نقد مطبوعات : جواب دکتر ملکی به عبدالکریم سروش 26تیر این مطلب که مورخ 25 تیرماه در سایت بازتاب سبزعلی رضائی بازتاب داده شده است خواندنش برای حامیان ومدافعان وسینه چاکان عبدالکریم سروش توصیه می شود زیرا که سروش با اینکه پس از دوم خرداد سال 76 تبدیل به یکی از چهره های سرشناس تئوری پرداز ومفسران دوم خردادی و اصلاح طلبان شد ولی بدون آنکه از گذشته ی خود سخنی گوید وبه عملکرد خود انتقادکرده باشد بنابراین با جواب کوتاهی که دکتر ملکی به ایشان داده است جالب و هم خواندنیست . چونکه ایشان تأکید کرده است که سروش با گذشته ی خود فاصله نگرفته است . لذا دکتر محمد ملکی پیرامون عبدالکریم سروش به نکات مهمی اشاره است که می گوید پس از سپری شدن 27 سال از زمان انقلاب ضد فرهنگی که در دانشگاه های سراسر کشور اتفاق افتاد که البته باید گفت این یورش وحشیانه ومغول وار به دانشگاه ها منجر به کشته ومجروح شدن تعداد کثیری از دانشجویان ودستگیری بیشماری از آنان شد که تعدادی از آنان پس از 30 خرداد سال 60 و سپس بقیه در تابستان خونین سال 67 بفرمان خمینی تیرباران شدند. همچنین انقلاب ضد فرهنگی کذائی اردبیهشت سال 59 مدت 3 سال تعطیلی دانشگاه ها را بهمراه داشت . اکنون دکتر ملکی که خود رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب بود و یکی از قربانیان همین انقلاب ضد فرهنگی شوم خمینی می باشد که عبدالکریم سروش یکی از صحنه گردانان اصلی آن بود . اکنون دکتر محمد مکی گفته است که هنوز عبدالکریم سروش با همان گفتمان زمان انقلاب ضد فرهنگی به منتقدان خود گفتنمان کرده است که تشریح بیشتر گزارش آن به نقل از سایت بازتاب چنین است.سایت بازتاب 25 تیر-86
سروش و محمد ملكي
اعتراف به اشتباه كار مردان بزرگ است به جاي اينكه مرتب مسووليت را به گردن اين و آن بيندازيد، اعتراف كنيد به سهم خودتان در نتايج انقلا‌ب فرهنگي دخيل بوده‌ايد. اين كار نشانه شجاعت و بزرگواريست و در گذشته بسياري از بزرگان چنين كرده‌اند.
شما القابي از جمله تندخو، بازجو صفت، مجرم تراش، توبه‌گير، پوزش‌خواه، بي‌ادب، جرم خود را به ديگران نسبت داده، اعتراف گير، ناجوانمرد، بي‌شفقت، ناسالم، بي‌صداقت، حقيقت ناطلب و بالا‌خره فاقد استقامت به من عطا كرديد، متشكرم.ملكي در انتها آورده است : خداوندا به ما شعور و به ما صداقت، شجاعت و تقوا عطا كن.روايت عبدالكريم سروش از انقلا‌ب فرهنگي در اعتمادملي، واكنش تند محمد ملكي كه رياست دانشگاه تهران در ابتداي انقلا‌ب را برعهده داشت در پي داشت .به گزارش « فردا » در پاسخ دكتر ملكي به سروش آمده است :جناب آقاي دكتر سروشپاسخ من را به شما در روزنامه هم‌ميهن، بسياري از دوستان مشتركمان زياده‌روي در ادب و احترام نسبت به شما تلقي كردند و مورد ايراد، اما مي‌دانم چرا آنقدر عصباني شديد كه در جواب پيشنهاد دوستانه من كه نوشتم:<اعتراف به اشتباه كار مردان بزرگ است به جاي اينكه مرتب مسووليت را به گردن اين و آن بيندازيد، اعتراف كنيد به سهم خودتان در نتايج انقلا‌ب فرهنگي دخيل بوده‌ايد. اين كار نشانه شجاعت و بزرگواريست و در گذشته بسياري از بزرگان چنين كرده‌اند.