مشکلات آقای
سخنگو 19 خرداد-98
«علی ربیعی در یکی از دشوارترین دوران
دولتها در جمهوری اسلامی ایران وظیفهای دشوار بر عهده گرفته است. او ظرفیتهای
موفق شدن را داراست اما اگر بخواهد به موفقیت دست یابد باید بسیار فراتر از وظایف
و کردارهای سخنگویان پیشین دولتها، به سوالات پاسخ دهد و دست به اقداماتی بزند و
حتی شیوه مواجهه خود با مردم و رسانهها را به گونهای مدیریت کند که بتواند بر
سرمایه اجتماعی خود و دولت چیزهای بسیار بیفزاید و مانع از آن شود که یکی دیگر از
همراهان رئیسجمهوری به نحوی از چرخه اثرگذاری خارج شوند.»
به گزارش ایسنا، محمد فاضلی، عضو هیأت
علمی دانشگاه شهید بهشتی، در یادداشتی برای روزنامه ایران نوشت: «علیربیعی،
وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی، یک چهره آشنا با رسانه و ارتباطات و از
همراهان همیشگی جریان اصلاحطلبی در دوران سیدمحمد خاتمی و پس از آن، که البته بیش
از دو دهه سابقه همکاری با رئیسجمهوری، حسن روحانی را نیز در کارنامه خود دارد،
به سمت «دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت» انتخاب شده است.
منتقدان از ابتدای دولت حسن روحانی بر این نکته تأکید کردهاند که دولت او فاقد
نظام ارتباطی مناسبی است. سوال مهم این است که علی ربیعی در چه صورتی میتواند
نقشی متفاوت ایفا کند و موفق باشد. پاسخ دادن به این پرسش را باید ابتدا از عنوانی
که برای سمت او در نظر گرفته شده آغاز کرد.
کسانی نظیر محمدباقر نوبخت یا پیشینیان
او در دولتهای مختلف فقط سخنگوی دولت بودهاند و این از عطاالله مهاجرانی تا
محمدباقر نوبخت صدق میکند اما امروز عنوان «دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهور»
به این سمت اضافه شده است. این نقیصه تشخیص داده شده که رئیسجمهوری فاقد ارتباطات
اجتماعی مناسبی است که بتواند همدلی و درک متقابلی میان وی و جامعه برقرار کند.
رؤسای جمهوری در ایران همگی در جلسات بسیاری سخنرانی کرده و حتماً گزارشهای متعدد
نظرسنجی و بررسی وضعیت اجتماعی را از مسیرهای مختلف دریافت میکنند اما تجربه نشان
میدهد همه رؤسای جمهوری بهتدریج از جامعه فاصله بیشتری گرفته و با مطالبات مردمی
بیگانه میشوند.
علی ربیعی، آقای سخنگو، اولین مشکلی که
پیش رو دارد، برقرار کردن ارتباط دوسویه میان جامعه و رئیسجمهوری است. او قرار نیست
فقط یک سخنگوی اطلاعرسان باشد که اخبار درون دولت را به رسانه و مردم منتقل میکند،
علی ربیعی وظیفه دارد صدای جامعه در درون کابینه نیز باشد. او مسیرهای متعددی را
میشناسد که قادرند درجه حرارت جامعه را اندازه گرفته و در اختیارش قرار دهند.
واحد ارتباطات مردمی نهاد ریاستجمهوری، مراکز نظرسنجی، گروهها و احزاب سیاسی که
با علی ربیعی سابقه دیرینهای از تعامل دارند، اصحاب رسانه که ربیعی سرمایه
اجتماعی خوبی در بین آنها دارد و متخصصان دانشگاهی که علی ربیعی خود یکی از
آنهاست، مسیرهایی هستند که اطلاعات مهمی برای انتقال به رئیسجمهوری و کابینه در
اختیار او قرار میدهند. علی ربیعی اگر این مسیرها را به سمت کابینه و رئیسجمهوری
بگشاید، از حد سخنگو که فقط سخن کابینه را به مردم و رسانهها منتقل میکند فراتر
خواهد رفت. علی ربیعی در این نقش، میتواند سخنگوی ملت برای دولت باشد و به این
ترتیب مفهوم «ارتباطات اجتماعی» دولت را معنای جدیدی بدهد. گشودن راهی از سوی مردم
به سمت دولت و رئیسجمهوری، قطعاً سختترین کار علی ربیعی نیست. سخنگو بودن به این
معناست که «سخن» وجود دارد و فقط گوینده و شیوه گفتن آن مسأله است.
