انگار رژیم ولایت فقیه
از حوثی های یمنی گرفته تا حزب الشیطان لبنان وحماس و جهاد اسلامی وحتی روس های در
خواست نمی کند و باج های کلان نمی دهند تا کمک به سیاست جنگ افروزی وموشکی
پاسداران در عراق وسوریه و لبنان ویمن کنند که اکنون سرمقاله نویس با فراموشکاری و
اتهام زدن و توهین کردن به عربستان از این کشور انتقاد به کرده است که چرا با آمریکا هم پیمان شده وقرار داد خرید تسلیحات
نظامی منعقد کرده تا بتواند مقابله توطئه یا تهدیدهای تروریستی وموشکی پاسداران
وعوامل شان حوثی های یمنی مقاومت کندو...
تحقیر و سرزنش ارتجاع عرب توسط دونالد
ترامپ گویا تمامی ندارد و به یک پدیده عادی و روزمره برای اخاذی از اعراب تبدیل
شده است. اگرچه این هر دو مورد تازگی ندارد و همواره استمرار داشته ولی پدیده
جدید، علنی کردن همین رفتار تحقیرآمیز و انعکاس رسانهای آن است که باقیمانده
حیثیت ارتجاع عرب را نیز برباد داده است. دربار سعودی اگر تا این اواخر ادعا میکرد
به خاطر کسب و حفظ عزت و اعتبارش دست به ریخت و پاشهای نجومی و دست و دلبازی برای
حامیانش میزند، ولی اخاذیهای اخیر ترامپ آنچنان شرم آور است که سعودیها را
کلافه کرده و آنها مرتباً از کاخ سفید میخواهند حداقل از انعکاس رسانهای این
رفتار تحکم آمیز واشنگتن و ذلت پذیری دربار سعودی دست بردارد.
ترامپ در جدیدترین تماس تلفنی با ملک سلمان با تحقیر وی، ناتوانی آل سعود و دیگران در حفظ و حمایت از خود را باز هم به رخ کشید و گفت علیرغم ثروت و موقعیت سعودیها، آنها قادر به حفظ خود نیستند و بدون حمایت واشنگتن ادامه حیات آنها زیر سوال است.
علاوه بر این، به نظر میرسد محتوای گفت و گوی تلفنی ترامپ و سلمان، بسیار بیش از آن چیزی باشد که رسانهای شده ولی همین مقدار مطلبی هم که انتشار رسانهای یافته، برای درک ابعاد باج خواهی علنی ترامپ و ذلتپذیری مطلق سعودیها کافی به نظر میرسد. نکته حیاتی اینکه باج خواهی جدید ترامپ علاوه بر 500 میلیارد دلاری است که دربار سعودی در جریان اولین سفر خارجی ترامپ به وی پیشکش کردند و او در بازگشت از منطقه به هواداران آمریکائی خود مژده داد که ره آورد سفرش برای آمریکائیها فراهم شدن زمینههای کار است و کار و کار. ظاهراً ترامپ و دستیارانش به این جمع بندی تازه رسیدهاند که هنوز هم ارتجاع عرب را به اندازه کافی ندوشیدهاند و باید برای دریافت امتیازات بیشتر، فشارهای بیشتری بر دربارهای عربی وارد کنند.
یکی از محورهای مطالبات رسمی ترامپ، اصرار و تصریح بر هزینههای استقرار ارتش، تجهیزات پیشرفته نظامی و سایر مواردی است که بدون آنها، به استمرار حاکمیت رژیمهای ارتجاعی امیدی نیست و به قول ترامپ، آنها حتی یک هفته هم دوام نمیآورند. اگرچه این نکته بازگو نشده ولی اعلام خروج سامانههای دفاع موشکی پاتریوت از کویت، بحرین و اردن هم نمیتواند خارج از این محاسبات رسمی و طلبکارانه ترامپ باشد.
پنتاگون ادعا کرده که خروج این سامانههای دفاع موشکی پاتریوت از منطقه برای استقرار در مقابل چین و روسیه است ولی این بهانهای کم ارزش برای توجیه چنین جابجائیهای معنیداری به نظر میرسد، چرا که شبکه نظامیگری آمریکا قطعاً برای تولید پرتعداد شبکههای جدید دفاع موشکی جهت استقرار در مقابل چین و روسیه مشکلی ندارد و حتی از آن استقبال میکند که مجبور نباشد سامانههای کم خاصیت مستقر در این سه کشور را به رخ روسها و چینیها بکشد.
