گزیده ها قسمت سوم 11 آبان - 98
مسئولیت خسارتهای حاصل از همکاری با FATF را میپذیرید؟!
عضو مجمع روحانیون و وزیر کشور دولت اصلاحات میگوید: باید درباره لوایح FATF به دور از احساس و شعار تصمیم بگیریم و کارشناس در این باره، وزارت خارجه است.عبدالواحد موسوی لاری به ایلنا گفت: مطلقانگاری در اینگونه مسائل مهمترین آسیب را به مسائل ملی ما میزند. ما میتوانیم در یک مسئلهای که دو طرف ماجرا هرکدام منافع خودشان را مطرح میکنند، وارد شویم. آن چیزی که مهم است اینکه ببینیم سود و ضرر چیست و قاعدتا تصمیم میگیریم که امضاء کنیم یا خیر.وی با بیان اینکه برخی از موضوعات نیاز به نظر دقیق کارشناسی دارد، گفت: کارشناس اظهارنظر در لوایح چهارگانه وزارت خارجه است و تلقیشان بر این است که ما اگر این لوایح را امضاء کنیم جلوی ضررهای بسیاری را ممکن است بگیرد. دقت داشته باشید منظور بهدست آوردن منافع نیست بلکه جلوگیری از ضرر است.موسوی لاری تاکید کرد: طبق نظر کارشناسان اگر ما لوایح چهارگانه را امضا نکنیم فشارهای بیشتری به کشور و مردم وارد میشود بنابراین اگر امضا کنیم میتوانیم جلوی بسیاری از مضرات را بگیریم.آقای موسوی لاری در این اظهارات، چند پرسش را بیپاسخ گذاشته است:اولا اگر همکاری با FATF به صلاح کشور بود، 41 تعهد محرمانه به FATF دادند و این اقدام را - تا زمانی که تحت فشار FATF برای تصویب برخی لوایح در مجلس قرار نگرفتند - آشکار نکردند؟
ثانیا آیا در ماجرای تحمیل برجام به افکار عمومی، همین بزککاریهای معطوف به منافع انجام نمیشد؟! مگر همین مدیران وزارت خارجه فعلی و حامیان سیاسی و رسانهای آنها، در تبلیغات انبوه نمیگفتند توافق به سود ایران است و همه تحریمها را برمیدارد؟! آیا مدعی نبودند که امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است، آمریکا از توافق خارج نمیشود و تحریمها برگشتناپذیر است؟!ثالثا در ماجرای برجام اطمینان میدادند که به نفع کشور است اما خسارتهای چندگانه را به همراه بازگشت تحریمها نصیب کشور کرد. اما همان تیم حالا اذعان میکند که هیچ تضمینی نمیدهد با پذیرش چهار تعهد دیگر FATF (در قالب 41 تعهد)، تحریمها و محدودیتها برداشته شود. آیا آقای موسوی لاری جای وزارت خارجه تضمین میدهد که فشارهای اقتصادی پس از همکاری کامل با FATF که متضمن واگذاری اطلاعات محرمانه اقتصادی است، بیشتر نشود؟!رابعا چرا افراطیون مدعی اصلاحات اصرار دارند مشکلاتی را که کلید و راهحل آن در داخل است، به امتیازدهی به دشمنان نسبت دهند؟ آیا این امر، تصادفی و از سر بیاطلاعاتی است یا...؟!