پرسش اما این است که سخن دولت چیست؟
دولت اول حسن روحانی با برنامهای در سیاست خارجی و فعالیتهایی در سیاست داخلی
نظیر طرح تحول سلامت و عنوان «دولت محیط زیست» شناسایی میشد. سخن دولت عمدتاً بر
محور سیاست خارجی صورتبندی شده و بازتابهای
داخلی هم داشت. سخن امروز دولت اما چیست؟ دولت اگرچه حتی در نوع مواجهه با مسائل
کاهش تعهدات نسبت به مندرجات برجام نیز شیوهای اعتدالی در پیش گرفته اما برنامه
سیاست خارجی با چالش روبهرو است. تورم تکرقمی هم مدتهاست از میان رفته و رشد
نقدینگی و عوارض سیاستهای گذشته به علاوه تنش در سیاست خارجی مسأله تورم و
رکود را بهطور همزمان پدید آورده است. پرسش پیش روی علی ربیعی این است که میخواهد
سخنگوی کدام سخن دولت باشد؟
او میآید تا چیزی بر سرمایه اجتماعی
دولت و خودش بیفزاید اما آیا این بیسخنی که دولت را میآزارد میتواند فرصتی برای
گفتن به او بدهد تا چیزی بر سرمایهها بیفزاید. اینجاست که علی ربیعی باید نقشی
فراتر از سخنگو بر عهده گیرد و این همان نقشی است که در عبارت «دستیار ارتباطات
اجتماعی رئیسجمهور» نهفته است. علی ربیعی باید در تعامل میان دولت و مردم، بهعنوان
سخنگوی مردم در درون کابینه، سخنگوی همه اقشار مردم و نه فقط آنها که دسترسی به بوروکراتهای کابینه
دارند، بکوشد تا سخن دولت را سازماندهی و صورتبندی کند. سخن
دولت در خلأ خلق نمیشود بلکه در فرآیندهای دوسویه ارتباطی میان مردم و دولت و
رئیسجمهوری است که سخن فرصت تولد پیدا میکند. سخن باید بر محور خواست مردم، نه
خواست گروههای قدرت و ثروت، سامان و صورت بگیرد. این همان کاری است که علی ربیعی
دانش و مهارت اجرای آن را داراست اما او فقط یک سوی قضیه است. باید دید آیا دولت و
رئیسجمهوری هم میخواهند از دستیار ارتباطات اجتماعی برای گام نهادن در مسیر صورتبندی سخن کابینه
و رئیس جمهوری استفاده کنند.
مشکل سوم علی ربیعی ابزارهای اطلاعرسانی
است. دولت دستگاههای عریض و طویل اطلاعرسانی دارد. روابط عمومی وزارتخانهها و
دستگاههای دولتی و از آن بیشتر روابط عمومی شرکتهای دولتی که به وفور ذیل دستگاههای
دولتی تعریف شدهاند، منابع مالی قابل توجهی دارند و هر کدام، مستقلاً و اغلب بدون
ارتباط منسجم با سایر دستگاهها یا حتی شورای اطلاعرسانی دولت و سایر سازمانهای
ارتباطی دولت، کار خود را انجام میدهند. این روابط عمومیها برخی فقط روابط عمومی
آقای وزیر یا آقا و خانم رئیس سازمان متبوعشان هستند و هیچ وظیفهای از جنس اطلاعرسانی
و روابط عمومی حرفهای و متناسب شرایط امروز ندارند. حال باید دید آیا علی ربیعی
با سابقه کار در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و چند دهه ارتباط با رسانهها و
ابزارهای اطلاعرسانی میتواند تمرکزی در نظام اطلاعرسانی دولت ایجاد کرده و
رابطه با رسانهها، خبرنگاران و سایر ارکان اطلاعرسانی را به نحوی سازماندهی کند
که در نهایت دولت به صدای رسانهای مناسبی در فضای عمومی دست یابد.
