اصولگرایان،
اصلاح طلبان و فقر جایگاه حزبی 7مهر-96
مگر باوجود
رهبر انتصابی ولی فقیه که همه کاره وقانون شکن است وبرای بیش از80 میلیون جمعیت
کشور تصمیم گیری می کندو به هیچ فرد و مرجعی پاسخگوی نیست .مهمتر اینکه گفته هایش
برایه مگان فصلا لخطاب است .دیگر صحبت از حزب کردن در این رژیم فاشیستی مذهبی طنز
تلخ تارخی است؟
تهران-ایرنا- جریان های اصولگرایی و
اصلاح طلبی اگرچه به لحاظ معیارهای مورد پذیرش و گفتمان سازی تاثیر گذار بوده اند،
با وجود این نمی توان ایرادات و نقایص آنها را نادیده انگاشت.
به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری
ایرنا، در چند انتخابات اخیر جریان های سیاسی حضور فعال، گسترده و تاثیر گذاری در
میزان مشارکت و جلب آرای مردمی داشتند و جامعه نیز تا اندازه زیادی با آنها همسویی
نشان داد، با وجود این نمی توان از ضعف ها و کاستی های این جریان ها چشم پوشی کرد.
اصولگرایان و اصلاح طلبان دو جریان اصلی سیاسی در کشور هستند که هر کدام بخشی از اقبال عمومی و آرای مردمی را به عنوان پشتوانه خود دارند، به رغم نقش موثر این جریان ها در فضای سیاسی کشور، آنها نقایص و ضعف هایی دارند که نبود وحدت و انسجام، مهمترین آنها است.
نقایص و ضعف این دو طیف سیاسی باعث شده است که اصولگرایان به لحاظ تاثیرگذاری در فضای سیاسی به ویژه در انتخابات، ناکام باشند از طرفی اصلاح طلبان اگر چه از پایگاه مردمی مستحکم تری نسبت به اصولگرایان برخوردار بوده اند، اما به زعم برخی از شخصیت های اصلاح طلب، به دلایلی همچون تنظیم فهرست های انتخاباتی ایراداتی نیز به این جریان وارد است.
**اصولگرایان؛ از خلاء وحدت تا موضع گیری های دوگانه
به طور کلی قطب بندی فضای سیاسی کشور تحت عنوان اصولگرا و اصلاح طلب به معنای کنونی آن به انتخابات 76 باز می گردد و در این دوره بود که دو جریان موسوم به چپ و راست به صورت علنی مواضع خود را در مطرح ساختند.
اصولگرایان، جریانی که به اصول و ارزش ها های اسلامی و انقلابی توجه دارد و عدالت محوری، خدمتگزاری،فقرزدایی و... را شعار خویش قرار داده اند. به رغم ارزش ها و معیارهایی که این جریان بر آن تاکید دارد؛ اما همچون دیگر جریان های سیاسی کشور دارای نقایص و ایراداتی است. عدم وحدت و انسجام از مهمترین نقص هایی که برخی دیدگاه های در بیان نقایص و ضعف های اصولگرایان به آن اشاره می کنند.
نگاهی به چند دوره انتخاباتی به ویژه سال 76 و پس از آن در انتخابات ریاست جمهوری 92 نشان می دهد که عدم اتحاد و اجماع به ویژه در انتخاب یک نامزد واحد در انتخابات ریاست جمهوری از نقایصی است که میان اصولگرایان آشکارا به چشم می خورد.
عدم اتحاد این جریان از یک سو و چند دستگی و موضع گیری تناقض آمیز آنان در قبال رویدادهای سیاسی – اجتماعی و اقتصادی- فرهنگی، از دیگر نقص هایی است که در این جریان وجود دارد. دولت عدالت محور، دولتی بود که با همه ایراداتی که وارده به آن؛ طیف های محتلف جریان اصولگرا از آن توجیه گر و حامی آن به شمار می رفتند.
