گزیده ها قسمت سوم

گزیده ها قسمت سوم  6 تیر -98
 اعتراف وزير خزانه داري آمريكا به استفاده از FATF براي جلوگيري از دور زدن تحريم ها
اظهارات وزير خزانه داري آمريكا در روز پاياني نشست اخير FATF نشان مي دهد آمريكا از FATF براي كشف كردن راه هاي دور زدن تحريم ها استفاده مي كند.
در ماه هاي اخير، بارها كارشناسان درباره سوءاستفاده آمريكا از گروه ويژه اقدام مالي FATF براي اجراي تحريم ها هشدار داده بودند و آن را ابزار موثرتر شدن تحريم ها مي دانستند، اما موافقين اجراي درخواست هاي FATF در داخل كشور، اين موضوع را انكار مي كردند و حتي مدعي بودند اجراي استانداردهاي اين نهاد بين الدولي باعث جلوگيري از افزايش فشارهاي تحريمي خواهد شد. با اين وجود، اظهارات صريح استيون منوچين وزير خزانه داري آمريكا در نشست اخير FATF كه در شهر اورلاندو ايالت فلوريدا آمريكا برگزار شد و روز جمعه هفته قبل پايان يافت و رياست اين نهاد بين الدولي از نماينده آمريكا به نماينده چين منتقل شد، نشان مي دهد كه آمريكا از FATF براي كشف كردن راه هاي دور زدن تحريم ها استفاده مي كند.
منوچين در روز پاياني نشست FATF گفت: «سرانجام، تحت رياست ايالات متحده آمريكا، FATF روش هايي را آزمايش كرد كه استانداردها بتوانند به طور موثر در مورد تهديد تامين مالي اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي، مبارزه كنند. كشورهاي ياغي، تروريست ها، و سنديكاهاي جنايي بين المللي به طور فزاينده اي در دور زدن تحريم ها و ساير اقدامات پيشگيرانه، به منظور ادامه توسعه اشاعه گري سلاح هاي كشتار جمعي خبره و ماهر شده اند. من اين سازمان را تشويق مي كنم تا كارهايي را كه در اينجا انجام شد، به منظور اطمينان از اينكه خط مشي ها و كنترل هاي شبكه جهاني FATF به طور موثر مواجهه با اين تهديد تكامل يافته را تكميل كند».
به گزارش فارس، اين اولين بار است كه وزارت خزانه داري آمريكا به طور رسمي اعلام مي كند كه FATF اقدام به پيشگيري از دور زدن تحريم ها مي كند.
به گزارش فارس، آمريكا براي اجراي دقيق تر و موثرتر تحريم ها، نياز شديدي به اطلاعات اقتصادي و مالي دارد تا جلوي دور زدن تحريم توسط ايران را بگيرد. آمريكا به بخش مهمي از اطلاعات كه در نظام بانكي ايران توليد مي شود، دسترسي ندارد. بنابراين براي دسترسي به اين بخش، نياز شديدي به اجراي استانداردهاي FATF توسط ايران دارد. در صورت دستيابي آمريكا به اين اطلاعات، دور زدن تحريم ها توسط ايران بسيار سخت تر خواهد شد.

شريه فرانسوي: با احمقي مثل ترامپ چگونه مي توان مذاكره كرد؟!
يك هفته نامه فرانسوي با احمق توصيف كردن ترامپ تصريح كرد چگونه با يك احمق مي توان مذاكره و گفت وگو كرد.
نوول ابزرواتور عنوان مطلب خود را «چگونه با يك كبوتر شطرنج بازي كنيم؟» قرار داده كه در ادبيات فرانسه به مفهوم گفت وگو با احمق است. اين نشريه مي نويسد: مذاكره كردن با ترامپ، به قول برخي ديپلمات ها، اندكي مانند شطرنج بازي كردن با كبوتر است. كبوتر در آن سوي صفحه شطرنج بال بال مي زند و دور خودش مي چرخد، همه مهره ها را به هوا مي فرستد، روي صفحه خرابكاري مي كند، آخر كار نيز طوري ژست مي گيرد كه گويي برنده شده است.
در پرونده ايران، ترامپ همين گونه عمل مي كند. توافق هسته اي سال 2015 را پاره مي كند، شب و روز در توئيتر بال بال مي زند، تهديد مي كند، خشمگين مي شود، يك روز مهربان است يك روز جلاد. يك روز اعلام مي كند ايران و آمريكا مي توانند بهترين دوستان هم در دنيا باشند، دوباره اعلام مي كند ايراني ها تروريستند، از مذاكره سر باز مي زند، الزام مي كند كه مذاكره صورت پذيرد، وعده «نابودي كامل» مي دهد، دستور حمله صادر مي كند، دستور حمله را لغو مي كند.
