روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی یکشنبه 4 تیرماه سال 1391
نقد
وبررسی : سر مقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " حياتي براي ملت مصر "
"سرمقاله نویس مدعی شده
بدلیل اینکه مصر مسیر انقلاب ایران را نرود آمریکا تلاش کرده است سمت وسوی انقلاب مصر
را تغییر دهد تا تبدیل به ایران دوم نشود. گو اینکه در ایران پاسداران کودتا نکرده و قدرت را قبضه
نکرده اند و با حمایت از ولی فقیه وی ر ا تبدیل به بلند گو ومترسک و چماق نکرده
اند تاا هداف شان از طریق وی بیان و دنبال
شود..."
بر اساس چه مدرک و سند ومعیاری ادعا می شود که حکومت دیکتاتوری وکودتایی
فاشیستی مذهبی ایران منتخب مردم ایران می باشد؟ مگر رهبر همکاره انتصابی ونه
انتخابی ندارد اش که به هیچ مقام ومرجعی
پاسخگوی نیست؟ کجا وی از سوی مردم ایران انتخاب شده است که قرار است الگو برای مصر
باشد؟مگر وی از طریق وصیت بر جای مانده ی
راست یا دروغ خمینی شیاد و دسیسه وحیله گری ر فسنجانی پس ازمرگ خمینی شیاد یکشبه
ولی فقیه نشد و به حساب از سوی مجمع خبرگان
رهبری جانشین خمینی شیاد نشد؟در
صورتی که همین مجمع خبر گان رهبری یا آخوندی به جای اینکه نظاره گر بر عملکرد ولی
فقیه باشد آلت دست وی می باشد. بنا براین در 33 سال گذشته چه موقع همه پرسی آزاد بر
گزار شده است که عاری از تقلب و همراه با رد صلاحیت نامزدان از سوی شورای نگهبان
نهادی دیگر که آلت دست رهبر ولی فقیه است بوده باشد که اکنون ادعای وارونه ی حکومت منتخب مردم ایران
شده است؟ مهمتر اینکه مگر فراموش شده است که پس از 22 خرداد 88 یعنی 3 سال پیش در ایران چه اتفاقی افتاد؟ مگر از اذهان عمومی
محو شده است که چگونه مردم معترض و ناراضی از تقلبات گسترده وارد خیابان ها شدند .
و با مخاب قرار دادن علی خامنه فریاد مرگ
بر دیکتاتور و خامنه ای واصل ولایت فقیه سر دادند .آنگونه که طنین فریادش نه در
سراسر ایران شنیده شد که پژواک آن در سراسر منطقه و جهان طنین انداز شد؟طوریکه ادامه ی این پیام فریاد مرگ بر دیکتاتور مردم ایران ش در تونس
فریاد زده شد .در ادامه این فریاد در مصر
و لیبی زده شد . اکنون هم بیش از یک ونیم سال است که این فریاد مرگ بر دیکتاتور در
سوریه زده می شود وبه خاطرش هرروز تعداد بیشماری از مخالفان ومعترضان سوری به خاک
وخون کشیده می شوند . زیرا که حاکمان ایران به بشار اسد خونریز وجنایتکار دیکته
کردند که اگر نمی خواهی به سرنوشت بن علی و حسنی مبارک و سر هنگ معمر قذافی وحتی
علی عبدالله صالح دچار شوی، می بایست بدون
توقف معترضین ناراضی ومخالفین رابشدت
وبطور وحشیانه همانگونه که در ایران پس از کودتای 22 خرداد 88 شدسرکوب کنی ومرتکب جنایت ضد بشری شوی . نا گفته نماند
که مشابه همین سیاست به نوری مالکی مزدور وخائن نخست وزیر عراق وآلت دست حاکمان
ایران که عراق را حیاط خلوت اینان کرده است دیکته و توصیه شده که باید مشابه وموازی سیاست
