دختر جوان براي قتل پدرش قاتل فيسبوكي اجير كرد. 7 بهمن - 92
لابد یکی از دلایلی که توجیه کننده ی فیلتر شبکه ی مجازی اینترنت وفیس بوک می باشد این است که جامعه ی آلوده ی ساخته شده در رژیم از صدر تا ذیل آلوده به فساد عامل قتل وجنایات ووقوع حوادث و رشد پدیه های ناهنجاری های اجتماعی نیست ، بلکه شبیخون فرهنگی ماهواره ای و شبکه ی اینترنت عامل قتل وجنایت وانحراف است . زیرا که گزارش شده است دختر جوان براي رسيدن به معشوق خود و تصاحب اموال پدر، دست به دامان قاتل فيسبوكي شد تا پدرش را از ميان بردارد
دختر جوان براي رسيدن به معشوق خود و تصاحب اموال پدر، دست به دامان قاتل فيسبوكي شد تا پدرش را از ميان بردارد.در ساعت 23:30 سيام ديماه از طريق مركز فوريتهاي پليسي 110، وقوع يك فقره قتل در طبقه سوم يك ساختمان مسكوني واقع در انتهاي كوچهاي بن بست در منطقه جيحون - خيابان كميل، به كلانتري 111 هفت چنار اعلام شد.با حضور مأموران كلانتري در محل و انجام بررسيهاي اوليه مشخص شد كه فردي 55 ساله، بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم تيز به ناحيه سينه و پشت كمر به قتل رسيده است.با تشكيل پرونده مقدماتي با موضوع قتل عمد و به دستور شعبه چهارم بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران، پرونده جهت رسيدگي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.با اعلام خبر وقوع جنايت به پليس آگاهي تهران بزرگ، كارآگاهان اداره دهم به همراه تيم تشخيص هويت پليس آگاهي در محل حاضر و تحقيقات خود را آغاز كردند.در همان بررسيهاي اوليه مشخص شد كه ورود قاتل يا قاتلين بدون تخريب درب ورودي منزل و يا در واحد مسكوني واقع در طبقه سوم انجام شده و هيچگونه وسيله و يا اموالي نيز به سرقت نرفته است.در ادامه تحقيقات از محل وقوع جنايت نيز مشخص شد كه مقتول به همراه 2 فرزند خود (دختر 18 ساله و پسر 15 ساله) در طبقه سوم زندگي ميكرده و مادر و خواهر مقتول نيز در طبقه اول ساختمان سكونت دارند و طبقه دوم نيز در اختيار مستأجر است.
* تحقيقات از فرزندان مقتول
در ادامه رسيدگي به پرونده، كارآگاهان اطلاع پيدا كردند كه خبر وقوع جنايت از طريق دختر مقتول به پليس و همچنين مادر و خواهر مقتول اطلاع داده شده؛ دختر مقتول به نام مرجان (18 ساله) در اظهارات اوليه خود و در خصوص نحوه اطلاع از مرگ پدرش به كارآگاهان گفت: در ساعت 14:30 براي خوردن نهار و به همراه برادرم به خانه مادربزرگ در طبقه اول رفتيم؛ در ساعت 16:30 و پس از خوردن نهار، به همراه برادر كوچكترم به طبقه سوم آمديم اما زمانيكه درب خانه را باز كرديم، دو نفر نقابدار را در خانه مشاهده كرديم كه با چاقو بالاي سر پدرمان ايستاده بودند.وي ادامه داد: آنها ما را تهديد كردند كه اگر سر و صدا كنيم ما را نيز خواهند كشت و به همين علت، من و برادرم از ترس ساكت شديم و آنها به سرعت از خانه خارج شدند و پس از رفتن آنها بلافاصله با پليس تماس گرفتم و خبر قتل پدرم را به مادر بزرگ و عمهام خبر دادم.با وجود آنكه مرجان اصرار بر آن داشت كه قتل پدرش توسط دو مرد نقابدار انجام شده و برادرش به نام بهزاد (15 ساله) نيز اظهارات خواهرش را تأييد ميكرد اما كارآگاهان با توجه به برخي تناقضات موجود در سخنان مرجان، به وي مشكوك شده و او را جهت انجام تحقيقات به اداره دهم پليس آگاهي منتقل كردند.با آغاز تحقيقات تخصصي در اداره دهم، مرجان در اظهاراتي جديد عنوان داشت كه قتل توسط جواني به نام احسان انجام شده؛ وي در اظهاراتش مدعي شد: مدتي است با جواني به نام احسان آشنا شدهام و همديگر را در ميدان رسالت ملاقات ميكنيم اما پدرم مخالف ادامه آشنايي ما دو نفر بود و به همين علت احسان او را كشت.با توجه به اظهارات مرجان در خصوص معرفي احسان به عنوان عامل جنايت، احسان شناسايي و در تحقيقات پليسي مشخص شد كه وي به هيچ عنوان نميتوانسته در زمان وقوع جنايت، در محل جنايت حضور داشته باشد؛ لذا با توجه به دلايل ارائه شده و مشخص شدن كذب بودن اظهارات دختر مقتول، مرجان به ناچار لب به اعتراف گشود و عنوان داشت كه قتل به درخواست وي و توسط جواني به نام امير انجام شده كه حدودا يك ماه پيش و از طريق شبكه فيس بوك با يكديگر آشنا شدهاند.
