دولت دریاچه ارومیه را احیا کرد؛ البته در کتاب درسی نه در واقعیت!

در حالی که رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه و مدیرکل برنامه ریزی و تلفیق او، همواره از اوضاع نامطلوب دریاچه ارومیه سخن می گویند و بر این باورند با شرایط کنونی دریاچه نابود خواهد شد، مسئولان آموزش و پرورش در کتاب درسی انسان و محیط زیست، از احیای این دریاچه و خبرهای خوش آن نوشته اند؛ نوشته ای که شاید دانش آموزان مقطع متوسطه را قانع کند، اما با واقعیت همخوانی ندارد و اهالی آذربایجان و شمال غرب ایران را قانع نخواهد کرد.
در حالی که رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه و مدیرکل برنامه ریزی و تلفیق او، همواره از اوضاع نامطلوب دریاچه ارومیه سخن می گویند و بر این باورند با شرایط کنونی دریاچه نابود خواهد شد، مسئولان آموزش و پرورش در کتاب درسی انسان و محیط زیست، از احیای این دریاچه و خبرهای خوش آن نوشته اند؛ نوشته ای که شاید دانش آموزان مقطع متوسطه را قانع کند، اما با واقعیت همخوانی ندارد و اهالی آذربایجان و شمال غرب ایران را قانع نخواهد کرد.

به گزارش «تابناک»؛ احیای دریاچه ارومیه و نجات آن از شرایط اسفناکی که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه 90 به آن گرفتار شد، به یکی از شعارهای اصلی دولت یازدهم تبدیل شد و دولت در اولین جلسه خود، این مسأله ملی و بحرانی را در دستور کار قرار داد؛ جلسه ای که به تشکلیل ستاد احیای دریاچه ارومیه، منجر و نخستین تلاش های جدی برای نجات دریاچه ارومیه آغاز شد.

برآوردهای اولیه از ادامه روند قبل از تشکیل ستاد خشک شدن کامل دریاچه تا پایان سال 95 را نشان می داد، ولی با مجموعه تلاش هایی که این ستاد به عنوان یک نهاد بی طرف و میان بخشی در پی گرفت، احتمال خشک شدن کامل دریاچه کاهش یافت و دریاچه ارومیه به مرحله ای رسید که عیسی کلانتری، رئیس ستاد احیا، از تثبیت شرایط آن و آغاز تلاش ها برای افزایش منابع آبی اش سخن گفت.

در دوره ای که از آن سخن به میان آمد، باز کردن سدهای حوضه آبریز ارومیه و دریافت حقابه ها از این سدها، خرید زمین های کشاورزی کشاورزان و تلاش برای حذف کشت محصولات آب بر در کنار تلاش برای بستن چاه های غیر مجاز در دستور کار قرار گرفت و امیدها برای احیای دریاچه افزایش یافت.

با این حال اقداماتی که ستاد احیا در پیش گرفت، مستلزم هزینه های هنگفتی بود که در مقاطع مختلف زمانی مدیران ارشد از بی مهری های دولت سخن گفتند و افزودند، دولت از پرداخت اعتباراتی که وعده داده است، سر باز می زند؛ اعتباراتی که بموقع به ستاد تزریق نشود، روند کنونی متوقف و احتمال خشک شدن دریاچه تقویت خواهد شد.

مسعود تجریشی، مدیرکل دفتر برنامه ریزی و تلفیق در اسفندماه سال گذشته در همین رابطه به خبرنگار «تابناک» گفت: دولت پرداخت اعتباراتی را که وعده داده بود، عملی نکرد و این موضوع سبب شده است، بسیاری از طرح های عمرانی برای احیای دریاچه متوقف شود و پیمانکاران در شرایط بدی قرار بگیرند.

تجریشی در مورد چالش های جدید دریاچه ارومیه با تأکید بر اینکه شرایط کنونی دریاچه اصلاً خوب نیست، در شهریور ماه سال جاری و پس از چند ماه، دوباره به خبرنگار «تابناک» از مشکلات مالی ستاد احیا گفت و افزود: هنگامی که ستاد احیا کار خود را آغاز کرد، بنا بر این بود که دولت سالانه دو هزار میلیارد تومان به ستاد کمک مالی کند و به رغم گذشت سه سال از آغاز کار تا کنون، دو هزار و صد میلیارد کمک شده و مشکل مالی بزرگ ترین مشکل مسیر ستاد احیاست.

