب اسلامی و عزت و افتخاری که به
جمهوری اسلامی داد، بهترین را برای نسلهای آینده منعکس کنند.
برنامه ما با دستخط شما به پایان میرسد.
سردار جعفری:
«بسمالله الرحمن الرحیم
دفاع مقدس 8 ساله ملت بزرگ ایران حماسهای
است که سرنوشت جمهوری اسلامی و انقلاب عظیم جمهوری اسلامی را دگرگون ساخت و علاوه
بر صدور ارزشهای انقلاب اسلامی به منطقه و جهان، باعث عزت بخشی و عظمتدهی به
ایران اسلامی گردید.
درود و رحمت خدا بر ارواح طیبه شهدای
دفاع مقدس و امام راحل(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی و همه شهیدانی که پس از جنگ
تاکنون در عرصههای دفاعی و امنیتی ایران و انقلاب اسلامی جان عزیز خود را تقدیم
اسلام عزیز کردند.
از خدای بزرگ توفیق خدمتگذاری بیشتر و
نهایتا شهادت در راهش را خواستارم.»