"خاتمی را تبدیل به مرغ عزا وعروسی
ویا مرده ی سیار کردن همچون بازی کردن چوب دو سر طلا برای بازیگرانش می باشد .
برای اینکه اولاً: خاتمی 8 سال رئیس جمهورمدعی
اصلاح طلب بوده است که موجب مشروعیت کاذب برای رژیم ضد بشری وقرون وسطایی نا
متعارف ونا مشروع شد . دوماً : مگر حکم ریاست جمهوری وی از سوی ولی وقیح علی خائنه
ای تأیید و امضا نشد .پس علی خائنه ای هم در این اتهامات خاتمی سهیم است .چون هم
قلم یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان مهدی محمدی به خیانت های خاتمی از دوم
خرداد 76 اشاره کرده است ؟ سوماً : با این شیوه ی برخورد کردن با خاتمی مگر غیر از
اعتراف آشکار است که رژیم فاشیستی مذهبی
کودتایی هرگز اصلاح شدنی نیست وادعای اصلاح طلبی درونش داشتن منتهی به خاتمی و رأی
دادن واین یادداشت روز می شود . در نهایت اینکه پس از تجربه ی 33 ساله به ویژه
تجربه ی رأی دادن پنهانی خاتمی و شیوه بر خوردن با وی و با در نظر داشتن اینکه بیش
از یک سال است که کروبی وموسوی در حصر
خانگی بسر می برند. بنابراین ادعای اصلاح
طلبی زمانی می تواند واقعیت داشته باشد که بطور کلی از هرگونه چشم دوختن بقدرت یا
سهیم شدن درون این رژیم از رأس تا ذیل فاسد دل کنده شود و تلاش و مبارزه برای تغییرات دمکراتیک در ایران
شود"
گرچه گزارش دهنده نام وامضا ندارد . ولی گرد آوری کننده و نویسنده اش باید سربازجو پاسدار حسین
شریتمداری باشد که پیرامون رأی دادن خاتمی قلم فرسایی کرده است .یا اینکه بهتر است
گفته شود گزینه برداری باچاشنی سئوال وپرسش ها شده است .گرچه اگر چنانچه خاتمی هم
رأی نمی داد .بازهم بیشتر الم شنگه علیه اش بر پا می شد . زیرا که برای تحمیل فضای
اختناق و سانسور ومنحرف کردن اذهان عمومی از عدم شرکت مردم در شوی انتصاباتی و
تقلباتی 12 اسفند می بایست دستآویز یا بهانه ای دست وپا می شد . اکنون دو مورد ناب
وداغ وجود دارد . یکی رفسنجانی که بدلیل نیش زدن پس از رأی دادنش که گفت آرزو می
کند هرآنچه توی صندوق ها ریخته می شود بیرون در آید. یعنی تقلب نشود که پاداش مرگ
بررفسنجانی برایش دربر داشت که بطور
مستقیم از یک شبکه ی سازمان پشم وشیشه پخش گردید . مورد دیگر حضور قاچاقی خاتمی به
اتفاق برادرش علی در حوزه رأی گیری روستایی در دماوند بوده است که تبدیل به یک
سوژه ی مناسب نقالی شده است . برای همین با شیوه ی بازجویی و پرسش گری سایت کلمه و جرس و خاتمی با هم این چنین زیر
تیغ انتقاد و اتهام برده شده است که چرا خاتمی با تأخیر وبطور یواشکی رأی داد و چرا از
دیگران نخواست که همین اقدام وی را انجام
دهند:
"تلاش
دو رسانه حامي خاتمي- كه از لندن و پاريس به روز مي شوند- براي توجيه افتضاح اخير
وي ناكام مانده است.«جرس» و «كلمه» به عنوان دو
سر خط اصلي پروژه تحريم انتخابات در خارج كشور، در حالي به توجيه شركت خاتمي در
انتخابات روي آوردند كه پيش از آن تلاش گسترده اي براي انكار و كتمان و تكذيب
ماجرا به عمل آورده بودند. «كلمه» از قول حسين نوراني نژاد نوشت: امروز (ديروز)
ساعاتي خدمت آقاي خاتمي بودم. كاملا در جريان سنگيني فضاي بوجود آمده در پي راي
دادنشان بود و اين فضاي سنگين تا نزديك ترين افراد و بستگان آقاي خاتمي امتداد
داشت. آقاي خاتمي اولين چيزي كه گفت «بسيار سخت بودن» تصميمي بود كه ديروز اجرا
كرد. گفت كه نسبت به تبعات عاطفي رايش آگاهي داشته و نسبت
به آن احساس مسئوليت سنگين و دلنگراني مي كرده. اما « اخبار نگران كننده اي طي دو
روز منتهي به انتخابات، درباره برنامه و نقشه هاي تندروهاي جريان حاكم در زمان پس
از انتخابات دريافت كرده بود كه حركتي غافلگير كننده را براي بر هم زدن آن ايجاب
مي كرد.»
