گزیده خبرهای مرگ در
رژیم مرگ پرور و گورستان آباد کن . 25 دی - 92
آخر چگونه رژیم ضد بشری ولایت فقیه می تواند مشروعیت داشته باشد که بیش از 34 سال
است با شیوه های گوناگون بدون وقفه هرروز مرگ تولید کرده وگورستان توسعه داده و آباد
نموده است؟ طوریکه فقط خبرهای بخض کوچکی از تولیدات مرگ از سوی رسانه های خبری زیر
تیغ سانسور بازتاب داده می شود. سئوال است
آیا مماشات گران غربی و حامیان این رژیم جنایتکار آدم کش حرفه ای در اینگونه
جنایات ضد انسانی سهیم نیستند؟ بهر حال چند نمونه خبرهی تولیدات مرگ روزانه ی رژیم
ولایت فقیه است :
قاچاقچی دیگری که سوداگرانه اقدام به
تهیه و توزیع مواد مخدر میکرد با حکم قضایی و موافقت دادستان کل کشور به دار
مجازات آویخته شد. به گزارش
فارس، به نقل از روابط عمومی دادگستری استان اردبیل، فردی که به جرم خرید مواد
مخدر از نوع هروئین به مقدار 17.325 کیلوگرم دستگیر شده بود پس از طی مراحل قانونی
پرونده قضایی به مجازات اعدام محکوم شد. حکم صادر
شده با موافقت دادستان کل کشور و تأیید دادنامه صادره و مخالفت کمیسیون عفو با
درخواست عفو وی در دو مرتبه و بلامانع ابلاغ شدن اجرای حکم از سوی رئیس قوه
قضائیه، اول طلوع آفتاب امروز حکم قطعی موصوف اجرا و محکوم علیه در محوطه زندان
مرکزی اردبیل به دار مجازات آویخته شد.
گاز سمی منوکسیدکربن
در یک قهوه خانه سنتی سه مرد جوان را در گرداب مرگ فرو برد.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آتش نشانی، در پی وقوع این
رخداد شاهدان با سامانه 125 آتش نشانی تماس گرفتند که بیدرنگ ستاد فرماندهی آتش
نشانی زنگ ایستگاه 2 را ساعت 13:55 دقیقه دیروز دوشنبه به صدا درآورد. آتش نشانان
بلافاصله بسوی محل حادثه واقع در خیابان سعدی، نرسیده به میدان مخبرالدوله حرکت
کردند.واحد
کیانی، معاون عملیات منطقه 6 عملیات سازمان آتش نشانی تهران در مورد این حادثه
مرگبار گفت: در یک قهوه خانه سنتی که در اصلی آن پلمپ شده بود و هیچ فعالیتی
نداشت، سه مرد جوان بنام های هاشم 24 ساله، قاسم 23 ساله و علی رضا 19 ساله شب
هنگام در یک اتاق 6 مترمربعی خوابیده بودند که در اثر انتشار گاز منوکسیدکربن از
منقل ذغالی که برای گرم کردن اتاق استفاده می شد دچار مسمومیت شدید شده و جان خود
را از دست دادند.وی که به
اتفاق نیروهای آتش نشانی در محل حادثه حاضرشده بود، افزود: در بررسی های اولیه
مشخص شد انتشار گاز کشنده منوکسیدکربن(co)
ناشی
از روشن بودن ذغال در داخل اتاق باعث مرگ این افراد شده بود.کیانی در ادامه تصریح کرد: اجساد این 3 نفر جهت تشخیص علت
مرگ و همچنین چگونگی بروز این حادثه به نیروی انتظامی سپرده شد و به پزشکی قانونی
انتقال یافتند.شایان ذکر
است بنا به اظهار اهالی محل و نیز طبق شواهد عینی احتمالا این افراد با توجه به
تعطیلی این مکان و پلمپ بودن در اصلی آن، برای استراحت و خوابیدن از طریق نرده های
آهنی یکی از پنجره های این قهوه خانه، به طور مخفیانه وارد این مکان شده و خارج می
شدند که شب هنگام دچار این حادثه شدند.
