مهدی یراحی،
بار دیگر ممنوعالکار شد زبان سرخ هنر 13-بهمن-98
گروه فرهنگ و هنر - مهدی یراحی ممنوعالکار
شد. او در اینستاگرامش از این اتفاق خبر داد، اتفاقی که تازگی ندارد. او سال گذشته
هم برای دلایلی مشابه برای چندین ماه حق فعالیتهای هنری و برگزاری کنسرت را نداشت.
تقریبا سال گذشته حوالی همین تاریخها بود که مهدی یراحی، خواننده پاپ، برای نخستینبار با ممنوعالکاری روبهرو شد، ممنوعالکاری که تا حدود تیرماه امسال هم ادامه داشت. 7 دی سال گذشته او با انتشار یک موزیکویدئوی جنجالی با نام «پارهسنگ» حاشیههای بسیاری را برای خود ایجاد کرد. ترانه این موزیکویدئو ترانه تقریبا تندی در حوزه ترانههای اجتماعی به شمار میآید که انتقاداتی نسبت به پایان جنگ را مطرح میکرد. اما تنها موضوع به ترانه محدود نبود، تصاویر و المانهای بهکار رفته در موزیکویدئو هم جنجال برانگیز بودند. در موزیک ویدئوی این اثر، یراحی لباسی نظامی بر تن داشت و در حالی که بازوبندی با طرح دولت آلمان نازی بر بازو بسته بود به اجرا میپرداخت، در پسزمینه هم صحنههایی از مشکلات مردم به تصویر کشیده شده بود.
واکنشها نسبت به این موزیکویدئو آنقدر ادامه پیدا کرد که حدودا یک هفته بعد، در میان کاربران فضای مجازی زمزمههایی از ممنوعالکار شدن این خواننده، مطرح شد. دقیقا 5 روز پس از انتشار این موزیک ویدئو، مجید فروغی، مدیر روابطعمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد در پاسخ به یکی از خبرگزاریها درباره این کلیپ گفته بود: «کلیپ منتشرشده «پارهسنگ» در فضای مجازی با کلیپی که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داده، مغایرت دارد و تحریف شده است. همچنین بخشی از شعر منتشرشده در این کلیپ، متفاوت با شعری است که برای درخواست مجوز ارائه شده است. بنابراین کلیپ «پارهسنگ» آن چیزی نیست که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن مجوز داده و غیرمجاز است».
بعد از کشمکشها بین یراحی و معاونت هنری، سرانجام سیدمجتبی حسینی، معاون هنری وزیر ارشاد و مهدی یراحی در برنامه رادیویی «تهران من» روی خط آمدند تا ابهامات ماجرا را برطرف کنند. یراحی در بخشی از این گفتوگو درباره علت تفاوت کلیپ مجوز گرفته با آنچه که منتشر شده گفت: «یکی از رسائل بزرگ هنر، در صورت حسن نیت مسئولان و هنرمندان، ایجاد تعامل و تقارب میان خواستههای جامعه و سیاستمداران است. اما جبههای که معمولا در برابر برخی هنرمندان که جریانهای صاحب قدرت هم هستند، وجود دارد اکثر کارها را به سطح میرساند و دود این سطحی شدن در نهایت به چشم همه از جمله زمامداران امور میرود. چرا که در این صورت با وزیدن حتی نسیمی شاخه نهال جوری میشکند که شاید نتوان در نهایت کاری برای آن کرد. دوستان شاید به همین دلیل است که با هر ابراز نظر غیرموافقشان مخالفاند. حتی دروغهایی به ما نسبت دادند مانند، خدای ناکرده، توهین به شهدا که اصلا چنین چیزی نبوده است. زمان جنگ هم بسیاری از رزمندگانی که در جبههها حتی تبدیل به نمادهای دفاع و مقاومت شدند، شناسنامههای خودشان را دستکاری میکردند و یکجورهایی سر پدر و مادرشان و حتی بچههای گزینش جنگ کلاه میگذاشتند و به جبههها میرفتند». تا امروز قانونمند کار کردهام و همیشه هم سرم مقابل قانون پایین است، اما یک جاهایی نداشتن جسارت در برخی مدیران باعث خودسانسوری میشود که در عرصههای مختلف چه سینما، چه کتاب و چه موسیقی، مردم را به سطح برده است. تمام مسئلهام این است! چقدر در آثار ما تولید فکر میشود؟ هنرمند کارش پرسشگری و ایجاد سوال و رساندن حرف مردم به مسئولان و تلطیف فضای بین این دو است. اگر هنرمند بخواهد صدای مردمش نباشد و فقط بخواهد پول چاپ کند و عاشقانه بخواند تا راحت مجوز بگیرد، اینکه دیگر نامش هنر متعهد نیست! مگر ما در انقلاب حرف از هنر متعهد نزدیم؟»
در نهایت، با وجود تمام دغدغههایی که یراحی مطرح کرده بود، نتیجه کار برای او چندین ماه ممنوعالکاری و نداشتن اجازه برای فعالیت در این بخش بود. او سرانجام توانست در تیرماه امسال اولین کنسرتش را پس از دوران ممنوعالکاری برگزار کند.
