بریتانی هانترآیا در عصرشرمساری دیجیتال جایی برای رشد و شکوفایی فردی
وجود دارد؟4آبان-97
جامعه امروز پدیده فرهنگی به کلی جدیدی
را به دنیا آورده که در آن هیچ کس نمی تواند از خود پیشینش فرار کند. ولی ما مدام
با به رخ کشیدن گاف های گذشته افراد به آنها، در روند دگرگونی فردی اخلال ایجاد می
کنیم.
گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: این روزها
حسی قوی از عدم اطمینان و معذب بودن در هوا موج می زند. تقریبا همه - سلبرتی
ها، سیاستمداران و مردم معمولی – نگرانند که تنها یکی از توئیت های قدیمی شان،
شهرت و اعتبار آنها را به کلی به باد فنا دهد. و در فضای سیاسی امروز، مورد یورش
قرار دادن ما به گونه ای که جامعه ما را زیر ذره بین ببرد، وقت زیادی نمی برد.
در طول یک دهه گذشته شبکه های اجتماعی موانع را از میان برداشته اند و ارتباطات متقابل بی سابقه ای را در سطح جهانی امکان پذیر کرده اند. اما این امتیاز، این کار را نیز ممکن کرده که تمام گذشته های ما مستند و آرشیو شود و تا از صندوقچه درآمدن و تقسیم شدن با تمام جامعه، همواره یک کلیک بیشتر فاصله نداشته باشد. بیشتر ما به عنوان موجوداتی جایزالخطا، لحظات ضعف و ناتوانی را تجربه کرده ایم و در آنها چیزهایی را بر زبان آورده ایم که بازتاب دهنده خوبی برای شخصیت فردی ما نبوده اند. همچنین اکثر ما در مقطعی از زندگی خود باورهایی داشته ایم که دیگر اعتقادی به آنها نداریم. ولی آیا باید تا ابد بابت افکار و اعمال گذشته خود شرمسار باشیم؟
در گذشته جامعه بیشتر بخشنده بود و زمانی که معلوم می شد افراد در گذشته حرفی زده اند و سال ها بعد در آینده گریبانگیرشان شده، دست کم جامعه اجازه می داد که افراد خود را توضیح دهند. اما شبکه های اجتماعی روند شرمساری عمومی را تسریع کرده اند و به جای تقویت فضایی که درآن بتوانیم گفتمانی آزادانه داشته باشیم و تشویق کننده رشد و شکوفایی فردی باشد، تقریبا با همان سرعتی که می توانیم در پاسخ به توئیت یک نفر توئیتی ارسال کنیم، شهرت و اعتبار فرد را به صلیب می کشیم.
جامعه امروز پدیده فرهنگی به کلی جدیدی را به دنیا آورده که در آن هیچ کس نمی تواند از خود پیشینش فرار کند. ولی ما مدام با به رخ کشیدن گاف های گذشته افراد به آنها، در روند دگرگونی فردی اخلال ایجاد می کنیم؛ مفهومی که درفرهنگ ما چنان ریشه دوانده است که به سختی می توانیم از آن دست برداریم.
در طول یک دهه گذشته شبکه های اجتماعی موانع را از میان برداشته اند و ارتباطات متقابل بی سابقه ای را در سطح جهانی امکان پذیر کرده اند. اما این امتیاز، این کار را نیز ممکن کرده که تمام گذشته های ما مستند و آرشیو شود و تا از صندوقچه درآمدن و تقسیم شدن با تمام جامعه، همواره یک کلیک بیشتر فاصله نداشته باشد. بیشتر ما به عنوان موجوداتی جایزالخطا، لحظات ضعف و ناتوانی را تجربه کرده ایم و در آنها چیزهایی را بر زبان آورده ایم که بازتاب دهنده خوبی برای شخصیت فردی ما نبوده اند. همچنین اکثر ما در مقطعی از زندگی خود باورهایی داشته ایم که دیگر اعتقادی به آنها نداریم. ولی آیا باید تا ابد بابت افکار و اعمال گذشته خود شرمسار باشیم؟
در گذشته جامعه بیشتر بخشنده بود و زمانی که معلوم می شد افراد در گذشته حرفی زده اند و سال ها بعد در آینده گریبانگیرشان شده، دست کم جامعه اجازه می داد که افراد خود را توضیح دهند. اما شبکه های اجتماعی روند شرمساری عمومی را تسریع کرده اند و به جای تقویت فضایی که درآن بتوانیم گفتمانی آزادانه داشته باشیم و تشویق کننده رشد و شکوفایی فردی باشد، تقریبا با همان سرعتی که می توانیم در پاسخ به توئیت یک نفر توئیتی ارسال کنیم، شهرت و اعتبار فرد را به صلیب می کشیم.
جامعه امروز پدیده فرهنگی به کلی جدیدی را به دنیا آورده که در آن هیچ کس نمی تواند از خود پیشینش فرار کند. ولی ما مدام با به رخ کشیدن گاف های گذشته افراد به آنها، در روند دگرگونی فردی اخلال ایجاد می کنیم؛ مفهومی که درفرهنگ ما چنان ریشه دوانده است که به سختی می توانیم از آن دست برداریم.
