سلیمی نمین: رأی 98 درصدی مردم در رفراندوم 58 نشانه هویتخواهی و استقلالطلبی بود۱۱-فروردین-۱۴۰۱
اکنون نه شرایط ۵۸ است ونه استقلالی وجوددارد .چون اگر یک همه پرسی آزاد درایران برگزارشود همان درصد فریب خوردگان ادعایی سال ۹۸ علیه رژیم تروریستی ومنفور ونامشروع ولایت فقیه رأی خواهند داد . مشروط براینکه جنایتکار خائن ووطن فروش حاکم رژیم تروریستی ولایت فقیه با امضای تفاهم نامه ۲۵ و۲۰ ساله ایران را مستعمره چین و روسیه کرده اند.
استاد مطالعات تاریخ معاصر گفت: تبلور هویتخواهی و استقلالطلبی مردم را میتوان در رفراندوم سال ۵۸ و با توجه به رأی بالای ۹۸ درصدی جمهوری اسلامی به خوبی دریافت.
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، در چند دهه اخیر، چرایی پیوستن مردم به نهضت اسلامی و رأی دادن به مدل حکومتی آن یعنی جمهوری اسلامی، سؤالی است که همواره مطرح شده است؛ این که آیا اقبال به جمهوری اسلامی از سر اضطرار و تأثیرپذیری از جو آن زمان است یا خیر، ما را بر آن داشت تا با عباس سلیمی نمین، استاد مطالعات تاریخی گفتوگویی کنیم که در ادامه بخشهایی از این گفتوشنود را میخوانید:
ایدهآل سیاسی ما الهام گرفته از بازگشت به خویشتن بوده است
عباس سلیمی نمین ابتدا گفت: نهضت اسلامی ما بر پایه بازگشت به خویشتن بنا شده بود؛ یعنی همه احیاگران تفکر اسلامی طی ۱۰۰ سال گذشته به این مسأله توجه داشتند که اگر میخواهیم استقلال کشور را رقم بزنیم، باید به داشتههای خودمان بازگردیم و این داشتهها همان چیزی است که به ما هویت و اصالت میبخشد. در مورد ساختار سیاست جامعه و ایدهآل سیاسی آن نیز باید گفت، الهام گرفته از بازگشت به خویشتن بوده است.
وی ادامه داد: شاید مردم در ابتدا ذهنیت دقیقی از چیستی و ماهیت حکومت اسلامی نداشتند، اما نسبت به این موضوع اتفاقنظر داشتند که اگر قرار باشد به مارکسیسمِ شرقی با سرمایهداری غربی رجوع کنیم، هیچگاه در کسب هویت توفیقی نخواهیم داشت و ذیل نظامهای سیاسی دیگری تعریف خواهیم شد و شأنیتی را دارا نمیشویم، بلکه به ما به چشم اقمار دولتهای کمونیستی یا سرمایهداری نگاه خواهند کرد.
هویت را در شرق و غرب نمیتوان جُست!
این استاد مطالعات تاریخ انقلاب اسلامی ادامه داد: بنابراین مردم ایران بر سر اینکه در شرق و غرب نمیتوان به دنبال هویت بود، وفاق اجتماعی داشتند. در مقابل، ملت شأنیت را در رجوع دوباره به فرهنگ و اندیشههای اصیل میجستند. یعنی راه اداره کشور را به وسیله این بنمایهها تلقی میکردند. در چنین فضایی که مردم خواستار ایجاد خطی فارغ از خطوط پذیرفته شده در جهان بودند، این اندیشه که از گذشته توسط بیگانه سرکوب شده بود، بار دیگر مورد هجوم بیگانگان قرار گرفت.
شریعتی و طالقانی به کدامین گناه روانه زندان شدند؟
وی اضافه کرد: مگر مرحوم شریعتی چه کرده بود که باید چند صباحی را در انفرادی میگذراند؟ آیا غیر از این است که او یک متفکر اسلامی بود و در پی نظریهسازی قدم برداشته است؟ جرم و گناه شریعتی احیاگری اندیشههای دینی است و همین کافی بود تا او را به زندان و اسارت قول و زنجیر بکشاند و کرسی درس و بحثش را از دانشگاه گرفته تا حسینیه ارشاد بر باد دهند.