تقریبا آذرماه بود که او در تالار آفتاب شهر اهواز، روی صحنه رفت. در آن کنسرت کارگرانِ شرکت گروه ملى اهواز و خانوادههایشان بودند که سال قبل مهدی یراحی و گروهش، با پوشیدن لباس آنها به دفاع از حقوق آنها پرداخت، حضور داشتند. او در این کنسرت با انتقاد از وضعیت اخیر جامعه گفت: «بهترین لباسی که به همراه گروهمان طى این سالها پوشیدهایم، همان لباس شما کارگرهاى شریف بود. به من میگویند به هنرت بپرداز و از کنار معضلات اجتماعى گذر کن. از همینجا به این دوستان صریح اعلام مىکنم؛ بر خلاف آن آقایی که میگفت فروشنده کالای فرهنگی است؛ این کار همه زندگی من است و اصولاً پس تکلیف هنرِ متعهد چه میشود؟ مگر بنا نبود «هنر» دمیدن «تعهد» در روح انسانها باشد؟ متاسفانه در کسور ما اگر واکنش نشان ندهی میشوی بیتفاوت و بیدرد، اگر یک بار از جریانی شبیه مظلومیت کارگران حمایت کنی اسمش میشود شعار و اگر چند بار و پیوسته حمایت کنی میشود شوآف، اما من میگویم در چنین شرایطی آدم باید به نداى وجدان و قلب خود توجه کند و هراسى از قضاوت دیگران به دل راه ندهد».
او همچنین در این کنسرت نسبت به وقایع آبانماه و سیاستهای کلی مسئولان انتقادهای تندی را مطرح کرد. حرفهایی که باز هم برای او به قیمت ممنوعالکاری دوباره تمام شد. او در اینستاگرامش در اینباره نوشت: «اینجانب مهدی یراحی، توسطِ مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى (این بار به سبب گفتههایم در کنسرتهاى اهواز و کرج و... و اساساً به جهت سیاق و نگرشم) تا اطلاع ثانوى عملاً از کار در سرزمینم ممنوع شدهام. بههمین دلیل روند اخذ مجوز براى اجراهاى من در تمامى کنسرتهاى تهران و شهرستانها مسدود و مجوزهاى از پیش صادر شده لغو گردید.
تا به امروز از محدودیتها و ناملایماتِ تحمیل شده طى یک سال گذشته سخنى نگفتهام که در صورت نیاز به آن موارد هم خواهم پرداخت؛ اما همچون گذشته فارغ از تمامى خساراتِ معنوی و مادى بىگمان بزرگترین ضایعه این ممنوعیت، محروم ماندن از دیدارِ شما مخاطبان عزیز است. تمام سانسهای اجرا نشده، در کارنامه حرفهای من ثبت خواهد شد.»
با نگاهی کلی به آنچه که در این یکسال برای یراحی پیش آمد، این سوال ایجاد میشود که به واقع وظیفه هنرمند چیست؟ آیا نمایش هنرش تنها کاری است که از یک هنرمند انتظار میرود یا او باید نقشی پررنگتر در جامعه ایفا کند و آینهای تمامنما از جامعه باشد؟ پرسشی که به نظر میرسد پاسخش بتواند به حوزه فرهنگ و هنر این خطه کمکهایی بیش از آنچه تا امروز شاهدش بودیم، کند.