* اعترافات مرجان
مرجان در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: به دليل اختلافات و دعواهاي من و پدرم، زمانيكه اعصابم خورد ميشد با پسري به نام امير كه حدودا يك ماه پيش از طريق فيس بوك با هم آشنا شده بوديم جريان را ميگفتم؛ پس از مدتي امير گفت: اگر پدرت بميرد تمام مال و اموالش به تو ميرسد و در ادامه عنوان داشت "ميخواهي پدرت را بكشم".مرجان ادامه داد: كمي فكر كردم و به او گفتم "اگر ميتواني بكش" و امير گفت: "پس يك روز ميآيم و پدرت را ميكشم"؛ به شرط اينكه بعد از مرگ پدر و برادرم به عقد امير دربيايم، روز دوشنبه كه روز قتل پدرم بود با امير قرار گذاشتم و او نيز اين كار را كرد.مرجان در خصوص نحوه ورود امير به محل جنايت و ارتكاب جنايت به كاراگاهان گفت: پس از تعطيل شدن مدرسه، با امير تا درب خانه آمدم؛ من به داخل خانه رفتم و او نيز بيرون در داخل كوچه منتظر ماند؛ به طبقه سوم رفتم و براي [خوردن] نهار، همراه برادرم به خانه مادربزرگ رفتيم؛ [نهار را نيمه كاره رها كرده] و به طبقه سوم آمدم تا ببينم پدرم خواب است يا بيدار كه ديدم خوابيده. بلافاصله امير را خبر كردم و درب خانه را برايش باز كردم؛ امير به طبقه سوم آمد و [پس از دقايقي كوتاه] بازگشت و گفت: كار تمام شد؛ برادرت را بفرست.وي افزود: من فكر كردم كه دروغ ميگويم و به همين علت رفتم بالا و جنازه پدرم را در آشپزخانه ديدم؛ تا يك ساعت در شوك بودم و باورم نميشد كه او اين كار را بكند؛ [در همين موقع] برادرم به طبقه بالا آمد و امير گفت: درب را باز كن تا او را بكشم اما من دلم نيامد و گفتم "نه" و بهزاد را به طبقه پائين فرستادم؛ امير گفت: "بهزاد ما را لو ميدهد".... با اصرار، امير را راضي كردم كه با بهزاد كاري نداشته باشد و امير نيز قبول كرد و از بهزاد قول گرفتيم و [در ادامه] من با پليس تماس گرفتم.
* دستگيري قاتل
با توجه به اعترافات مرجان به مشاركت در جنايت و معرفي امير به عنوان عامل اصلي جنايت، محل سكونت امير در منطقه تهرانپارس - خيابان 176 شناسايي، در روز سوم بهمن دستگير و پس از انتقال به اداره دهم پليس آگاهي صراحتا به ارتكاب جنايت و تلاش براي ارتكاب دومين جنايت (قتل برادر مرجان) اعترافات و تمامي اظهارات مرجان را تأييد كرد.سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، با اعلام اين خبر گفت: با توجه به اعترافات صريح هر دو متهم به نقش و مشاركت خود در اين جنايت، دستور بازداشت موقت از سوي مقام قضايي صادر و متهمان جهت انجام تحقيقات تكميلي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفتهاند.