اوین نامه ی کیهان 5 مهر - 96
عاملان ديروز جنايت عليه كردها حاميان امروز جدايي كردستان از عراق
گزارش اوین نامه كيهان از خواب تازه غرب براي منطقه
گزارش اوین نامه كيهان از خواب تازه غرب براي منطقه
نمی شودبرای همیشه
خورشید زیر ابر بماند وابر مانع ازتابیدن نورخورشید شود . بنابراین نمی شود
باپاک کردن صورت مسأله علت را فدای معلول گرایی کرد ومحورش مانور تبلیغاتی دلخواه
داد .چون بدون توجه به دلیل برگزاری همه پرسی استقلال اقلیم کردستان که چه بوده
است .به خصوص پس از اشغال نظامی عراق که پاسداران فرصت حضور درعراق یافتند و شروع
به مانور دادن و تهدید و ترور کردن و... کردند تااینکه موفق شدند نوری مالکی مزدور
ودست نشانده رانخست وزیر عراق کنند تابا
سیاست تهدید و ترور و تصیفه خونین مخالفان
درعراق جنگ فرقه ای برپا گردد که
سرانجام که منجر به پیدایش داعش گردبید .
از سوی دیگرآنقدر فشار همراه باتهدید
علیه اقلیم کردستان عراق آورده شد که بارزانی رهبر اقلیم کردستان عراق تصمیم به
برگزاری همه پرسی استقلال اقلیم کردستان عراق گرفت که 72% رأی مثبت به استقلال
داده شد . اما اکنون اوین نامه ی کیهان سربازشریعت تیتر صفحه اول زده که عاملان
ديروز جنايت عليه كردها حاميان امروز جدايي كردستان از عراق شده اند ودر این رابطه
گزارش باا دعای خواب تازه ای که غرب براي منطقه دیده تهیه کرده است.
گزارش باا دعای خواب تازه ای که غرب براي منطقه دیده تهیه کرده است.
آمريکا و
رژيم صهيونيستي در واپسين روزهاي حيات «داعش» از طريق شماري تجزيه طلب در اربيل،
توطئه جديدي را در چارچوب «طرح خاورميانه بزرگ» تدارک ديده اند که بزرگ ترين
قرباني آن اکراد هستند.
در منطقه غرب آسيا پايان داعش با آغاز يک توطئه تازه پيوند خورده است و آمريکا و رژيم صهيونيستي اين بار مي خواهند به جاي مهره سوخته داعش، با مهره شماري تجزيه طلب در اربيل، بخت خود را براي اجرا و عملياتي کردن طرح شوم موسوم به «خاورميانه بزرگ» بيازمايند.
در اين ميان، تجزيه طلباني مثل بارزاني که با حرکات و اظهارات اين روزهاي خود، نشان داده اند که اهل معامله و ماجراجويي با سرنوشت مردم کرد شمال عراق هستند، ماموريت دارند که با وارونه جلوه دادن حقايق 100 ساله اخير، گرگ را براي کردها، چوپان جا بزنند و جاي بدخواه و خيرخواه را عوض کنند.
اين ماموريت، از اظهارات روزهاي اخير «مسعود بارزاني» و دستياران وي کاملا هويدا است؛ بارزاني براي اينکه همه پرسي غيرقانوني را منطقي جلوه دهد، جنايات صدام و بمباران شيميايي «حلبچه» را مثال آورده، اما با رندي تمام، از کنار اين حقيقت گذشته که آمريکا و اروپا، شريک اصلي در جنايات صدام بوده اند. اگر صدام عمليات جنون آميز موسوم به «انفال» را عليه مردم مظلوم کرد به اجرا درآورد، با حمايت آمريکا، آن را انجام داد؛ اگر ديکتاتور سفاک آن روز عراق بر ساکنان بي گناه و بي دفاع «حلبچه» بمب هاي شيميايي مي ريخت کردهاي اين شهر با گازهايي خفه مي شدند که در کارخانه هاي آلمان و اروپا توليد شده و مخفيانه توسط دستگاه هاي اطلاعاتي غربي، در اختيار صدام قرار مي گرفت. آنها جنايتکاران واقعي بودند و صدام فقط ماموريت داشت که سياست هاي آمريکا و غرب را در منطقه اجرا کند. اما بارزاني و دستيارانش اين را نگفتند و سکوت کردند تا به جاي آمريکا، انگليس و فرانسه، مردم مظلوم عرب، اعم از شيعه و سني که به اندازه کردهاي شمال، ستمديده بودند، متهم شوند و اينگونه، جاي گرگ و ميش عوض شود!
