مبلغ در گفتوگو با ایلنا:
زبان اصلاح طلبان باید در سه ساحت تغییر کند / سرمایه اجتماعی نه تنها برای اصلاحطلبان، بلکه برای حاکمیت هم از دست رفته است۱۰-بهمن-۱۴۰۰
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: زبان اصلاح طلبان باید در سه ساحت تغییر کند؛ در ساحت اول با درد و رنج مردم هماهنگ شود، در ساحت دوم نقدهای هشداردهنده جدی به دستگاه هیئت حاکمه ارائه بدهد و در ساحت سوم از ادبیات ناامیدانه که باعث سرخوردگی جامعه میشود، فاصله بگیرد.
مرتضی مبلغ در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره آینده اصلاحطلبی و اصلاحطلبان گفت: در آینده اصلاحطلبی، جامعه ایران با توجه به تجارب تاریخی گرانبهایی که به تدریج به دست آورده، به این نتیجه رسیده است که هیچ راهی موثرتر، کم هزینهتر و بهتر از اصلاحطلبی نیست. به خاطر همین وقتی مردم همواره با اوج مشکلات مواجه میشدند، به ویژه در دهههای گذشته، رفتارهایشان به گونهای است که با همین روشهای اصلاحطلبانه میتوانند برای خودشان افقگشایی کرده و شرایطی را به وجود بیاورند که دستگاههای هیئت حاکمه متقاعد شده تا تن به بسیاری از تغییرات دهند. فکر میکنم جامعه ایران این روش اصلاحطلبی را همچنان ادامه خواهد داد.
این فعال سیاسی افزود: آینده اصلاحطلبان به عوامل مختلفی بستگی دارد. که یک عامل آن به تحولات جامعه برمیگردد. چون جامعه ایرانی، بسیار پویا و پرتحول است و مستمرا و به تدریج برای خود افق گشایی میکند، تبعا هر تحول مثبت و سازندهای که رخ دهد بسترهایی را برای اصلاحطلبان فراهم میکند که آنها هم میتوانند کنشگری مؤثرتری داشته باشند.
مبلغ گفت: یکی از عوامل هم میتواند به خود دستگاههای حاکمیتی برگردد. با توجه به مشکلات و معضلات مختلف ایجاد شده که عمدتا به دلیل رویکردها و سیاستهای نادرست و ناکارآمدیهای مزمن در شیوه حکومتداری و مدیریت جامعه بوده است، به تدریج مسئولان هم متوجه و متقاعد میشوند که بیش از این نمیتوان این سیاستها و رویکردها را ادامه داد و باید تجدید نظر جدی و فوری کرد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، طبیعتا شاهد گشایشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه خواهیم بود که متناسب با آن، اصلاحطلبان هم بسترهای مناسبتری برای فعالیت پیدا میکنند.
این فعال سیاسی همچنین افزود: مهمترین عامل، به نقش کنشگرایی و فعالانه خود اصلاحطلبان برمیگردد که بتوانند، تحلیل جامع و واقع بینانهای در عرصههای مختلف از شرایط کشور به دست دهند و بتوانند متناسب با آن تحلیل، گفتمان مناسبی را ترسیم کنند و به ترویج آن گفتمان در جامعه بپردازند و در ادامه آن بتوانند ریشههای مشکلات را برای جامعه به طور دقیق و واقعبینانه در سطح وسیع تبیین کرده و راه حلهای اثربخش و موثر را به جامعه و حاکمیت ارائه دهند تا همه بیش از پیش متوجه شوند، اصلاحطلبان علاوه بر شعارهایی که میدهند، در عمل هم راهحلهای دقیق، عالمانه و واقع بینانهای دارند.
