میردامادی:
کینه شخصی کرباسچی از نجفی چقدر مهم است که او را شادمانه لگد میزند؟19
خرداد-98
هدف
خبرگزاری پاسداران فارس نه اطلاع
رسانی که ترفند برج مقابل بارو سازی
برای دامن زدن به تنش و اختلاف بیشتر درون
اردوگاه مدعیان اصلاح طلبان است.
عضو حزب منحله مشارکت خاطرنشان کرد:
آنچه جای تاسف دارد این است که کینههای شخصی کرباسچی نسبت به نجفی چقدر اهمیت
داشته که دوست و همحزبی چندین ساله خود را شادمانه لگد میزند؟
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری
فارس، در پی اظهارات اخیر غلامحسین کرباسچی علیه برخی اصلاحطلبان و بهویژه
اعضای ارشد جبهه مشارکت و حزب اتحاد ملت و طرح اظهاراتی درباره دلایل مخالفت خود
با شهردار شدن نجفی، محسن میردامادی عضو حزب منحله مشارکت در یادداشتی که در
اختیار پایگاه اطلاعرسانی امتداد رسانه وابسته به حزب اتحاد ملت ایران قرار داده
است، ضمن توضیحاتی، ادعاهای کرباسچی را رد کرده است.
کرباسچی اخیرا در مصاحبهای با روزنامه
اعتماد تصریح کرده بود: «من شخص آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و مشارکت را با
همه ارادت و رفاقتی که داریم در در ماجرای محمدعلی نجفی مقصرمیدانم. ما باید با
مردم و نظام صادق باشیم. مسئولیت خطاهایمان را بپذیریم. و سعی نکنیم با یک جَو
جدید که راه میاندازیم وبه هیچوجه واقعیت ندارد، مسئله را به گردن این نهاد و آن
ارگان بیندازیم. اشتباهات و اعمال خلاف هر کدام از مجموعههای نظام هم به جای خود».
او در مورد مخالفت خود با شهردار شدن
نجفی نیز گفته است: من قبلا هم مصاحبه کردم و گفتم که این انتخاب، خوب نیست. هم به
تنهایی و هم با چند نفر از دوستان به منزل آقای نجفی رفتیم و از ایشان خواهش کردیم
و گفتیم که به مصلحت نیست این سمت را بپذیرید.
متن یادداشت محسن میردامادی در پاسخ به
این اظهارات به شرح ذیل است:
آقای کرباسچی پس از
مسائل اخیر در مورد آقای نجفی، رضایتمندانه و شادمانه از سرنوشتی که برای وی رقم
خورده، به طور مکرر به دیگران و اخیرا به آقای جهانگیری و دوستان حزب اتحاد و
مشارکت حمله میکند که باعث شدند آقای نجفی به عنوان شهردار تعیین شود در حالیکه
او چنین عاقبتی را پیشبینی میکرده است.
با توجه به آثاری که
این ادعا میتواند داشته باشد، بنده به عنوان فردی که در جریان شور و مشورتهای آن
زمان بودم لازم میدانم نکاتی را عرض کنم.
همزمان با بررسی نامزدهای شهرداری در
شورای شهر تهران، با توجه به اینکه بسیاری از منتخبین نظرات جریانهای خارج از
شورا را جویا میشدند، جلساتی با حضور تعدادی از دوستان در مورد شهرداری با هدف
ارائه نقطه نظرات به اعضای شورا تشکیل میشد و آقای کرباسچی نیز در اکثر این جلسات
حضور داشت.
آقای نجفی نیز از جمله افرادی بود که در
این جلسات مطرح بود و بجز آقای کرباسچی که اصرار بر شهرداری آقای محسن هاشمی داشت،
همه افراد دیگر نسبت به آقای نجفی نگاه مثبت داشتند.