مردی ساعاتی بعد از طلاق، دو فرزند خود
را کشت و به زندگیاش پایان داد. به گزارش
خبرنگار ما این مرد 35ساله که حسن نام داشت از مدتها قبل با همسر خود اختلاف
داشت تا اینکه آنها با وجود داشتن دو پسر چهارساله تصمیم گرفتند از هم جدا شوند.
زن و شوهر جوان صبح روز دوشنبه به دادگاه خانواده رفتند و حکم طلاق توافقی را
دریافت کردند. همچنین دادگاه حضانت دوقلوها را به دلیل سنشان به مادر سپرد اما
حسن بعد از خروج از دادگاه از همسر خود خواست اجازه بدهد بچهها چندساعتی را نزد
او باشند. به این
ترتیب مرد جوان همراه دو پسرش راهی خانه شد تا اینکه مادر دوقلوها ساعت دو
بعدازظهر با شوهر سابقش تماس گرفت و از او خواست بچهها را نزد وی ببرد. حسن فرصت
خواست تا کمی بیشتر فرزندانش نزد او بمانند. زن جوان دو ساعت بعد دوباره با
حسن تماس گرفت و این بار مرد مدعی شد دو کودک خواب هستند. این تماس دوساعت بعد
تکرار شد و اینبار حسن گفت مشغول بازی با دوقلوهاست و خودش بعد از پایان بازی
تماس خواهد گرفت. سرانجام
مادر دوقلوها ساعت 19:30 با منزل حسن تماس گرفت اما چون کسی تلفن را جواب نداد در
حالیکه نگران شده بود همراه پدرش به خانه وی رفت او هر چه زنگ زد کسی در را باز
نکرد به همین دلیل تصمیم گرفت با استفاده از کلید یدک وارد خانه شود اما متوجه شد
در از داخل قفل و کلید پشت آن است. زن جوان که بهشدت نگران شده بود در تماس با
پلیس موضوع را اطلاع داد. دقایقی بعد ماموران خود را به محل حادثه رساندند و وقتی
در را شکستند خود را در برابر جنازه حلقآویزشده حسن دیدند. این مرد با شکستن
پنجره خودش را از نرده آویزان کرده بود البته روی گردنش نیز آثار ضربات چاقو وجود
داشت که نشان میداد وی ابتدا سعی کرده با چاقو به زندگی خودش پایان بدهد و وقتی
موفق به این کار نشده شیوهای دیگر را انتخاب کرده است. ماموران در ادامه به جستوجو در خانه پرداختند
و اجساد دو پسربچه را در حمام پیدا کردند و مشخص شد حسن آنها را در لگن آب خفه
کرده است. کارآگاهان جنایی بعد از اطلاع از این جنایت خود را به محل حادثه
رساندند تا تحقیقات بیشتری را انجام بدهند. آنها در صحنه جرم دستنوشتهای را پیدا
کردند که ظاهرا حسن خطاب به همسرش نوشته و در آن آمده بود: «دلم از دست تو خون
است. این بچهها را میکشم تا زیر دست تو بزرگ نشوند.» کارآگاهان در ادامه به بررسی وضعیت روانی متهم
پرداختند و فهمیدند این مرد شغل آزاد داشت و به مواد مخدر معتاد نبود اما از مدتی
قبل داروی ضدافسردگی مصرف میکرد. بنابر این گزارش تحقیقات در این رابطه
ادامه دارد. در همین حال دیروز مردی معتاد به شیشه در جنوب تهران همسر و فرزند هفت
ساله خود را کشت و سپس به زندگیاش پایان داد. در همین حال دیروزمردی معتاد به
شیشه در جنوب تهران همسر و فرزند 7 ساله خود را کشت و سپس به زندگیاش پایان داد.