وقتی توئیت های قدیمی برای آزار و اذیت
شما بازمی گردند
نقطه ضعف زندگی در عصر شبکه های اجتماعی این است که پست های قدیمی ما هیچگاه به راستی از بین نمی روند. به گونه ای که حتی اگر واقعا بخواهید پست هایی را که با آنها مشکل دارید حذف کنید، احتمال آن که یک نفر از آنها اسکرین شات گرفته باشد بسیار زیاد است.
تابستان امسال شرکت دیزنی جیمز گان مدیر «پاسداران کهکشان» را بعد از آن که تعدادی از توئیت های قدیمی اش دوباره منتشر شد، اخراج کرد. انگار که این کار هنجاری عادی باشد، بلافاصله بعد از آنکه دست به دست شدن این توئیت ها شروع شد، فضای توئیتر یکسره بر علیه گان شد و - آنطور که می گفتند- به این مطالبه رسید که سر او را توی یک دیس چوبی بگذارند.
هر چند قبول است که بسیاری از جوک هایی که او در گذشته توئیت کرده بود بی ادبانه و بی سلیقگی بود، ولی همین را می توان در مورد محتوای اکثر استندآپ کمدی ها گفت. موقعیت وی نیز از او در برابر واکنش های وسیعی که از سوی بقیه اجتماع ابراز شد ضمانتی نکرد. مهم نیست که او چقدر تلاش کرد معذرت خواهی کند، چنین به نظر می رسید که جامعه فقط علاقه مند به محکومیت اوست نه متنبه شدن بالقوه او. و به سختی می توان گفت که از این نظر مورد گان موردی استثنایی است.
به نظر می رسد که دفعات رخ دادن چنین اتفاقی در فضای سیاسی فعلی ما تقریبا هر روزه شده باشد و زمانی که جامعه مدام سعی می کند شما را در گذشته تان گیر بیندازد، حرکت به سمت جلو عملا غیرممکن می شود. و اگرچه برخی از اظهارنظرات فاحش تر از بقیه هستند، ولی ما با پیوستن به جماعت و محکوم کردن بی رحمانه دیگران به خاطر گذشته شان، راه تحول و دگرگونی فردی را سد می کنیم.
نقطه ضعف زندگی در عصر شبکه های اجتماعی این است که پست های قدیمی ما هیچگاه به راستی از بین نمی روند. به گونه ای که حتی اگر واقعا بخواهید پست هایی را که با آنها مشکل دارید حذف کنید، احتمال آن که یک نفر از آنها اسکرین شات گرفته باشد بسیار زیاد است.
تابستان امسال شرکت دیزنی جیمز گان مدیر «پاسداران کهکشان» را بعد از آن که تعدادی از توئیت های قدیمی اش دوباره منتشر شد، اخراج کرد. انگار که این کار هنجاری عادی باشد، بلافاصله بعد از آنکه دست به دست شدن این توئیت ها شروع شد، فضای توئیتر یکسره بر علیه گان شد و - آنطور که می گفتند- به این مطالبه رسید که سر او را توی یک دیس چوبی بگذارند.
هر چند قبول است که بسیاری از جوک هایی که او در گذشته توئیت کرده بود بی ادبانه و بی سلیقگی بود، ولی همین را می توان در مورد محتوای اکثر استندآپ کمدی ها گفت. موقعیت وی نیز از او در برابر واکنش های وسیعی که از سوی بقیه اجتماع ابراز شد ضمانتی نکرد. مهم نیست که او چقدر تلاش کرد معذرت خواهی کند، چنین به نظر می رسید که جامعه فقط علاقه مند به محکومیت اوست نه متنبه شدن بالقوه او. و به سختی می توان گفت که از این نظر مورد گان موردی استثنایی است.
به نظر می رسد که دفعات رخ دادن چنین اتفاقی در فضای سیاسی فعلی ما تقریبا هر روزه شده باشد و زمانی که جامعه مدام سعی می کند شما را در گذشته تان گیر بیندازد، حرکت به سمت جلو عملا غیرممکن می شود. و اگرچه برخی از اظهارنظرات فاحش تر از بقیه هستند، ولی ما با پیوستن به جماعت و محکوم کردن بی رحمانه دیگران به خاطر گذشته شان، راه تحول و دگرگونی فردی را سد می کنیم.
نقش دگرگونی فردی
فرهنگ ما شیفته مفهوم دگرگونی فردی است. عشق ما به چیزی که جوزف کمپل اسطوره شناس آن را «تک اسطوره» نامیده است از دل همین مفهموم دگرگونی فردی است که بیرون می آید؛ سفر قهرمان که مبانی هر داستان بزرگی را که تاکنون گفته شده - چه در سینما، ادبیات یا هر شکل دیگری - تشکیل می دهد. ما عاشق تماشای شخصیت هایی هستیم که بر ناملایمات بیرونی غلبه می کنند و بر نقص ها و ضعف ها پیروز می شوند تا در قالب نسخه های قهرمانانه خودشان از نو متولد شوند. این داستان ها این امید را به ما می دهد که همین رستگاری برای خود ما نیز امکان پذیر است. پس نکته خاص این است که اگرچه هر یک از ما این امیدواری را داریم که دگرگونی های فردی خودمان را به عنوان یک جامعه تجربه کنیم، ولی به نظر می رسد که کمابیش عزم خود را جزم کرده ایم تا اجازه همین کار را به دیگر افراد ندهیم.
