يادداشت روز اوین نامه کیهان "روساي جمهوري آمريكا مثل هم خواب مي بينند"


اوین نامه کیهان  یکشنبه 12 خردادماه سال 1398
يادداشت روز اوین نامه کیهان "روساي جمهوري آمريكا مثل هم خواب مي بينند"

پايگاه آمريكايي «واشنگتن اگزماينر» به تازگي تحليلي را درباره ايران و آمريكا منتشر كرده است. دنيل ديپتريس نويسنده اين مقاله، تحليلي واقع بينانه و درست از واقعيت ماجرا ارائه كرده و مي گويد؛ ترامپ به دنبال مذاكره با ايران نيست، او فقط به تسليم ايران راضي مي شود.
تحليل اين رسانه آمريكايي صحيح است. رئيس جمهور آمريكا پله آخر راه را نشان مي دهد. راهي كه اوباما رئيس جمهور سابق آمريكا مي خواست آن را گام به گام طي كند و توافق هسته اي نخستين پله آن بود اما ترامپ مي گويد نيازي به اتلاف وقت نيست و بايد اولين گام را روي آخرين پله گذاشت و كار را يكسره كرد. اوباما شاكي بود و مي گفت جمهوري اسلامي ايران «روح برجام» را ناديده مي گيرد و رعايت نمي كند. «روح برجام» همان چيزي است كه ترامپ بي پرده و تعارف دنبال مي كند؛ تسليم.
فقط ساده لوح ها ممكن است فكر كنند كه تخاصم آمريكا و جمهوري اسلامي بر سر چند سانتريفيوژ و 5 كيلو اورانيوم غني شده كمتر يا بيشتر است. همين ساده لوحي باعث مي شود عده اي گمان كنند برجام پرونده ساختگي و جنجالي فعاليت هسته اي ايران را حل كرد. علي رغم همه امتيازات نقدي كه ايران در برجام به طرف مقابل داد اما باز هم اتهام دروغين غرب درباره غيرصلح آميز بودن فعاليت هسته اي ايران حل نشد. آژانس بين المللي انرژي اتمي پس از برجام تا كنون 15 بيانيه صادر كرده است كه آخرين آنها روز جمعه (10 خرداد) منتشر شد.
هربار كه گزارش جديد آژانس منتشر مي شود، عده اي دست افشان و پاي كوبان مي گويند داور برجام پايبندي ايران به تعهدات خود را اعلام كرده است و مشكلي وجود ندارد. فارغ از اين پرسش مهم و كليدي كه پس چه كسي وضعيت عمل به تعهدات طرف هاي مقابل را پايش و گزارش مي كند، اين تصور كه گزارش هاي آژانس منصفانه و دور از سياسي كاري تنظيم و منتشر مي شود نيز ساده لوحانه است. در هر گزارش يك سطر كليدي و تكراري وجود دارد كه كسي توجهي به آن نمي كند. اين سطر مي گويد آژانس بين المللي انرژي اتمي قادر نيست نبود مواد و فعاليت هاي هسته اي اعلام نشده را اعلام كند كه معناي ديگر اين حرف اين است كه آژانس نمي تواند صحت و كامل بودن اظهاريه ايران را تاييد كند و اطمينان خاطر معتبر بدهد كه برنامه هسته اي ايران صلح آميز است! بله! درست خوانديد. به همين صراحت و وقاحت.
واكنش اوليه شايد بهت و عصبانيت باشد اما اگر از ظاهر ماجرا بگذريم و به ماهيت آن رجوع كنيم، چنين رويكردي جاي تعجب ندارد. برجام قرار نبوده و نيست كه پرونده ادعايي عليه ايران را حل كند. ماموريت آن مهار فعاليت هسته اي ايران و هدايت كشور به سمت برجام هاي بعدي در سايه «روح برجام» -همان تسليم گام به گام- بود. پس تعجبي ندارد كه آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در ظاهر سازماني فني و بي طرف است، در هر گزارش خود استخواني لاي زخم بگذارد تا اين زخم كهنه هرگز التيام نيابد و به وقتش پتانسيل خونريزي و بحران آفريني داشته باشد. يكي از بازرسان پيشين آژانس كه از قضا آمريكايي نيز هست و سال ها بر روي ايران تمركز داشته، مدتي پس از برجام گفته بود؛ بازرسان حتي اگر وجب به وجب خاك پهناور ايران را هم بازرسي كنند و به مورد مشكوكي برنخورند، باز هم نمي توان صلح آميز بودن فعاليت هسته اي ايران را با قاطعيت تاييد كرد. چرا كه ايران با كشورهايي مانند كره شمالي رابطه دارد و از كجا معلوم كه مشغول فعاليت هسته اي در خاك اين كشور نباشد!
