چرا
گفته نمی شود پس از 35 سال مردم ایران تا کی باید هزینه ی سنگر منقل رهبر ولی فقیه
وآتش بازی و آتش افروزی وی و ارگان فاشیستی مافیایی مواد مخدر پاسداران را بپپردازد؟ همچنین مگر رتبه
داری جهانی 189 از بین 190 کشور مرگ ومیر جاده ای رژیم ولایت فقیه مربوط به اعتیاد
رانندگان است در صورتیکه عامل اعتیاد همین رژیم ضد بشری و
لایت فقیه می باشد.
عصر ايران - بسيار شرم
آور است كه با وجود اين همه دستگاه، باز هم تعداد كثيري از رانندگان معتاد هستند و
معلوم است كه معتاد، به ويژه در ساعات شب، بيش از ديگران در معرض حادثه سازي است. سقوط
يك دستگاه اتوبوس به درهاي در جاده هراز، تعداد زيادي از هموطنان مان را به كام
مرگ و جراحت فرستاد كه تا لحظه نگارش اين متن، تعداد كشته شدگان به 20 نفر رسيده
است. به بهانه اين حادثه غم انگيز كه ساعت 4.5 صبح به وقوع پيوسته يك نكته را
ميتوان به طور كلي (و نه درباره حادثه اخير) درباره سوانح اتوبوسي مطرح كرد و
باقي موارد را در آينده پي گرفت. ضمن احترام به رانندگان و كمك رانندگاني كه
براي حمل مسافران بين شهري زحمت ميكشند و شب و روز و تابستان و زمستان، در نهايت
احتياط، قانونمداري و امانتداري مردم را به مقصد ميرسانند، بايد به صراحت و بيتعارف
گفت كه بخش قابل توجهي از كساني كه جان و مال مردم را در جادهها و اتوبانهاي
بيرون شهر به دست ميگيرند، مشكل اعتياد دارند، هر چند كه ممكن است گواهي سلامت هم
داشته باشند! اين در حالي است كه بر وضعيت اين رانندگان، هم شركتهاي مسافري،
هم وزارت راه و ترابري و هم پليس نظارت دارند و اين، بسيار شرم آور است كه برغم
اين همه دستگاه، باز هم تعداد كثيري از رانندگان معتاد هستند و معلوم است كه
معتاد، به ويژه در ساعات شب، بيش از ديگران در معرض حادثه سازي است.
جاي معتاد هر جا كه باشد،
پشت فرمان اتوبوسهايي نيست كه زن و بچه مردم در آنند. سوال مشخص از مديران
شركتهاي مسافربري، مسولان وزارت راه و ترابري و پليس راهور اين است كه آيا واقعاً
از كنترل رانندگان ناتوان هستند؟ اين همه جوان و ميان سال
جوياي كار كه بسيار هم سالم هستند در اين كشور وجود دارد؛ آيا نميتوان
اولتيماتومي به رانندگان معتاد داد و سپس، با آموزش و كارآموزي افراد جوياي كار،
آنها را جايگزين كرد؟ كار راحتي نيست و طرح و برنامه ميخواهد ولي بايد انجام
شود، آن هم به يك علت ساده: "رانندههايي كه معتاد هستند مردم را به كشتن ميدهند
و حتي خودشان هم كشته ميشوند." پيشنهاد مشخص اين است كه وزارت راه و
ترابري و پليس، فرصت معقولي به شركتهاي مسافربري بدهند تا محيط كاري شان را سالم
سازي كنند و افراد سالم را جايگزين معتادها نمايند و بعد از آن، با شركتهاي متخلف
كه منافع خود و چند راننده معتاد را بر جان و مال مردم ترجيح ميدهند، برخورد جدي
كنند. البته همان گونه كه ذكر شد، اين سخن، نافي زحمات و خدمات شركتهاي
مسافربري و رانندگان شريف آنان نيست، بلكه تمركز صرفاً بر روي رانندگاني است كه
دچار اعتيادند و مسافران بيچاره بايد تاوان اعتياد آنان را با جان شان بدهند.