ثانیا آیا در ماجرای تحمیل برجام به افکار عمومی، همین بزککاریهای معطوف به منافع انجام نمیشد؟! مگر همین مدیران وزارت خارجه فعلی و حامیان سیاسی و رسانهای آنها، در تبلیغات انبوه نمیگفتند توافق به سود ایران است و همه تحریمها را برمیدارد؟! آیا مدعی نبودند که امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است، آمریکا از توافق خارج نمیشود و تحریمها برگشتناپذیر است؟!ثالثا در ماجرای برجام اطمینان میدادند که به نفع کشور است اما خسارتهای چندگانه را به همراه بازگشت تحریمها نصیب کشور کرد. اما همان تیم حالا اذعان میکند که هیچ تضمینی نمیدهد با پذیرش چهار تعهد دیگر FATF (در قالب 41 تعهد)، تحریمها و محدودیتها برداشته شود. آیا آقای موسوی لاری جای وزارت خارجه تضمین میدهد که فشارهای اقتصادی پس از همکاری کامل با FATF که متضمن واگذاری اطلاعات محرمانه اقتصادی است، بیشتر نشود؟!رابعا چرا افراطیون مدعی اصلاحات اصرار دارند مشکلاتی را که کلید و راهحل آن در داخل است، به امتیازدهی به دشمنان نسبت دهند؟ آیا این امر، تصادفی و از سر بیاطلاعاتی است یا...؟!
فقط دیوانهاند یا وطنفروش هم هستند؟!
یک روزنامه اجارهای میگوید نباید فرصت نقد مذاکره با ترامپ را از دست داد!روزنامه آرمان از سوی فردی به نام مهدی ذاکریان که او را کارشناس مسائل بینالمللی معرفی کرده مینویسد نباید وقت نقد مذاکره را از دست داد و باید پیش از پایان دوره اول ریاست ترامپ، با او توافق امضا کرد.وی در عین حال گفته است: صحبتهایی که آقایان روحانی و ظریف درخصوص چندجانبهگرایی مطرح میکنند جایش داخل ایران نیست. اگر کنفرانسی یا برنامهای میخواهند ترتیب دهند باید در خارج از ایران باشد و راهکار هم استفاده از حق وتویی است که اعضای شورای امنیت از آن برخوردار هستند. با استفاده از این ابزار میتوان تصمیمات آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل را کنترل کرد. مشکل اما آنجاست که ترامپ و دولت او مسائل و پروندهها را به شورای امنیت نمیآورد تا برای آنها مصوبه بگیرد، بلکه یکتنه تصمیمات و دیدگاههای خود را اجرایی میکند. بنابراین باید تصریح کرد در حوزه سیاسی تنها یک راه وجود دارد و آن شورای امنیت است. وقتی آمریکاییها همین راه را هم کنار گذاشتهاند یعنی شرایط برای چندجانبهگرایی فراهم نیست.این شبهکارشناس در ادامه بزک مذاکره با ترامپ میگوید: شما نمیتوانید بگویید ترامپ قابل اعتماد نیست؛ چرا که در روابط بینالملل هیچکس قابل اعتماد نیست و همه چیز بر مبنای منافع تنظیم میگردد.این اظهارات در حالی است که برجام بهعنوان یک توافق مورد حمایت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، کاملا از سوی آمریکا نقض گردید و ترامپ - پس از اطمینان از این که دولت روحانی در توافق میماند و به شکل یکطرفه تعهدات را اجرا میکند- رسما از توافق خارج شد. اکنون باید از کارشناس نابغه پرسید اگر توافق امضا شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل توسط ترامپ نقض میشود، تضمین توافق جدید چیست؟ و اگر دولت آمریکا رسما توافق را برای زیر پا گذاشتن و باج گرفتن صرف میخواهد - چنان که در برجام نشان داد- چرا روزنامه زنجیرهای و شبهکارشناس آن بر مذاکره و توافق اصرار دارند؟ آیا آنها و نظایر آنها، پس از سرویس دادن به دولت اوباما در قالب بزک کردن برجام، اکنون در خدمت دولت ترامپ درآمدهاند و تنها چیزی که برایشان مهم است وطنفروشی به هر قیمت است؟!یادآور میشود آقای روحانی سال 96 با اشاره به عهدشکنی پیاپی دولت آمریکا، مذاکره مجدد با این دولت را دیوانگی توصیف کرد.