وی در ادامه تصریح کرد: لازمه این کار علاوه بر بررسیهای دقیق و کارشناسانه از وضعیت تحولات و شرایط کشور، ایجاد هم افزایی درونی خودشان است. اصلاحطلبان باید سعی کنند با ایجاد همافزایی در تحلیلها، در ریشهیابی مشکلات و ارائه راهحلها، به جای اینکه اختلافهای درونی خودشان را تبدیل به پیامهای متعارض در جامعه کنند، پیامهای هم افزا، وحدت بخش و امیدبخشی به جامعه ارسال کنند.
مرتضی مبلغ درباره لزوم تغییر زبان اصلاحطلبان گفت: تغییر زبان اصلاحطلبان باید در سه ساحت اتفاق بیفتد. یک، باید زبان اصلاحطلبان با درد، رنج، مسائل و مشکلات مردم هماهنگ و همدل باشد. این نکته بسیار مهم است. زبانی را دنبال کنند که همدلانه با مسائل و مشکلات و نیازهای اقشار مختلف جامعه باشد.
وی افزود: ساحت دوم هم مربوط به نقدهای دلسوزانه و بسیار هشدار دهنده به نحو خیلی جدیتر و صریحتر به دستگاههای هیئت حاکمه است. یعنی دستگاههای هیئت حاکمه را هرچه بیشتر نسبت به سیاستهای غلط و مخاطرهآمیزی که باعث پیدایش چالشها و مشکلات بزرگ برای جامعه و مردم شده است، متوجه کرده و آنان را به هر نحو متقاعد کنند که تغییر سریع و سازنده در رویکردها و سیاستها، هم به نفع خودشان و هم به نفع جامعه است. یعنی نقدها باید به شکلی باشد که باعث تجدیدنظر جدی و اساسی در رویکردها و سیاستها شود تا شرایط مساعدتر و مناسبتری در جامعه فراهم کند.
مبلغ عنوان کرد: ساحت سوم، مربوط به فاصله گرفتن از ادبیات و گفتمانهایی است که به ناامیدی و سرخوردگی بیشتر جامعه منجر میشود. امید، اکسیر گشایش و برونرفت از مسائل و مشکلات و ناامیدی هم ورود به سیاه چالههای خطرناک است. یکی از جنبههای مهمی که اصلاحطلبان باید ادبیات و زبان خودشان را تغییر دهند این است که در شرایطی که از یک سو برخی رفتار و رویکردهای دستگاه های مختلف موجب سرخردگی و نامیدی روزافزون شده و میشود و از سوی دیگر عملیات روانی گسترده و سیستماتیک دشمنان کشور و مردم مستمرا القای یأس و ناامیدی در جامعه میکند، گفتارها و گفتمانهای امیدبخش و واقعبینانه به جامعه ارسال و آن را ترویج کنند. همچنین در عین اینکه متوجه مشکلات بوده و به دنبال حل مشکلات هستند، به جای اینکه ناامیدی و سرخوردگی در جامعه تشدید شود، مردم را امیدوار و امیدوارتر کنند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب درباره از دست رفتن سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان و راهکارهای برگرداندن این سرمایه اجتماعی گفت: به طور کلی، از دست رفتن سرمایه اجتماعی برای همه از جمله اصلاحطلبان، به ویژه برای حاکمیت اتفاق افتاده است. مهمترین دلیل آن همانطور که گفته شد، مشکلات حاد از جمله وضعیت معیشت، اقتصاد و کسب و کار است که در جامعه به وجود آمده و باعث شده تا جامعه به کارایی و توانایی حاکمان بیاعتماد شده و خیلی از حرفها و برنامههای آنان را باور نکنند.
وی افزود: مثلا در همین انتخابات گذشته، نوع برخوردی که دستگاههای ذیربط از خودشان نشان دادند خسارتبار بود و آثار نامطلوبی به جای گذاشت. مردم احساس کردند حتی این روزنه حداقلی باقیمانده برای رأیشان که میتواند منجر به برخی گشایشها شود، آن را هم بسته و بیخاصیت میکنند. اینها و بسیاری از رفتارها و گفتارهای مشابه، منجر به سرخوردگی بیشتر شده و هر چه بیشتر سرمایه اجتماعی را کاهش داده است.
