يادداشت روز اوین نامه کیهان"مهندسي معكوس آمريكا در برابر جبهه غالب مقاومت"

اوین نامه کیهان 4 شنبه 9 آبان ماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه  کیهان"مهندسي معكوس آمريكا در برابر جبهه غالب مقاومت"
قبلاً سربازجو شریعت نداری برای همقطار یادداشت نویس اوین نامه اش پسوند "دکتر" استفاده نمی کرد ولی از زمانی که خبرگزاری پاسداران فارس همکارش عنوان دکتری برای این قلمزن بکاربرد سربازجو شریعت نداری متوجه شد که برای گران فروشی و کسب اعتبارکاذب ازپسوند دکتری هم برای وی استفاده  کند. به ویژه که وی  مختصص پیگیری سیاست مداخله جویی درامورداخلی کشورهای عربی منطقه و کشورهای همسایه است که همسویی کامل به سیاست پاسداران دارد .البته با چاشنی مواضع ضدآمریکایی و قدرت نمایی  پوشالی رژیم ولایت فقیه است.
اگر پاره اي از خبرهاي مرتبط با «حل مسئله رژيم اسرائيل» را در يك سال اخير مرور نماييم، به «نقشه اي حساب شده» برخورد مي كنيم و اين خبرها را بخش هايي از آن نقشه مي بينيم. البته در عين حال با اين سوال هم مواجه مي شويم كه آيا آن نقشه به جايي خواهد رسيد يا نه؟
خبرهاي اين يك سال را با هم مرور نماييم؛ انتقال سفارت آمريكا از تل آويو به بيت المقدس، مصوبه «كنست»- پارلمان رژيم صهيونيستي- مبني بر يهودي سازي كامل و ابدي فلسطين، واگذاري جزاير صنافير و تيران از سوي مصر به عربستان كه پيش از اين، اسرائيل اين دو را متعلق به خود مي دانست و به مفاد پيمان كمپ ديويد استناد مي كرد، بالا گرفتن تنش بين اردن و رژيم صهيونيستي پس از آنكه ملك عبدالله از همراهي در طرح «معامله قرن» خودداري كرد و علاوه بر آن در كنفرانس دفاع از قدس به عنوان پايتخت قطعي فلسطين در استانبول شركت نمود، بايكوت مصر در جهان عرب و در مناسبات با غرب پس از آنكه ژنرال سي سي از ايفاي نقش در طرح معامله قرن طفره رفت، لغو يك جانبه برجام و اعلام شروع دوره جديد تحريم ها و تشديد آن عليه ايران با اين تصور كه همه انرژي ايران به عنوان مهمترين و موثرترين حامي فلسطين، صرف خنثي نمودن تبعات آن شود، آشكارسازي روابط بين رژيم صهيونيستي و عمان پس از حدود 50 سال رابطه غيرآشكار، سفر وزير ورزش رژيم صهيونيستي به ابوظبي و پرده برداري از توسعه روابط اين دو، سفر يك هيئت ورزشي اسرائيل به بحرين به عنوان نماد آشكارسازي روابط بين منامه و تل آويو، درگيري دولت عربستان سعودي با پرونده قتل خاشقجي كه پيش از اين مامور مشترك آمريكا و سعودي در شكل دهي و تجهيز گروه هاي تروريستي بود، پس از آنكه سعودي نيز تا حدي از همراهي با آمريكا در پروژه «معامله قرن» پا پس كشيد.
در واقع آنچه ما در سه تحرك ديپلماتيك رژيم صهيونيستي در سه كشور عربي مشاهده كرديم، يك مانور تبليغي گسترده را در پي داشت، نشان داد كه توطئه اي در پشت پرده تحولات منطقه در جريان است كه بايد به ابعاد و پيامدهاي آن توجه شود. در اين خصوص گفتني هايي وجود دارد:
1- هيچ ترديدي وجود ندارد كه براي غرب در منطقه ما هيچ موضوعي به اندازه «حل مسئله اسرائيل» موضوعيت ندارد. اين موضوع ناشي از دو چيز است يكي تاثير سنگين لابي يهودي در كشورهاي آمريكايي و اروپايي است و يكي هم ترس از پيروزي مسلمانان بر اسرائيل به عنوان نماد سيطره غرب بر منطقه اسلامي. بر اين اساس در طول حدود 40 سال اخير كه ادامه حيات رژيم صهيونيستي زير سوال رفت، غربي ها طرح هاي مختلفي را به اجرا گذاشته و تا حدي هم به ادامه حيات ننگين اين رژيم كمك كردند ولي مسئله حل نشد و روند تحولات ده سال اخير هم نشان داد كه منطقه در حال يك تحول اساسي به ضرر محور غرب است از اين رو، غرب و دولت هاي وابسته عربي به شدت نگران روند تحولات منطقه بودند تا اينكه آمريكايي ها در دوره ترامپ موضوعي به نام «معامله قرن» را مطرح كردند و جرالد كوشنر نماينده ويژه رئيس جمهور آمريكا در اجراي اين طرح و آماده سازي مقدمات آن شد. اما طرح قرن چيست؟
2- «طرح قرن» كه اعراب به آن «صفقه القرن» مي گويند، ظاهري و باطني متفاوت از يكديگر دارد. آمريكايي ها مدعي هستند كه مي خواهند در منطقه عربي و در مركزيت خليج عقبه يك بازار بزرگ اقتصادي به وجود آورند كه به وضع فلاكت بار كشورهاي فقير هم پيمان آمريكا خاتمه داده و ثبات سياسي و امنيتي اين منطقه كه در دهه هاي اخير متزلزل گرديده است را برگرداند. در اين طرح مصر، اردن، عربستان، فلسطيني ها و اسرائيل وضع جديد اقتصادي، امنيتي و سياسي پيدا مي كنند و همه از «سودي بسيار بزرگ» در اين زمينه ها برخوردار مي شوند مثلا در چشم انداز اين طرح براي مصر سالانه دست كم 100 ميليارد د لار، براي اردن سالانه 40 ميليارد دلار و براي فلسطيني ها سالانه 20 ميليارد دلار سود مصري ها ترسيم شده است و حال آنكه همين الان براي رفع مشكلات اوليه به 7-8 ميليارد دلار نياز است و اردني ها به دريافت يكي دو ميليارد دلار قانع هستند و خرج فلسطيني ها هم به 3-2 ميليارد در سال نمي رسد. بر اين اساس آمريكايي ها اميد دارند با ترسيم چنين درآمد مستمري، كشورهاي منطقه به وضع جديدي تن بدهند. آمريكا در اين ميان از سرمايه گذاري 2000 ميليارد دلاري سخن مي گويد و عربستان و قطر را منبع تامين اين سرمايه گذاري به حساب مي آورد. در اين دو ساله، آمريكا با محوريت جرالد كوشنر تلاش گسترده اي براي قبولاندن اين طرح انجام داد ولي خبرها بيانگر آن است كه توفيق زيادي نداشته است. سعودي ها به عدد درشتي كه بايد بپردازند و در واقع نيمي از ذخاير ارزي خود را در اختيار بگذارند، نگاه كرده و از آن مي ترسند و اردني ها و مصري ها هم نسبت به آنچه به آنان وعده داده شده است بدبينند. در اين ميان براي اينكه دو كشور عربستان و مصر تسليم شوند اسرائيلي ها به مصري ها چراغ سبز نشان دادند كه درباره صنافير و تيران ادعايي ندارند و حاضرند مصري بودن اين جزاير را قبول كنند از آن طرف به سعودي گفتند مي تواند اين جزاير را از مصر بخرد و براي ورود ادعايي مبني بر سعودي بودن آنها مطرح نمايد. مصر سي سي با نگراني و عدم اطمينان طي يك فرايندي به آن تن داد و قرار شد سعودي 100 ميليارد دلار در عوض آن به مصر بپردازد كه ظاهرا تاكنون چيزي پرداخت شده است و به همين دليل هم سفر اخير جرالد كوشنر به قاهره براي پيگيري «معامله قرن» با واكنش سرد مصر مواجه شد و وزير خارجه مصر اعلام كرد كه نمي تواند در طرح كوشنر سرنوشت فلسطين را قرباني كند.
اما در واقع معامله قرن، طرحي است براي پايان دادن به موضوعي به نام فلسطين. اردن در اين طرح تقريبا به طور كامل محو مي شود و جاي آن كشوري به نام «فلسطين» جعل مي شود و به عبارت ديگر فلسطين در فلسطين كاملا محو مي شود و به يك كشوري جعلي تبديل مي گردد. در اين طرح بخش بزرگي از صحراي سينا از مصر جدا مي شود و بين فلسطين جعلي و اسرائيل جعلي تقسيم مي گردد و دست آخر يك سازمان مشترك امنيتي و اقتصادي با مشاركت رژيم هاي اسرائيل، مصر، عربستان و فلسطين جعلي شكل مي گيرد و با كمك غرب با روندهاي ضدغربي در منطقه يعني جبهه مقاومت مقابله مي كند. در واقع برخلاف آنچه از نماي صلح آميز اين طرح برمي آيد آمريكا كه تاكنون هم از گروه هاي نيابتي براي اقدامات تروريستي عليه مسلمانان استفاده كرده به فكر شكل دادن به يك بلوك قدرتمند سياسي، اقتصادي و امنيتي عليه مسلمانان است اما در اينجا يك سوال اساسي وجود دارد؛ آيا آمريكا كه در طرح هايي به مراتب كوچك تر به بن بست رسيده قادر است در طرحي بسيار بزرگ تر به پيروزي برسد؛
3- شرايط و قرائن موجود نشان مي دهد كه كشورهايي كه براي مشاركت در اين طرح فراخوانده شده اند، اگرچه اختيار چنداني از خود ندارند اما از اين طرح استقبال نكرده اند و بر اين اساس ما شاهد فشار توامان غرب به سه كشور سعودي، اردن و مصر و فلسطيني ها به عنوان اركان اصلي اين طرح هستيم. اما موضوع حل نشده تا جايي كه همين ديروز شاهد صدور اعلاميه اي از سوي «جماعه العلماي عربستان» بوديم كه با اشاره ضمني به سفر نتانياهو به مسقط و سفر وزير ورزش اسرائيل به ابوظبي، عادي سازي روابط اعراب با اسرائيل را محكوم كرد.  رفت و آمد آشكار اسرائيلي ها در اين هفته ها به جاي آنكه به اعضاي عرب طرح يعني مصر، اردن و سعودي باشد كه مشكلي هم براي رفت و آمد به اين سه كشور ندارند- به سه كشور ديگر بي اثر و غايب از طرح معامله قرن (عمان، امارات و بحرين) صورت گرفت، نشان مي دهد طرح آمريكايي ها با مشكل جدي مواجه است.