پسر دانشجویی که همکلاسیاش را بهخاطر صدای زنگ پیامک به قتل رسانده
بود، بعد از سهسال فرار پای میز محاکمه رفت.به گزارش خبرنگار ما، نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی
به اتهام این جوان که صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست
قاضی عزیزمحمدی برگزار شد، گفت: متهم که علی نام دارد در تاریخ 19اسفند سال 88 با
پرتاب سنگ به سمت دوستش او را به قتل رسانده است. متهم بعد از قتل اقدام به فرار
کرد و بعد از سهسال توسط ماموران بازداشت شد. او در این سالها با هویت جعلی زندگی
میکرد. متهم هرچند به قتل اعتراف نکرده اما مدارک موجود در پرونده، قتل محسن بهدست
علی را تایید میکند. من بهعنوان نماینده دادستان با توجه به مدارک موجود در
پرونده و نظریه پزشکیقانونی که ضربه سنگها را کشنده تشخیص داده درخواست صدور حکم
قانونی را دارم.در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای متهم
درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس متهم از خودش دفاع کرد. او اتهامش را قبول نکرد
و گفت: من در قتل نقشی نداشتم و اصلا فکر میکردم مقتول شخصی دیگر است. متهم در
توضیح علت درگیری گفت: وقتی سوار سرویس دانشگاه شدم برایم پیامکی آمد بدون اینکه
به کسی کاری داشته باشم، نشسته بودم. یکدفعه عباس یکی از بچههای کلاس به من فحش
داد و حرفهای نامربوطی زد به او گفتم صبرکن وقتی پیاده شدیم با تو کار دارم. وقتی پیاده
شدیم، سراغ عباس رفتم و گفتم چرا این حرف را زدی و بین ما درگیری ایجاد شد. چند
مشت به عباس زدم در این درگیری من بدجوری زخمی شده بودم حتی پایم شکست میخواستم
شکایت کنم و داشتم با پای شکسته به کلانتری میرفتم که در درمانگاه گفتند کسی که
از درگیری به بیمارستان منتقل شده بود مرده است. من هم ترسیدم و فرار کردم البته
خانوادهام چیزی نمیدانستند و بعد از آن به مشهد رفتم و چندسالی آنجا بودم و بعد
بازداشت شدم.متهم در پاسخ به این سوال که اگر او دست به قتل نزده است
چرا فرار کرده، گفت: من اصلا محسن را نمیشناختم حتی وقتی که به من گفتند یک نفر
مرده است، فکر کردم کسی که مرده عباس است چون من با او درگیر شده و چند مشت زده بودم
اصلا محسن را نمیشناختم.در ادامه یکی از شاهدان در جایگاه حاضر شد او گفت: ما ترم یک
رشته مکانیک بودیم و خوب همدیگر را نمیشناختیم البته من با محسن از دبیرستان
همکلاسی بودم اما هیچکدام از ما علی را نمیشناختیم. روز حادثه صدای پیامک تلفن
علی بلند شد او سرکلاس نبود و بیرون رفته بود استاد فکر کرد تلفن متعلق به محسن
است و او را از کلاس بیرون کرد. بعد از درس ما با استاد صحبت کردیم و او گفت اشکالی ندارد میتواند
سرکلاس برگردد و او را حذف نمیکنم. علی هم وارد کلاس شده و نشسته بود بعد از
تعطیلشدن دانشگاه همگی ما سوار ون دانشگاه شدیم و به سمت تهرانپارس حرکت کردیم.
در ون دوباره برای علی پیامک آمد و عباس که صدای پیامک را شناخت به علی اعتراض
کرد. وقتی که ون ایستاد در خیابان علی به سمت عباس رفت و او را زد محسن خواست
واسطه شود که محسن او را هل داد و گفت دعوا نکنید علی هم عصبانی شد و او را زد. درگیری تمام
شده بود محسن خواست از نردههای وسط خیابان بپرد که پایش گیر کرد و نیمتنهاش به
سمت پایین خم شد همینطور که سرش آویزان بود علی دو سنگ بزرگ برداشت و به سمت
محسن پرت کرد و هردو سنگ به گردن محسن برخورد کرد. ما فکر کردیم بیهوش شده به سمتش
رفتیم علی خودش هم فکر کرد او بیهوش شده گفت مسخرهبازی درنیاور و بلند شد اما
وقتی که دید خبری نیست فرار کرد. با اورژانس تماس گرفتیم اما آمبولانس نیامد و خودمان او را به
بیمارستان بردیم دکترها گفتند دیر آوردید و او فوت شده است. این شاهد ادامه
داد: بعد از مرگ محسن با برادرش تماس گرفتم و موضوع را گفتم. بعد از پایان صحبتهای
شاهدان، آخرین دفاع از متهم گرفته شد و قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند