چپ ايدئولوژيك سال هاست به استخدام كارگزاران درآمده است

خبر ويژه 
چپ ايدئولوژيك سال هاست به استخدام كارگزاران درآمده است  5 مهر -96

ادعای چپ و ر است ومیانه ولیبرال و انقلابی بازی درآوردن برنامه سرکاری یا سیاهکاری 39 ساله است .برای اینکه رژیم قرون وسطایی ولایت نامتعارف ومتعلق به دوران ماقبل ازتاریخ است ودارای حزب وتشکل سیاسی مستقل وآزاد ندارد .چون یک رهبر دیکتاتور انتصابی همه کاره دارد که به جای همگان تصمیم گیری می کندو به هیچکس پاسخگوی نیست .تازه گفته هایش برایه مگان فصل الخطاب است . برای همین تأکید  که ادعای چپ وراست درآوردن من درآوردی وسرکاریست..چون فاشیستی تزسن جریان ارتجاعی ادعای مبارزه باآمریکا دارد.
کارگزاران بلايي بر سر ايدئولوژي و (استراتژي طيف موسوم به چپ ) آورده که حالا سران عملگراي کارگزاران جاي آنها خط دهي و اعلام جهت گيري مي کنند.
    به نوشته جهان نيوز، سال هاست صداي اصلاحات از رسانه هاي متعدد کارگزاران شنيده مي شود؛ گاهي از «شهروند امروز» دهه هشتاد، «هم ميهن»، «آسمان»، «مردم ِ امروز»، «صدا» و سردبير همه آنها هم نه عباس عبدي و حجاريان و فلاني، بلکه «قوچاني» کارگزاران است.

     «موسوي خوئيني ها، مهدي کروبي، هادي خامنه اي، علي اکبر محتشمي پور، بهزاد نبوي، سعيد حجاريان، محسن آرمين، مصطفي تاج زاده، عباس عبدي»؛ روزگاري وقتي اسم «جناح چپ اسلامي» يا بعدتر«اصلاح طلب» مي آمد؛ نام اين افراد بود که در ذهنها تداعي مي شد. اما چه اتفاقي افتاد که در جريان اصلاحات هم اين چهره ها مدت هاست منزوي شده اند؟

    «هويتِ چپ در دوران پس از امام» يکي از مهم ترين دغدغه ها و ويژگي مشترک روزنامه «سلام» -ارگان غيررسمي مجمع روحانيون- و هفته نامه «عصرِ ما» -ارگان سازمان مجاهدين انقلاب- به عنوان دو نشريه مهم چپ در ابتداي دهه هفتاد است. به همين خاطر بخش قابل توجهي از مطالب آنها به «لزوم بازتعريف جريان هاي سياسي کشور» و «شفافيت مواضع چپ در برابر مسائل مختلف» اختصاص داشت.

    اما حالا ديگر سال هاست فرمانِ لوکوموتيو قطار اصلاحات نه در دست «مجمعِ روحانيون مبارز» و «سازمان مجاهدين انقلاب»؛ بلکه در دستان «کارگزاران» است. ديگر نه از «سلامِ» خوئيني ها خبري هست، نه از «بيانِ» محتشمي پور و «جهان اسلامِ» هادي خامنه اي و نه از «صبحِ امروزِ» حجاريان.

    براي «چپ سنتي» مي توان ويژگي هاي هويتي و تا حدي ايدئولوژيک قائل شد، اما براي «کارگزاران» همه چيز در نسبت با «قدرتِ سياسي» معنا پيدا مي کند و اين رازِ «تقدم استراتژي بر ايدئولوژي» است. گاهي تلاش براي نزديکي کروبي-موسوي، گاهي ائتلاف هاشمي-خاتمي- حسن خميني؛ گاهي ائتلاف روحاني-لاريجاني. گاهي براي فتح پاستور، گاهي براي حفظ پاستور، گاهي انتخابات مجلس، گاهي شوراي شهر. وقتي «هم آهنگي سياسي»، جاي خود را به «هماهنگي سياسي» بدهد، «کرباسچيِ» کارگزاران هم ليست هايش را هماهنگ مي کند.

    اما از زماني که اتحاد «کارگزاران-خاتمي» باعث به حاشيه راندن «هويت چپ» شد، «استراتژي محوري» کارگزاران بر «ايدئولوژي محوري» چپ غالب شد. البته که چپ ها تا حد ممکن اين شکاف را علني نکردند و به خاطر وجود دشمن مشترکي به نام «راست» در دهه شصت و «جمهوري اسلامي» در دوران پس از امام؛ مجبور شدند از «کارگزاران- خاتمي» تبعيت کنند.

    اما بخواهيم يا نخواهيم، سال هاست امثال بهزاد نبوي و خوئيني ها و ساير«چپ هاي هويتي»، از سطح «تصميم سازي اصلاحات» به «زينت المجالس» تقليل يافته اند و تنها در مواقع نياز، توسط جريان رسانه اي کارگزاران پررنگ مي شوند تا بتوانند در بسيج نيروهاي اجتماعي کمک کنند.

    اگر روزگاري سازمان مجاهدين انقلاب در نشريه «عصرِ ما»، اتحاد چپ سنتي با راست مدرن-يعني کارگزاران- را رد مي کرد چون در نهايت به نفع راست سنتي تمام مي شود؛ حالا سال هاست سرمقاله هاي کارگزاراني هاست که دارد ايدئولوژي و استراتژي چپ را بيان مي کند.چپهاي داغ سابق هم، سياست ورزي را کناري نهاده و مدت هاست دنباله رويِ «تکرار ليست مطلوب کارگزاران از دهان خاتمي» هستند.

    اگر روزگاري خبرنگاران بايد آينده اصلاحات را در گفتگو با محمدرضا خاتمي و خوئيني ها به گفت وگو مي نشستند؛ حالا اين کرباسچي و عطريانفر هستند که اعلام مي کنند حمايت اصلاح طلبان از دولت اعتدالي و غيراصلاح طلب روحاني ادامه دارد.