او دارايي هاي مالي ايراني ها را مسدود مي كند. از جمله دارايي هاي وزير امور خارجه ايران را، تا به بهترين شيوه ممكن هيچ بختي به ديپلماسي نداده باشد. ترامپ به اين ترتيب تمام مهره هايي را كه ديپلمات هاي ورزيده و با تجربه قبلا با دقت در صفحه شطرنج با ايران چيده بودند، بر هم مي زند، اما بي آنكه معلوم باشد وي مي خواهد ما را به كدام سو ببرد. آيا به سوي جنگ مي رود؟ پيشاپيش پاسخ اين سوال منفي است؛ وي جنگ دوست ندارد، مگر از نوع تجاري آن را؛ وي به اندازه كافي به راي دهندگانش قول داده است كه هرگز آنها را به سوي يك ماجراجويي نظامي سوق نخواهد داد و از سوي ديگر انتخابات آمريكا نيز نزديك است. آناني كه مدعي اند مي توانند حركات بي نظم و حساب رئيس جمهور آمريكا را تفسير كنند، با اعتماد بنفس بالا به ما كتاب «هنر مذاكره» (The Art of the Deal) را نشان مي دهند كه ترامپ در سال 1987 زماني كه تاجر بود نوشته است يا براي وي نوشته اند. خلاصه كتاب از ديدگاه اين افراد اين است كه براي مذاكره كردن نخست خشونت به خرج دهيد، گلويتان را پر باد كنيد، بترسانيد. سپس وقتي كه طرف مذاكره شما لرزان و رنگ از رخ پريده شد، به وي معامله اي را پيشنهاد كنيد كه خيلي به نفع خودتان است، معامله اي كه به طرف مقابلتان اجازه دهد كمابيش سرش را بالا بگيرد. اين ترامپ شناسان به شما مي گويند كه اين دقيقا شيوه اي است كه ترامپ در قبال كره شمالي كيم جونگ اون به كار برده است و فرض كنيم كه حق با آنهاست و ترامپ يك كبوتر بازيگر اين شطرنج فرضي نيست بلكه يك استاد حسابگر است كه براساس يك راهبرد مشخص عمل مي كند. ترامپ سال گذشته از توافق خارج شد، بي آنكه بگويد چگونه مي خواهد اين توافق بد را بهتر كند.
ترامپ توضيح نمي دهد كه وي مي خواهد چگونه فراتر از توافق برجام حركت كند؟ آيا وي فكر مي كند مي تواند از ايراني ها تعهد بگيرد كه اصلا اورانيوم غني سازي نكنند؟ اين رويايي بود كه جرج بوش پسر در سر مي پروراند و واشنگتن براي رسيدن به آن فشار شديدي را بر ايران آورد، اما به نتيجه اي نرسيد. در آن زمان با وجود حضور بيش از 150 هزار نيروي آمريكايي در منطقه و البته با وجود جنگ طلبان دوآتشه در كاخ سفيد، تهران مقاومت كرد و حتي شمار سانتريفيوژهايش را افزايش داد. واقعا چه كسي مي تواند تصور كند ايران امروز بيش از آن زمان تحت تاثير فشار هاي آمريكا قرار بگيرد؟
مليجك بازي سلبريتي ها براي پاسخ ندادن به نيازهاي واقعي مردم است(خبر ويژه)
يك روزنامه نگار همكار نشريات اصلاح طلب با انتقاد از عملكرد طيف متبوع خود مي گويد كاركرد كنوني رسانه، نه آگاه كردن بلكه احمق كردن مردم است و اين احمق كردن مستلزم وجود مليجك ها و پاپت ها و سلبريتي هاست.
نادر فتوره چي كه با روزنامه هاي صبح امروز، شرق، بهار، آفتاب روز و سرمايه همكاري داشته، در گفت وگو با برنامه كات آپارات اظهار داشت: در روابط اجتماعي ما «هرم مزلو» را برعكس كردند. ما از نيازهاي فرهنگي و زيبايي شناختي شروع مي كنيم بعد مي رسيم به حق تنفس و غذا و...، مسير اينجا كاملا عوض شده، در اينجا اولويتمان اين است كه موزيك خوب گوش بدهيم تا سير شويم.
وي با انتقاد از برخي رويه هاي فرهنگي عوام فريبانه مي گويد: من هيچ وقت جلوي كمپين رفتن زنان به استاديوم نبودم و مسئله بي اهميتي است. زنان بيكار هستند،... دستفروشي مي كنند، كتك مي خورند، هزار بدبختي ديگر دارند، خب بروند فوتبال ببينند. چه كساني مي روند فوتبال مي بينند، همين پاپت ها (سلبريتي ها) صد تا دويست تا گلچين شده آقازاده را جمع مي كنند كه فوتبال ببيند صد نفر هم جوگير پشت سر آنها هست. زنان ايراني هم ايستاده اند و اين منظره مضحك را نگاه مي كنند، چون كارشان دست شيادان افتاده است. شياداني آن ور آب، شياداني اين ور.