4- اما درخصوص طرح آمريكايي ها كه درواقع تثبيت رژيم اسرائيل و تسلط آن بر مناسبات منطقه اي غرب آسيا است، موانع جدي وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:
الف: طرح معامله قرن مبتني بر محوريت بخشي بيشتر به رژيم اسرائيل بوده و درواقع «اسرائيل محور» است و حال آنكه دولت هاي مصر، عربستان، اردن و... اگرچه تحت سيطره غرب قرار دارند ولي از شدت مخالفت مردم عرب خود نسبت به رژيم اسرائيل خبر دارند. نمي توانند به راحتي با آن همراه گردند. هيچ كس ترديد ندارد كه اسرائيل در كشورهاي عربي به طور صددرصد منفور است و درصورت پيوستن كشورهاي مزبور به اين طرح زمينه سقوط دولت هاي آنان فراهم تر مي شود.
ب: كشورهاي عربي نسبت به سابقه صلح با رژيم اسرائيل ذهنيت منفي دارند. دولت ها و مردم در اين كشورها به طور طبيعي از آمريكا مي پرسند ما در اين 40 سال در هر طرح صلحي با اسرائيل كه شما خواستيد وارد شديم ولي كجاست صلح؟ كجاست آرامش و حقوق اعراب فلسطيني؛ كجاست وعده هاي مطرح شده در پيمان هاي كمپ ديويد و وادي عربه، طرح كميته 4جانبه، مذاكرات مادريد، مذاكرات اسلو و مذاكرات مريلند؟ آمريكا بخصوص با انتقال سفارت خود به بيت المقدس نشان داد كه با طرح معامله قرن در واقع درصدد كنار زدن اعراب از حقوق مسلم شان است.
ج: نكته ديگر اين است كه اعراب، هم اينك به توانايي آمريكا در به نتيجه رساندن طرح خود ترديد دارند. اعراب با نگاه به ادعاي آمريكا در جنگ عراق (2003) معتقدند آمريكا در عمل توانايي لازم را براي اجراي طرحي كه از آن دم مي زند ندارد و درنتيجه آنچه بر دوش دولت هاي وابسته به آن باقي مي ماند، بدنامي و هزينه هاي هنگفت است. همين چند سال پيش حسني مبارك پس از بركناري از قدرت طي نامه اي به ملك عبدالله پادشاه سابق عربستان نوشت: نتيجه عمل به حرف هاي آمريكايي ها ازبين رفتن و تحقير شدن است.
د: ازنظر كشورهاي عربي و درواقع ذات طرح آمريكايي ها به هم ريختن وضع امنيتي موجود كشورها به نام ايجاد وضع امنيتي مطلوب است و در اين موضوع آمريكا از خود سابقه بدي را برجاي گذاشته است. آمريكايي ها در دوره اول جرج بوش آمدند و از طرحي تحت عنوان «خاورميانه جديد» سخن گفتند، نتيجه آن وقوع جنگ هايي در منطقه بود كه دود آن به چشم دولت هاي عرب رفت و موقعيت آنان را دربرابر ايران تضعيف كرد. بر اين اساس كشورهاي عربي از طرح قرن مي ترسند و معتقدند حل مسئله اي حساس يعني فلسطين با روشي كه ترامپ پيشنهاد مي كند، عملي نيست.
از سوي ديگر اردني ها حاضر نيستند كشورشان را به فلسطيني ها بدهند كمااينكه چند روز پيش، پادشاه اردن اعلام كرد كه حاضر به تمديد زمان اجاره دو شهرك اردني به اسرائيل نيست. فلسطيني ها نيز حاضر نيستند سرزمين ديگري را به جاي سرزمين شان قبول كنند. السيسي قادر به واگذاري صحراي سينا نيست چراكه اين اقدام باعث بي ثباتي مصر مي شود، صعودي ها نمي توانند اعتبار منطقه اي شان را قرباني طرح موهومي كه يك رئيس جمهور 4 ساله آمريكا مطرح مي كند بنمايند.
ه : كشورهاي عربي اين طرح معتقدند آن كشوري كه از بهم ريختگي منطقه استفاده مي كند، ايران است. كشورهاي عربي به صراحت مي گويند كه ايران به خوبي قادر است سوار طرح هاي امنيتي مخالف خود شده و به نفع خويش تغيير دهند. نويسنده: دكتر سعدالله زارعي