چرا به گذشته ها رجوع کنيم؛ مگر داعش که با جناياتش در چند سال اخير، نفس ها را در سينه حبس کرده بود، دست پرورده که بود؟ مگر داعش نبود که همين چند سال قبل جنايات هولناکي را در حق کردهاي ايزدي و ديگر اقوام کرد روا داشت؟ مگر تروريست هاي داعش زنان کرد را نمي ربودند و مگر اکنون هزاران زن کرد ايزدي را در اسارت ندارند؟
مگر تکفيري هاي داعش در سال 1393 مرزهاي کردستان عراق را تهديد نکرده بودند و بارزاني و همسرش چمدان ها را براي فرار نبسته بودند؟ خود بارزاني بهتر از همه مي داند که اگر اقدام به موقع سردار «قاسم سليماني» نبود، سرنوشت شومي براي ساکنان اربيل و ديگر مناطق کردستان رقم مي خورد.
بارزاني 18 دي 1393 در ارتباط با چگونگي نجات اربيل، به روزنامه «زمان» چاپ ترکيه گفته بود: «داعش به دروازه هاي اربيل رسيده بود و من با آمريکا، ترکيه، انگليس، فرانسه و حتي عربستان تماس گرفتم، آنها در جواب گفتند کمکي نمي توانند بکنند. بعد با ايران تماس گرفتم و تقاضاي کمک کردم، گفتم اگر کمک نمي کنيد، ما شهر را تخليه کنيم. بعد تلفن قاسم سليماني را به من دادند، فوراً با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضاع را شرح دادم. حاج قاسم به من گفت: کاک مسعود فقط امشب شهر را نگهدار، فردا بعد از نماز صبح اربيل هستم. او با 50 نفر از نيروهاي مخصوص خود به محل درگيري رفتند و نيروهاي پيشمرگ را سازماندهي کردند و ورق به نفع ما برگشت.»
همين هموطنان عرب بارزاني و کردها بودند که با فتواي مرجعيت، در «بسيج مردمي عراق» متشکل شدند و مقابل داعش ايستادند و بالاخره، آن رابه زانو درآوردند. آيا اين نمک نشناسي نيست که به اين جانفشاني ها براي برادران کرد در شمال عراق هيچ اشاره اي نشود و در عوض، از حاميان اصلي داعش مثل آمريکا و اسرائيل، تقدير شود و يکي از دستياران اصلي بارزاني در ماجراي همه پرسي، رژيم کودک کش اسرائيل را «جواهر خاورميانه» بنامد!
اين سرکرده هاي فتنه تجزيه طلبي در عراق چطور مي توانند روي حمايت هاي آمريکا و اسرائيل و انگليس و فرانسه از تکفيري ها و داعش در سوريه و عراق، پرده بکشند؟
همين چند روز قبل بود که ماهواره ها و پهپادهاي روسي تصاويري را در «ديرالزور» سوريه ثبت کرده اند که همزيستي تروريست هاي داعش و نيروهاي ويژه آمريکايي را برملا مي کرد.
در حال حاضر، هيچ خيانتي به کردها بزرگتر از اين نيست که بخواهند جلادان واقعي آنها را به عنوان دوستان و دوستان را به عنوان دشمنان آنها جا بزنند و اين کاري است که بعضي ها در لباس کرد، ماموريت دارند آن را انجام دهند.
ديروز «سيروان بارزاني» فرمانده نيروهاي پيشمرگ کرد در حکومت خودمختار کردستان عراق از «بنيامين نتانياهو» حامي اصلي داعش و جلاد کودکان غزه به دليل حمايت هاي سياسي و معنوي اش از برگزاري همه پرسي، تقدير و تشکرکرد!
اسرائيل اکنون عريان و شفاف کنار تجزيه طلبان در شمال عراق ايستاده، ولي برکسي پوشيده نيست آمريکا و اروپا هم پشتيان گرايشات تجزيه طلبانه در منطقه کردستان عراق هستند، ولي با رياکاري و نفاق اين سياست را دنبال مي کنند؛ آمريکا هر چند در ظاهر با همه پرسي مخالفت کرده، ولي اين را هم گفته که بعد از همه پرسي، روابط تاريخي ميان واشنگتن و اربيل حفظ مي شود!
اروپايي ها هم که طي سال هاي اخير به اربيل مرتب رفت وآمد داشته اند، در باطن ذوق زده هستند. اين در حالي است که همين الآن خودشان گرايشات تجزيه طلبانه را در کاتالونياي (اسپانيا) و اسکاتلند (انگليس) سرکوب مي کنند.