جنایتکارانه ی بشار اسد رئیس جمهور سوریه را در عراق باشدت دنبال و ا جرا نمایی . همینطور فراموش نشود که سپاه قدس و رئیس
تروریست آن قاسم سلیمانی در هر دو کشور عراق وسوریته نقش کلیدی در سرکوب وجنایت
دارد . بلی بااین اوصاف چگونه حکومت ایران
می تواند منتخب مردم باشد . در صورتی که هر روز طرح های موازی سربکوبگرانه
از سوی نیروی انتظامی با ترفند وبهانه های
ساختگی علیه ی مردمم عترض وناراضی اجرا می شود .ولی سرمقاله نویس مدعی شده بدلیل اینکه مصر مسیر انقلاب ایران را
نرود آمریکا تلاش کرده است سمت وسوی انقلاب مصر
را تغییر دهد تا تبدیل به ایران دوم نشود. گو اینکه در ایران پاسداران کودتا نکرده و قدرت را قبضه
نکرده اند و با حمایت از ولی فقیه وی ر ا تبدیل به بلند گو ومترسک و چماق نکرده
اند تاا هداف شان از طریق وی بیان و دنبال
شود. اما بطور خنده داری اکنون سر مقاله
نویس ادعا کرده است که شوراي نظاميان حاكم
مصر بدون توجه به اين اعتراضات، به اقدامات خود كه بر ضديت با خواست و اراده ملت
مصر استوار است، ادامه ميدهند . بهر حال سرمقاله نویس از
موضع شدید ضد آمریکایی واسراییلی و وابسته کردن شورای نظامیان مصر به آمریکا
ومقایسه کردن شرایط کنونی مصر با الجزایر
در سال 1370 آشکارا از بشار اسد جنایتکار
وخونریز در دفاع کرده و انتقاد به آمریکا نموده
است که چرا مشابه اتخاذ سیاست سوریه در
مصر پیگیری نمی کند؟در ادامه این چنین نماینده ملت مصر شده
و به اینان توصیه کرده است که نباید مقابل
اقدامات شورای نظامیان مصر دچار دلسردي و عدم پايداري و تفرقه شوند :
"درحالي كه "نوام
چامسكي" نظريه پرداز آمريكائي گفته است: نقشه آمريكا با همدستي شوراي نظامي
مصر، جلوگيري از وقوع انقلابي مانند ايران و متنفر كردن مردم مصر از انقلاب است و
غرب و آمريكا خواهان حكومت منتخب مردم مصر نيستند، اعتراضات مردم مصر عليه توطئه
نظاميان براي به شكست كشاندن انقلاب، با قوت ادامه دارد و حضور ميليوني مردم در
ميدان التحرير قاهره و مناطق ديگر مصر يادآور صحنههاي قيام مردم در واپسين روزهاي
حاكميت حسني مبارك ميباشد. با اينحال شوراي نظامي
حاكم بدون توجه به اين اعتراضات، به اقدامات خود كه بر ضديت با خواست و اراده ملت
مصر استوار است، ادامه ميدهد. برنامهها و طرحهاي شوراي نظامي، دهن
كجي آشكار به انقلاب مردم مصر است كه طي مبارزاتي نفس گير و تقديم صدها قرباني به
اين مرحله رسيده است. بديهي است اين شورا بدون حمايتهايي از خارج، جرأت و امكان
چنين گستاخيهاي آشكار در حق ملت 90 ميليوني مصر در انظار جهانيان را نداشت. اين
پشت گرمي و اتكا به قدرتهاي خارجي به روشني از واكنش منفعلانه و توأم با سكوت
قدرتهاي بينالمللي بهخصوص آمريكا طي روزهاي اخير، مشهود و قابل ملاحظه است و
اظهارات چامسكي نيز سند روشني بر اين واقعيت ميباشد. برخوردهاي جانبدارانه آشكار و پنهان دولتهاي غربي و برخي مجامع
جهاني در قبال مسائل مصر، از نقشه غرب براي آينده مصر و باز گرداندن شرايط گذشته