مشکل چهارم علی ربیعی شیوه مواجه شدن با
سمت سخنگوی دولت است. سخنگویان دولت به دلیل ضعفهای اطلاعرسانی در دولت، مناقشات
میان وزرا و دلایل دیگر اغلب مجبور میشوند خیلی گِرد و بدون حاشیه سخن بگویند.
آنها در مقابل سؤالاتی قرار میگیرند که دانش
و آگاهی کافی برای پاسخ دادن به آنها را ندارند. سخنگویان گاه مجبور میشوند
چیزهایی را کتمان کنند یا از اساس منکر شوند. این گونه گفتار و کردار به تدریج
سخنگویان را به افراد بیاعتبار تبدیل میکند. علی ربیعی نیز اگر قصد داشته باشد
همین روش را ادامه دهد خیلی زود جایگاه خود را از دست میدهد و حتی قادر نخواهد
بود صدای جامعه در کابینه باشد یا اطلاعرسانی از کابینه به سمت مردم را انجام دهد.
علی ربیعی در یکی از دشوارترین دوران
دولتها در جمهوری اسلامی ایران وظیفهای دشوار بر عهده گرفته است. او ظرفیتهای
موفق شدن را داراست اما اگر بخواهد به موفقیت دست یابد باید بسیار فراتر از وظایف
و کردارهای سخنگویان پیشین دولتها، به سوالات پاسخ دهد و دست به اقداماتی بزند و
حتی شیوه مواجهه خود با مردم و رسانهها را به گونهای مدیریت کند که بتواند بر
سرمایه اجتماعی خود و دولت چیزهای بسیار بیفزاید و مانع از آن شود که یکی دیگر از
همراهان رئیسجمهوری به نحوی از چرخه اثرگذاری خارج شوند.
از توقیف قایق گردشگران در سد تا تکثیر
خبرهای بد!
«همه، قواعد و مقررات کشور را میدانیم و
حساسیتها نسبت به موضوع حجاب امر تازهای نیست اما بیشتر آنها که معترض این اقدام
شدهاند، گلهمندند که چرا برای برخورد با چنین مواردی سرعت و شدت و حدت هست اما
در خصوص اختلاس و فساد مالی که مثل موریانه، اعتماد و امید مردم را از درون و
بیرون میخورد، نیست.»
به گزارش ایسنا، احسان محمدی در عصر ایران نوشت: «در
تعطیلات چند روز گذشته هزاران ایرانی به سفر رفتند. هنوز هم عدهای در راه بازگشتاند و انبوهی
از عکسها و ویدئوهای سرخوشانه را در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد اما توقیف
چند قایق در سد لفور مازندران به شکلی سرخط
خبرها شد که انگار هیچ اتفاق خوبی در این روزها نیفتاد.
ماجرا از این قرار بود که پس از انتشار
عکس «قایقسواری بدون حجاب» چند گردشگر در سد لفور، مأموران انتظامی
مازندران به سرعت وارد عمل شده و «قایقهای مورد استفاده گردشگران» را توقیف
کردند. مسئول گردشگری منطقه احضار شد و دادستان عمومی و انقلاب مازندران نیز در
این باره گفت: بر اساس دستور
رئیس کل دادگستری استان این موضوع بهصورت ویژه بررسی و با خاطیان به صورت جدی
برخورد میشود.
علی مطهری، نماینده مجلس هم در حساب
توئیتری خود نوشت: «تعجب است از دادستان مازندران که پخش تصاویر ناهنجاریهای رخ
داده در سد لفور سوادکوه در روز عید
فطر را تخلف دانسته تا همچنان اینگونه قانونشکنیها ادامه داشته باشد.
وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی هم باید پاسخگو باشند.» این سخنان او با واکنشهای
تند برخی کاربران همراه شد. از جمله یک روزنامهنگار نوشت: «کمتر از ۹ ماه مونده،
چنان از مردم سیلی خواهید خورد که لازم باشد وزارت بهداشت و درمان پاسخگویتان
باشند.»
این کامنت به نوعی واکنش بسیاری از
کاربران بود که از او پرسیده بودند چرا نسبت به مشکلات دیگر جامعه چنین واکنش نشان
نمیدهد و بازخواست نمیکند و آیا این مهمترین دغدغه مردم است؟
همه، قواعد و مقررات کشور را میدانیم و
حساسیتها نسبت به موضوع حجاب امر تازهای نیست اما بیشتر آنها که معترض این اقدام
شدهاند، گلهمندند که چرا برای برخورد با چنین مواردی سرعت و شدت و حدت هست اما
در خصوص اختلاس و فساد مالی که مثل موریانه، اعتماد و امید مردم را از درون و
بیرون میخورد، نیست. البته در ماههای اخیر شاهد برگزاری دادگاههای متعددی بودهایم،
ضمن این که مسئولان میتوانند بگویند این جرم مشهود است و برخورد با آن دشوار نیست
و مواردی از قبیل اختلاس پیچیدگی دارد.
رسانهای شدن چنین موضوعاتی همیشه با
حاشیه همراه است. موارد بسیار دیگری هم قطعاً در همین سفرهای چند وقت اخیر رخ داده
که رسانهای نشده و سر و تهاش را با مدیریت هم آوردهاند اما بازخورد منفی ناشی
از چنین موضوعاتی رنجآور است.
در شبکههای مجازی به ویژه اینستاگرام
میشود هزاران نفر را دید که در سفرهای امسال شادمانی کردهاند و حتی عکسهایی با
پوشش غیر رسمی و حجاب حداقلی در فضای عمومی گرفتهاند به اشتراک گذاشتهاند، نه
خبری از برخورد قضائی و پلیسی بوده و نه
مسئول منطقهای را احضار کردهاند. اما همین عکس و خبر کافی بود تا تمام این عکسها
و سفرها و سرخوشیها را به حاشیه بکشاند و تصویری منعکس شود که انگار با همه
مسافران برخوردها این گونه بوده است.
پیش از این هم مسئولانی گفته بودند که
چنین گردشگری نمیخواهند و رونق کسبوکاری که در آن زلفی بر باد برود اسباب
شرمساری است اما کمتر کسی دلش میخواهد چنین مواردی در رسانهها منعکس شود. این که
عکس پلیس در حال بازداشت قایق منتشر شود اتفاق خوشایندی نیست. نیروی انتظامی هم
قطعاً میگوید مأمور است و معذور اما حیف
است که این تصور درگیرد که همه جا این گونه برخورد شده در حالی که پلیس در روزهای
تعطیل درگیر امور مهمتر و در مجموع ارائه خدمات بود
نه همه جا توقیف قایق چند مسافر!»
بازداشت راننده ارابه وحشت عباسآباد
مرد جوان که به تازگی نامزد کرده با
سوار کردن زنان و دختران به آنها تعرض میکرد.
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت:
«خودروی خود را جوری طراحی کرده بود تا با
نخستین ترمز درها قفل شوند. خودرویی که تنها برای تعرض به دختران طراحی شده بود.