توجه به اين نكات ظريف و البته حساس ميزان خسارت بار بودن برجام را روشن تر مي كند. توافقي كه فعاليت صلح آميز هسته اي ما را محدود كرد، قرار بود عايدي اقتصادي داشته باشد و نداشت و بالاخره اينكه علي رغم تمام محدوديت ها و امتياز دادن ها، انگشت اتهام را هم از روي ايران برنداشت؛
«مي اندر جام زر از دست كافر!» برجام براي آنچه خوش خيالان در ذهن داشتند طراحي نشده بود. اگر تخم هندوانه ابوجهل در زمين بكاريد، هرقدر هم به شكمتان وعده گلابي بدهيد، گلابي نخواهد روييد.
برخي حاميان دولت آقاي روحاني، وضعيت امروز برجام را ناشي از بدشانسي دولت تدبير و اميد در روي كار آمدن فردي همچون ترامپ معرفي مي كنند. اين به ظاهر دوستان حامي فكر نمي كنند اساسا تحليل دولتي كه خود را دولت تدبير و اميد مي داند، با مقوله اي به نام «شانس»، بيشتر دست انداختن و وهن دولت است؟! بخشي از قلدري و گزافه گويي امروز ترامپ اگر چه ريشه در شخصيت فردي وي دارد اما بخش مهم تري از آن ريشه در خود برجام دارد. چرا؟ پاسخ ساده است. ترامپ با خود خيال مي كند وقتي مي شود در پرونده هسته اي از ايران اين همه امتياز نقد گرفت و هيچ هم نداد، چرا در ساير پرونده ها نبايد گرفت؟ اصلا چرا نبايد پرونده جمهوري اسلامي را يك بار براي هميشه جمع كرد و خلاص؟!
حال ماييم و روياي تسليم ترامپ. با اين رويا چه بايد كرد؟ نكته مهم و نخست آنكه اين رويا تازگي ندارد و 40 سال است كه تمام روساي جمهوري آمريكا چنين رويايي را در سر داشته اند. يكي گمان مي كرد با راه اندازي جنگ تحميلي اين روياي بزرگ و شيرين تحقق مي يابد و ديگري راه تعبير آن را در ارسال نامه فدايت شوم مي جست و ترامپ هم خيال مي كند راه آن «فشار حداكثري» است. نخستين و كليدي ترين مسئله در برخورد با راهبرد «فشار حداكثري» ترامپ، «اتحاد حداكثري» است. هيچ چيز مانند اتحاد نمي تواند آمريكا را مايوس و وادار به عقب نشيني كند.
آمريكايي ها طي چند هفته گذشته جنجال زيادي درباره حمله نظامي و نمايش هاي متعددي در موضع گيري و تحركات منطقه به راه انداختند اما در عمل دست به كوچك ترين اقدامي نزدند. دلايل اين عدم اقدام متعدد و قابل تحليل است اما يكي از دلايل مهم به همين موضوع اتحاد باز مي گردد. همانطور كه برخي از تحليلگران آمريكايي نيز تاكيد كرده اند، كوچك ترين اقدام نظامي آمريكا منجر به اتحاد بي سابقه داخلي در ايران خواهد شد كه براي آمريكايي ها اصلا خوشايند نيست.
اتحاد حداكثري، لوازم و مختصات خاص خود را دارد و بايد حول محور يا محورهاي مشخصي صورت گيرد. آنان كه راه را به هر دليلي خطا رفته اند بايد خطاي خود را بپذيرند و منتقدان نيز نبايد از اين پذيرش خطا، استفاده جناحي كنند. محور اصلي اين اتحاد، مقاومت است؛ مقاومتي هوشمندانه و علمي. جوانان، بخصوص جوانان اهل فكر و متخصص شاكله اصلي آن هستند و توانايي باز كردن معبرهاي عبور از تحريم -تنها سلاح واقعي آمريكا- را دارند. آمريكا اگر آنطور كه ادعا دارد قدرت داشت، رئيس جمهورش با وجود هفت تريليون دلار هزينه در منطقه، شبانه و مانند دزدها وارد عراق نمي شد. تمام مشكل ترامپ و روساي جمهور پيشين آمريكا با مردم ايران نيز همين است كه چرا اين ملت از آمريكا نمي ترسد. نويسنده: محمد صرفي