وی افزود: آیتالله طالقانی نمونه دیگری از این احیاگرانی است که دشمن در پی سرکوبش رفت. او دو سوم عمر خود را در تبعید و زندان خصم گذراند؛ چرا که گناهش نظریهپردازی دینی بود. سیاست انگلیسیها از فردای کودتا در ایران این بود که اندیشههای سیاسی با رویکرد و منش اسلامی را سرکوب کرده و به وادی انزوا بکشانند و علت این حملات و هجمههای بیگانگان به این خاطر بود که خوب میدانستند این کشور سابقه تمدنی دارد و اگر مردمش به فرهنگ و ذخایر فکری و فرهنگی خویش رجوع کند، بار دیگر سابقه تمدنی خود را احیا و نوسازی خواهند کرد. عقب افتادگی ما در رجوع نکردن به فرهنگ خود است و دشمنان از جمله انگلیسیها این موضوع را به خوبی میدانند.
اصل و چیستی نظام اسلامی برای مردم جا افتاده بود
سلیمی نمین گفت: تبلور هویتخواهی و استقلالطلبی مردم را میتوان در رفراندوم سال ۵۸ و با توجه به رأی بالای ۹۸ درصدی جمهوری اسلامی به خوبی دریافت. حال آیا تمام استنباط و رویکردهایی که قرار بود به وسیله بازگشت به خویشتن کسب شود، برای مردم روشن بود؟ جواب این است: خیر! چرا که تا پیش از آن نگذاشته بودند دانشگاه و حوزه به خوبی با فرهنگ ملی پیوند بخورد که البته امروزه هم دستهایی در پی چنین چیزی است.
این استاد مطالعات تاریخ انقلاب اسلامی گفت: کلیت و ماهیت نظام اسلامی به خوبی برای مردم روشن بود. مردم مبانی را شناخته بودند. شاید نسبت به موضعگیریها در برابر اتفاقات شناخت و دریافت نداشتند که خب طبیعی است، اما اصل و چیستی نظام اسلامی برایشان جا افتاده بود.
حذف اندیشمندان، اساس کار جبهه دشمن غربی است
وی افزود: وقتی نظام اسلامی روی کار آمد، یکی از وظایف مهم آن بود که دائم در حال تلاش و کوشش فکری باشد تا نسبت به موضوعات و چالشهای جامعه پاسخ داشته باشد، اما قصه پر غصه این جاست که دشمن همانطور که در دوران سلطه دست به سرکوب و زندانی و تبعید اندیشمندان نهضت اسلامی زد، در دوره پساانقلاب سعی کرد با ترور و خشونت نظریهپردازان را از محوریت انقلاب حذف کند که در مقابل سیاستمداران ما هم نسبت به پیوند با دانشگاه و استفاده از نظریات مناسب آنها اهمال کردند و از مدلهای غربی رایج در جهان پیروی کردند.
این استاد مطالعات تاریخ معاصر بیان کرد: مسأله ساختار سیاسی و اجتماعی که مبتنی بر خویشتن است، امروزه در ایران شکل گرفته و اگر بتواند در حد مطلوب خویش ظفر یابد، در سایر کشورها نیز میتوان امید داشت که از این مدل پیروی شود؛ چرا که موضوع رجوع به فرهنگهای خود در کشورهای جهان با قوت پیگیری میشود. اگر این روند در ایران به تکامل برسد در جوامع دیگر اسلامی نیز عملی خواهد شد و نباید این امر را دور از ذهن دانست.
اساس و شالوده کار دشمنان در برابر انقلاب چیست؟
وی افزود: حذف اندیشمندان با وامداری از اندیشه صهیونیسم، روش و سیاست کار دشمن است. ترور زودهنگام اندیشمندان ایرانی مثل آنچه که قبل از انقلاب بود، انحراف مسیر اندیشه و... همه و همه اساس و شالوده کار این افراد است.