پراید وحشت یک راننده پولدار، شکنجهگاهی شد برای زنان و دختران جوان. او دو زن و
دختر را سوار خودرواش کرد و با تهدید کاتر
آنها را آزار داد. همدستش هم لباس زنانه میپوشید تا قربانیانشان به هیچ چیز
مشکوک نشوند. ارابه وحشت، در ابتدا یک خودروی مسافربر عادی نشان میداد. تا این که با سوار
شدن به این خودرو و نخستین ترمز، بازی وحشتناک شروع میشد؛ تهدید کاتر و تعرض و
سرقت. در حال حاضر این پرونده دو شاکی دارد که یکی از آنها با زیرکی موفق به
فرار از این خودرو و دادن شماره پلاک به پلیس شده است. این در حالی است که تحقیقات
در رابطه با جرمهای دیگر و دستگیری همدست این راننده پراید همچنان ادامه دارد.
اواخر اردیبهشتماه امسال بود که این
پرونده در مقابل پلیس گشوده شد. دو شاکی این پرونده به کلانتری ١٠٤ عباسآباد
رفتند و مأموران پلیس را در مقابل یک
پرونده آزار و اذیت سریالی قرار دادند. این دو شاکی به مأمورانکلانتری اعلام
کردند که توسط راننده یک خودروی پراید مورد اذیت و آزار قرار گرفتند.
شاکی نخست که زنی ٢١ ساله و متأهل بود،
در اظهاراتش به مأموران گفت: «حدود ساعت پنج
عصر برای رفتن به پل سید خندان، در خیابان شهید مطهری سوار یک پراید شدم. گمان میکردم
وی مسافرکش است، با توجه به این که در صندلی عقب خودرو یک خانم نیز نشسته بود،
برای همین من هم روی صندلی عقب خودرو نشستم. دقایقی از سوار شدن من نمیگذشت که
راننده به بهانه گرم بودن هوا، شیشههای خودرو را بالا برد و مدعی شد که قصد دارد
از کولر خودرو استفاده کند. لحظاتی بعد با بالا رفتن شیشهها متوجه شدم شیشهها
کاملاً دودی است و خارج از خودرو دیده نمیشود.»
این خانم ٢١ ساله که پس از این حادثه
دچار لکنت زبان شده، به مأموران گفت:
«لحظاتی بعد فهمیدم فردی که در عقب خودرو نشسته، یک مرد است و از پوشش زنانه
استفاده کرده است. همین که خواستم عکسالعملی نشان دهم، آن مرد با قرار دادن کاتر
زیر گلوی من، مرا مورد اذیت و آزار قرار داد و ٢٤ عدد النگوی طلا به ارزش حدود ٤٠میلیون
تومان را از من گرفت.»
این شاکی پس از حادثه توسط متهمان در
مکانی خلوت رها شده و در اظهاراتش عنوان داشت که راننده، خودرو را به نحوی طراحی
کرده بود که با نخستین ترمز، تمام درها قفل شده و درهای عقب خودرو نیز فاقد
دستگیره بود.
شاکی دوم که دختر ١٨ ساله بود، اظهارات
مشابه زن ٢١ را عنوان کرد و به مأموران گفت: «حدود
ساعت چهار عصر یعنی یک روز قبل از اتفاق پیش آمده برای شاکی نخست، پس از اتمام
کارم در آموزشگاهی در ونک، قصد رفتن به خیابان سهروردی را داشتم، راننده یک پراید
مقابل پایم توقف کرد و من نیز به گمان این که مسافرکش است، سوار خودروی او شده و
روی صندلی جلو نشستم.»
وی ادامه داد: «لحظاتی بعد، راننده به
بهانه گرم بودن هوا، شیشههای خودرو را بالا داد که از آن لحظه به بعد استرس من
شروع شد، شیشهها دودی بود و به هیچ وجه بیرون خودرو قابل رؤیت نبود، قصد
داشتم در خودرو را باز کرده و خودم را به بیرون پرتاب کنم اما متوجه شدم در خودرو
فاقد دستگیره است.»
این دختر جوان در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت:
«حوالی بلوار حقانی بودیم که راننده شیطانصفت، کاتری از جیبش
خارج کرد و آن را زیر گلویم گذاشت، راننده قصد آزار و اذیت مرا داشت و گفت باید
طلا و جواهراتم را به او دهم، من نیز به دروغ به او گفتم حالم بد شده و احتمال
دارد که داخل خودرو حالم بهم بخورد، او نیز برای ممانعت از این کار، خودرو را
متوقف کرد. من در همان لحظه از فرصت استفاده کردم، شیشه خودرو را پایین کشیده و
خودم را به بیرون پرتاب کردم که راننده به سرعت متواری شد اما توانستم از شماره
پلاک خودروی او عکس بگیرم.»
پس از شکایت این دو نفر و با اطلاعات به
دست آمده از خودروی متهم، مأموران کلانتری
١٠٤ عباسآباد موفق به شناسایی محل سکونت راننده پراید شده و پس از گرفتن دستور
مقام قضائی و اجازه ورود به خانه
متهم، وی را در منزلش در پونک بازداشت کردند.
متهم پس از بازداشت و انتقال به
کلانتری، منکر جرم خود بود، اما در نهایت پس از مواجه شدن با دختر ١٨ ساله و با
توجه به مدارک و شواهد چارهای جز اعتراف نداشت و به جرم خود اقرار کرد. او در
اعترافاتش به مأموران گفت: «قبول دارم که
چنین اشتباهی کردم ولی قصدم اصلاً دزدی نبوده، من فقط وسوسه شدم و به خاطر این
وسوسه چنین کاری کردم وگرنه وضع مالیام خوب است و هیچ وقت هم سراغ خلاف و دزدی
نرفتهام. سرقت طلاها را هم قبول ندارم. شاید همدستم آنها را دزدیده و با خودش
برده است، چون من اصلاً طلایی ندیدم.»
سرهنگ اردشیر نادری، سرکلانتر یازدهم
پلیس پیشگیری پایتخت با اعلام این خبر درباره جزئیات آن گفت:
«متهم ٣٠سال سن دارد و فاقد سابقه کیفری است. او وضع مالی خیلی خوبی دارد و به
همراه خانوادهاش در کار خرید و فروش ساختمان است. این متهم اتفاقاً به تازگی نامزده کرده و با
وجود نامزدش دست به چنین کاری زده است. در حال حاضر نیز متهم با دستور مقام قضائی بازداشت
شده و تحقیقات برای بازداشت همدست وی و یافتن سایر جرایم احتمالی توسط این شخص
ادامه داد. متهم تنها به همین دو جرمش اعتراف کرده و هنوز مشخص نیست که او افراد
دیگری را هم مورد آزار قرار داده یا نه که تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.»
۸ درمان طبیعی برای مقابله با نازکی مو
حفظ سلامت پوست سر و مو با دنبال کردن
یک رژیم غذایی سالم، کاهش استرس و حفظ تعادل هورمونها آغاز میشود.
به گزارش ایسنا، عصر ایران به نقل از
"ایزی هلث اپشنز"
نوشت: «دلایل مختلفی موجب نازک شدن و ریزش مو میشوند. خوشبختانه،
درمانهای مختلفی نیز وجود دارند که ممکن است به بهبود این شرایط کمک کنند که مواد
طبیعی مورد استفاده در درمانهای خانگی و همچنین محصولات تجاری برای تقویت و رشد
مو را شامل میشوند.
اگر تمایلی به استفاده از محصولات یا
درمانهای گرانقیمت، مانند پلاسمای سرشار از پلاکت، لیزر درمانی یا
جراحی کاشت مو ندارید، برخی درمانهای خانگی را میتوانید برای تقویت تارهای نازک
موی خود یا پیشگیری از ریزش مو مد نظر قرار دهید.
پوره توت فرنگی
یک فنجان توت فرنگی، یک زرده تخم مرغ و
دو قاشق غذاخوری روغن زیتون را با هم ترکیب کرده تا به شکل پوره درآید.
این ترکیب را از سمت ریشههای مو به سمت
نوک آنها مالیده و اجازه دهید حداقل ۲۰ دقیقه به همان حالت باقی بماند. شما میتوانید
از یک کلاه حمام استفاده کنید. سپس، با یک شامپوی ملایم سر خود را شستشو دهید.