البته ناگفته نماند که آمريکا، انگليس، فرانسه و سازمان ملل طي روزهاي اخير با اصل برگزاري همه پرسي مخالفت نکرده و حتي از اربيل خواسته بودند که اگر همه پرسي را دو سال عقب بيندازد، با همه امکانات از تجزيه طلبان حمايت مي کنند.
در مجموع، حمايت هاي اسرائيل و غرب از کردهاي شمال عراق، مصداق اشک تمساح بوده و آنها مي خواهند کاري را که با لشکرکشي نتوانسته اند در منطقه به سرمنزل برسانند، اکنون مي خواهند با پنهان شدن در پشت ملت ها و اقوام، اين هدف شوم خود را پيگيري بکنند.
شبکه بي بي سي که با حرارت تحولات کردستان عراق را در قالب خبر و تحليل و گزارش پوشش مي دهد، اخيراً با رندي و براي اينکه به برخي از جريان ها خط بدهد، اين پرسش را مطرح کرد که آيا جريان هاي استقلال خواهي تا مرزهاي افغانستان، پيش خواهد رفت! اين آرزوي بي بي سي چيزي جز «تجزيه کشورهاي منطقه در قالب و چارچوب طرح شوم خاورميانه بزرگ» نيست.
در منطقه غرب آسيا پايان داعش با آغاز يک توطئه تازه پيوند خورده است و آمريکا و رژيم صهيونيستي اين بار مي خواهند به جاي مهره سوخته داعش، با مهره شماري تجزيه طلب در اربيل، بخت خود را براي اجرا و عملياتي کردن طرح شوم موسوم به «خاورميانه بزرگ» بيازمايند.
در اين ميان، تجزيه طلباني مثل بارزاني که با حرکات و اظهارات اين روزهاي خود، نشان داده اند که اهل معامله و ماجراجويي با سرنوشت مردم کرد شمال عراق هستند، ماموريت دارند که با وارونه جلوه دادن حقايق 100 ساله اخير، گرگ را براي کردها، چوپان جا بزنند و جاي بدخواه و خيرخواه را عوض کنند.
اين ماموريت، از اظهارات روزهاي اخير «مسعود بارزاني» و دستياران وي کاملا هويدا است؛ بارزاني براي اينکه همه پرسي غيرقانوني را منطقي جلوه دهد، جنايات صدام و بمباران شيميايي «حلبچه» را مثال آورده، اما با رندي تمام، از کنار اين حقيقت گذشته که آمريکا و اروپا، شريک اصلي در جنايات صدام بوده اند. اگر صدام عمليات جنون آميز موسوم به «انفال» را عليه مردم مظلوم کرد به اجرا درآورد، با حمايت آمريکا، آن را انجام داد؛ اگر ديکتاتور سفاک آن روز عراق بر ساکنان بي گناه و بي دفاع «حلبچه» بمب هاي شيميايي مي ريخت کردهاي اين شهر با گازهايي خفه مي شدند که در کارخانه هاي آلمان و اروپا توليد شده و مخفيانه توسط دستگاه هاي اطلاعاتي غربي، در اختيار صدام قرار مي گرفت. آنها جنايتکاران واقعي بودند و صدام فقط ماموريت داشت که سياست هاي آمريکا و غرب را در منطقه اجرا کند. اما بارزاني و دستيارانش اين را نگفتند و سکوت کردند تا به جاي آمريکا، انگليس و فرانسه، مردم مظلوم عرب، اعم از شيعه و سني که به اندازه کردهاي شمال، ستمديده بودند، متهم شوند و اينگونه، جاي گرگ و ميش عوض شود!
چرا به گذشته ها رجوع کنيم؛ مگر داعش که با جناياتش در چند سال اخير، نفس ها را در سينه حبس کرده بود، دست پرورده که بود؟ مگر داعش نبود که همين چند سال قبل جنايات هولناکي را در حق کردهاي ايزدي و ديگر اقوام کرد روا داشت؟ مگر تروريست هاي داعش زنان کرد را نمي ربودند و مگر اکنون هزاران زن کرد ايزدي را در اسارت ندارند؟
مگر تکفيري هاي داعش در سال 1393 مرزهاي کردستان عراق را تهديد نکرده بودند و بارزاني و همسرش چمدان ها را براي فرار نبسته بودند؟ خود بارزاني بهتر از همه مي داند که اگر اقدام به موقع سردار «قاسم سليماني» نبود، سرنوشت شومي براي ساکنان اربيل و ديگر مناطق کردستان رقم مي خورد.
