به تعارضها
دامن نزنیم 10 آبان – 97
دامن به تعارض و تضاد و اختلاف زدن و بحران سازی
کردن برای انحراف اذهان عمومی از مسایل و مشکلات اصلی سابقه 4 دهه ای دارد.
تهران- ایرنا- مرجعیت به دلیل نوع
ارتباط مثبتی که در طول سالهای متمادی با اقشار مختلف جامعه برقرار کرده،
پاکدستی و زهد و همچنین نقش بسیار مهمی که در حمایت از مردم داشته و البته
استقلالی که از مرجعیت شیعه دیده شده از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و هست.
غلامرضا ظریفیان در سرمقاله ای در
روزنامه اعتماد، نوشت: جایگاه مرجعیت هم در اندیشه شیعیان و همچنین در جامعه
ایران، جایگاه والایی است. مرجعیت به دلیل نوع ارتباط مثبتی که در طول سالهای
متمادی با اقشار مختلف جامعه برقرار کرده، پاکدستی و زهد و همچنین نقش بسیار مهمی
که در حمایت از مردم داشته و البته استقلالی که از مرجعیت شیعه دیده شده از اهمیت
ویژهای برخوردار بوده و هست. به همین دلیل است که وقتی نامه سرگشاده شیخ محمد
یزدی خطاب به آیتالله شبیریزنجانی منتشر شد شاهد واکنش گسترده و مدنی خوبی از
سوی مردم و فعالان سیاسی و علما و روحانیون بودیم.
بقای مرجعیت شیعه در طول تاریخ، از زمان شکلگیری تاکنون علاوه بر علم، زهد و مردمداری متکی بر استقلال مراجع شیعه نیز بوده است.
همین استقلال هم باعث شده که بتوانند در زمانها و عرصههای مختلف هم از کیان مردم و هم از کیان دین دفاع کنند و در عین حال نقش علمی و معنوی خود را به بهترین نحو انجام دهند. در جریان پیروزی انقلاب هم شاهد بودیم که مرجعیت با همه توانایی و نقش پررنگ و گستردهای که در انقلاب ایفا کردند بیش از گذشته مورد حمایت و توجه مردم قرار گرفتند و این موقعیت از سوی مردم همواره گرامی داشته میشد. همچنین پس از انقلاب مردم همیشه مراقب بودند تا به این موقعیت به هیچوجه آسیبی نرسد.
پس از انقلاب عرصهای ایجاد شد که فقیهی همچون شیخ محمد یزدی که قبل از انقلاب حضور داشته و بعد از انقلاب هم نقش مدیریتی داشته باشد و الان هم در موقعیت خاصی در حوزه علمیه قرار دارد با وجود اینکه جایگاه مرجعیت را میشناسند ولی متاسفانه به گونهای با مرجعی شناخته شده که همه او را به زهد و علم میشناسند، برخورد میکند که واکنشهای جدی علیه خود برمیانگیزد تا جایی که شاید زیبنده بود علاوه بر واکنشهایی که شاهد بودیم، حوزه علمیه نیز نسبت به این برخورد تذکرات لازم را ارایه میداد چون این جایگاه، جایگاه امروزی و جایگاهی محدود به زمان حال نیست بلکه پشتوانه تاریخی بسیار ارزشمندی دارد. نباید کسی که روحانی است به گونهای عمل کند که این جایگاه دچار خدشه شود.
نکته دیگری هم که باید به آن توجه کرد این است؛ آیتالله یزدی چرا و از چه موقعیت و موضعی به خود اجازه میدهند با یک مرجع اینگونه برخورد کنند؟ چرا باید کسی که موقعیتی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی داشته و به اعتبار آن، جایگاه علمی و فرهنگی و معنوی آیتالله شبیریزنجانی را مورد خدشه قرار دهد و در عین حال احساس امنیت کند؟ اگر این نامه از سوی کسی بدون پشتوانه نوشته میشد طبیعتا ممکن بود با برخورد قضایی نیز مواجه میشد.
به نظر میرسد که آیتالله یزدی این امر را درنظر نگرفته است که این اقدام حتی باعث افزایش اعتبار آیتالله شبیریزنجانی میشود. این مرجع عالیقدر با سکوت و متانت و رعایت ادب و جایگاه یک مرجعیت با این مساله روبهرو شدند و خودشان را وارد بحثها و حاشیهها نکردند. بازتاب این واکنشها نشان داد که نامه آیتالله یزدی در موقعیت آیتالله شبیریزنجانی تاثیر بسزایی داشته است. دیروز هم که حجتالاسلام هادی خامنهای از ایشان حمایت کردند که این حمایت نشان داد افراد دقت لازم را داشته باشند و موقعیت افراد و ارتباط آنها با بزرگان و موقعیت و شأن علمی مراجع را درنظر بگیرند تا نه به جایگاه خود لطمهای وارد کنند و نه تعارض را در جامعهای که امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت دارد، دامن زنند.
*منبع: روزنامه اعتماد،1397،8،9
بقای مرجعیت شیعه در طول تاریخ، از زمان شکلگیری تاکنون علاوه بر علم، زهد و مردمداری متکی بر استقلال مراجع شیعه نیز بوده است.
همین استقلال هم باعث شده که بتوانند در زمانها و عرصههای مختلف هم از کیان مردم و هم از کیان دین دفاع کنند و در عین حال نقش علمی و معنوی خود را به بهترین نحو انجام دهند. در جریان پیروزی انقلاب هم شاهد بودیم که مرجعیت با همه توانایی و نقش پررنگ و گستردهای که در انقلاب ایفا کردند بیش از گذشته مورد حمایت و توجه مردم قرار گرفتند و این موقعیت از سوی مردم همواره گرامی داشته میشد. همچنین پس از انقلاب مردم همیشه مراقب بودند تا به این موقعیت به هیچوجه آسیبی نرسد.
پس از انقلاب عرصهای ایجاد شد که فقیهی همچون شیخ محمد یزدی که قبل از انقلاب حضور داشته و بعد از انقلاب هم نقش مدیریتی داشته باشد و الان هم در موقعیت خاصی در حوزه علمیه قرار دارد با وجود اینکه جایگاه مرجعیت را میشناسند ولی متاسفانه به گونهای با مرجعی شناخته شده که همه او را به زهد و علم میشناسند، برخورد میکند که واکنشهای جدی علیه خود برمیانگیزد تا جایی که شاید زیبنده بود علاوه بر واکنشهایی که شاهد بودیم، حوزه علمیه نیز نسبت به این برخورد تذکرات لازم را ارایه میداد چون این جایگاه، جایگاه امروزی و جایگاهی محدود به زمان حال نیست بلکه پشتوانه تاریخی بسیار ارزشمندی دارد. نباید کسی که روحانی است به گونهای عمل کند که این جایگاه دچار خدشه شود.
نکته دیگری هم که باید به آن توجه کرد این است؛ آیتالله یزدی چرا و از چه موقعیت و موضعی به خود اجازه میدهند با یک مرجع اینگونه برخورد کنند؟ چرا باید کسی که موقعیتی سیاسی در نظام جمهوری اسلامی داشته و به اعتبار آن، جایگاه علمی و فرهنگی و معنوی آیتالله شبیریزنجانی را مورد خدشه قرار دهد و در عین حال احساس امنیت کند؟ اگر این نامه از سوی کسی بدون پشتوانه نوشته میشد طبیعتا ممکن بود با برخورد قضایی نیز مواجه میشد.
به نظر میرسد که آیتالله یزدی این امر را درنظر نگرفته است که این اقدام حتی باعث افزایش اعتبار آیتالله شبیریزنجانی میشود. این مرجع عالیقدر با سکوت و متانت و رعایت ادب و جایگاه یک مرجعیت با این مساله روبهرو شدند و خودشان را وارد بحثها و حاشیهها نکردند. بازتاب این واکنشها نشان داد که نامه آیتالله یزدی در موقعیت آیتالله شبیریزنجانی تاثیر بسزایی داشته است. دیروز هم که حجتالاسلام هادی خامنهای از ایشان حمایت کردند که این حمایت نشان داد افراد دقت لازم را داشته باشند و موقعیت افراد و ارتباط آنها با بزرگان و موقعیت و شأن علمی مراجع را درنظر بگیرند تا نه به جایگاه خود لطمهای وارد کنند و نه تعارض را در جامعهای که امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت دارد، دامن زنند.
*منبع: روزنامه اعتماد،1397،8،9