در انتخابات ریاست جمهوری 92 نیز اصولگرایان به جای اجماع بر انتخاب یک نامزد واحد برای رقابت با جریان مقابلپف چند نامزد را راهی رقابت های انتخاباتی کردند؛ سیاستی که نه تنها به شکست انجامید که چند دستگی، سیاست های چندگانه و ناتوانی آنها را حتی در درون خود به عنوان یک جریان سیاسی مطرح در کشور نشان می دهد.
پس از شکست در انتخابات 92 و آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی نیز اصولگرایان به جای نقد منصفانه و سالم بر تخریب و هجمه های پیوسته به ویژه در حوزه سیاست خارجی با دولت پافشاری کردند؛ سیاستی که باعث شد افزون بر از دست دادن بخشی حمایت از طیف های اصولگرا، تا اندازه ای پایگاه مردمی خود را از دست بدهند.
هر چند اصولگرایان تلاش کردند که با تشکیل «جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی» (جمنا) توان سیاسی خود را برای ورود به رقابت های انتخاباتی بازیابی کنند، اما این اقدام نیز موثر واقع نشد و همچنان اصولگرایان نتوانسته اند به اتحاد و انسجام لازم برای تاثیرگذاری در فضای سیاسی کشور برسند.
**اصلاح طلبان؛ از ائتلاف ها سیاسی تا ضعف در شورای سیاستگذاری
اصلاح طلبی جریانی است که قانونگرایی، شایسته سالاری، آزادی بیان و ... را به عنوان محوریت غالب در گفتمان خود دارد و اصلاح طلبان در جریان چند انتخاباتی که در دو دهه اخیر برگزار شده، توانمندی های خود را در زمینه شناسایی ضعف ها، چالش ها و نقاط قوت و فرصت ها نشان داده اند.
اصلاح طلبان اگرچه در هشت سال دولت های نهم و دهم از حوزه سیاست رسمی کشور کنار گذاشته شدند، اما با موقعیت سنجی، درک ضرورت ها و برخورداری از پایگاه مردمی مستحکم برای ورود به رقابت های انتخاباتی سال 92 و پس از آن همصدا شدند و تا حدودی جایگاه خود را به لحاظ تاثیرگذاری در فضای سیاسی کشور به دست آوردند.
اصلاح طلبان به لحاظ برخی محدودیت هایی که برای آنان در فضای سیاسی کشور وجود دارد؛ ائتلاف های سیاسی را به عنوان بهترین راه حل حضور دوباره در فضای سیاسی کشور در پیش گرفتند؛ ائتلافی که در نهایت با ارائه فهرست های انتخاباتی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا و اجماع بر انتخاب و حمایت از نامزد و احد برای انتخابات ریاست جمهوری، نتیجه مطلوب داد. با وجود اینکه ائتلاف و اجماع به عنوان گزینه منتج به فایده از سوی اصلاح طلبان انتخاب شد، اما برخی دیدگاه ها همین موضوع را به عنوان یک نقص در جریان اصلاح طلبی در نظر می گیرند.
از دیگر انتقادها و ایراداتی که به اصلاح طلبان وارد می شود؛ برخی کاستی های شورای عالی سیاستگذاری موجود در این جریان است به طوری که به زعم برخی دیدگاه ها شورای عالی سیاستگذاری در این جریان، در ارائه فهرست نامزدهای انتخاباتی موفق عمل نکرده است. زیرا گاه افرادی در این فهرست ها قرار گرفته اند که هیچ پیوندی با جریان اصلاح طلبی نداشته اند.
در واقع می توان گفت افرادی مستقل در فهرست اصلاح طلبان قرار گرفته که داعیه اصلاح طلبی داشته اند و پس از پیروز شدن در رقابت ها به نوعی به جریان مقابل یا زوایه دار با جریان اصلاح طلبی گرایش یافته اند.
همچنین ایراد دیگر به اصلاح طلبان این است که به رغم داشتن داعیه تحزب و فعالیت های حزبی؛ این جریان هنوز نتوانسته است به سازوکار حزبی منسجمی که گروه های سیاسی را به عنوان احزاب واقعی مطرح کند، دست نیافته اند.