>شما القابي از جمله تندخو، بازجو صفت، مجرم تراش، توبه‌گير، پوزش‌خواه، بي‌ادب، جرم خود را به ديگران نسبت داده، اعتراف گير، ناجوانمرد، بي‌شفقت، ناسالم، بي‌صداقت، حقيقت ناطلب و بالا‌خره فاقد استقامت به من عطا كرديد، متشكرم.تمام اين صفات كه از سوي جناب دكتر بار من شده، به خاطر اين است كه نوشته بودم:<آن روزها كه شما به‌عنوان ايدئولوگ، حكومت ديني را تئوريزه مي‌كرديد، من به‌خاطر دفاع از دانشگاهيان در زندان‌هاي رژيمي كه شما مدافع آن بوديد، زير سخت‌ترين ]...[ بودم و با قبول همه مسووليت‌ها، مانع دستگيري حتي يكي از همكارانم در شوراي‌عالي و شوراي مديريت دانشگاه شدم.>و هنوز هم در جاي جاي نوشته‌تان اين ارادت نسبت به عاملين انقلا‌ب فرهنگي و بلا‌يي كه سر دانشگاه‌ها آمد، به چشم مي‌خورد. اين حقيقت را اگر من و هزاران استاد و دانشجو در سلول‌هاي زندان اوين و ديگر زندان‌ها از سال 60 و از زبان شما در تلويزيون‌هاي مداربسته زندان مي‌شنيديم، امروز در نوشته شما مي‌خوانيم.و اما دور از اخلا‌ق‌ترين قسمت نامه‌تان آنجاست كه مي‌فرماييد: <و ببينيد دست چه كساني به پاكسازي‌ها آلوده است و جست‌وجو كنند كه آن 100 نفر چه كساني، دكتر نصر، دكتر زرين‌كوب، زرياب خويي، مهدي محقق، دكتر كاتوزيان....در پاسخ اتهامات شما پيشتر نوشته بودم:<از آقاي سروش و ديگر معترضين به اخراج دكتر نصر تقاضا مي‌كنم ليست اخراجي‌هاي وابسته به رژيم شاهنشاهي كه بلا‌فاصله پس از انقلا‌ب انجام شد و ليست استادان پاكسازي شده پس از انقلا‌ب فرهنگي كه وظيفه‌اش اسلا‌مي كردن دانشگاه بود را منتشر كنند تا سيه‌روي شود هر كه در او غش باشد.>و باز هم مجددا اين تقاضا را تكرار مي‌كنم، چرا اين كار را نكرده و نمي‌كنيد؟ شما كه توانسته‌ايد ليست استادان پيش و پس از انقلا‌ب فرهنگي را اگرچه مغلوط و غيرحقيقي به‌دست آوريد، حتما قادر خواهيد بود نام استاداني را كه به‌زغم شما در زمان رياست من پاكسازي شدند، تهيه كنيد. اين كار را انجام دهيد تا بر همگان روشن گردد تفاوت ره از كجاست تا به كجا. شما در ميان 100 اخراجي كه ليست آنها براي تصميم‌گيري نهايي به دفتر نخست وزيري فرستاده شد، ناآگاهانه و مغرضانه نام چند نفر را آورده‌ايد كه نه‌تنها در زمان مسووليت بنده پاكسازي نشدند، بلكه صاحب مشاغلي در دانشگاه هم بودند.دكتر مهدي محقق در زمان تصدي من بر رياست دانشگاه تهران، سرپرست دانشكده دماوند بود، دكتر كاتوزيان تا روز بسته‌شدن دانشگاه‌ها رياست دانشكده حقوق را به‌عهده داشت و دو فرد نامبرده در زمان انقلا‌ب فرهنگي از دانشگاه اخراج شدند.آقاي دكتر سروش، شما نيش ... خود را به تن همه فرو كرده‌ايد، حتي دانشجويان، چگونه به خود حق مي‌دهيد به نمايندگان دانشجوياني كه اين روزها تعدادي از آنها به اتهام تحصن اعتراضي به‌مناسبت 18‌تير [ ]...[در زندان] به سر مي‌برند، توهين كنيد، تنها و تنها به دليل اينكه نظرات شما در مورد انقلا‌ب فرهنگي را نقد كرده‌اند. شما آنها را متهم مي‌كنيد كه <با دشمنان كرنش و بر دوستان يورش> مي‌برند. بگوييد در مقابل كدام دشمن كرنش كرده‌اند؟برخورد اين روزهاي شما با استادان و دانشجويان كه در نامه‌تان منعكس است، نمونه‌اي است از موضع‌گيري‌هايتان در آن روزهاي قدرتمداريتان.خداوندا به <جاهلا‌ن> ما شعور و به <عالمان> ما صداقت، شجاعت و تقوا عطا كن.