خطر تعطیلی فرهنگ مکتوب


این مقاله نه از سوی مخالف و منتقد که از طرف همکار روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی  قلمزنی شده است که به وضوح توصیف گر جولان دادن بی حساب وبی کتاب مافیای قاچاق و... وصل به کانون های قدرت در همه زمینه هاست . برای اینکه  مقاله نویس محور گرانی های افسار گسیخته از جمله  گرانی 20$ قیمت کاغذ ابتدا در مقاله خود اشاره کرده است:
 گرانی بی‌سابقه کاغذ در هیاهوی گرانی‌های مایحتاج روزمره مردم شاید برای ملت مهم نباشد چون آنها گرفتار قیمت سیب‌زمینی و پیاز و گوشت و مرغ و... هستند. میان نیازهای اولیه‌شان دست و پا می‌زنند و متاسفانه فریادرسی هم نیست. اما افزایش 22 درصدی قیمت کاغذ آنهم ظرف 48 ساعت برای اهل فرهنگ و نخبگان جامعه و اصحاب کتاب و مطبوعات دردی عمیق‌تر است که قابل وصف نیست. جالب است که در ایام برگزاری نمایشگاه سالانه مطبوعات این اتفاق می‌افتد و از آن جالب‌تر بی‌تفاوتی متولیان امر است بویژه مسئولانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند.
مقاله نویس در ادامه به نقش مافیا پرداخته و نقش آن را اینگونه بررسی وتجزیه وتحلیل و تشریح کرده است:
مافیای سیاهی که به جان این کشور افتاده و از بازار سکه و ارز و خودرو و مسکن و امثال آن، سیاه‌چاله‌ای بزرگ و عمیق ساخته که همه‌چیز را به درون خود می‌کشد و می‌بلعد که ارزش و قدرت و تعهدات مجریان قانون نیز ظاهراً در زمره آن همه‌چیز می‌باشد، حال به سراغ بازار کاغذ آمده است و حتماً آگاهانه ریشه‌های فرهنگی را نشانه رفته است که قطع آن با تبرهایی که آزادانه در فضا می‌چرخند، می‌تواند زمینه‌های بروز هرنوع اعتراضی را نیز ضعیف سازد. این قاچاقچیان بزرگ و سرشناس به کدام مرجع قدرت وصل هستند که اینگونه بی‌باکانه می‌تازند؟ پس زمان بیداری از خواب غفلت چه وقت فرا می‌رسد؟ وقتی که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان؟! اگر گفته شود نظام از پس این‌ها برنمی‌آید قطعاً ادعایی باطل است و اگر بگویند برخورد شده است و می‌شود پس حداقل یک مورد که برای باور عمومی سودمند باشد را مثال بزنید. نتیجه این وضع همان می‌شود که مردم هر دروغ و شایعه‌ای را قبول می‌کنند و «فساد از درون حاکمیت» را فرضیه‌ای قابل پذیرش‌تر می‌یابند. نفرین مردم مظلوم نثار آنان که در دوره‌ای این فساد را نهادینه کردند و بنیان و اساس این بدعت شوم را در جمهوری اسلامی ایران گذاشتند که سگ آزاد است و سنگ بسته! و حالا این انحرافات و کژی‌ها ثمره آن بذر تلخ و فاسدی است که کاشته شد و آنان که باد کاشتند ناگزیر باید طوفان درو کنند.
گرانی بی‌سابقه کاغذ در هیاهوی گرانی‌های مایحتاج روزمره مردم شاید برای ملت مهم نباشد چون آنها گرفتار قیمت سیب‌زمینی و پیاز و گوشت و مرغ و... هستند. میان نیازهای اولیه‌شان دست و پا می‌زنند و متاسفانه فریادرسی هم نیست. اما افزایش 22 درصدی قیمت کاغذ آنهم ظرف 48 ساعت برای اهل فرهنگ و نخبگان جامعه و اصحاب کتاب و مطبوعات دردی عمیق‌تر است که قابل وصف نیست. جالب است که در ایام برگزاری نمایشگاه سالانه مطبوعات این اتفاق می‌افتد و از آن جالب‌تر بی‌تفاوتی متولیان امر است بویژه مسئولانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند.
مافیای سیاهی که به جان این کشور افتاده و از بازار سکه و ارز و خودرو و مسکن و امثال آن، سیاه‌چاله‌ای بزرگ و عمیق ساخته که همه‌چیز را به درون خود می‌کشد و می‌بلعد که ارزش و قدرت و تعهدات مجریان قانون نیز ظاهراً در زمره آن همه‌چیز می‌باشد، حال به سراغ بازار کاغذ آمده است و حتماً آگاهانه ریشه‌های فرهنگی را نشانه رفته است که قطع آن با تبرهایی که آزادانه در فضا می‌چرخند، می‌تواند زمینه‌های بروز هرنوع اعتراضی را نیز ضعیف سازد. این قاچاقچیان بزرگ و سرشناس به کدام مرجع قدرت وصل هستند که اینگونه بی‌باکانه می‌تازند؟ پس زمان بیداری از خواب غفلت چه وقت فرا می‌رسد؟ وقتی که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان؟! اگر گفته شود نظام از پس این‌ها برنمی‌آید قطعاً ادعایی باطل است و اگر بگویند برخورد شده است و می‌شود پس حداقل یک مورد که برای باور عمومی سودمند باشد را مثال بزنید. نتیجه این وضع همان می‌شود که مردم هر دروغ و شایعه‌ای را قبول می‌کنند و «فساد از درون حاکمیت» را فرضیه‌ای قابل پذیرش‌تر می‌یابند. نفرین مردم مظلوم نثار آنان که در دوره‌ای این فساد را نهادینه کردند و بنیان و اساس این بدعت شوم را در جمهوری اسلامی ایران گذاشتند که سگ آزاد است و سنگ بسته! و حالا این انحرافات و کژی‌ها ثمره آن بذر تلخ و فاسدی است که کاشته شد و آنان که باد کاشتند ناگزیر باید طوفان درو کنند.
نکته پایانی اینکه گرانی کاغذ تنها یک اتفاق ساده مثل گرانی 20 درصدی هزینه ایاب و ذهاب نیست که به یکباره از دیروز اجرایی شده باشد، بلکه می‌تواند نشانه‌ای از تمایل به حاشیه راندن روشنفکران جامعه باشد. زیرا در جامعه‌ای که فرهنگ آن به سوی رکود و انزوا برود همه کار می‌توان کرد همانگونه که می‌گویند اگر خدا را از جامعه برداری، هرکاری جایز است. متولیان امر بهتر می‌دانند بستن دهان دلسوزان و خیرخواهان مستقل و آزاده جامعه و بازگذاشتن زبان‌های چاپلوسان و بله قربان‌گوها زیان‌های عظیم آن در درازمدت کمین خواهد کرد.
ماه مبارک رمضان می‌آید و میلیاردها مسلمان جهان را در خیمه رحمت الهی، گردهم می‌آورد – که ‌ای کاش این وحدت تعالی‌بخش را خودفروختگی اکثر رهبران این جوامع به هدر نمی‌داد – امید است در پرتو انوار الهی ضیافت‌الله، گره از کار ملت مسلمان ایران و همه مسلمین جهان باز شود تا اسلام و مکتب انسان‌ساز تشیع همان قدر و منزلتی را در دنیای امروز داشته باشد که شایسته و درخشان آن است.
احمد حسینی