-ایمیل دریافتی : 2
اسفند- 92
در زبان ما
نامش حاضرجوابی بود! فن هم نبود که آموختنی باشد
نوعی موهبتی بود
خدادادی. بهررو نوشته ی خواندنیست.
فن پاسخ
دادن...
مردی بطور مسخره به مرد ضعیغی الجسمی
گفت تو را از دور دیدم فکر کردم زن هستی و آن مرد جواب داد منم تو را از دور دیدم
فکر کردم مرد هستی.
فن پاسخ دادن...
چرچیل وزیر چاق بریتانیا به برناردشو که
وزیر لاغری بود گفت هرکس تو را ببیند فکر میکند بریتانیا را فقر غذایی فرا گرفته
است . برناردشو جواب داد : و هرکس تو را ببیند علت این فقر را میفهمد .
فن پاسخ دادن...
ملا نصرالدین وارد روستایی شد و یکی از
اهالی به او گفت ملا من تو را از طریق الاغت میشناسم و ملا جواب داد : اشکالی
ندارد چون الاغها یکدیگر را خوب میشناسند.
فن پاسخ دادن...
مردی به زنی گفت تو چقدر زیبا هستی. زن
گفت کاش تو هم زیبا میبودی تا همین حرف را بهت میگفتم . مرد گفت اشکالی ندارد تو
هم مثل من دروغ بگو.
فن پاسخ دادن...
زوج جوانی در کنار هم نشسته و دختره
شدیدا غمگین است. شوهرش بهش گفت : تو دومین دختر زیبایی هستی که توی عمرم دیدم. و
دختر با حالت تعجب پرسید پس اولیش کیه؟ شوهر گفت : خودت هستی وقتی تبسم روی لب
داری
فن پاسخ دادن...
زنی روستایی با چهار الاغش از مسیری
عبور میکرد که دوتا جوان با تمسخر بهش گفتند صبح بخیر مادر الاغها و زن سریعا جواب
داد صبح شما هم بخیر فرزندان عزیزم
فن پاسخ دادن...
پیرمردی که از کهولت سنش کمرش قوس شده
بود از مسیری عبور میکرد جوانی از روی تمسخر گفت پبرمرد این کمان را به چند
میفروشی ؟ پیرمرد جواب داد اگر خداوند عمرت را طولانی کرد کمان مجانی بهت میرسد .
فن پاسخ دادن...
یک عرب روستایی در مهمانی پادشاهی با
اشتهای تمام گوشت گوسفند میخورد پادشاه بهش گفت چرا چنان بیرحمانه میخوری انگار که
مادرش تو را زده است .. عرب روستایی جواب داد : تو چرا انقدر با شقفت میخوری که
انگار مادرش تو را هم شیر داده