خبر گزاری پاسداران فارس گفتوگوی فارس با «عبدالکامل» نخستین روحانی سیاهپوست کامرون.امام رضارا زیارت کردم و شیعه شدم. قبلاً اگر یک میلیون تومان هم به من میدادند، راضی به پوشیدن لباس روحانیت نمیشدم اما الان با افتخار این لباس را بر تن میکنم. آرزو دارم روزی فرارسد که شیعیان کامرون برای خودشان قبرستان مجزا داشته باشند. بهر حال حوزه پیرو رهبرولی فقیه این چنین عضو گیری تروریست می کندو وصادر می نماید !13 دی -92
من نه مخالف که موافق محرومان و زحمت کشان ومدافع حق وحقوق شانم حتی اگر اهل کامرون باشد . چون باور به عدالت و برابری و آزادی دارم وحق همه انسان ها می دانم که مثل هم بایداز همه امکانات بهره گیرند .پس مخالف بهره کشی و تبعیض هستم . همانگونه که مخالف ابزاری کردن دین و خرافات وارتجاع در راستای حفظ قدرت و انباشت ثروت و قربانی کردن مقوله ی حقوق بشر با سیاست مماشات در مذاکرات هسته ای وامثالهم برای خون وتجارت می باشم . بهمین دلیل موافق حکومت دمکراتیک سکولار در ایران و بدون شک مخالف سیاست صدور تروریسم وارتجاع وبحران رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران به برون مرز هستم که در راستای سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه می باشم که از طریق حوزه و پاسداران و کار دار های فرهنگی لانه های ترور وجاسوسی سفارتخانه های رژیم ضد بشری عوامفریب دین فروش در برون مرز دنبال می شود . برای همین دلارهای نفتی همراه با خالی کردن سفره های خالی محرومان کشور که 80% جمعیت کشوررا تشکیل می دهند صرف هزینه ی اهداف اقدامات تروریستی برون مرزی می شود که در راستای دفاع از اهداف نظامی هسته ای حاکمان ایران است که حاصلش ناامن و بی ثبات شدن منطقه وتعقیب مخالفان تا درون خاک عراق و.... می باشد . پس بی جهت نیست در شرایطی که مسئولان کلیدی سابق وکنونی همچون موسوی وکروبی وخاتمی و رفسنجانی تحمل نمی شوند. ولی خبر گزاری پاسداران فارس گزارش گفتگویی با نخستین روحانی سیاهپوست کامرون «عبدالکامل» باز تاب داده که شیعه پیرو رهبر ولی فقیه شده است . البته انتخاب نام به اندازه ی کافی گویا می باشد که دلیل این نام چیست چون بنده ی کامل ولی فقیه شده است . زیرا که مدعی شده امام رضا را زیارت کردم و شیعه شدم و آرزو دارم در کامرون قبرستان مخصوص شیعیان داشته باشیم. مسخره تر اینکه این ساندیس خور کامرونی افزوده قبلاً اگر یک میلیون تومان هم به من میدادند، راضی به پوشیدن لباس روحانیت نمیشدم اما الان با افتخار این لباس را بر تن میکنم چون خیلی بیش از یک میلیون تومان برایم مزایا دارد. جالب تر اینکه به محض اینکه این لباس عوامفریبی ودین فروشی غیر مولد را پوشیده پیرو ناب خمینی شده که عاشق مرگ وجنگ وگورستان آباد کن بود .زیرا این بنده کامل ولی فقیه گفته آرزو دارد روزی فرارسد که شیعیان کامرون برای خودشان قبرستان مجزا داشته باشند یعنی از شیعه گری پیرو ولایت فقیه پیام مرگ و گورستان را دریافت کرده و منتقل نموده است .بلی پس از عبور از تجربه ی بیش از 34ساله ی صدور انقلاب خمینی اکنون دامنه ی آن پیام صدور ترویسم وبحران ارتجاع به برون مرز چنین شده که آشکاراباعبا عمامه محروم کامرونی جذب شده صادرمی شود . قیافه را به خاطر بسپارید که چه موقع شنیده خواهد شد در کسوت عملیات انتحاری-استشهادی علیه ی آمریکا وصهیونیسم و وهابی گری عربستان اقدام نموده است؟
شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنیم.