به طور کلی جریان های سیاسی کشور اعم از اصولگرا و اصلاح طلب اگر چه تا اندازه ای از سازوکار و انسجام به لحاظ تشکل یابی و جبهه بندی سیاسی برخوردارند اما تا زمانی که تحزب به معنای واقعی کلمه در کشور محقق نشود و احزاب سیاسی مقتدر و منسجم شکل نگیرند، قادر نخواهند بود چشم انداز روشنی را به لحاظ سیاسی برای خود ترسیم کنند.
پژوهشم**3050**1601**خبرنگار: فاطمه دوله ** انتشار: شهناز حسنی
اصولگرایان و اصلاح طلبان دو جریان اصلی سیاسی در کشور هستند که هر کدام بخشی از اقبال عمومی و آرای مردمی را به عنوان پشتوانه خود دارند، به رغم نقش موثر این جریان ها در فضای سیاسی کشور، آنها نقایص و ضعف هایی دارند که نبود وحدت و انسجام، مهمترین آنها است.
نقایص و ضعف این دو طیف سیاسی باعث شده است که اصولگرایان به لحاظ تاثیرگذاری در فضای سیاسی به ویژه در انتخابات، ناکام باشند از طرفی اصلاح طلبان اگر چه از پایگاه مردمی مستحکم تری نسبت به اصولگرایان برخوردار بوده اند، اما به زعم برخی از شخصیت های اصلاح طلب، به دلایلی همچون تنظیم فهرست های انتخاباتی ایراداتی نیز به این جریان وارد است.
**اصولگرایان؛ از خلاء وحدت تا موضع گیری های دوگانه
به طور کلی قطب بندی فضای سیاسی کشور تحت عنوان اصولگرا و اصلاح طلب به معنای کنونی آن به انتخابات 76 باز می گردد و در این دوره بود که دو جریان موسوم به چپ و راست به صورت علنی مواضع خود را در مطرح ساختند.
اصولگرایان، جریانی که به اصول و ارزش ها های اسلامی و انقلابی توجه دارد و عدالت محوری، خدمتگزاری،فقرزدایی و... را شعار خویش قرار داده اند. به رغم ارزش ها و معیارهایی که این جریان بر آن تاکید دارد؛ اما همچون دیگر جریان های سیاسی کشور دارای نقایص و ایراداتی است. عدم وحدت و انسجام از مهمترین نقص هایی که برخی دیدگاه های در بیان نقایص و ضعف های اصولگرایان به آن اشاره می کنند.
نگاهی به چند دوره انتخاباتی به ویژه سال 76 و پس از آن در انتخابات ریاست جمهوری 92 نشان می دهد که عدم اتحاد و اجماع به ویژه در انتخاب یک نامزد واحد در انتخابات ریاست جمهوری از نقایصی است که میان اصولگرایان آشکارا به چشم می خورد.
عدم اتحاد این جریان از یک سو و چند دستگی و موضع گیری تناقض آمیز آنان در قبال رویدادهای سیاسی – اجتماعی و اقتصادی- فرهنگی، از دیگر نقص هایی است که در این جریان وجود دارد. دولت عدالت محور، دولتی بود که با همه ایراداتی که وارده به آن؛ طیف های محتلف جریان اصولگرا از آن توجیه گر و حامی آن به شمار می رفتند.
در انتخابات ریاست جمهوری 92 نیز اصولگرایان به جای اجماع بر انتخاب یک نامزد واحد برای رقابت با جریان مقابلپف چند نامزد را راهی رقابت های انتخاباتی کردند؛ سیاستی که نه تنها به شکست انجامید که چند دستگی، سیاست های چندگانه و ناتوانی آنها را حتی در درون خود به عنوان یک جریان سیاسی مطرح در کشور نشان می دهد.
پس از شکست در انتخابات 92 و آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی نیز اصولگرایان به جای نقد منصفانه و سالم بر تخریب و هجمه های پیوسته به ویژه در حوزه سیاست خارجی با دولت پافشاری کردند؛ سیاستی که باعث شد افزون بر از دست دادن بخشی حمایت از طیف های اصولگرا، تا اندازه ای پایگاه مردمی خود را از دست بدهند.
