آستین چه
کسی را در موضوع پیامرسانهای داخلی باید چسبید؟! 8 تیر -98
گذشته از تغییر لحن پاچه ویقه گیری با به آستین چسبیدن که هدف
روتوش کردن هدف پنهان است . ولی آشکارا فاش شده است دشمنی با فضای مجازی به خصوص
تلگرام همچنان یه شدت پیگیری می شود . چون فضای مجازی و تلگرام تبدیل به خطر جدی برای مدافعان وجارچیان سانسورچی شده
است.
درصد زیادی از مردم اتفاقا با اعلام
برائت از تلگرام، از آن خارج شده و به پیامرسانهای داخلی ملحق شدند، اما پس از
مدتی خود را در جزیره ای از بین چند جزیره متفاوت یافتند، و مجبور به بازگشت به
تلگرام شدند.
به گزارش گروه دیدگاه خبرگزاری فارس،
«اردوان مجیدی» به بهانه توقف فعالیت تلگرام طلائی و سرگردانی عده زیادی از مردم!
در یادداشتی نوشت:
این روزها بحث تلگرام و هات گرام و پیام
رسانهای داخلی، و متهم کردن فلان مسئول و بهمان شخص، در دلیل عدم پا گرفتن پیام
رسانهای داخلی داغ است. آیا دستهائی از پشت پرده در کار است تا پیام رسانها پا
نگیرند؟ آیا لبه اتهام را باید به آن طرف آب و نفوذی های آنها در اینطرف آب نسبت
داد؟
این بدیهی است که آن طرف تمام تلاش خود
برای شکست تلاشهای استقلال جویانه ما برای ایستادن روی پای خودمان را انجام دهد.
بنا بر این از آنها گلایه ای نیست؛ آنها به وظیفه شان عمل می کنند! نفوذی ها هم که
تکلیفشان روشن است. این را به حساب خباثتهایشان می گذاریم. به عملکرد کوته
اندیشانه و ضعیف مسئولین هم که سالها است عادت کرده ایم.
اما فارغ از آنها، علت واقعی پا نگرفتن
شبکه های پیام رسان داخلی را باید در آینه مشاهده کرد. اجازه بدهید کمی به آستین و
دستان خودمان نگاهی بیاندازیم.
فارغ از برخی نقائص فنی که قابل رفع، و
برای مردم صبور ایران هم قابل تحمل است، علت اصلی عدم اقبال عمومی از پیام رسانها،
عدم فراگیر شدن حضور افراد دیگر جامعه در پیام رسان مذکور است. عضو یک پیام رسانی
می شوید، کانالها و گروههایتان را آنجا تعریف می کنید، بعد می بینید درصد کمی از
مخاطبین شما عضو آن پیام رسان هستند. از آنها پی جوئی می کنید؛ می بینید هر
کدامشان در یکی از پیام رسانهای دیگر عضو هستند. بماند که حضور در برخی از پیام
رسانها، فقط توسط طیف مشخصی از طیفهای اجتماعی و سیاسی انجام می شود، و این فضای
آن پیام رسان را به فضائی یک جانبه تبدیل می کند. بعد از مدتی که عملا خود را در
جزیره ای مجازی، در بین چند جزیره دیگر، و بدون امکان ارتباط با سایر افرادی که
قبلا در تلگرام با آنها ارتباط داشتید، می یابید، عطای این جزیره را به
لقایش بخشیده، سوار قایق خود شده و به فضای تلگرام مغضوب برمی گردید.
احتمالا حدس می زنید که مخاطب من از
موضوع آستین خودمان، به جامعه بر می گردد و جامعه را در عدم استقبال و وحدت عمل
سرزنش می کنم؛ اما اگر اینطور فکر می کنید، اشتباه حدس زده اید! تنها کسی که اینجا
مقصر نیست، جامعه و عامه مردم است. بیچاره مردم که مانند همیشه به وظیفه شان خوب
عمل کرده اند، اما به عنوان کاربر، گرفتار پیامدهای عمل نادرست مسئولان و مجریان
شده اند. بر خلاف سرزنشهای بسیاری از نویسندگان که مردم را در پایبندی به تلگرام مغضوب
متهم می کنند، تا آنجائی که اطلاع دارم، درصد زیادی از مردم اتفاقا با اعلام برائت
از تلگرام، از آن خارج شده و به پیام رسانهای داخلی ملحق شدند، اما پس از مدتی خود
را در جزیره ای از بین چند جزیره متفاوت یافتند، و مجبور به بازگشت به تلگرام شدند.
برخی نیز مسئولین را در میزان باند
اختصاص یافته به تلگرام و فلان پیام رسان داخلی، و اعطای کمک مالی به بهمان پیام
رسان متهم می کنند. خیلی از جزئیات واقعیت این موضوع در طول تمام مقاطع زمانی
اطلاع ندارم، اما ضمن وارد کردن برخی انتقادات به مسئولان، آنها را هم مسئول اصلی این
وضعیت نمی دانم. چطور؟! اجازه دهید بیشتر توضیح دهم.
بگذارید چند سوال بپرسم.
فرض کنید شما عضو یکی
و فقط یکی از 6 تا 8 پیام رسان داخلی بشوید. و فرض کنید که از طریق همان پیام رسان
بتوانید با یکی از دوستانتان که عضو یک پیام رسان داخلی دیگر است، پیامی را رد و
بدل کنید. یا بتوانید کانالها و گروههای موجود در پیام رسانهای دیگر را به صورت
مجازی در پیام رسان خودتان مشاهده کنید، و با عضو شدن در کانال یا گروه مجازی
مذکور، تمام پیامهای کانال و گروههای مذکور را مشاهده کرده، و در مباحثات گروه
مذکور مشارکت کنید. به این ترتیب کافی خواهد بود که فقط عضو یکی از پیام رسانها
بشوید. آیا این به حد کفایت، انگیزه شما برای عضویت و باقی ماندن در پیام رسان
مذکور را تقویت می کند؟
آیا چنین چیزی از نظر فنی با توجه به
شرایط موجود ممکن است؟ جواب این سوال را خودم می دهم! بله! این اتفاق از نظر فنی
کار چندان پیچیده ای نیست، و با ایجاد یک حلقه بین پیام رسانها و تعریف یک پروتکل
فنی مبادله لیست اعضاء و کانالها و گروهها، و کدگذاری آنها، و به اشتراک گذاری
پیامهای درخواست شده از اعضاء برای تبادل با عضو دیگری از پیام رسان دیگر، ممکن
است. اگر مجریان پیام رسانها امکان این کار را از نظر فنی تکذیب کردند، من یک
مهندس رایانه هستم و با تجربه محدودم در این حوزه، معماری این تبادل را برایشان
طراحی و ترسیم می کنم؛ این موضوعی شدنی است؛ و در مواردی نظیر شبکه شتاب بانکی که
همه ما تجربه استفاده از آن را کمابیش داریم، البته با شکلی ساده تر و محدود تر،
اجرا هم شده است.
پس مشکل از کجاست؟ آیا مجریان پیام
رسانها این را نمی دانند؟ حداقل خودم شخصا با دو نفر از مالکان و مجریان پیام
رسانها، و یکی از مسئولین ذیربط دولتی نیز این راه حل را در میان گذاشته و آنها
نیز از امکان پذیر بودن آن سخن گفته اند. مسئول دولتی را که به حال حل مسائل
سازمانی و حفظ میز خودش رها کنیم؛ از او انتظاری نیست! اما فکر می کنید دلیل عدم
اجرای چنین سازوکاری توسط مجریان پیام رسانهای مذکور چه بود؟ پاسخ جالب توجه است.
مسئله اصلی در عدم شکل گیری چنین شبکه
ای، آن نیست که این موضوع به فکر آنها نرسیده است. بلکه احتمالا بسیار بهتر از
بنده راه حل آن را بلدند. اما متولیان و مالکان هر یک از پیام رسانها با زبان بی
زبانی و کنایه اعلام می کردند: "پیام رسان ما از چند پیام رسان دیگر به فلان
دلایل و طبق فلان ارزیابی، سرآمد و بهتر است، و بالاخره روزی می شود که همه آنها
تعطیل شوند و فقط پیام رسان ما باقی بماند. اگر امروز با هم تبادل اطلاعات کنیم،
جلوی شکست خوردن پیام رسانهای دیگر را گرفته ایم، و آنها هم به عنوان رقیب ما در
عرصه باقی خواهند ماند".
...
عرض دیگری ندارم؛ جز آنکه بگویم از ماست
که بر ماست!
اگر در موضوعاتی نظیر این، مسئولین و
تلاشگران ما به اندازه درصدی از آنچه مسئولین و تلاشگران ما در موضوعاتی نظیر
صنایع دفاعی و موشکی، به صورت جهادی عمل کرده بودند، و نام خودشان و سود و منافع شخصی
شان، مطرح نبوده و مانع پیشرفتشان نمی شد، امروز در این عرصه هم شاهد حیرت جهانی
از توان خودمان بودیم.
والسلام؛ الحمد لله رب العالمین