اهم موضوعاتی که در این مصاحبه مطرح شده، به شرح ذیل است:
ـ امام رضا(ع) را زیارت کردم و شیعه شدم
ـ وهابیهای کامرون، شیعه را کافر معرفی میکنند
ـ فرزندانم در قم متولد شدند
ـ همسرم یک سال پس از من شیعه شد
ـ مسیحیها را هم در مؤسسهمان میپذیریم
ـ مسجدمان 400 نمازگزار دارد
ـ بیش از نیمی از کامرونیها مسلمان هستند
ـ اصلیترین نیازهای شیعیان کامرون خدمات آموزشی است
ـ بودجه شهرداری آن تقریباً به اندازه کل کامرون است
ـ اهل سنت به جز وهابیها را در اعیاد مذهبی تکریم میکنیم
ـ آرزو دارم قبرستان مخصوص شیعه داشته باشیم
ـ مردم کامرون هم باید مثل ایرانیان مستقل شوند
ـ مسلمانان یک کرسی در مجلس کامرون دارند
ـ مسیحیها هم به لباس روحانیت احترام میگذارند
ـ نحوه عمامه پیچیدن را بلد نیستم
* آقای عبدالکامل! آنقدری که ما از شما میدانیم، حدود یک دهه پیش به ایران آمدید و در جامعةالمصطفی درس طلبگی خواندید. می بیشتر از خودتان بگویید.- من عبدالکامل عباس از کشور کامرون در آفریقای مرکزی هستم. 37 سال دارم و صاحب دو فرزند به نامهای نرگس و مهدی هستم که هر دو در قم به دنیا آمدند. من در ابتدا سنی مالکی بودم اما زمانی که در این محیط قرار گرفتم، مستبصر شدم.
* چطور شد که به ایران آمدید و مذهب شیعه را انتخاب کردید؟
ـ «حاج محمد صالحپور» نخستین کسی است که در کامرون مستبصر شد. او پس از شیعهشدن به زیارت امام رضا(ع) آمد و پس از آن به زیارت حضرت معصومه(س) در قم رفت و تحصیل کرد. مسئولان برای محمد صالحپور سه بورسیه فراهم کردند تا از کامرون سه نفر را برای تحصیل به قم بیاورد، اما به دلیل تبلیغات منفی وهابیها علیه شیعیان در کامرون، فقط با آمدن دو نفر موافقت شد که یکی من بودم و دیگری شیعهای به نام «ابوحسین»، بنابراین ما در سال 2000 میلادی در ایران شروع به تحصیل کردیم. البته ابوحسین نتوانست ادامه بدهد و به کامرون برگشت، اما من ماندم و تحصیلم را ادامه دادم.
* نگفتید چه شد که شیعه شدید؟
ـ در کامرون تعداد شیعیان بسیار کم بود، ما هم کمتر خبری از تشیع داشتیم و منابع اطلاعاتی ما همان کتابهای وهابیون علیه شیعیان بود. زمانی که به ایران آمدیم پس از مدتی یه اردوی زیارتی مشهد رفتیم، آن زمان امام رضا(ع) را نمیشناختم، به همین دلیل برخی اساتید و شیعیان آفریقایی ایشان را تا حدودی برایم معرفی کردند، وقتی که به زیارت رفتم به ایشان گفتم که اگر شما همین امامی هستید که اینها میگویند مرا هدایت کنید! این دعای من بود و فکر میکنم یک یا دو ماه بعد که از مشهد بازگشتم، مستبصر شدم.
*با همسرتان به ایران آمده بودید؟
ـ بله، یک سال پس از ازدواجمان به ایران آمدیم، پنج سال هم در قم زندگی کردیم و فرزندانمان هم همین جا به دنیا آمدند.
*زمانی که برای ازدواج اقدام کردید همسرتان هم شیعه بودند؟
ـ خیر.
*مخالفتی برای ازدواجتان نکردند؟
-چرا اتفاقاً مشکل زیاد داشتیم، چرا که برخی وهابیها مطرح میکردند که چرا باید کسی که کافر است زن مسلمان داشته باشد؟!
* یعنی شیعه را کافر میدانستند؟!
ـ بله! البته پدر همسرم به این حرفها توجهی نکرد و به من گفت که تصمیم خود را گرفته و بنابراین همسرم هم زمانی که به ایران آمدیم شیعه شد.
*چه مدت بعد؟
-فکر میکنم کمتر از یک سال بود. خودش هم به مدرسه «فاطمه الزهرا» در قم رفت و مطالبی را خواند و از روی آگاهی و علم شیعه شد، بدون اینکه من اصراری داشته باشم.
*پدر همسرتان چطور، ایشان هم شیعه شدند؟
-در این پنج سالی که ما در ایران بودیم، ایشان به رحمت خدا رفتند ولی برخی اعضای فامیلشان به خاطر همسر من شیعه شدند. حتی یک سال در ماه شعبان کنفرانس مهدویت برگزار کردیم و این زمینهای برای شناخت بیشتر تفاوتهای شیعه و سنی و بحث مهدویت شد و بسیاری جوانان به مذهب شیعه تمایل پیدا کردند.
* پس از بازگشت به کامرون چه کردید؟
ـ در ایران فهمیدم که اندیشههای وهابیها اشتباه است و بنابراین شیعه شدم، به مدرسه امام رفتم و سه سال هم در مدرسه حجتیه تحصیل کردم و فلسفه و عرفان خواندم، سپس تصمیم به بازگشت به کامرون گرفتم. چون به دلیل نبود علما و رهبر معنوی در کامرون، آنجا اوضاع به نفع شیعیان جلو نمیرفت، به همین خاطر تصمیم گرفتم که در ترویج مذهبم قدمی بردارم. یکی از بهترین کارها را ترویج مذهب جعفری و وجود یک مؤسسه شیعه دیدم که در این مرکز حتی مسیحیان را هم میپذیریم، تعدادی از آنها مسلمان شدهاند و این یکی از راههای ترویج دین با علم بوده است.
*در این مدت چند نفر شیعه شدند؟ آیا آماری دارید؟
ـ تا پیش از این تعداد به لحاظ کمّی زیاد نبود ولی الان با تدریس ما و برگزاری کنفرانسها و اقامه خطبهها و نماز جمعه، کمکم مردم با شیعه آشنا میشوند.
* پس برای شیعیان نمازجمعه جداگانه در دوالا برگزار میشود؟
ـ بله، جمعیت زیادی هم شرکت میکنند، به طوری که مسجد ما 400 نفر ظرفیت دارد و تقریباً همین تعداد هم زن و مرد حضور مییابند.
* مگر چند درصد کامرون شیعه هستند که شما حضور 400 شیعه در نماز جمعه را زیاد توصیف میکنید؟
ـ کامرون حدود 22 میلیون نفر حمعیت دارد و شامل چند مذهب مختلف است. آمارهای دولتی میگوید 45 درصد این جمعیت مسلمان هستند، 50 درصد مسیحی و 5 درصد هم دیگر مذاهب هستند ولی ما که از نزدیک مسلمانان کامرون را میبینیم، بیش از این هستند و احساس میکنم این آمار برعکس است، یعنی تقریبا 55 درصد مسلمان هستند. از این جمعیت تقریباً دو درصد شیعه هستند که قبل از تبلیغ، نیم درصد هم نبود!
*برای تبلیغ تشیع مزاحمتی برایتان ایجاد نمیکنند؟ اذیت نمیشوید؟
ـ نه، تبلیغ راحت است و حکومت مشکلی ایجاد نمیکند ولی وهابیها ـ که تعدادشان زیاد است و نفوذ دارند ـ نزد حکومت از ما بدگویی میکنند و ما را تروریست خطاب میکنند! حکومت هم هر دفعه که پرسوجو میکند، متوجه میشود این ادعاها دروغ است. متأسفانه وهابیها هر کاری میکنند تا شیعیان را خرابکار نشان دهند. در هر صورت کار تبلیغ ما خوب پیش میرود، مخصوصاً اینکه مسجد هم در روزهای جمعه نقش فعالی دارد.
*نام مسجدتان چه بود؟
ـ مسجد اهل البیت(ع) که البته ما به اسم امام حسین(ع) آن را ساختیم.
*با کمک چه نهادی یا چه کسانی؟
ـ شیعیان کامرون و کمک جامعةالمصطفی.
* مسجد خدمات جانبی نظیر کتابخانه هم دارد تا علاقهمندان بیشتر با تشیع آشنا شوند؟
ـ بله، تا آنجا که به یاد میآورم، از شش ماه پیش مجموعه حدود دو هزار و اندی کتاب دارد که بیشتر آنها به زبان فرانسوی است، چون زبان غالب ما در دوالا فرانسه است. البته کامرونیها انگلیسی هم میدانند.
* اصلیترین نیازهای شما برای امر تبلیغ چیست؟ به نظرتان این تعداد کتاب پاسخگوی نیاز مخاطبان هست؟
ـ بیشترین نیاز ما دو چیز است: به یک مدرسه خوب نیاز داریم و بچهها برای ادامه تحصیل در دانشگاه هم نیاز به کمک دارند، چرا که بسیاری از آنها به دلیل فقر مالی امکان ادامه تحصیل در دانشگاه را ندارند و همین زمینهای شده است تا نتوانند مسؤلیتی در کشور داشته باشند. امید داریم که در آینده این مشکل هم رفع شود.
*با این اوصاف، وضعیت شیعیان به لحاظ مالی در دوالا ـ پایتخت اقتصادی کامرون ـ چندان مناسب نیست...
ـ بله، شیعیان ضعیفتر از سایرین هستند، به ویژه جوانان که اصلاً پولدار نیستند. به همین خاطر گاهی کار تبلیغ سخت میشود، البته من همیشه به جوانان میگویم که این یک امتحان از طرف خداوند است، یک روز مشکلات حل میشود و وضعیت آنها را با مردم لبنان مقایسه میکنم که آنها هم پیشتر مستضعف و فقیر بودند و مثل نوکرها با آنها برخورد میشد، اما زمانی که با ولایت فقیه ارتباط مستحکمی برقرار کردند، همه مشکلاتشان حل شد. بنابراین من شیعیان را به امید دعوت میکنم و اعتقاد دارم که ناامیدی به شکست میانجامد.
*اگر بخواهیم ایران را با کامرون مقایسه کنیم، وضع اقتصادی و شهرسازی در آنجا چگونه است؟
ـ قابل مقایسه نیست! وضعیت در کامرون بسیار عقبتر است خصوصاً در تهران که آمدیم گمان میکنم بودجه شهرداری آن تقریباً به اندازه کل کامرون است.
*منبع اصلی درآمد کامرون چیست؟
ـ نفت، طلا و الماس؛ مخصوصاً در این سالهای اخیر الماس زیاد است ولی متأسفانه دست خود کامرونیها نیست و تحت استعمار است.
*یعنی هنوز هم استعمارگران در این کشور هستند؟!
ـ بله متأسفانه استعمار ما را ترک نکرده و نخواهد کرد. مردم کامرون هم باید مثل ایرانیان مستقل شوند زمانی که من در دوره طلبگی به ایران آمدم به جز درس دینی مباحث دیگر را هم مطالعه و تحصیل کردم، متوجه این تفاوت فکری شدم. بنابراین سعی میکنم در خطبههای نماز به این موارد اشاره کنم منتها طرح این مسایل آنجا خطرناک است، چون علاوه بر حکومت، غربیها هم میتوانند ما را اذیت کنند. معتقدم مردم باید بیدار شوند، نه فقط شیعیان بلکه اهل تسنن و حتی مسیحیان! تلاش داریم پیاممان را اط طریق غیر مستقیم در رسانهها منعکس کنیم و به مردم برسانیم تا متوجه شوند.
*جناب عبدالکامل، شرایط سیاسی و مجلس ایران به گونهای است که علاوه بر شیعیان که مذهب اصلی در ایران هستند و بیشترین نماینده را در مجلس دارند، سایر اقلیتها نظیر مسیحیان و کلیمیان در مجلس شورا نماینده دارند، آیا این شرایط در کامرون هم فراهم است؟
ـ یک کرسی برای مسلمانان هست و به دلیل اینکه تعداد برادران اهلسنت بسیار بیشتر است، معمولاً آنها در این کرسی حضور مییابند. ما امیدواریم که در آینده به گونهای شود که شیعیان هم بتوانند صاحب کرسی شوند. برای این کار هم باید خودمان دست به کار شویم تا خود حکومت کامرون مجاب شود از شیعیان هم در مسایل مهم کشوری هم استفاده کند. البته خدا را شکر در بسیاری بخشها شیعیان به رسمیت شناخته میشوند، مثلاً در اعیاد مذهبی یا ماه رمضان که هدایایی برای مسلمانان میآورند، برای مسجد شیعیان هم اقلامی تهیه میشود و این خود مایه خوشحالی است که شیعه به رسمیت شناخته میشود.
* از اعیاد مذهبی گفتنید. به استثنای عید قربان و فطر که بین شیعه و سنی مشترک است، دیگر اعیاد را نیز جشن میگیرید؟
ـ بله، اتفاقاً اهل سنت را هم به استثنای وهابیها دعوت میکنیم، حتی اهل تصوف هم ما را دوست دارند و در مراسمها شرکت میکنند.
*چیزی به اسم مکان زیارتی هم در کامرون دارید؟
ـ نه، ولی در آینده میخواهیم یک قبرستان خاص شیعه داشته باشیم.
*چرا؟
ـ به این دلیل که وهابیها دارای قبرستانهایی حتی بدتر از بقیع، بینشانه و خیلی کثیف هستند. بنابراین ما تصمیم داریم در آینده به کمک دیگران یک مکانی را بخریم و قبرستان مناسبی برای شیعیان داشته باشیم.
* انشاءالله. ما هم آرزو میکنیم هر چه سریعتر به این خواستهتان برسید.
ـ ممنون. میخواهم از جامعةالمصطفی، ایرانیان خوب و همه کسانی که فرصت حضورم را در مشهد فراهم کردند، تشکر کنم. من پس از اینکه شیعه شدم دنیا را طور دیگری دیدم و متوجه این تغییر در درون و بیرونم شدم، قبلاً اگر یک میلیون تومان پول هم به من میدادند، راضی به پوشیدن لباس روحانیت نمیشدم اما الان با افتخار این لباس را بر تن میکنم.
* پس در کامرون همیشه با لباس روحانیت هستید؟
ـ بله و هیچ مشکلی هم ندارم. حتی غیرمسلمانان و مسیحیان هم به این لباس احترام میگذارند.
*لباستان را هم از ایران تهیه میکنید؟
ـ بله، چون خیاط این لباس را نداریم و خودم هم این هنر را ندارم، از ایران میخرم و در کامرون میپوشم.
*طرز بستن عمامه را هم بلد هستید؟
-البته زمانی که در قم بودم گاهی هم عمامه را میبستم البته خوب نمیشد و این کار را خیلی بلد نیستم. به قم که میروم آن را باز میکنم و برایم میپیچند.
* انشاءالله که مثل زبان فارسی این را هم به خوبی یاد بگیرید. تشکر میکنم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
ـ من هم از شما تشکر میکنم، چرا که «من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق».