ديپلماسي انفعال خيال غرب را راحت كرد /نفت زير 30 دلار!

اوین نامه ی کیهان 7 دی -94
گزارش خبري تحليلي اوین نامه ی كيهان ديپلماسي انفعال خيال غرب را راحت كرد /نفت زير 30 دلار!
چون دیوار باند رفسنجانی و روحانی خیلی کوتاه شده طوریکه هرکه می تواند به آسانی از روی این دیوار به پرد .زیرا که اینان   از حمایت ارگان های سرکوبگر محروم هستند . برای اینکه  این ارگان های سرکوبگر  با خامنه ای لازم و ملزوم هم دیگر شده اند. بنابراین اینان ازموضع قدرت متکی به ابزار سرکوب و سانسور تلاش می کنند تا تمام نتایج منفی ومخرب عملکردشان را بطور وارونه   نسبت به رقیب شان به د هند  یابه حساب اینان بگذارند.  چون اینان تبدیل به سپر بلا یا پیشمرگه شده اند. برای همین دستآورد عملکرد سیاست جنگ افروزی و تهدید ودفاع ازبرنامه هسته ای و تحریم هاو پیام های اقتصاد جهادی –مقاومتی پاسداران و خامنه ای که موازی سیاست صدور ترویسم وبنیادگرایی و بحران به برون مرزو مداخله گری درامورداخلی کشورهای منطقه و همسایه می باشد که درنهایت موجب واکنش افزایش تولید نفت و کاهش قیمت نفت شده است .ولی دولت روحانی متهم به پیگیری دیپلماسی انفعال شده که خیال عرب را راحت کرد تا قیمت نفت زیر 30د لار برسد.

روز گذشته در خبر ها آمده بود قيمت هر بشکه نفت سنگين ايران، به کمتر از 30 دلار سقوط کرد و نفت سبک نيز بشکه اي حدودا 35 دلار معامله شد! روابط عمومي وزارت نفت اعلام کرد قيمت نفت خام سنگين ايران در هفته منتهي به جمعه ٢٧ آذرماه ١٨ (دسامبر) با سه دلار و ٦٦ سنت کاهش به ٢٩ دلار و ٤ سنت براي هر بشکه رسيد. همچنين قيمت نفت خام سبک ايران نيز سه دلار و ٤٥ سنت براي هر بشکه کاهش يافت و به ٣٥ دلار و ١٩ سنت رسيد. ميانگين قيمت نفت سبک ايران، از ابتداي امسال تاکنون ٥٠ دلار و ٦٩ سنت و ميانگين قيمت نفت خام سنگين ايران ٤٨ دلار و ٦٤ سنت بوده است.
    براساس آمار رسمي، قيمت سبد نفتي اوپک نيز در هفته مورد بررسي، به ٣٢ دلار و ١٠ سنت براي هر بشکه رسيد که نسبت به هفته گذشته، سه دلار و ٧٣ سنت کاهش يافت؛ ميانگين قيمت سبد نفتي اوپک، امسال تاکنون ٥٠ دلار و ٧ سنت بوده است.

    چندي قبل برخي خبرگزاري ها با استناد به نتايج تحقيقات آژانس بين المللي انرژي از احتمال سقوط قيمت نفت تا مرز 18 دلار در پايان بهار 2016 سخن گفته بودند! پيش بيني مذکور و حتي وضعيت کنوني بازار نفت، بسيار شکننده و غيرقابل استمرار است و بايد براي برون رفت از اين وضع و يا جايگزيني منابعي ديگر به جاي منابع درآمدي نفت فکري کرد و از اين تهديد بزرگ به عنوان فرصتي تاريخي براي قطع وابستگي به نفت استفاده کرد. اما کشف راهکار براي برون رفت از وضع موجود، نيازمند علت يابي ماجرا و شناسايي همه جانبه و دقيق آن، فارغ از حب و بغض هاي سياسي و رفتار هاي نمايشي و هيجاني است.

        
سقوط آزاد قيمت نفت، چرا !؟
    رئيس جمهور کشورمان و معاون اول او، سقوط قيمت نفت را ناشي از توطئه مي دانند. آنها عربستان را مقصر اصلي اين وضع دانسته و معتقدند عربستان با هدف ضربه زدن به ايران، اين بساط را به راه انداخته است. در مقابل معاون امور بين الملل وزير نفت- که شايد مهم ترين مقام در امر فروش نفت باشد- اين تفکر را توهم دانسته و معتقد است گران شدن نفت به نفع کشورهاي توليد کننده نيست و نفت ارزان براي ما بهتر است! اما هرچه باشد، اين همه ماجرا نيست و بايد گفت اولاتوطئه توهم نيست و واقعيت دارد اما اينکه عربستان را توطئه گر بدانيم، ساده انديشانه است. اگر دولت يازدهم به هر علتي تمايل ندارد از گل نازک تر به آمريکا بگويد، چيزي از واقعيت را تغيير نمي دهد و همگان مي دانند که عربستان، به لحاظ سياسي و اقتصادي، در قبضه آمريکاست و حرفي از خود براي گفتن ندارد و از قضا در اين فقره، خود متضرر بزرگ است. اما اين توطئه يک شبه محقق نشده و سال ها براي آن کار شده است تا امروز عربستان توليد خود را به مرز 12 ميليون بشکه در روز برساند! در کنار اين وضع تقريبا همه کشور هاي عضو اوپک، بالاي سهميه مصوب نفت مي فروشند و در همين شرايط، آمريکا پس از سالها، نفت ذخيره شده خود را به بازار عرضه کرده است! طبيعي است با عرضه بيش از تقاضا و نيز با ترفندهاي موذيانه غرب و به ويژه آمريکا، قيمت نفت بازهم کاهش يافته و چشم اندازي براي ترقي قيمت ها ديده نمي شود.

        
تضمين آرامش بازار انرژي 
    اما يک نکته را نبايد از نظر دور داشت و آن اينکه بيش از يک سوم نفت جهان از خليج فارس توليد و صادر مي شود. هم اکنون اوضاع سياسي و امنيتي در خليج فارس و برخي کشورهاي نفت خيز همچون عراق، چندان آرام و باثبات نيست و به طور کلي امنيت در اين منطقه حياتي، چندان مطلوب نيست. در چنين شرايطي، نگراني از اينکه آيا در آينده هم انرژي مورد نياز از اين منطقه تامين خواهد شد يا نه، طبيعتا بايد به افزايش قيمت نفت و رقابت براي خريد بيشتر منتهي شود. اما مي بينيم که چنين نشده است! بسياري از صاحبنظران معتقدند مهم ترين نگراني در اين زمينه، نگراني از تامين نفت ايران است وگرنه ساير کشور هاي منطقه که بردگان بي چون و چراي آمريکا هستند و به دست آنها، بيداري اسلامي هم سرکوب شده است. اما ايران هم با امضاي توافق هسته اي و تن دادن به هر آنچه غرب خواست و نيز با در پيش گرفتن سياست هاي انفعالي در عرصه بين الملل، عملانگراني غرب در تامين انرژي ارزان را برطرف کرد واين تلقي را پديد آورد که تحت هيچ شرايطي، در بازار انرژي تلاطمي ايجاد نخواهد کرد! آيا همين روش براي ارزان تر شدن نفت کافي نيست!؟

        
تضمين بالاتر با وعده توليد بيشتر!
    اما ظاهرا وزير نفت کشورمان اين تضمين را به جامعه جهاني- بخوانيد به مصرف کنندگان اصلي نفت و به ويژه آمريکا- کافي ندانسته و براي اينکه خيال آنها را راحت کند، هر از گاهي از تلاش ايران براي افزايش توليد تا چند ميليون بشکه در روز سخن مي گويد! فکرش را بکنيد، نفت روز به روز ارزان تر مي شود و ما حتي يک کلام هم نمي گوييم توليدمان را کاهش مي دهيم! اين که ديگر سهميه اوپک نيست که بگوييم با کارشکني و توطئه عربستان، کاهش پيدا نکرد! اين بستگي به اراده و تصميم مسئولان کشورمان دارد که البته حاضر به اتخاذ اين تصميم تاريخي و مواجه کردن جامعه با حقيقت وضعيت بازار جاني نيستند. البته آنها ممکن است مدعي شوند نمي توانند نفت نفروشند يا توليد را کم کنند، چون به پول آن براي امور روزمره کشور نياز دارند. اين از قضا همان پاشنه آشيلي است که دولت به دشمن نشان داده است و حالادارد تاوانش را مي دهد، البته از جيب مردم!

        
ذوق زدگي دشمن
    همين وضعيت بود که باعث شدن روزنامه صهيونيستي تايمز اسرائيل با استقبال از توافق ايران و غرب بنويسد: «توافق هسته اي ايران و 1+5 باعث کاهش شديد قيمت نفت شده و نفوذ غرب در منطقه را بيشتر کرده است... کارشناسان معتقدند با برداشته شدن تحريم هاي ايران، قيمت نفت تا اندازه بسيار زيادتري کاهش خواهد يافت... برخي کارشناسان در سه سال اخير بر اين باور بودند که جنگ قريب الوقوعي در منطقه غرب آسيا رخ خواهد داد و در نتيجه بهاي نفت سر به فلک کشيده و موجب بحراني شدن اقتصاد جهاني خواهد شد. پيش از اين وقايع، هر بشکه نفت 120 دلار فروخته مي شد و تحليلگران حتي احتمال داده بودند بهاي هر بشکه نفت به 200 دلار برسد ... اما اکنون مدتي است جامعه جهاني شاهد نقش کمرنگ کشورهاي توليد کننده نفت در تعيين قيمت طلاي سياه هستند و اين کاهش نفوذ دست کشورهاي غربي را براي ايفاي نقش بيشتر در منطقه باز مي گذارد... کشورهايي مانند ايران با اقتصاد گره خورده به صادرات نفت خام، دوران سختي را در پيش رو خواهند داشت.» آيا مي توان آنچه اين روزنامه ترسيم کرده را انکار کرد و مدعي شد همه حرف هاي آنها باطل و بي مبناست!؟ و آيا بازهم عده اي پيدا مي شوند که خارجي بودن و صهيونيستي بودن اين روزنامه را چماق کنند و بر سر اصل موضوع - که غيرقابل انکار است- بکوبند!؟ واقعيت غيرقابل انکار اين است که اين نوع ديپلماسي منفعلانه و بي خاصيت، بالش نرمي زير سر آمريکا و ديگر مصرف کنندگان انرژي گذاشته و باعث شده خواب آنها که سال ها آشفته بود، آرام و راحت شود.

        
فراموشي يک نصيحت حکيمانه
    آخرين روزهاي سال 92 رهبر انقلاب در جمع کارگزاران دولت يازدهم فرمودند: «يک عامل براي تاثيرگذاري بر روي اقتصادها همين تکانه هاي گوناگون اقتصادي دنيا است که سرريز مي شود به کشورها؛ يک عامل بلاهاي طبيعي است که پيش مي آيد، و يک عامل هم تکانه هاي تخاصمي است؛ مثل تحريم ها و امثال تحريم ها. فرض بفرماييد که در مراکز تصميم گيري، تصميم گيري بشود روي قيمت نفت، يک وقت قيمت نفت را مِن باب مثال بياورند به شش دلار، کما اينکه براي ما اتفاق افتاد؛ خيلي از اينها عادي نيست؛ اينها کارهاي پيش بيني شده و موثر و به دنبال تصميم گيري هاي مشخصي است که از مراکزي دنبال مي شود» يک سال بعد بازهم در 29 بهمن ماه سال93 رهبر فرزانه انقلاب، با پيش بيني وضع کنوني بازار نفت، به دولتمردان هشدار داد که براي اين روز فکري بکنند و همه چيز را به نفت و به تحريم گره نزنند. ايشان در آن ديدار به اعضاي دولت فرمودند: « اقتصاد مقاومتي يعني ما بناي اقتصادي کشور را جوري تنظيم کنيم و ترتيب بدهيم که تکانه هاي جهاني در آن اثر نگذارد. يک روز عزا نگيريم که نفت از ۱۰۰ دلار رسيد به ۴۵ دلار؛ يک روز عزا نگيريم که آمريکايي ها ما را تهديد مي کنند که فلان چيز و فلان چيز و فلان چيز را تحريم مي کنيم يا عملاً تحريم بکنند؛ عزا نگيريم که اروپايي ها کشتيرانيِ ما را تحريم کردند. اگر در کشور اقتصاد مقاومتي باشد، هيچ کدام از اين تکانه هاي بين المللي نمي تواند به زندگي مردم آسيب وارد کند. اقتصاد مقاومتي يعني اين؛ يعني در داخل کشور، ساختِ اقتصادي و بناي اقتصادي جوري باشد که از نيروهاي مردم استفاده بشود، کمک واقعي گرفته بشود، برنامه ريزي بشود، بناي اقتصادي استحکام پيدا کند، تکيه مسئولان کشور بر اين باشد که حرکت اقتصادي کشور را اين جوري قرار بدهند. اگر اين شد، شکوفايي خواهد شد؛ اگر اين شد، از تهديد دشمن ديگر نمي ترسيم، از تحريم ديگر تنمان نمي لرزد، از پايين افتادن قيمت نفت عزا نمي گيريم؛ اين اقتصاد مقاومتي است. تکيه عمده اقتصاد مقاومتي هم باز روي مردم است؛ روي توليد داخلي است.» حدود يک سال از آن روز گذشته است و به يقين مي توان گفت که حتي يک قدم در اين راه برداشته نشد! دولت نه ذره اي در بدنه اجرايي و اداري خود، صرفه جويي پيشه کرد و نه هيچ راهبرد و راهکار بلندمدت و کوتاه مدتي براي بهبود وضع اقتصاد انديشيده شد! برخي مسئولان دولتي هم به جاي تدبير، فقط و فقط به آزاد سازي قيمت ها و بار گذاشتن به گرده مردم بي نوا فکر کردند و حاضر نشدند به اين بينديشند که ممکن است راه ديگري هم باشد! و اگر آنها بلد نيستند، شايد کساني باشند که بلدند براي مردم قدمي بردارند! افسوس که صدارت و وزارت و ... شيرين است!   

    
شاهد از غيب رسيد!
    به اين عبارت توجه کنيد: « به نظر مي رسد فرمول «اقتصاد مقاومتي» - که آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب پيشنهاد کرده است- براي تشويق بخش غيرنفتي، راه بسيار بهتري براي ايجاد فرصت هاي شغلي است که به شدت در کشور مورد نياز است.» اين نه سخنراني يک ايراني، نه مقاله روزنامه کيهان و نه چيزي شبيه اينهاست! اين بخشي از گزارش موسسه مطالعات استراتژيک و بين المللي واشينگتن است. موسسه مذکور مي نويسد: «روحاني در مبارزات انتخاباتي خود گفت مشکل اصلي اقتصاد تحريم هاست، و توافقنامه هسته اي، بهترين راه براي خلاصي از تحريم هاست. اين فرمول در حال حاضر چندان مناسب به نظر نمي رسد، چرا که نه تنها روند دستيابي به مزاياي لغو تحريم ها کند خواهد بود، کاهش بهاي نفت نيز حاکي از وابستگي بيش از حد ايران به درآمدهاي نفتي بوده است. به نظر مي رسد فرمول «اقتصاد مقاومتي» -که آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب پيشنهاد کرده است- براي تشويق بخش غيرنفتي، راه بسيار بهتري براي ايجاد فرصت هاي شغلي است که به شدت در کشور مورد نياز است. در عين حال، ديگر شعار انتخاباتي روحاني - احياي مديريت کارآمد به جاي فساد مالي و بي کفايتي دولت احمدي نژاد- بيش از پيش جذابيت خود را از دست داده است.» مي بينيد که موسسه مذکور از آن سر دنيا پس از بررسي اوضاع بازار انرژي و قيمت نفت و نيز ارزيابي سياست خارجي ناکارآمد دولت يازدهم، تنها راه برون رفت از وضع موجود را «اقتصاد مقاومتي» مي داند! چقدر اين واژه آشناست! اين همان واژه اي نيست که رهبر انقلاب مدت هاست براي تحقق آن فرياد مي زنند و همگان را به اجراي آن دعوت مي کنند!؟ همان نيست که مورد بي مهري دولتمردان و انديشکده ها و مراکز تحقيقاتي عريض و طويل با بودجه هاي ميلياردي قرار گرفته است!؟ در روزهايي که دولتي ها و حاميانشان به کارناوال انتخاباتي و هورا کشيدن براي آمدن اين و آن و رقابت بر سر سرليستي و ... مشغولند، يک انديشکده معتبر آمريکايي با بررسي اوضاع ايران، به اين نتيجه رسيده که راه حل فقط و فقط، اقتصاد مقاومتي است اما وقتي پاي اين حرفها در ميان باشد، حتي حرف آمريکايي ها را هم گوش نمي دهند!

    ممکن است عده اي اين سخن را نادرست بدانند و معتقد باشند که از دايره انصاف در اين موضوع خارج شده باشيم. خوب براي حل اين تعارض بهترين کار چيزي نيست جز بررسي کارنامه دولت. چه خوب است دولتمردان با ارائه آمار و ارقام و اسناد متقن، به مردم نشان دهند که تاکنون چه قدم هاي عملي براي تحقق اقتصاد مقاومتي برداشته اند و چشم انداز قطع وابستگي به نفت مربوط به چه زماني خواهد بود!؟ البته در اينجا سخن از سند و مدرک و عدد و رقم است و طبيعتا سخنراني و فرياد کشيدن و فحش دادن، جزء اين اسناد قلمداد نمي شود. و باز هم البته اخذ ماليات سنگين و مضاعف از کسبه جزء و کارگر و کارمند، آن هم در دوران رکود اقتصادي نه تنها افتخاري ندارد و جزء منابع درآمدي قلمداد نمي شود، که در زمره اسباب تشديد نارضايتي ها و دلخوري مردم است که خود بحثي جداگانه مي طلبد، به خصوص اگر بدانيم فرار مالياتي نورچشمي ها و از ما بهتران، چند برابر همه آن پولي است که با هزار منت و ذلت، پس از ماه ها مذاکره و معامله در موضوع هسته اي به دست آورديم!