در عین حال مسئله مهمتری نیز موضوعیت دارد که مورد اشاره ترامپ هم قرار گرفته و آن هزینه سنگین استقرار امکانات نظامی آمریکا در منطقه است. ترامپ در مورد خروج نظامیان آمریکائی از سوریه هم دقیقاً از همین شگردها استفاده کرد و اتفاقاً بسیار زود پاسخ گرفت. در همان ساعات اولیه اعلام رسمی خروج نظامیان متجاوز آمریکائی از سوریه، بن سلمان بلافاصله تمامی هزینههای ادامه حضور اشغالگرانه آمریکا در شمال سوریه را پذیرا شد و دیگر هرگز نه تنها صحبتی از خروج آنها مطرح نشد، بلکه حتی امروزه طرحهائی برای گسترش ابعاد حضور نظامی آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در شمال سوریه با هزینه رژیمهای ارتجاعی عرب مطرح و در جریان است.
اکنون باید پرسید مگر جیب گشاد قارونهای نفتی تا کجا ممکن است متحمل چنین هزینههای سنگین و روزافزونی باشد؟ این همان سوالی است که پاسخ آنرا پیشاپیش، ترامپ در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح کرده و تصریح نمود که گاوهای شیرده عربی را باید دوشید و اگر هم شیری نداشتند، آنها را باید سر برید. این تهدید وقیحانه، سرنوشت محتوم گاوهای عربی را پیشاپیش رقم زده و آنها انتخاب دیگری ندارند؛ یا شیر میدهند و یا از صحنه سیاسی برای همیشه حذف و نابود میشوند.
زمزمههای رسانهای ترامپ در این زمینهها بیشتر از آنکه یک تقاضا باشد، بوی تند هشدار و بلکه اخطار میدهد که زمان سر بریدن گاوها فرا رسیده و آنها آخرین فرصتها برای انتخاب میان مرگ و زندگی را هم از دست میدهند.
چه بیچاره و مفلوکند رژیمهای ارتجاعی عرب که در این وانفسا برای باز گذاشتن دستهای ناپاک آمریکا و صهیونیستها به هر حقارت و جنایتی تن میدهند؟ فجایع ضدانسانی عراق، سوریه، یمن، لبنان و لیبی هرگز بدون همراهی همین رژیمهای ارتجاعی و مزدور، عملی نبود. هنوز هم بدون همراهی رژیمهای مفلوک عربی، ائتلاف بدنام آمریکائی نمیتواند به شرارتها در عراق، سوریه و یمن ادامه دهد.
جان بولتون مشاور شرور امنیت ملی آمریکا اخیراً تصریح کرد که نقش و اقدام ائتلاف سعودی در یمن دقیقاً در جهت منافع ملی آمریکا قرار دارد و باید ادامه یابد درحالی که فجایع بینالمللی با صریحترین جملات ممکن خاطرنشان میکنند که جنگ ابلهانه و بیهوده در یمن باعث بروز بزرگترین فاجعه انسانی قرن شده و هیچ راهکاری به جز آتش بس و توقف این جنگ احمقانه وجود ندارد. وقتی وجود تناقض در این مقوله تا این اندازه آشکار است، آیا دربارهای ارتجاعی عرب همچنان باید بر ادامه جنگ بیحاصل و ابلهانه در یمن ادامه دهند؟ تحلیل و جمع بندی دربارها در این مقوله هرچه باشد، چندان اهمیتی ندارد ولی نکته مهم این است که زمان سر بریدن گاوها در منطقه آنهم به دست آمریکای جنایتکار که خود را حامی گاوها معرفی کرده، فرا رسیده است، چون گاوها به خط پایان رسیدهاند.
ترامپ در جدیدترین تماس تلفنی با ملک سلمان با تحقیر وی، ناتوانی آل سعود و دیگران در حفظ و حمایت از خود را باز هم به رخ کشید و گفت علیرغم ثروت و موقعیت سعودیها، آنها قادر به حفظ خود نیستند و بدون حمایت واشنگتن ادامه حیات آنها زیر سوال است.
علاوه بر این، به نظر میرسد محتوای گفت و گوی تلفنی ترامپ و سلمان، بسیار بیش از آن چیزی باشد که رسانهای شده ولی همین مقدار مطلبی هم که انتشار رسانهای یافته، برای درک ابعاد باج خواهی علنی ترامپ و ذلتپذیری مطلق سعودیها کافی به نظر میرسد. نکته حیاتی اینکه باج خواهی جدید ترامپ علاوه بر 500 میلیارد دلاری است که دربار سعودی در جریان اولین سفر خارجی ترامپ به وی پیشکش کردند و او در بازگشت از منطقه به هواداران آمریکائی خود مژده داد که ره آورد سفرش برای آمریکائیها فراهم شدن زمینههای کار است و کار و کار. ظاهراً ترامپ و دستیارانش به این جمع بندی تازه رسیدهاند که هنوز هم ارتجاع عرب را به اندازه کافی ندوشیدهاند و باید برای دریافت امتیازات بیشتر، فشارهای بیشتری بر دربارهای عربی وارد کنند.
یکی از محورهای مطالبات رسمی ترامپ، اصرار و تصریح بر هزینههای استقرار ارتش، تجهیزات پیشرفته نظامی و سایر مواردی است که بدون آنها، به استمرار حاکمیت رژیمهای ارتجاعی امیدی نیست و به قول ترامپ، آنها حتی یک هفته هم دوام نمیآورند. اگرچه این نکته بازگو نشده ولی اعلام خروج سامانههای دفاع موشکی پاتریوت از کویت، بحرین و اردن هم نمیتواند خارج از این محاسبات رسمی و طلبکارانه ترامپ باشد.
پنتاگون ادعا کرده که خروج این سامانههای دفاع موشکی پاتریوت از منطقه برای استقرار در مقابل چین و روسیه است ولی این بهانهای کم ارزش برای توجیه چنین جابجائیهای معنیداری به نظر میرسد، چرا که شبکه نظامیگری آمریکا قطعاً برای تولید پرتعداد شبکههای جدید دفاع موشکی جهت استقرار در مقابل چین و روسیه مشکلی ندارد و حتی از آن استقبال میکند که مجبور نباشد سامانههای کم خاصیت مستقر در این سه کشور را به رخ روسها و چینیها بکشد.
در عین حال مسئله مهمتری نیز موضوعیت دارد که مورد اشاره ترامپ هم قرار گرفته و آن هزینه سنگین استقرار امکانات نظامی آمریکا در منطقه است. ترامپ در مورد خروج نظامیان آمریکائی از سوریه هم دقیقاً از همین شگردها استفاده کرد و اتفاقاً بسیار زود پاسخ گرفت. در همان ساعات اولیه اعلام رسمی خروج نظامیان متجاوز آمریکائی از سوریه، بن سلمان بلافاصله تمامی هزینههای ادامه حضور اشغالگرانه آمریکا در شمال سوریه را پذیرا شد و دیگر هرگز نه تنها صحبتی از خروج آنها مطرح نشد، بلکه حتی امروزه طرحهائی برای گسترش ابعاد حضور نظامی آمریکا و سایر ارتشهای ناتو در شمال سوریه با هزینه رژیمهای ارتجاعی عرب مطرح و در جریان است.
اکنون باید پرسید مگر جیب گشاد قارونهای نفتی تا کجا ممکن است متحمل چنین هزینههای سنگین و روزافزونی باشد؟ این همان سوالی است که پاسخ آنرا پیشاپیش، ترامپ در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مطرح کرده و تصریح نمود که گاوهای شیرده عربی را باید دوشید و اگر هم شیری نداشتند، آنها را باید سر برید. این تهدید وقیحانه، سرنوشت محتوم گاوهای عربی را پیشاپیش رقم زده و آنها انتخاب دیگری ندارند؛ یا شیر میدهند و یا از صحنه سیاسی برای همیشه حذف و نابود میشوند.
زمزمههای رسانهای ترامپ در این زمینهها بیشتر از آنکه یک تقاضا باشد، بوی تند هشدار و بلکه اخطار میدهد که زمان سر بریدن گاوها فرا رسیده و آنها آخرین فرصتها برای انتخاب میان مرگ و زندگی را هم از دست میدهند.
چه بیچاره و مفلوکند رژیمهای ارتجاعی عرب که در این وانفسا برای باز گذاشتن دستهای ناپاک آمریکا و صهیونیستها به هر حقارت و جنایتی تن میدهند؟ فجایع ضدانسانی عراق، سوریه، یمن، لبنان و لیبی هرگز بدون همراهی همین رژیمهای ارتجاعی و مزدور، عملی نبود. هنوز هم بدون همراهی رژیمهای مفلوک عربی، ائتلاف بدنام آمریکائی نمیتواند به شرارتها در عراق، سوریه و یمن ادامه دهد.
جان بولتون مشاور شرور امنیت ملی آمریکا اخیراً تصریح کرد که نقش و اقدام ائتلاف سعودی در یمن دقیقاً در جهت منافع ملی آمریکا قرار دارد و باید ادامه یابد درحالی که فجایع بینالمللی با صریحترین جملات ممکن خاطرنشان میکنند که جنگ ابلهانه و بیهوده در یمن باعث بروز بزرگترین فاجعه انسانی قرن شده و هیچ راهکاری به جز آتش بس و توقف این جنگ احمقانه وجود ندارد. وقتی وجود تناقض در این مقوله تا این اندازه آشکار است، آیا دربارهای ارتجاعی عرب همچنان باید بر ادامه جنگ بیحاصل و ابلهانه در یمن ادامه دهند؟ تحلیل و جمع بندی دربارها در این مقوله هرچه باشد، چندان اهمیتی ندارد ولی نکته مهم این است که زمان سر بریدن گاوها در منطقه آنهم به دست آمریکای جنایتکار که خود را حامی گاوها معرفی کرده، فرا رسیده است، چون گاوها به خط پایان رسیدهاند.