تقریبا سال گذشته حوالی همین تاریخها بود که مهدی یراحی، خواننده پاپ، برای نخستینبار با ممنوعالکاری روبهرو شد، ممنوعالکاری که تا حدود تیرماه امسال هم ادامه داشت. 7 دی سال گذشته او با انتشار یک موزیکویدئوی جنجالی با نام «پارهسنگ» حاشیههای بسیاری را برای خود ایجاد کرد. ترانه این موزیکویدئو ترانه تقریبا تندی در حوزه ترانههای اجتماعی به شمار میآید که انتقاداتی نسبت به پایان جنگ را مطرح میکرد. اما تنها موضوع به ترانه محدود نبود، تصاویر و المانهای بهکار رفته در موزیکویدئو هم جنجال برانگیز بودند. در موزیک ویدئوی این اثر، یراحی لباسی نظامی بر تن داشت و در حالی که بازوبندی با طرح دولت آلمان نازی بر بازو بسته بود به اجرا میپرداخت، در پسزمینه هم صحنههایی از مشکلات مردم به تصویر کشیده شده بود.
واکنشها نسبت به این موزیکویدئو آنقدر ادامه پیدا کرد که حدودا یک هفته بعد، در میان کاربران فضای مجازی زمزمههایی از ممنوعالکار شدن این خواننده، مطرح شد. دقیقا 5 روز پس از انتشار این موزیک ویدئو، مجید فروغی، مدیر روابطعمومی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد در پاسخ به یکی از خبرگزاریها درباره این کلیپ گفته بود: «کلیپ منتشرشده «پارهسنگ» در فضای مجازی با کلیپی که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داده، مغایرت دارد و تحریف شده است. همچنین بخشی از شعر منتشرشده در این کلیپ، متفاوت با شعری است که برای درخواست مجوز ارائه شده است. بنابراین کلیپ «پارهسنگ» آن چیزی نیست که دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن مجوز داده و غیرمجاز است».
بعد از کشمکشها بین یراحی و معاونت هنری، سرانجام سیدمجتبی حسینی، معاون هنری وزیر ارشاد و مهدی یراحی در برنامه رادیویی «تهران من» روی خط آمدند تا ابهامات ماجرا را برطرف کنند. یراحی در بخشی از این گفتوگو درباره علت تفاوت کلیپ مجوز گرفته با آنچه که منتشر شده گفت: «یکی از رسائل بزرگ هنر، در صورت حسن نیت مسئولان و هنرمندان، ایجاد تعامل و تقارب میان خواستههای جامعه و سیاستمداران است. اما جبههای که معمولا در برابر برخی هنرمندان که جریانهای صاحب قدرت هم هستند، وجود دارد اکثر کارها را به سطح میرساند و دود این سطحی شدن در نهایت به چشم همه از جمله زمامداران امور میرود. چرا که در این صورت با وزیدن حتی نسیمی شاخه نهال جوری میشکند که شاید نتوان در نهایت کاری برای آن کرد. دوستان شاید به همین دلیل است که با هر ابراز نظر غیرموافقشان مخالفاند. حتی دروغهایی به ما نسبت دادند مانند، خدای ناکرده، توهین به شهدا که اصلا چنین چیزی نبوده است. زمان جنگ هم بسیاری از رزمندگانی که در جبههها حتی تبدیل به نمادهای دفاع و مقاومت شدند، شناسنامههای خودشان را دستکاری میکردند و یکجورهایی سر پدر و مادرشان و حتی بچههای گزینش جنگ کلاه میگذاشتند و به جبههها میرفتند». تا امروز قانونمند کار کردهام و همیشه هم سرم مقابل قانون پایین است، اما یک جاهایی نداشتن جسارت در برخی مدیران باعث خودسانسوری میشود که در عرصههای مختلف چه سینما، چه کتاب و چه موسیقی، مردم را به سطح برده است. تمام مسئلهام این است! چقدر در آثار ما تولید فکر میشود؟ هنرمند کارش پرسشگری و ایجاد سوال و رساندن حرف مردم به مسئولان و تلطیف فضای بین این دو است. اگر هنرمند بخواهد صدای مردمش نباشد و فقط بخواهد پول چاپ کند و عاشقانه بخواند تا راحت مجوز بگیرد، اینکه دیگر نامش هنر متعهد نیست! مگر ما در انقلاب حرف از هنر متعهد نزدیم؟»
در نهایت، با وجود تمام دغدغههایی که یراحی مطرح کرده بود، نتیجه کار برای او چندین ماه ممنوعالکاری و نداشتن اجازه برای فعالیت در این بخش بود. او سرانجام توانست در تیرماه امسال اولین کنسرتش را پس از دوران ممنوعالکاری برگزار کند.