هر چند اصولگرایان تلاش کردند که با تشکیل «جبهه نیروهای مردمی انقلاب اسلامی» (جمنا) توان سیاسی خود را برای ورود به رقابت های انتخاباتی بازیابی کنند، اما این اقدام نیز موثر واقع نشد و همچنان اصولگرایان نتوانسته اند به اتحاد و انسجام لازم برای تاثیرگذاری در فضای سیاسی کشور برسند.
**اصلاح طلبان؛ از ائتلاف ها سیاسی تا ضعف در شورای سیاستگذاری
اصلاح طلبی جریانی است که قانونگرایی، شایسته سالاری، آزادی بیان و ... را به عنوان محوریت غالب در گفتمان خود دارد و اصلاح طلبان در جریان چند انتخاباتی که در دو دهه اخیر برگزار شده، توانمندی های خود را در زمینه شناسایی ضعف ها، چالش ها و نقاط قوت و فرصت ها نشان داده اند.
اصلاح طلبان اگرچه در هشت سال دولت های نهم و دهم از حوزه سیاست رسمی کشور کنار گذاشته شدند، اما با موقعیت سنجی، درک ضرورت ها و برخورداری از پایگاه مردمی مستحکم برای ورود به رقابت های انتخاباتی سال 92 و پس از آن همصدا شدند و تا حدودی جایگاه خود را به لحاظ تاثیرگذاری در فضای سیاسی کشور به دست آوردند.
اصلاح طلبان به لحاظ برخی محدودیت هایی که برای آنان در فضای سیاسی کشور وجود دارد؛ ائتلاف های سیاسی را به عنوان بهترین راه حل حضور دوباره در فضای سیاسی کشور در پیش گرفتند؛ ائتلافی که در نهایت با ارائه فهرست های انتخاباتی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا و اجماع بر انتخاب و حمایت از نامزد و احد برای انتخابات ریاست جمهوری، نتیجه مطلوب داد. با وجود اینکه ائتلاف و اجماع به عنوان گزینه منتج به فایده از سوی اصلاح طلبان انتخاب شد، اما برخی دیدگاه ها همین موضوع را به عنوان یک نقص در جریان اصلاح طلبی در نظر می گیرند.
از دیگر انتقادها و ایراداتی که به اصلاح طلبان وارد می شود؛ برخی کاستی های شورای عالی سیاستگذاری موجود در این جریان است به طوری که به زعم برخی دیدگاه ها شورای عالی سیاستگذاری در این جریان، در ارائه فهرست نامزدهای انتخاباتی موفق عمل نکرده است. زیرا گاه افرادی در این فهرست ها قرار گرفته اند که هیچ پیوندی با جریان اصلاح طلبی نداشته اند.
در واقع می توان گفت افرادی مستقل در فهرست اصلاح طلبان قرار گرفته که داعیه اصلاح طلبی داشته اند و پس از پیروز شدن در رقابت ها به نوعی به جریان مقابل یا زوایه دار با جریان اصلاح طلبی گرایش یافته اند.
همچنین ایراد دیگر به اصلاح طلبان این است که به رغم داشتن داعیه تحزب و فعالیت های حزبی؛ این جریان هنوز نتوانسته است به سازوکار حزبی منسجمی که گروه های سیاسی را به عنوان احزاب واقعی مطرح کند، دست نیافته اند.
به طور کلی جریان های سیاسی کشور اعم از اصولگرا و اصلاح طلب اگر چه تا اندازه ای از سازوکار و انسجام به لحاظ تشکل یابی و جبهه بندی سیاسی برخوردارند اما تا زمانی که تحزب به معنای واقعی کلمه در کشور محقق نشود و احزاب سیاسی مقتدر و منسجم شکل نگیرند، قادر نخواهند بود چشم انداز روشنی را به لحاظ سیاسی برای خود ترسیم کنند.
پژوهشم**3050**1601**خبرنگار: فاطمه دوله ** انتشار: شهناز حسنی