بارزاني 18 دي 1393 در ارتباط با چگونگي نجات اربيل، به روزنامه «زمان» چاپ ترکيه گفته بود: «داعش به دروازه هاي اربيل رسيده بود و من با آمريکا، ترکيه، انگليس، فرانسه و حتي عربستان تماس گرفتم، آنها در جواب گفتند کمکي نمي توانند بکنند. بعد با ايران تماس گرفتم و تقاضاي کمک کردم، گفتم اگر کمک نمي کنيد، ما شهر را تخليه کنيم. بعد تلفن قاسم سليماني را به من دادند، فوراً با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضاع را شرح دادم. حاج قاسم به من گفت: کاک مسعود فقط امشب شهر را نگهدار، فردا بعد از نماز صبح اربيل هستم. او با 50 نفر از نيروهاي مخصوص خود به محل درگيري رفتند و نيروهاي پيشمرگ را سازماندهي کردند و ورق به نفع ما برگشت.»
همين هموطنان عرب بارزاني و کردها بودند که با فتواي مرجعيت، در «بسيج مردمي عراق» متشکل شدند و مقابل داعش ايستادند و بالاخره، آن رابه زانو درآوردند. آيا اين نمک نشناسي نيست که به اين جانفشاني ها براي برادران کرد در شمال عراق هيچ اشاره اي نشود و در عوض، از حاميان اصلي داعش مثل آمريکا و اسرائيل، تقدير شود و يکي از دستياران اصلي بارزاني در ماجراي همه پرسي، رژيم کودک کش اسرائيل را «جواهر خاورميانه» بنامد!
اين سرکرده هاي فتنه تجزيه طلبي در عراق چطور مي توانند روي حمايت هاي آمريکا و اسرائيل و انگليس و فرانسه از تکفيري ها و داعش در سوريه و عراق، پرده بکشند؟
همين چند روز قبل بود که ماهواره ها و پهپادهاي روسي تصاويري را در «ديرالزور» سوريه ثبت کرده اند که همزيستي تروريست هاي داعش و نيروهاي ويژه آمريکايي را برملا مي کرد.
در حال حاضر، هيچ خيانتي به کردها بزرگتر از اين نيست که بخواهند جلادان واقعي آنها را به عنوان دوستان و دوستان را به عنوان دشمنان آنها جا بزنند و اين کاري است که بعضي ها در لباس کرد، ماموريت دارند آن را انجام دهند.
ديروز «سيروان بارزاني» فرمانده نيروهاي پيشمرگ کرد در حکومت خودمختار کردستان عراق از «بنيامين نتانياهو» حامي اصلي داعش و جلاد کودکان غزه به دليل حمايت هاي سياسي و معنوي اش از برگزاري همه پرسي، تقدير و تشکرکرد!
اسرائيل اکنون عريان و شفاف کنار تجزيه طلبان در شمال عراق ايستاده، ولي برکسي پوشيده نيست آمريکا و اروپا هم پشتيان گرايشات تجزيه طلبانه در منطقه کردستان عراق هستند، ولي با رياکاري و نفاق اين سياست را دنبال مي کنند؛ آمريکا هر چند در ظاهر با همه پرسي مخالفت کرده، ولي اين را هم گفته که بعد از همه پرسي، روابط تاريخي ميان واشنگتن و اربيل حفظ مي شود!
اروپايي ها هم که طي سال هاي اخير به اربيل مرتب رفت وآمد داشته اند، در باطن ذوق زده هستند. اين در حالي است که همين الآن خودشان گرايشات تجزيه طلبانه را در کاتالونياي (اسپانيا) و اسکاتلند (انگليس) سرکوب مي کنند.
البته ناگفته نماند که آمريکا، انگليس، فرانسه و سازمان ملل طي روزهاي اخير با اصل برگزاري همه پرسي مخالفت نکرده و حتي از اربيل خواسته بودند که اگر همه پرسي را دو سال عقب بيندازد، با همه امکانات از تجزيه طلبان حمايت مي کنند.
در مجموع، حمايت هاي اسرائيل و غرب از کردهاي شمال عراق، مصداق اشک تمساح بوده و آنها مي خواهند کاري را که با لشکرکشي نتوانسته اند در منطقه به سرمنزل برسانند، اکنون مي خواهند با پنهان شدن در پشت ملت ها و اقوام، اين هدف شوم خود را پيگيري بکنند.
شبکه بي بي سي که با حرارت تحولات کردستان عراق را در قالب خبر و تحليل و گزارش پوشش مي دهد، اخيراً با رندي و براي اينکه به برخي از جريان ها خط بدهد، اين پرسش را مطرح کرد که آيا جريان هاي استقلال خواهي تا مرزهاي افغانستان، پيش خواهد رفت! اين آرزوي بي بي سي چيزي جز «تجزيه کشورهاي منطقه در قالب و چارچوب طرح شوم خاورميانه بزرگ» نيست.
