تأملی
درباره بیانیه وزارت خارجه درباره اظهارات ظریف/ سکوتکردن هم بلد نیستید؟8-بهمن-98
خبرگزاری سپاه قدس
تسنیم که می بایست جای خالی رسانه خبری همقطارفارس را در شبکه اینترنت
پرکند. شاکی است که چرا سخنگوی وزارت
خارجه به جای همسویی با رسانه های خبری پاسداران ظریف را متهم به خیانت و جاسوس
نفوذی آمریکا قاتل پاسدارتروریست وتکه تکه شده قاسم سلیمانی کند ازوی دفاع کرده
است؟
وزارت امور خارجه ایران در بیانیهای
تلاش کرد تا با بیانیهای شبهات پیرامون اظهارات اخیر وزیر امور خارجه را برطرف
کند، اما این توضیحات بهجای رفع ابهام بر غلظت آن افزود.
گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ــ محمد جواد ظریف،
وزیر امور خارجه ایران اخیراً در مصاحبهای با نشریه آلمانی «اشپیگل»، در پاسخ به
سؤالی گمانه مذاکره با آمریکا را مطرح و آن را به تغییر رویکرد آمریکا منوط کرد.
تصور بر این بود که شاید سهو کلام یکی از دلایل بیان چنین گزارهای در مصاحبه با اشپیگل
بوده است، بهنحوی که دستمایه سوء استفاده رسانهها و مقامات خارجی شد، چرا که
ایراد چنین اظهاراتی در مقطع و شرایط فعلی کاملاً دور از انتظار و عقلانیت بهنظر
میرسد.
بیشتر بخوانید
تردیدها درباره صحت این اظهارات ادامه
داشت تا اینکه آقای ظریف با توییتهای خود در پاسخ به رئیس جمهور آمریکا، بر آن
مهر تأیید زد و مذاکره با آمریکا را در چارچوب 1+5 ممکن دانست. این اظهارات با
واکنشهای تحلیلگران، رسانهها و مردم در شبکههای اجتماعی مواجه شد و کار حتی به
تجمع مقابل ساختمان وزارت امور خارجه کشید. این تحولات وزارت امور خارجه را مجبور
به صدور بیانیه و ارائه توضیحاتی در این خصوص کرد.
هرچند بعد از دو ناامیدی مکرر از
اظهارات آقای ظریف انتظار میرفت که دستکم وزارت امور خارجه در بیانیهاش از مردم
عذرخواهی و اظهارات آقای ظریف را اصلاح کند، اما این بار هم اتفاق دیگری افتاد و
کار را بدتر کرد. در بیانیه وزارت امور خارجه هدف از چنین اظهاراتی مقابله
با تلاشهای آمریکا در زمینه ارائه «تصویری "ضدمذاکره" از ایران» عنوان
شده است. بر اساس بیانیه مزبور، تلاش شده تا از سنگر مذاکرات کمیسیون مشترک برجام
در مقابل مذاکرات خارج از برجام دفاع شود. نکته جالب توجه این است که تأکید بر
مذاکرات در چارچوب کمیسیون مشترک برجام مربوط به گفتگو با کشورهای باقیمانده در
برجام (سه کشور اروپایی، روسیه و چین) میشود و هیچ ارتباطی به آمریکا پیدا نمیکند؛
چرا که دولت آمریکا در سال 2017 بهطور یکجانبه از توافق هستهای خارج شد و در
رابطه با این توافق، دیگر محلی از اعراب ندارد.
نکته دیگر اینکه، چهکسی گفته است که
حفظ موضع مذاکراتی و تمایل به دیپلماسی، بهمفهوم مذاکره با آمریکاست؟ اصلاً
مذاکره با کسی که اقدام تروریستی انجام داده و سپس تهدید به حملات نظامی کرده که
بهاعتراف مقامات و کارشناسان خارجی در صورت وقوع مشمول جنایات جنگی خواهد بود،
مبنایی از عقلانیت و مشروعیت دارد؟ یا بهعکس، باعث تشویق و تشجیع ادامه اقدامات
خصمانه و تروریستی خواهد شد تا روانتر کردن ریل دیپلماسی.
اینجا باید مراقب بود که با مغلطه و
سفسطه واقعیت قلب نشود. جان کلام مخالفت با مذاکره و گفتگو نیست، بلکه مسئله این
است که با چهکسی باید مذاکره کرد و با چهکسی نباید مذاکره کرد. ایران همواره در
خصوص مذاکره با اروپا و حتی کشورهای منطقهای مانند عربستان رویگردان نبوده است.
اما مگر میشود که با کسی که مدام اسلحه را بهسمتتان نشانه رفته و شلیک میکند،
همزمان وارد مسیر بحث منطقی شد؟ قطعاً در زمانی که دشمن کمین و تیراندازی میکند،
بیرون آمدن با ژست گفتگو و دیالوگ میتواند خطر اصابت گلوله بر پیکر آدمی را افزایش
دهد. کدام عقل سلیمی این را قبول میکند زمانی که حریف محکم با چماق بر سر شما میکوبد
شما بهصورت شیک و مجلسی با او دیالوگ کنید؟ آیا نتیجه چیزی جز ضربه مغزی شما
خواهد بود؟ بنابراین باید در زمان درگیری از خود دفاع کرد و نباید به دشمنی که
قبلاً امتحانش را پس داده اعتماد کرده و با پرچم سفید وارد گفتگو شد.
نکته دیگری که وجود دارد و روز دوشنبه
توسط رئیس جمهوری به آن اشاره شد مقایسه «ترور» شهید سلیمانی با «ترور» برجام است،
این از اساس یک قیاس مع الفارق است، چرا که ماهیت حاج قاسم و برجام اصلاً هیچ
شباهتی به هم نداشته و زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند. برجام یک توافقی بود که
بر اساس محاسبات اشتباه راهبردی منعقد شد و بهتعبیر ویلیام برنز، مذاکره کننده
ارشد آمریکایی به سکوی فشاری بر ایران تبدیل شد. این اشتباه راهبردی به اهرمی بر
تضعیف ایران تبدیل شد و بعد از مدتی کوتاه از عمر خود، وضعیت اقتصادی کشور را
بغرنجتر کرد، توافقی که قرار بود نوشدارو باشد، به سمی مهلک و کشنده تبدیل شد،
بنابراین مقایسه و قرار دادن شهید حاج قاسم سلیمانی در طراز این توافق مرده، جفا
در حق سردار شجاع و قهرمان ایران است که جانبرکف، به نبرد با تروریستها رفت و از
منافع ملی، بدون هیچ ادعا و داد و فریادی، دفاع کرد، ولی همین مقایسه بهروشنی
اعتراف به این است که برجام دیگر رمقی ندارد و دولت از چهره بسیار محبوب سلیمانی
بهره میگیرد تا از یک توافق بسیار نامحبوب دفاع کند و آن را از کما نجات دهد.
نکته آخر اینکه، در بیانیه روز دوشنبه
وزارت امور خارجه در ظاهر بر پرهیز از ایجاد دوقطبی «مذاکره ــ عدممذاکره» تأکید
شده است. اتفاقاً همانگونه که در بالا گفته شد، کسی مخالفتی با مذاکره ندارد،
بلکه بالعکس ما طرفدار مذاکره هستیم، اما با اهلش، نه با کسی که میز مذاکره را
علیه طرفهای دیگر برمیگرداند و مثل کابویهای فیلمهای وسترن، و چهبسا
بدتر و کثیفتر از آنها، هفتتیرکشی میکند، حال سر دادن مذاکره با چنین فردی آیا
ایجاد دوقطبی «برجام» با «شرافت»، «عزت»، «آبرو»، «اخلاق» و «عقل» نیست؟ چرا
توافقی مرده تبدیل به موضوعی ناموسی میشود که باید همه چیز را بهازای آن از دست
داد؟ آیا بهتر و زمان آن نیست که تغییری در این شیوه «مردهپرستی» رخ دهد و تمرکز
بر منافع ملی و امنیت مردم بشود، منافعی که رفاه، اقتصاد، عزت، کرامت و امنیت مردم
را تضمین کند؟