پوره پیاز
دو پیاز را با چاقو یا با استفاده از یک
دستگاه غذاساز خرد کنید. پیازها را
در یک پارچه صافی ریخته و فشار دهید تا آب پیاز خارج شود. آب پیاز را به مو و پوست
سر خود مالیده و اجازه دهید ۱۵ دقیقه به همان حالت باقی بماند. در نهایت، سر خود
را با یک شامپوی ملایم شستشو دهید.
خمیر گل هیبیسکوس
گلهای خشک شده هیبیسکوس را در یک
دستگاه مخلوط کن پودر کنید تا یک قاشق غذاخوری پودر گل به دست آید. یک یا دو قاشق
غذاخوری روغن نارگیل به این پودر اضافه کرده و مواد را ترکیب کنید تا شکل خمیر به
خود بگیرد. این خمیر را روی پوست سر خود مالش دهید و اجازه دهید برای یک ساعت به
همان حالت باقی بماند. شما میتوانید از یک کلاه حمام استفاده کنید. سپس سر خود را
با یک شامپوی ملایم شستشو دهید.
آلوئه ورا
ژل آلوئه ورای خالص را
روی پوست سر خود مالیده و اجازه دهید پنج دقیقه به همان حالت باقی بماند. سپس، سر
خود را با آب شستشو دهید. نیازی به استفاده از شامپو برای شستشوی سر نیست.
سرکه سیب
به نسبت ۱:۱ سرکه سیب را با آب ترکیب
کنید. مو و پوست سر خود را زمانی که مرطوب است با این ترکیب ماساژ داده و اجازه
دهید پنج دقیقه به همان حالت باقی بماند. سپس، سر خود را با آب شستشو دهید. این
روش به متعادل شدن PH پوست سر و کاهش باکتریها
و قارچها کمک میکند.
روغن رزماری
مطالعهای جدید نشان داده است که روغن رزماری میتواند
به اندازه ماینوکسیدیل ۲% در رشد
مجدد مو مؤثر باشد. هر دو گزینه به
شش ماه زمان برای نمایش آثار چشمگیر خود نیاز دارند.
روغن رزماری در مقایسه ماینوکسیدیل موجب خارش
کمتر پوست سر شده بود.
دم کرده بابونه
حدود یک لیتر آب جوش را به برگهای
بابون ه اضافه کرده و اجازه
دهید برای ۲۰ دقیقه به همان حالت باقی مانده و سپس سرد شود. این دم کرده را از
صافی عبور دهید. سپس مایع را روی پوست سر و موی خود بریزید اما آن را با آب شستشو
ندهید و تنها موی خود را با حوله خشک کنید.
گزینههای دیگر
مواد طبیعی دیگری نیز برای تقویت موی سر
وجود دارند. عصاره جینسنگ به واسطه
کاهش استرس و کمک به تعادل هورمونها میتواند در این زمینه مؤثر باشد.
عصاره گزنه نیز از جمله گزینههای
شناخته شده برای مهار تولید دیهیدروتستوسترون (DHT)
است.
همچنین،پلانتین، منتول، شاه بلوط اسبی و کپسایسین نیز در
دسترس هستند.
روغن مارولا، روغن آرگان،
روغن جوجوبا، روغن ریشه بابا آدم و روغنهای اساسی اسطوخودوس و
نعناع بیابانی از دیگر گزینههای مفید برای مو هستند.
سخن پایانی
حفظ سلامت پوست سر و مو با دنبال کردن
یک رژیم غذایی سالم، کاهش استرس، و حفظ تعادل هورمونها آغاز میشود.
همچنین، ممکن است به حذف دلایل آلرژیک
نیاز داشته باشید. مواد غذایی احتمال بیشتری دارد منبع این شرایط باشند.
پس از این موارد، شما میتوانید استفاده
از درمانهای خانگی یا شامپوهای حاوی مواد طبیعی را مد نظر قرار دهید.