وقتی فرزندانمان اشتباهی می کنند، برای اینکه احساس بهتری داشته باشند به آنها می گوییم باید رفتارشان را اصلاح کنند و به حرکت خود به جلو ادامه دهند. اگر اعمال آنها به کس دیگری آسیبی برساند، از آنها می خواهیم عذر خواهی کنند و دنبال جبران آن باشند. اما عده کمی از مردم تاکنون به فرزندشان گفته اند که باید تک تک اشتباه هایی را که مرتکب شده اند هر روز به خاطر بسپارند و بدانند که این اشتباه ها تا آخر عمر به دنبالشان خواهند آمد. اما این دقیقا همان اتفاقی است که امروز درفضای اینترنت رخ می دهد.
بدون این ها نیز زندگی به قدرکفایت سخت بوده است، اما تصور کنید چقدر زندگی برایتان سخت تر می شود اگر روزی از خواب بیدار شوید و بفهمید که دیگر هرگز نمی توانید بر گذشته خود فائق آیید. به راستی که چه تجربه غم انگیزی است. اگر می خواهیم قادر باشیم با تکیه به اشتباه هایمان رشد کنیم، دگرگون و به انسانی بهتر تبدیل شویم، باید این تمایل را در وجودمان زنده نگه داریم که دیگران نیز بتوانند همین کار را کنند. هر یک از ما با مشکلات خاص زندگی خودمان دست و پنجه نرم می کنیم و اگر هم نسبت به خودمان و هم دیگران همدلی و همدردی بیشتری نشان دهیم، حتما نفع زیادی از آن خواهیم برد.
نویسنده: بریتانی هانتر (Brittany Hunter) نویسنده و سردبیر بنیاد تحصیلات اقتصادی
منبع: yon.ir/EIqMt
فرهنگ ما شیفته مفهوم دگرگونی فردی است. عشق ما به چیزی که جوزف کمپل اسطوره شناس آن را «تک اسطوره» نامیده است از دل همین مفهموم دگرگونی فردی است که بیرون می آید؛ سفر قهرمان که مبانی هر داستان بزرگی را که تاکنون گفته شده - چه در سینما، ادبیات یا هر شکل دیگری - تشکیل می دهد. ما عاشق تماشای شخصیت هایی هستیم که بر ناملایمات بیرونی غلبه می کنند و بر نقص ها و ضعف ها پیروز می شوند تا در قالب نسخه های قهرمانانه خودشان از نو متولد شوند. این داستان ها این امید را به ما می دهد که همین رستگاری برای خود ما نیز امکان پذیر است. پس نکته خاص این است که اگرچه هر یک از ما این امیدواری را داریم که دگرگونی های فردی خودمان را به عنوان یک جامعه تجربه کنیم، ولی به نظر می رسد که کمابیش عزم خود را جزم کرده ایم تا اجازه همین کار را به دیگر افراد ندهیم.
وقتی فرزندانمان اشتباهی می کنند، برای اینکه احساس بهتری داشته باشند به آنها می گوییم باید رفتارشان را اصلاح کنند و به حرکت خود به جلو ادامه دهند. اگر اعمال آنها به کس دیگری آسیبی برساند، از آنها می خواهیم عذر خواهی کنند و دنبال جبران آن باشند. اما عده کمی از مردم تاکنون به فرزندشان گفته اند که باید تک تک اشتباه هایی را که مرتکب شده اند هر روز به خاطر بسپارند و بدانند که این اشتباه ها تا آخر عمر به دنبالشان خواهند آمد. اما این دقیقا همان اتفاقی است که امروز درفضای اینترنت رخ می دهد.
بدون این ها نیز زندگی به قدرکفایت سخت بوده است، اما تصور کنید چقدر زندگی برایتان سخت تر می شود اگر روزی از خواب بیدار شوید و بفهمید که دیگر هرگز نمی توانید بر گذشته خود فائق آیید. به راستی که چه تجربه غم انگیزی است. اگر می خواهیم قادر باشیم با تکیه به اشتباه هایمان رشد کنیم، دگرگون و به انسانی بهتر تبدیل شویم، باید این تمایل را در وجودمان زنده نگه داریم که دیگران نیز بتوانند همین کار را کنند. هر یک از ما با مشکلات خاص زندگی خودمان دست و پنجه نرم می کنیم و اگر هم نسبت به خودمان و هم دیگران همدلی و همدردی بیشتری نشان دهیم، حتما نفع زیادی از آن خواهیم برد.
نویسنده: بریتانی هانتر (Brittany Hunter) نویسنده و سردبیر بنیاد تحصیلات اقتصادی
منبع: yon.ir/EIqMt