يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " مذاكره كرديد يا ديكته نوشتيد؟! "

 اوین نامه ی کیهان یکشنبه 12 شهریورماه سال 1396
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان " مذاكره كرديد يا ديكته نوشتيد؟! "
دولپه خوری یاا زتوبره وآخورخوری کردن سربازجوشریعت نداری چون محور مخالفت ادامه دار با برجام و ظریف وروحانی ودولت که باچاشنی ضد آمریکای می باشد بطور مضاعف درتیتر تحلیلی صفحه اول و یادداشت روزاوین نامه ی خود  ازموضع مچ گیری وبازجویی دراین مورد قلم فرسایی یا کیفرخواست تهیه وتنظیم کرده کرده است .

1- شخصي که خطاي بزرگي مرتکب شده و خسارت فراواني ديده بود با تاسف مي گفت؛ کاش نصايح پدرم را شنيده بودم و به هشدارهايش گوش کرده بودم. پرسيدند؛ نصايح ايشان چه بود؟ جواب داد؛ چه مي دانم؟ عرض کردم که نصايحش را گوش نکردم و نمي دانم چه بود و چه گفته بود؟!
    در مثل مناقشه نيست و گاه يک لطيفه مي تواند گوياتر از چند مقاله و ساعت ها سخنراني باشد. از اين روي و با عرض پوزش بايد گفت؛ خسارت هاي فراوان برجام که از نخستين روزهاي بعد از اجرايي شدن آن شاهد بوده ايم و از آن هنگام تاکنون نيز همه روزه شاهد زياده خواهي هاي تازه تر حريف هستيم، نتيجه بي توجهي دولت محترم و تيم هسته اي کشورمان به هشدارهاي پي در پي و مستند منتقدان دلسوز بوده است. هشدارهايي که امروزه تمامي آنها به واقعيت نشسته اما هنوز هم تيم مذاکره کننده کشورمان حاضر به پذيرش آن نيست و کماکان بر ادامه راه خسارت آفريني که تاکنون طي کرده است اصرار مي ورزد.

    2- ديروز آقاي دکتر ظريف وزير محترم امور خارجه در واکنش به اظهارات اخير خانم نيکي هيلي نماينده آمريکا در سازمان ملل گفته است؛ «برجام داراي چارچوب کاملي است که در همه زمينه ها راهکارهاي خود را مشخص کرده و بسيار دقيق مذاکره و نوشته شده است»!

    
    
تيم هسته اي کشورمان توضيح نمي دهد که؛
     الف: اگر برجام بسيار دقيق نوشته شده است! چرا حريف هر از چندگاه با استناد به برخي از بخش هاي دو پهلوي آن که متاسفانه به هنگام تدوين برجام از نگاه تيم مذاکره کننده پنهان مانده است، باج هاي تازه مي خواهد؟!

    ب: چرا تاکنون اصلي ترين هدف مذاکره که لغو تمامي تحريم ها بوده است نه فقط به دست نيامده، بلکه هر از چندگاه تحريم هاي ديگري نيز به آن افزوده شده است که تصويب «مادر تحريم ها» تازه ترين نمونه آن است؟!

    ج: اگر بدعهدي هاي آمريکا را نقض برجام مي دانند چرا از اعلام آن بيم دارند و به شدت خودداري مي ورزند؟ و چنانچه نقض برجام نمي دانند، بايد به اين سوال منطقي پاسخ بدهند که اين چگونه «مذاکرات و نوشته بسيار دقيقي» بوده است که طرف مقابل مي تواند نه فقط به راحتي از انجام تعهدات خود سر باز بزند بلکه امتيازات فراوان ديگري نيز مطالبه کند؟! اين حالت اگر نقض برجام نيست به وضوح حاکي از آن است که برخلاف اظهارات ديروز آقاي ظريف، برجام «بسيار دقيق مذاکره و نوشته» نشده است و با عرض پوزش بايد گفت؛ تيم هسته اي کشورمان از کارايي و توان لازم براي انجام مذاکرات برخوردار نبوده و نتوانسته است مانع از کلاه گشادي شود که حريف براي برنامه هسته اي و اقتصاد ايران اسلامي تدارک ديده و سرمان گذاشته است، و دهها - تاکيد مي شود دهها- پرسش ديگر که تاکنون بي پاسخ مانده و فهرست آن نيز به درازا مي کشد. اما در اين مختصر فقط به چند نمونه که پيش از اين از سوي منتقدان درباره آن هشدار داده و مورد توجه قرار نگرفته بود، اشاره مي کنيم. بخوانيد!