تقریبا آذرماه بود که او در تالار آفتاب شهر اهواز، روی صحنه رفت. در آن کنسرت کارگرانِ شرکت گروه ملى اهواز و خانوادههایشان بودند که سال قبل مهدی یراحی و گروهش، با پوشیدن لباس آنها به دفاع از حقوق آنها پرداخت، حضور داشتند. او در این کنسرت با انتقاد از وضعیت اخیر جامعه گفت: «بهترین لباسی که به همراه گروهمان طى این سالها پوشیدهایم، همان لباس شما کارگرهاى شریف بود. به من میگویند به هنرت بپرداز و از کنار معضلات اجتماعى گذر کن. از همینجا به این دوستان صریح اعلام مىکنم؛ بر خلاف آن آقایی که میگفت فروشنده کالای فرهنگی است؛ این کار همه زندگی من است و اصولاً پس تکلیف هنرِ متعهد چه میشود؟ مگر بنا نبود «هنر» دمیدن «تعهد» در روح انسانها باشد؟ متاسفانه در کسور ما اگر واکنش نشان ندهی میشوی بیتفاوت و بیدرد، اگر یک بار از جریانی شبیه مظلومیت کارگران حمایت کنی اسمش میشود شعار و اگر چند بار و پیوسته حمایت کنی میشود شوآف، اما من میگویم در چنین شرایطی آدم باید به نداى وجدان و قلب خود توجه کند و هراسى از قضاوت دیگران به دل راه ندهد».
او همچنین در این کنسرت نسبت به وقایع آبانماه و سیاستهای کلی مسئولان انتقادهای تندی را مطرح کرد. حرفهایی که باز هم برای او به قیمت ممنوعالکاری دوباره تمام شد. او در اینستاگرامش در اینباره نوشت: «اینجانب مهدی یراحی، توسطِ مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى (این بار به سبب گفتههایم در کنسرتهاى اهواز و کرج و... و اساساً به جهت سیاق و نگرشم) تا اطلاع ثانوى عملاً از کار در سرزمینم ممنوع شدهام. بههمین دلیل روند اخذ مجوز براى اجراهاى من در تمامى کنسرتهاى تهران و شهرستانها مسدود و مجوزهاى از پیش صادر شده لغو گردید.
تا به امروز از محدودیتها و ناملایماتِ تحمیل شده طى یک سال گذشته سخنى نگفتهام که در صورت نیاز به آن موارد هم خواهم پرداخت؛ اما همچون گذشته فارغ از تمامى خساراتِ معنوی و مادى بىگمان بزرگترین ضایعه این ممنوعیت، محروم ماندن از دیدارِ شما مخاطبان عزیز است. تمام سانسهای اجرا نشده، در کارنامه حرفهای من ثبت خواهد شد.»
با نگاهی کلی به آنچه که در این یکسال برای یراحی پیش آمد، این سوال ایجاد میشود که به واقع وظیفه هنرمند چیست؟ آیا نمایش هنرش تنها کاری است که از یک هنرمند انتظار میرود یا او باید نقشی پررنگتر در جامعه ایفا کند و آینهای تمامنما از جامعه باشد؟ پرسشی که به نظر میرسد پاسخش بتواند به حوزه فرهنگ و هنر این خطه کمکهایی بیش از آنچه تا امروز شاهدش بودیم، کند.