او ادامه داد: آقای جهانگیری در 22 اردیبهشت سال جاری، دستوری مبنی بر پرداخت اعتبارات دریاچه صادر کرد و این امید ایجاد شد که مشکلات مالی تا حدود زیادی حل شود، ولی اکنون با وجود اینکه چند ماه از آن دستور می گذرد، هنوز مشکلات مالی پابرجاست و ستاد به بسیاری از پیمانکارهای طرف قرارداد بدهی دارد.

عیسی کلانتری، رئیس ستاد احیای دریاچه نیز در اولین نشست خبری خود در پاسخ به پرسشی که در مورد دریاچه ارومیه شد، به خبرنگاران گفت: دریاچه ارومیه برای اینکه احیا شود به شش هزار میلیارد تومات اعتبار نیاز دارد و تا زمانی که این مبلغ تأمین نشود، نمی توان  از احیای دریاچه سخن گفت و با شرایط کنونی آینده خوبی در انتظار دریاچه نخواهد بود.

سخنان رئیس ستاد احیا و مدیرکل این ستاد در عالم واقع نیز قابل مشاهد و اثبات است؛ به این معنا که دریاچه ارومیه در سال آبی جاری به نسبت سال قبل 25 سانتی متر کاهش تراز آبی داشته و این کاهش سطح آب در حالی است که رئیس جمهور در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری دوازدهم نیز بار دیگر توجه به دریاچه ارومیه و تلاش برای احیای آن را در رأس برنامه های خود عنوان کرده بود؛ برنامه هایی که در دولت پیشین نیز به خوبی عملیاتی نشد، اما در دولت جدید گویا به کلی به حاشیه رانده شده است.

این همه انتقاد به عملکرد ستاد احیای دریاچه نیست و مدیران ارشد این ستاد با نگاه عمرانی و سازه ای که در فرایند احیا داشتند، زمینه آوارگی و مهاجرت اجباری بسیاری از روستانشینان حوضه آبریز دریاچه به شهر و توقف کشت بسیاری از کشاورزان را سبب شدند؛ اتفاقی که کشاورزان و روستانشینان مناطق مختلفی را از خانه و کاشانه اجدادی شان خارج و بدون حرفه و مهارت خاصی رهسپار شهرهای بزرگ منطقه کرد.

برای مثال مجریان ستاد احیا بدون توجه به آینده شغلی و معیشتی اهای روستاهای شهرستان پیرانشهر و مردمانی که روستاهای محل سکونتشان در مجاورت سد کانی سیب قرار داشت، به اجبار بسیاری از زمین های کشاورزی و خانه ها را از اهالی روستایی خریدند و آنها را رهسپار شهر کردند؛ مردمانی که ده ها سال به شغل کشاورزی و دامداری مشغول بودند و حالا در شهرهایی مثل ارومیه باید دست فروشی کنند.

اینچنین اقدامات انتقاد آمیزی حتی اگر به احیای دریاچه منجر می شد نیز جای سؤال و نگرانی بود؛ چه برسد به وضعیت کنونی دریاچه که بنا به آمار و گفته های مقامات ارشد ستاد، روزگار خوشی در پیش نخواهد داشت.

به رغم آنچه آمد، شرایط دریاچه اصلاً خوب نیست و خبرخوشی در این مورد نمی توان به افکار عمومی مخابره کرد، وزارت آموزش و پرورش در کتاب تازه چاپ خود ـ که از سال جدید به دانش آموزان مقطع متوسطه تدریس می کند ـ در مورد دریاچه ارومیه از خبر خوش نوشته است.





دولت دریاچه ارومیه را احیاء کرد، البته در کتاب درسی نه در واقعیت!

در صفحه 2 کتاب انسان و محیط زیست در مورد دریاچه ارومیه آمده است: با افزایش 55 سانتی متری سطح آب دریاچه ارومیه، وضعیت پایدار و با ثبات دریاچه ارومیه، بهترین خبر برای دوستداران محیط زیست و مردم منطقه است.

مطلب غلط و نادرستی که با واقعیت همخوانی ندارد و شاید دانش آموزان مقطع متوسطه آن را بپذیرند و دولتمردان مستقر را به این دلیل تحسین کنند؛ اما مردم منطقه باور نمی کنند و این موضوع همچنان در رأس مطالبات آنها از دولت قرار خواهد داشت.