با برجسته كردن نيازهاي دست دهم زنان، ژست اين را مي گيرند كه دارند به زنان كمك مي كنند. در صورتي كه چنين كاري نمي كنند. مسائل بنيادين زنان يك كدامش طرح نمي شود. اما حق فوتبال نگاه كردن، هي طرح مي شود، چون در پلتفرم يك جناح است. مسئله كودكان كار، با فوتبال بازي كردن سلبريتي ها با آنان حل نمي شود. راهكارهاي وضع موجود اين است كه زنان بروند فوتبال ببينند و «ربنا»ي شجريان گوش كنيم. من مي خواهم بدانم چند درصد مردم ايران اگر اين چند تا كار را صبح آزاد بشود، وضعشان از ايني كه هست بهتر مي شود؟
فتوره چي با انتقاد از شجريان بازي رسانه اي گفت: اصلا يك كانال مي گذاريم صبح تا شب ربنا پخش كند، اين سه تا كار را بكنيم، شما اوضاعتان بهتر مي شود؟ با طرح چنين مباحثي، بحث هاي زيربنايي در جامعه رها شده است. اگر در جامعه مطرح بود، اگر بحثي كه ربناي آقاي شجريان داشت، حقوق كارگران در رسانه ها داشت، من بحثي نداشتم. منتها تمام سهم رسانه ها در اختيار ربناي آقاي شجريان است. سلبريتي ها فرصت طلب و ابن الوقت هستند، مدتي هست ژست مستضعف پسند گرفته اند، پاپت و مليجك كارش همين است.
وي با اشاره به انتقاد قوچاني به يوسف اباذري گفت: آقاي «محمد قوچاني» فرد مناسبي كه برخي مباحث را مطرح كند، نيست، چون دانش تئوريكش در حدي نيست كه بتواند برخي مباحث را در مورد بازار اقتصاد آزاد پيش ببرد. نسبت ها و وابستگي هايش اجازه نمي دهد، آن قدر آزاد نيست كه اين بحث را مطرح كند. آقاي قوچاني شصت تا مجله درمي آورد در اين مملكت.
آقاي قوچاني چگونه هشتاد تا روزنامه در دست دارد، ايشان نماد اقتصاد بازار است؟ نماد رقابت است در بازار؟ آقاي قوچاني دارد از يك رانت استفاده مي كند. ايشان در يك بازار غيررقابتي الان ژورناليست هستند. ايشان يكي از افراد در اختيار دارنده انحصار توان رسانه اي است. هر چند با كل اين هشتاد تا مجله اش به اندازه دو تا اكانت توئيتر، خودش در جامعه تاثير ندارد. ولي امكانات و بودجه اي كه مي گيرد، سوبسيدي كه از دولت و قدرت مي گيرد، امتيازي كه مي گيرد و كبكبه و دبدبه اي كه پيدا كرده، برو بيايي كه دارد،  همه آن در يك بازار غيررقابتي به دست آورده است. ايشان نمي تواند مدعي بازار آزاد باشد.
وي گفت: دولت مي خواهد با واگذاري همه امور به يك «بخش خصوصي قلابي» كه هيچي نيست جز خودش، كه كارخانه ها را مي گيرند، مثل هفت تپه، دو تا بچه خرده پيدا مي شوند و كارخانه اي با شصت سال سابقه را مي گيرند، اجزاي توليدش را به حراج مي گذارند، روي آن ارز مي گيرند، از كشور فرار مي كنند. اين مي شود بخش خصوصي!
دولت يك بنگاه خصوصي سودآور و منتزع از جامعه شده است، ديگر حاضر نيست براي زلزله زده ها خانه بسازد، يك سري مليجك (سلبريتي) جور مي كند، وام را به آنها مي دهد. يادتان باشد كه اگر خانه تان خراب شد در زلزله يقه مرا نگيرد، خودتان بايد بسازيد. من هم يك تكريم و حمايتي از راه دور مي كنم، يك سري خير و فرشته مهربان (سلبريتي)  به شكل عجيبي پيدايشان مي شود و اينها مي آيند براي شما خانه مي سازند. يك وقت از دولت توقع نداشته باشيد، وظيفه اي بر عهده دولت نيست. اين مي شود نئوليبراليسم و فاجعه است.
اداي دين تكنوكرات هاي داخلي به پدر سرمايه داري رانتي
همچنين اقدامات عاليخاني و اقتصادي كه بنيان گذاشت از ديد كارشناسان اقتصادي عليرغم موفقيت اوليه، يكي از دلايل اصلي ركود در كشور از اواسط دهه پنجاه بدين سو است. بعدها و با شروع به كار دولت سازندگي و حضور نهادهايي همچون بانك جهاني و سازمان بين الملي پول شاهد تولد دوباره «سرمايه داري صنعتي وابسته» در قالب «يقه سفيدها» هستيم كه در بعد سياسي با نام «كارگزاران» شناخته مي شوند. رپورتاژ اين روزنامه براي علينقي عاليخاني را بايد اداي دين تكنوكرات هاي داخلي به پدر سرمايه داري رانتي دانست!
گفتني است، خاندان يهودي عاليخاني به عنوان عضو مهمي از شبكه جاسوسي رژيم صهيونيستي در ايران شناخته مي شوند. مسعود عاليخاني كه از وي به عنوان معتمد درجه اول سازمان موساد در ايران نام مي برند و مهرداد عاليخاني، رئيس شاخه سياسي كودتاي نافرجام نقاب، از برادران وي بودند.