    3- روز 24 فروردين ماه 93 طي يادداشتي با عنوان «سايه پيش روي» در کيهان به خبري اشاره کرديم که امروزه نتيجه بي توجهي دولتمردان محترم کشورمان به آن خبر موثق را به وضوح مي توان ديد؛ در بخشي از يادداشت مورد اشاره آورده بوديم؛
    فرداي آن روز که توافقنامه ژنو به امضاء رسيد - يکشنبه 3 آذرماه 92 (24 نوامبر 2013) - «فرد کاپلن» روزنامه نگار مشهور آمريکايي و ستون نويس روزنامه هاي نيويورک تايمز، نيويورکر، آتلانتيک و اسليت آنلاين و مولف چند کتاب در زمينه هاي نظامي و جنگ هسته اي، طي مقاله اي با ابراز تعجب نوشت:

    « چند هفته پيش يک مقام رسمي ارشد کاخ سفيد از من و چند روزنامه نگار ديگر دعوت کرد تا نظر ما را درباره پيش نويس توافقنامه اي که قرار بود اوباما در مذاکره ۱+۵ با ايران به طرف ايران پيشنهاد کند جويا شود. وقتي متن پيش نويس توافقنامه را ديديم، آن را کاملاً يکسويه ارزيابي کرديم و همه ما بر اين باور بوديم که ايراني ها هرگز اين متن را نخواهند پذيرفت و به شرايطي که در آن آمده است تن نخواهند داد. پيش نويس توافقنامه به گونه اي بودکه هيچيک از مواد آن نمي توانست با اعتراض يک آمريکايي، يک اسرائيلي و يا يک عرب متعصب روبرو شود. اما امروز که متن توافقنامه يکشنبه ژنو منتشر شد با کمال تعجب ديدم همان پيش نويسي است که چند هفته قبل ديده بودم و اکنون تيم هسته اي ايران، برخلاف انتظار ما، بدون کمترين تغييري در متن پيش نويس به آن تن داده و پذيرفته است.»!

    کيهان در همان اولين روزهاي بعد از توافق ژنو و در جريان رصد رسانه هاي آمريکايي به نوشته «فردکاپلن» در سايت «اسليت آنلاين» دسترسي پيدا کرده بود ولي به مصداق آيه شريفه «ان جائکم فاسق بنباء... اگر فاسقي خبري آورد، درباره آن تحقيق کنيد» انتشار آن را به مصلحت نديده و ترجيح داده بوديم که با اعلام پيروزي تيم هسته اي و رئيس جمهور محترم کشورمان همسويي کنيم، اما وقتي متن توافقنامه ژنو - به روايت وزارت خارجه خودمان و نه Fact sheet کاخ سفيد - منتشر شد، با کمال تاسف آنچه فردکاپلن نوشته بود را «واقعي» يافتيم و در يادداشت مورد اشاره به آن پرداختيم.

    4- در جريان مذاکرات طي يادداشتي درباره ماده 4 معاهده NPT هشدار داده و نوشتيم در اين ماده حق غني سازي کشورهاي عضو به گونه اي مطرح شده است که بعيد نيست طرف مقابل در تفسير آن دست به ترفندي موذيانه بزند و ادعا کند که در عبارت «حق مسلم هم پيمانان در انجام تحقيقات، توليد و استفاده از انرژي هسته اي براي مقاصد صلح آميز» بر حق غني سازي تصريح نشده است. و نوشته بوديم لازم است در صورت استناد حريف به اين ماده تيم هسته اي ايران در متن توافقنامه به صراحت بر حق غني سازي کشورمان تصريح کند. اين هشدار نيز ناديده گرفته شد و بعد از آن که آقاي ظريف در پايان مذاکرات اعلام کرد که حق غني سازي کشورمان به رسميت شناخته شده است، جان کري پشت تريبون رفت و با استناد به ماده4 NPT اين حق را انکار کرد. فابيوس، وزير خارجه فرانسه نيز که ابتدا با استناد به همان ماده بر حق غني سازي ايران تاکيد کرده بود فرداي آن روز اظهارات قبلي خود را ناديده گرفت و با جان کري همراه شد.

    5- منتقدان و از جمله کيهان از تيم مذاکره کننده خواسته بودند که مذاکرات به روال تعريف شده در عرف ديپلماتيک، به زبان فارسي صورت بپذيرد و متن کامل توافق نهايي به دو زبان فارسي و انگليسي که هر دو قابل استناد باشند نوشته و منتشر شود. اين خواسته که در صورت تسلط کامل مذاکره کنندگان به زبان انگليسي نيز براي پيشگيري از سوءاستفاده حريف ضرورت داشته و معمول و شناخته شده است، مورد توجه تيم کشورمان قرار نگرفت و نتيجه آن که طرف مقابل در برخي از مواد و بندهاي حساس از واژه هاي دوپهلو استفاده کرد و از آنجا که متن فارسي توافق وجود ندارد، اين ترفند حريف هم اکنون نيز مشکل آفرين شده است. متن زير، عين سخنان خانم وندي شرمن است که در تاريخ 2 فروردين ماه 96 (22 مارس 2017) در انديشکده وودرو ويلسون بيان کرده است. بخوانيد!
    خانم شرمن در حالي که پوزخندي بر لب دارد مي گويد؛« LIFT لغتي است که در زبان انگليسي به معني معلق نگاه داشتن و يا موقتا متوقف کردن است، اما طرف ايراني LIFT را به معناي پايان دادن و خاتمه دادن - REMOVE - تلقي مي کرد و به همين علت نيز، ما از اين لغت استفاده کرديم»!

    وندي شرمن با صراحت مي گويد از بي اطلاعي طرف ايراني نسبت به جايگاه واقعي واژه ها سوءاستفاده کرديم و به بيان ديگر سر تيم ايراني کلاه گذاشتيم!

    حالا خودتان قضاوت کنيد که اگر مذاکرات به روال تعريف شده در عرف ديپلماتيک با زبان فارسي انجام مي شد و در نهايت توافق در دو متن فارسي و انگليسي تنظيم مي گرديد، آيا اين کلاهبرداري امکان پذير بود؟

    قاعده شناخته شده در تنظيم توافقنامه ها آن است که براي پيشگيري از سوءاستفاده در تفسير واژه هاي دو پهلو، معنا و تعريف مورد توافق از آن واژه را به صراحت در متن مي آورند (تعريف جامع و مانع) و يا يک مرجع مرضي الطرفين براي تفسير اينگونه واژه ها تعيين کرده و در متن اصلي توافقنامه بر آن تصريح مي کنند. اما متاسفانه تيم هسته اي کشورمان اين قاعده بسيار بديهي و شناخته شده را نيز رعايت نکرده است.

    گفتني است که در بخشي از يادداشت کيهان تاکيد کرده و هشدار داده بوديم که آمريکايي ها به استاد «جنگ کلمات- WORD WAR -» شهرت دارند و تيم هسته اي کشورمان نبايد از اين نکته غفلت کند که متاسفانه کرد!

    6- يکي از اعضاي تيم هسته اي کشورمان مي گويد؛ «ابتکار عمل دست غربي ها بود، کل متن بخش تحريم ها در برجام از طرف آمريکايي ها به دکتر ظريف داده مي شد و ما در فاصله لوزان تا وين مشغول متن خواني و تطبيق ضمائم با متن و با قوانين تحريم بوديم. اينکه گفته مي شود متن برجام دستاورد است، درست نيست، ما فقط متن آمريکايي ها را پذيرفتيم. البته ما نسبت به باقي ماندن تحريم دلار و باقي ماندن تحريم برخي نهادهاي موضوع تحريم هسته اي نظير سپاه در ليست SDN اعتراض کرديم، اما گفتند از اين موارد عبور شده و قابل تغيير نيست»!

    7- اکنون بايد از تيم مذاکره کننده پرسيد، کداميک از موارد فوق قابل انکار است؟ و اگر انکار کردني نيست- که نيست- و اسناد آن موجود است، چرا اصرار داريد خطاي بزرگي که مرتکب شده و خسارت محض و خطرآفريني که به بار آورده ايد را ادامه بدهيد؟! دراين باره باز هم گفتني هايي هست.
 نويسنده: حسين شريعتمداري