انتقادهای تند کرباسچی از شورای عالی و اصلاح‌طلبان

انتقادهای تند کرباسچی از شورای عالی و اصلاح‌طلبان  10 اردیبهشت – 99
عجیب است بازیگران مدعیان اصلاح طلب  قبول نکرده اند که  تموم شده است بازی اصلاح و اصول گرا!

 

انتقادهای تند کرباسچی از شورای عالی و اصلاح‌طلبان
«به نظر من نیروهای سیاسی و اصلاح‌طلب اکنون باید بیشتر به ارزیابی خود، ارزیابی گذشته خود و نیروهای فعال خود بپردازند و بعد از آن می‌توانند به جامعه برگردند. فکر نمی‌کنم که با یک استعفا و بیانیه یا یک مصاحبه بتوان کاری کرد. این قضایا خیلی ساده نیست.»
به گزارش ایسنا، گزیده پاسخ‌های غلامحسین کرباسچی به نامه‌نیوز در زیر می‌آید:
- اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد. وقتی سازوکار ناکارآمد باشد و یک سری افراد ناکارآمد در آن حضور داشته و هیچ کاری نکنند، سرمایه اجتماعی از دست می‌رود.
- یک مجموعه سیاسی وقتی که حرکتی از خود نشان داده و کاری کند، سرمایه اجتماعی هم کسب می‌کند اما وقتی که خاصیت نداشته ‌باشد، سرمایه اجتماعی خود را از دست می‌دهد. بنابراین این دو بحث از هم جدا نیست.
- بازگرداندن امید و اعتماد خیلی کار سختی است.
- بازیابی سرمایه اجتماعی کار ساده‌ای نیست که گمان کنیم با دو تا شعار و چهار تا مصاحبه و … می‌توان امید را به مردم برگرداند.
- توجه داشته باشید آن چه موجب امیدواری شده بود مجموعه یک سری تحولات ۱۰، ۱۵ ساله بود. از حضور و فعالیت و سیاست‌ورزی مرحوم آقای‌هاشمی بعد از همه آن برخوردهایی که با او شد، گرفته تا تجربه ناموفق جریان افراطی در دولت نهم و دهم. همه این مسائل مجموعاً یک امید و سرمایه‌ اجتماعی را ایجاد کرده بود که برای حفاظت از آن باید خیلی بیشتر کار می‌کردیم و درست عمل می‌کردیم.
- موضوع ناامیدی نیست. به نظرم زمان می‌برد. بازگشت امید با حرکت‌های سریع ممکن نیست. ضمن این که مردم هم نیروهای سیاسی را تجربه می‌کنند. باید تجربه کرد و دید که نتیجه عملکرد نیروهایی که در مجلس روی کار آمده و احیاناً در دولت آینده روی کار می‌آیند، چیست. بعد از آن است که می‌توان در این باره صحبت کرد.
- به نظر من نیروهای سیاسی و اصلاح‌طلب اکنون باید بیشتر به ارزیابی خود، ارزیابی گذشته خود و نیروهای فعال خود بپردازند و بعد از آن می‌توانند به جامعه برگردند. فکر نمی‌کنم که با یک استعفا و بیانیه یا یک مصاحبه بتوان کاری کرد. این قضایا خیلی ساده نیست.
- شورای عالی اصلاح‌طلبان و همه نیروهای سیاسی باید ماهیت، هدف و برنامه خود را تعریف کنند. صرف این که یک نفر برود و یک نفر بیاید چندان تاثیرگذار نیست.
- بالاخره یک پوست‌اندازی انجام می‌شود و همه نیروهای گذشته حذف می‌شوند. حالا یا حذف فیزیکی یا این که حذف سیاسی. یک نسل جدید و آدم‌های جدید در کار هستند. این یعنی اصلاح‌طلبان نیاز دارند که در فضای جدید یک بازنگری در اصل مساله انجام دهند.
- از نظر من هر مجموعه سیاسی اگر حرف‌های بی‌محتوا و سیاسی بزند، کمکی به اصلاح مسائل مملکت نمی‌کند. فرقی هم ندارد؛ چه رسایی از آن طرف و چه آقای تاج‌زاده و دیگران از این طرف. این رویه فقط یک جنگ «حیدری، نعمتی» را تشدید می‌کند. این نیز نه به نفع اصلاح امور کشور است و نه به نفع و مورد توقع مردم. این خستگی سیاسی که در روحیه جامعه احساس می‌شود، ناشی از همین رویکرد است.
- هر فردی که از مسیر توسعه کشور، نجات از ورشکستگی، نجات مردم از گرفتاری‌ها و … جدا باشد، از مجموعه اصلاحات نیست.
- دولت آقای روحانی نسبت به دولت گذشته و آنچه ممکن بود پیش آید، قطعا متفاوت است و حتما عملکردهای مثبتی هم دارد که نمی‌توانیم نادیده بگیریم. بحث این است که حرکت مورد نیاز را در این زمینه‌ها نکردیم. دولت در بسیاری از ابعاد، چه در عمل چه در حرف و چه برنامه‌ریزی، بسیار مثبت عمل کرده اما در عین حال ناتوانی‌هایی هم داشته است. ما باید خیلی عاقلانه و عادلانه پای این ناتوانی‌هایی بایستیم و بگوییم که ما دولتی را آوردیم و افراد متخصصی هم در آن بودند اما ناتوانی‌هایی داشته است. این ناتوانی‌ها نیز بیشتر به اشخاص برمی‌گردد، افراد سالخورده که بالاخره بعد از ۶۰، ۶۵ سالگی اراده فعالیت جدی ندارند یا آن جوانگرایی که باید در سطوح عالی می‌شد، نشد. همچنین برخوردهای توسعه‌گرا که باید در همه سطوح مدیریتی می‌شد، نشد. ما بارها گفته‌ایم و نقد کردیم. این درست نیست که در مدیریت استانی فردی را قرار دهیم که بی‌طرف باشد. این اصلا درست نیست که عده‌ای زحمت بکشند و دولتی پیروز شود اما بعد افراد بی‌طرف را منصوب کند. روشن است که مخالفان با او همراهی نمی‌کنند و موافقان هم که دلسرد می‌شوند. این اتفاق افتاد و ما باید نارسایی‌ها را بپذیریم.
- ما گام‌هایی را در سال‌های ۹۲ و ۹۶ برداشتیم که دستاوردها و نواقص و اشکالات آن مشخص است. مردم هم می‌فهمند و بر اساس آن رای می‌دهند.
- اینها که همه حرف‌های شعاری است. کاندیدای اجاره‌ای یعنی چی؟ باید ببینیم چه کسی در صحنه سیاست ایران است. سیاست عرصه عملکرد ایده‌آل‌های ناممکن نیست. سیاست یعنی در محدوده آن چه ممکن و شدنی است، راه درست‌تر را انتخاب کرد. برای انتخاب فلان نماینده مجلس که نباید بحث‌هایی از جنس منتسکیو و کتاب روح‌القوانین کرد.
- دو نفر در یک شهری به عنوان کاندیدا هستند و ممکن است ساز‌وکار هم دچار مشکل باشد اما بالاخره همین سازوکار باید ببیند که کدام یک از این دو نفر به درد اداره کشور می‌خورد. در سال ۹۲ هم اگر آقای هاشمی تایید می‌شد همه نیروها سمت او می‌رفتند اما خب نشد، باید چه کار می‌کردیم؟ اجاره نمی‌کردیم هم باید در خیابان می‌نشستیم. این که کاندیدای اجاره‌ای نداریم حرف معقولی نیست. همه از این کشور هستند. اختلاف‌ نظر سیاسی داریم اما باید دید که در پیشبرد مسائل کشور کدام یک از این نیروها می‌توانند مفیدتر باشند و بهتر عمل کنند. باید دید کدام نیروها می‌توانند هماهنگی بهتری را با سایر نیروهای کشور ایجاد کنند.
- به نظر من این اصولگرایی و اصلاح‌طلبی و… پوسته‌های سیاسی است و تعریف دقیقی هم ندارد. مثلا آقای مطهری اصولگرا نیست اما فلان نماینده که پرونده‌هایش رو می‌شود هم به صرف قرار‌گیری در آن طایفه اصولگراست؟! کدام اصول است که مطهری به او پایبند نیست و دیگری پایبند است؟! من اصلا به این نوع تقسیم‌بندی ایراد می‌گیرم. من می‌گویم کسانی که به فکر توسعه کشور، حل مشکلات اقتصادی، مشکلات روابط خارجی و نجات کشور از بحران هستند باید تقویت شوند. اصلاح‌طلبی هم یعنی اصلاح مشکلات کشور. اصلاح‌طلبی محیط آکادمیک نیست که بخواهیم حرف‌های تئوریک بزنیم. این حرف‌ها را در دانشگاه و مجلات و روزنامه‌ها می‌توان گفت اما در صحنه سیاسی کشور، جایی برای تئوری‌پردازی سیاسی نیست. صحنه سیاست جای عمل است و عمل افرادی که به دنبال توسعه کشور از مسیر کار حساب‌شده هستند با افرادی که این موازین را قبول ندارند فرق دارد. فرقی هم نمی‌کند که چپ باشند یا راست. در خود ما هم از این افراد هستند که حرف‌های سیاسی می‌زنند و به فکر توسعه کشور نیستند.
- من اصلاح‌طلبی را غیر از حل مشکلات مردم نمی‌دانم. اصلاح‌طلبی بحث‌های سیاسی شعاری نیست. اصلاح‌طلبی یعنی دنبال کردن حل معضلات کشور، مشکلات مردم و توسعه به معنای همه‌جانبه.
- من فکر می‌کنم باید از هر کسی که در جهت توسعه توانایی بیشتری دارد، کمک گرفت.
- با شخصیت‌های محترم سیاسی هم رودربایستی نداشته باشیم. مثلا این که آقای دکتر عارف یک وقتی نامزد ریاست‌جمهوری شدند و اصلاح‌طلبان به هر دلیلی دنبال آقای روحانی رفتند نباید باعث این شود که بخواهیم جبران کنیم و بگوییم که او حتما رییس شورای‌ عالی باشد. آقای عارف اگر می‌تواند در شورای‌ عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هر جایی نقش برجسته ایفا کند باید از او حمایت کنیم اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرایی با توانایی برقرار کردن یک سازوکار فعال را ندارد باید تعارف را کنار بگذاریم.
- کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم همین‌ طور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیت‌های بزرگوار و خصلت‌های قابل تحسینی که دارند، به خاطر این که نمی‌توانند به هیچ‌کسی نه بگویند و … نباید تعارف داشته باشیم. ما باید به فکر مجموعه کشور، مردم و نظام باشیم. ما به همه شخصیت‌ها احترام گذاشته و دستشان را می‌بوسیم اما در عرصه سیاست به این شکل نمی‌توان پیش رفت.