«كلمه» همچنين
از قول نامبرده افزود: كه خاتمي دلواپس آرمان هاي انقلاب و جمهوريت و اصل نظام
بوده و روي برگ رأي خود «جمهوري اسلامي» را نوشته است. البته كلمه توضيح نمي دهد چرا خاتمي اين قدر دير و يواشكي
تصميم گرفت برخلاف خط القايي جريان نفاق جديد، در انتخابات حاضر شود و به «جمهوري
اسلامي»! رأي بدهد و چرا از ديگران نخواست كه همين كار را بكنند؟ يا اين سوال كه آيا خط زنندگان
قيد اسلام در شعار «جمهوري اسلامي» اين ادعاي خاتمي را مي پذيرند و مي پسندند؟ و
بالاخره اينكه چرا «نگراني درباره «نقشه تندروهاي حاكم» تا بعدازظهر روز جمعه و در
ويلاي شخصي برادر خاتمي در دماوند» به ذهن عضو مركزيت مجمع روحانيون خطور نكرده
بود و همان جا - مثل قضيه نيوتون و جاذبه- پاي درخت سيب و گلابي و گيلاس خطور كرد؟!در سايت بالاترين اعلام كرد «شيلنگ گرفتن به هيكل همه حاميان
تحريم انتخابات» مي دانند."
:عجیب است که هنوز فراموش نشده است که چگونه با خائن قلمداد کردن و متهم به وطن فروشی نمودن خاتمی چون مجری تز
جرج سوروس در ایران می باشد . اینگونه
اتهامات وتوهین ها که بطور سیستمایتک در ستون وبخش های گوناگون دروغ نامه ی کیهان در مورد خاتمی بازتاب
داده می شد . معلوم نیست که چرا نادیده گرفته شده است که چرا باید چنین متهمی رأی
بدهد؟ مچنین وقتی سربازجو حسین شریعتمداری از سایت های دیگر گزینه برداری می کند و
علیه ی مخالفان استفاده می کند. اکنون نیز لیستی گزینشی از گفته ها ی مشابه علیه ی علیه ی خاتمی ردیف کرده است که ثابت می کند باید
خودش که در سایت های نامبرده حضور داشته باشد و نویسنده برخی
از سئوال های آنچنانی از خاتمی خودش یا نوچه هایش با آیدی های دیگر باشد
که نقل قول ها اینگونه هستند :
" بالاترين: «درباره خاتمي و شركت در انتخابات فارغ از تندروي
هايي كه سلطنت طلبان و مجاهدين [منافقين] مي كنند، اگر منطقي به مسئله نگاه كنيم،
واقعيت اين است كه او انتخابات را تحريم كرده بود. پس به ميل خود پاي صندوق نرفته
و در واقع او را شركت دادندش. ترس، برادر مرگ است. خاتمي با تهديدهايي كه شده شركت
كرده. كسي چه مي داند چه تهديدي به خاتمي روا شده و يا چه آتويي به دست ارگان هاي
امنيتي داده كه حاضر شده با شركت در انتخابات اينگونه به مرده سياسي تبديل شود؟ - «خودنويس»: «خاتمي رأي مي
دهد اما سايت هاي همسو لاپوشاني، ماله كشي و ماستمالي مي كنند. چرا خاتمي براي كار
خود بهانه و برهان جمع نكرده بود تا جرس و كلمه مجبور به اين كار شوند؟ خاتمي با كار خود آخرين ميخ را به تابوت توهماتي كه بعضي از
متوهمان درخصوص او توليد و تكثير مي كردند، كوبيد - بالاترين: «خيانت هاي مكرر
حاميان اصلاحات به خصوص در سه سال اخير، بدنه جنبش سبز (اگر هنوز دوست داريد يك
جنبش سياسي به اين نام خوانده شود) را به جايي رسانده كه اين روزها ننگ همراهي
اصلاح طلبان را تنها تحمل كنند. البته آناني كه
چشم بر واقعيت نبسته اند به خوبي خيانت هاي مكرر در مكرر خاتمي را به ياد دارند.
او در حالي كه حتي بدبين ترين مخالفان خاتمي با ديده شك به شركت او در انتخاب مي
نگريستند در كمال وقاحت و بي شرمي وصف ناپذير در تصميمي به خيال خود زيركانه
مخفيانه رأي داد - خاتمي گفت شركت در انتخابات بي معني است و خودش شركت كرد. او
كلاً علاقه عجيبي به كارهاي بي معني داره. وقتي همه رو به زور زير يك پرچم خيالي
به نام وحدت در جنبش سبز مي كنيم، همين ميشه. يه روز خاتمي از آن بيرون مي پره و
روز ديگه كس ديگه. اي عباي شوكولاتي! اي نگين انگشتري ما! اي اوني كه با خودكار
صورتي نامه مي نويسي و برات غش مي كنيم! غصه نخور. اين هم يه روي ديگه رومانيسم
سياسي هست ديگه نه!؟ دو روز ديگه يادمون ميره و باز قربون صدقه ميك آپ ريشت و عباي
شوكولاتيت مي ريم».- «جناب خاتمي، خواهشمنديم كه
ديگر به خود زحمت مصاحبه ندهي و پيامي، درودي، تبريكي براي ما نفرستيد. ما ديگر
نمي خواهيم از شما چيزي بشنويم، مي خواهيم فراموشتان كنيم. چرا كه شما يادآور
«حماقت چندين ساله ما» هستيد. حماقتي كه اگر كوتاهي اي از شما مي ديديم به جاي
مورد سؤال قرار دادن شما، به دفاع از شما برمي خواستيم و آستانه صبر خود را بالا و
بالاتر مي برديم. جالب اين است كه شما براي تسلاي خاطر ما ادعا
مي كنيد با نوشتن كلمه «جمهوري اسلامي» بر روي برگه رأي خود راي باطله داده ايد.
اما آقاي خاتمي كجاي كاريد؟ اي كاش به جاي درج نام جمهوري اسلامي بر روي برگه رأي،
نام يكي از كانديدها را مي نوشتيد... اينگونه براي ما هم تحملش آسان تر بود.
بگذاريد خيالتان را راحت كنيم، براي ما مهم نيست كه جمهوري اسلامي واقعي چيست و چه
بركاتي دارد. ما خيلي وقت است كه تكليفمان را با مذهب روشن كرده ايم.روزنت: «واقعيت اين است كه هنوز درباره راي دادن خاتمي دچار بهت هستم. من
سالهاست منتقد خاتمي ام اما با توجه به سخنان رسمي و غيررسمي خاتمي، اين كار از او
غيرقابل باور بود. مشكل از آنجا آغاز شد كه اصلاح طلبان و سبزها اعلام كردند در
انتخابات شركت نمي كنند، اما خاتمي در ساعتي غيرمعمول و در مكاني دورافتاده راي
داد.، بلكه او در روزهاي منتهي به انتخابات اعلام
كرده بود كه به هيچ وجه در اين انتخابات راي نداده و به همين دليل از تهران هم
خارج خواهد شد... تا زمان حضور مخالفان در خيابان كمتر كسي تلاش مي كرد دوگانه
جنبش سبز/ اصلاح طلب را پررنگ كند اما اكنون امثال محمدعلي ابطحي با توجيهاتي كه
براي راي دادن خاتمي مي نويسند، اين امر را پررنگ تر مي كنند. تهديدهاي اصلاح طلبان- و در راس آنها، خاتمي- براي عدم حضور در
انتخابات، نه تنها جدي گرفته نشد، بلكه با استقبال بسياري از اصولگرايان نيز مواجه
شد. اگر از اين منظر به راي خاتمي بنگريم، احتمالا مي توانيم چنين صورت بندي فرضي
اي انجام دهيم كه خاتمي دريافته اگر در انتخابات شركت نكند، همان برخوردي كه در
دهه 60 با مهدي بازرگان و نهضت آزادي انجام شد، با وي و حاميانش نيز انجام خواهد
شد.- گويانيوز (مجتبي واحدي): «برخلاف خيلي هاي ديگر اقدام خاتمي را