دولت روحانی رکورددار پایینترین نرخ رشد اقتصادی
بر اساس آمار بانک مرکزی و مرکز آمار از شاخص تولید ناخالص داخلی کشور، در میان دولتهای پس از جنگ تاکنون، پایینترین رشد اقتصادی به دولت حسن روحانی تعلق دارد.به گزارش مشرق، بر اساس آمار بانک مرکزی، متوسط رشد اقتصادی سالانه دولتهای سوم و چهارم (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷) حدود 0/85 درصد بود. از آنجا که آن مقطع همزمان با جنگ تحمیلی ۸ ساله بود، طبیعی بود که رشد اقتصادی کشور پایین بیاید.پس از دوره دفاع مقدس، دوران بازسازی کشور آغاز شد که موجب بالا رفتن رشد اقتصادی کشور شد. به همین دلیل دولتهای پنجم و ششم (دولت سازندگی) رکورد بالاترین رشد اقتصادی کشور را با متوسط سالانه ۵/۵ درصد تصاحب کرد.بر اساس آمار بانک مرکزی، متوسط رشد اقتصادی کشور در ۸ سال دولت اصلاحات (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳) حدود 4/2 درصد و در دولت احمدینژاد (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱) ۳/۳ درصد بود.بانک مرکزی رقم رشد اقتصادی سال ۱۳۹۷ را سانسور کرده اما مرکز آمار آن را منفی 4/9درصد اعلام کرده است. بدین ترتیب در ۶ سال اول دولت روحانی (۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷) رشد اقتصادی کشور 1/8 درصد بوده است که پایینترین رشد اقتصادی در سه دهه اخیر و پس از دفاع مقدس محسوب میشود.
فارین پالیسی: سیاست فشار حداکثری برای مهار منطقهای ایران شکست خورده است
یک نشریه آمریکایی نوشت سیاست فشار حداکثری بر ایران شکست خورده و نیروهای همسو با ایران در منطقه، قدرتمندتر از همیشه هستند.فارین پالیسی مینویسد: دولت دونالدترامپ از زمان به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری آمریکا راهبرد فشار حداکثری را برای اصلاح مسیر سیاستهای امنیتی و خارجی ایرانیها در پیش گرفته است. این راهبرد عمدتاً بر تحریمها برای تغییر رفتار ایران با پیچیده کردن دسترسیاش به بازارها و زیرساختهای مالی بینالمللی استوار بوده است. اما این رویکرد در تغییر سیاست خارجی ایران به موفقیتی نرسیده است.تحریمهای مالی نمیتواند بسیاری از مهمترین جنبههای روابط نیروهای نیابتی ایران را پوشش دهد. تهران هیچگاه علاقمند به وابستهسازی نیروهای نیابتیاش به ارسال سلاح و تجهیزات نبوده و در عوضترجیح میدهد آنها در بافت سیاسی و اقتصادی کشورهای خودشان در ساخت صنایع دفاعی خودکفا شوند.همزمان با تصمیمترامپ و خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، تهران آرام آرام به هدفش در ساخت یک پل زمینی که در سرتاسر منطقه گسترده است، نزدیک میشود. یکی از مؤثرترین موانع پیش روی گسترش نفوذ ایران در داخل خاک سوریه بهویژه در جبهه شمال شرقی حضور نیروهای دموکراتیک سوریه است. بدون این عامل بازدارنده، ایران به راحتی میتواند نیروهای نیابتیاش را تغذیه و امنیت منطقه را تأمین کند. این موفقیت در نهایت به تقویت سپاه پاسداران منجر خواهد شد.واشنگتن و متحدانش اگرچه هیچ علاقهای به رسیدن تجهیزات نظامی به نیروهای نیابتی ایران ندارند، اما در چگونگی دستیابی به این هدف اختلافنظر دارند. واشنگتن باید از مواضع حداکثری فعلیاش بر برنامه موشکی ایران صرفنظر کند و تغییرات دست یافتنیتری را دنبال کند. دولتترامپ باید تنوع نیروهای نیابتی ایران را به خوبی بشناسد و متوجه این موضوع باشد که نمیتوان با یک سیاست یکسان مثل تحریمهای اقتصادی تمامی این نیروها را در هم شکست.