دلیل اقبال به آقای نجفی سوابق روشن و
موفق مدیریتی ایشان در مسئولیتهای قبلی و شش سال عضویت در شورای شهر تهران و
خوشنام بودن وی از دو جهت اخلاقی و مالی که اهمیتی مضاعف برای مسئولیت شهرداری
دارد، بود. نظر قریب به اتفاق دوستان این بود که اینک که مردم به اصلاحطلبان رای
دادهاند، باید مسئولیت شهرداری به یکی از مدیران توانمند و ارشد اصلاحطلبان
واگذار شود که بتواند عملکردی مطلوب در جهت جلب رضایت مردم ارائه دهد. آقای نجفی
با توجه به عملکرد گذشتهاش واجد این قابلیتها شناخته میشد و در مدت کوتاه
مسئولیت خود در سمت شهرداری عملکردی قابل قبول به جا گذاشت.
در هیچ یک از جلساتی که بحث آقای نجفی
مطرح بود آقای کرباسچی یا فرد دیگری کلمهای در مورد مسائلی که اخیرا حول و حوش
آقای نجفی گفته میشود مطرح نکرد. حتی آقای مرعشی، که آقای کرباسچی ارتباط نزدیکی
با ایشان دارد و قاعدتا اگر نکته منفی در مورد آقای نجفی داشت باید حداقل به ایشان
اطلاع میداد ، زمانی که به عنوان یکی از نامزدهای مورد نظر شورای شهر برای
شهرداری تهران برنامه پیشنهادی خود را در جلسه شورا ارائه داد به دوستان شورا
توصیه کرد به آقای نجفی برای مسئولیت شهرداری رای دهند.
همچنین در زمان استعفای آقای نجفی، آقای
مرعشی در مقابل این سئوال که شما اگر از این مسائل اطلاع داشتید چرا قبل از انتخاب
وی به عنوان شهردار دوستان را در جریان قرار ندادید، اظهار کرد در آن زمان
اطلاعی از این مسائل نداشته است.
مسلما اگر دوستان کمترین اطلاعی از
مسائل و ارتباطاتی که اخیرا در مورد آقای نجفی مطرح میشود داشتند با شهردار شدن
وی مخالفت میکردند. با شناختی که از دوستان شورای شهر هست مسلما آنها هم همین
گونه عمل میکردند. حال اگر آقای کرباسچی یا هر فرد طرف مشورت دیگری از این ماجرا
اطلاع داشته و به گونهای هشدار و اطلاعات لازم را به اعضای شورای شهر نرسانده
است، کاری کمتر از خیانت به اصلاحطلبان نکرده است.
همانطور که ذکر شد در جلسات مذکور، آقای
کرباسچی تنها مخالف َآقای نجفی بود، آن هم نه به دلیل مسائلی که امروز مطرح میکند
بلکه به این دلیل که اصرار بر شهرداری آقای محسن هاشمی داشت. ولی آن جمع با توجه
به سوابق مدیریتی، آقای نجفی را برای مدیریت شهرداری، به خصوص با توجه به مشکلات
شدید مالی و فساد گسترده در آن، مناسبتر میدیدند. برخی نیز چنین تلقی داشتند که
آقای کرباسچی بیش از آنکه به فکر معضلات و مشکلات شهرداری باشد به دنبال نقش و
نفوذ خود در شهرداری است و برای خود نقش شهردار سایه قائل است که طبعا با شهرداری
آقای نجفی نمیتوانست حاصل شود.
آنچه در مجموع این ماجرا جای تامل و
تاسف دارد این است که اختلافات و کینههای شخصی آقای کرباسچی نسبت به آقای نجفی
چقدر اهمیت داشته که دوست و همکار سی و چند ساله و همحزبی بیست و چند ساله خود را
که امروز، بخشی به دلیل خطای خود و بخشی با سناریوئی که برای وی طراحی و اجرا شد،
زمین خورده است شادمانه لگد می زند؟
البته با توجه به تجارب گذشته میتوان
حدس زد که این موضع آقای کرباسچی بیشتر موضعی شخصی است تا تشکیلاتی.
کرباسچی در مصاحبه اخیر خود درباره
دیدار تعدادی از اصلاحطلبان با خانواده مرحوم آیتالله هاشمی هم ادعایی کرده بود
که در گفتگوی محسن هاشمی با امتداد تکذیب شد.