حكايت دارد و تحولات مصر در مقطع كنوني را با اتفاقات الجزاير در سال 1370
بسيار مشابه ساخته است. در الجزاير، زماني كه جبهه نجات اسلامي در انتخابات سال
1370 توانست اكثريت كرسيهاي مجلس را به دست بياورد نظاميان با كودتا، مجلس را
منحل كردند و مانع انتقال قدرت به اسلام گرايان شدند و غرب نيز در حركتي ننگين و
رسوا و برخلاف شعارهاي خود در دفاع از دمكراسي از اين كودتا حمايت كرد. دو اقدام اخير شوراي نظامي حاكم بر مصر در انحلال مجلس و افزايش
اختيارات ارتش، كاملاً با اتفاقات الجزاير شباهت دارد و زنگ خطر را براي انقلاب
مردم مصر به صدا در آورده است. در اين ميان، غرب به سركردگي آمريكا، كه در موارد
مشابه همچون سوريه، مدعي دفاع از دمكراسي و ضديت با ديكتاتوري ميشود، نه تنها
هيچگونه واكنشي نسبت به اقدامات شوراي نظامي مصر بروز نداده بلكه پشت پرده مشغول
خط دهي به شوراي عالي نظامي اين كشور است. اين، واقعيتي است كه رسانههاي غربي به
آن اذعان دارند چنانكه راديو نروژ در يكي از برنامههاي خود اعلام كرد: واضح است
كه شوراي نظامي مصر به دليل روابط نزديك با آمريكا، درباره تصميمات خود با واشنگتن
هماهنگي به عمل ميآورد. تحولات اخير مصر بر اين نكته تاكيد ميكند كه
حمايتهاي غرب از انقلاب ملتهاي منطقه دروغ و ظاهري است و طرفداري از قيامهائي
كه نام آنها را "بهار عربي" گذاشتهاند در واقع شگردي براي سوار شدن بر
موج و به قصد تحريف اين انقلابهاست. رژيم صهيونيستي اصليترين
طرف خسارت ديده در انقلاب مصر است و مقامات اين رژيم با وجود تلاش براي كتمان
نگرانيهاي خود، مجبور به اعتراف ميشوند، چنانكه رئيس ستاد ارتش رژيم صهيونيستي
با حسرت اعتراف ميكند رژيم سابق مصر عامل ثبات براي اسرائيل بود و عرفات را به
پاي ميز مذاكره كشاند. اكنون با توجه به سرنگوني مبارك، رژيم
صهيونيستي و متحدان غربي آن، به شوراي نظامي مصر اميد بستهاند زيرا اعضاي آن
منصوب مبارك ميباشند و به خصوص شخص سرلشكر محمد حسين طنطاوي كه مورد وثوق و
اعتماد آمريكا و رژيم صهيونيستي است. كاملاً روشن است براساس نقشهاي كه دولتهاي
سلطه گر غربي با هماهنگي شوراي نظامي كشيده است شرايط را به سمت و سويي ميبرند كه
در آن، نظاميان همواره دست بالا را داشته باشند و حرف آخر و تصميم نهايي در حيطه
اختيار آنها باشد. در اين چارچوب، تضعيف هرچه بيشتر اقتدار رئيسجمهور آتي در
دستور كار است. رخدادهاي اخير مصر بيانگر اين مسئله
است كه اين كشور در كوتاه مدت و ميان مدت شاهد نزاع ميان مردم و ديكتاتوري نظامي
خواهد بود و در صورت بروز دلسردي، عدم پايداري و تفرقه ميان مردم، اين نظاميان
خواهند بود كه با برخورداري از حمايتهاي همه جانبه غرب، ابتكار عمل را به طور
كامل دردست خواهند گرفت. با توجه به اين شرايط است كه بايد مقطع كنوني را
براي مردم مصر و آينده انقلاب آن كشور بسيار حياتي دانست
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 4 تیرماه سال 1391
حياتي براي ملت مصر