اقدام مباركي مي دانم. او مي تواند پرچم اصلاحات را با جرأت خودش دست بگيرد اما سؤال
من اين است كه اگر اخبار نگران كننده، دو روز قبل از انتخابات به دست خاتمي رسيده،
چرا آن را حتي با نزديك ترين دوستان، ياران و بستگان خود نيز در ميان نگذاشت به
طوري كه محمدرضا خاتمي و همسرش نيز از اقدام خاتمي بي اطلاع بودند؟ آيا نبايد ساير عناصر موثر اصلاحات هم از اين نقشه هاي خطرناك
مطلع مي شدند تا در تصميمي كه مشتركا با خاتمي براي عدم حضور در انتخابات گرفته
بودند تجديد نظر نمايند؟
در خاتمه
اینکه از هر زاویه به نمایش خیمه شب بازی
فرمایشی 12 اسفند نگریسته شود بر خلاف هیاهوی بر پا شده که همه اش دروغ و وراونه
واز موضع فرار به جلو وباخت می باشد . برای اینکه به وضوح مشخص است که این شوی فرمایشی مورد تحریم واقع شد .دلیل هم ساده
است . اگر چنانچه آنگونه که ادعا می شود حضور ساندیس خوران دشمن
شکن آنگونه بود که تأیید کننده ی مشارکت
بیش از 64% بوده است .طوریکه ادعا شده بیش از دوره ی قبل بوده است ؟ سئوال است که چه دلیل دارد که یادداشت روز نویس
مجبور شود بهر سوراخ وسایتی سرک بکشد تا که بطور گزینشی گزیده هایی را انتخاب نماید
تا آن را تبدیل به یک یادداشت روز علیه ی خاتمی کند که چرا وی قاچاقی رأی داده است
و به حامیانش نگفت که آنان هم اقدام مشابه کنند؟ غافل از آنکه میان این گزینه ها
فاش شده است که خاتمی مورد تهدید واقع شده است برای همین مجبور به رأی دادن شده
است ؟ البته این گزینه های انتقادی تیز تر از اتهاماتی نیست که در چند سال گذشته
در دروغ نامه ی کیهان بطور زنجیره ای بازتاب
داده شده است . مهمتر اینکه اینگونه خاتمی را تبدیل به مرغ عزا وعروسی ویا مرده ی
سیار کردن همچون بازی کردن چوب دو سر طلا برای بازیگرانش می باشد . برای اینکه اولاً: خاتمی 8 سال رئیس جمهورمدعی اصلاح طلب
بوده است که موجب مشروعیت کاذب برای رژیم ضد بشری وقرون وسطایی نا متعارف ونا
مشروع شد . دوماً : مگر حکم ریاست جمهوری وی از سوی ولی وقیح علی خائنه ای تأیید و
امضا نشد .پس علی خائنه ای هم در این اتهامات خاتمی سهیم است .چون هم قلم یادداشت
روز نویس دروغ نامه ی کیهان مهدی محمدی به خیانت های خاتمی از دوم خرداد 76 اشاره
کرده است ؟ سوماً : با این شیوه ی برخورد کردن با خاتمی مگر غیر از اعتراف آشکار است که رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی هرگز
اصلاح شدنی نیست وادعای اصلاح طلبی درونش داشتن منتهی به خاتمی و رأی دادن واین
یادداشت روز می شود . در نهایت اینکه پس از تجربه ی 33 ساله به ویژه تجربه ی رأی
دادن پنهانی خاتمی و شیوه بر خوردن با وی و با در نظر داشتن اینکه بیش از یک سال
است که کروبی وموسوی در حصر خانگی بسر می
برند. بنابراین ادعای اصلاح طلبی زمانی می
تواند واقعیت داشته باشد که بطور کلی از هرگونه چشم دوختن بقدرت یا سهیم شدن درون
این رژیم از رأس تا ذیل فاسد دل کنده شود و تلاش و مبارزه برای تغییرات دمکراتیک در ایران شود.
هوشنگ بهداد