وی در ادامه تصریح کرد: برای برون رفت از این وضعیت و به ویژه بازسازی سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان، راهحلهای نسبتا مشخصی وجود دارد. هر موقع مشکلات معیشتی، مادی و اقتصادی مردم افزایش پیدا کرد، به همان نسبت هم سپهر سیاسی بستهتر و سطح سیاست و سیاستورزی کاهش پیدا میکند. یعنی وقتی مردم دائم دغدغه نان، آب و کار داشته باشند اصلا فرصت و زمینهای پیدا نمیکنند تا بخواهند در سطوح بالاتر سیاستورزی کنند.
وی افزود: سیاستورزی اصلاحطلبانه سیاستی است که حتما در ساحت پویایی سیاسی رخ میدهد. وقتی سطح سیاست قابل قبول باشد میشود انتظار سیاست اصلاحطلبانانه موثر و مطلوب داشت. بنابراین هیچ چارهای جز اینکه تلاش شود تا از این شرایط حاد اقتصادی عبور کرد، نیست. عامل اصلی که میتواند این کار را انجام دهد، خود حاکمیت است. چون همه چیز در دست اوست که باید تعاملات سازنده را رقم بزند.
مبلغ افزود: اصلاحطلبان برای بازسازی سرمایه اجتماعی خود اولین گامی که باید خیلی جدیتر از گذشته بردارند، این است که با حضور جدیتر و فعالتر در بدنه و لایههای اجتماعی به طور مستقیم و انضمامی با مشکلات و نیازهای اقشار مختلف جامعه آشنا شده و به آنها توجه اختصاصی کنند. بویژه آنکه امروز علاوه بر مشکلات اقتصادی و سیاسی، مشکلات و موضوعات گسترده اجتماعی و فرهنگی هم حادث شده است که باید به آنها هم توجه همتراز کرد. گرچه ریشه اصلی همه مشکلات ما سیاسی است. اما مشکلات مختلف دیگری در عرصههای اجتماعی، محیط زیست، فرهنگی، علمی، اقتصادی و امثال اینها داریم که باید به آنها توجه ویژه کرد، در این زمینه باید روشها و بررسیهای علمی را دنبال و مشکلات را ریشهیابی کرد و برای عوامل مختلفی که منجر به پیدایش این مشکلات ویژه شده، راه حل مؤثر و عملی ترسیم کرد.
وی ادامه داد: اصلاحطلبان باید حضور جدی و موثرتری در جامعه داشته باشند و پیگیر مطالبات و مشکلات مردم باشند، صدای اقشار ضعیف و بی صدا باشند و در راستای کاهش دردها و رنجهای مردم، صدایشان را به دستگاههای حاکمیتی برسانند.
مرتضی مبلغ درباره اختلاف نظر برخی احزاب اصلاحطلب درباره شرکت کردن یا نکردن در انتخابات و اینکه چه زمانی میتوانند به یک رای واحد برسند، گفت: اختلافنظر اصلاحطلبان از انتخابات مجلس یازدهم شکل گرفت و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به طور جدی مطرح شد. هر دو جریان هم استدلالهای خاص خودشان را دارند و یک عده معتقد هستند که حتی در صورت نداشتن هیچ کاندیدایی در انتخابات، باید به هر قیمت و هر شکلی در آن شرکت کنیم و تصورشان این است که ما باید صندوق رای را حفظ کرده و از دست ندهیم. نظر جریان مقابل این است که انتخابات زمانی معنا دارد که یک حداقلی از رقابت ولو بسیار اندک، وجود داشته باشد.
وی افزود: وقتی برای یک جریان سیاسی هیچ نامزد حداقلی هم باقی نگذارند، دیگر رقابتی برایش باقی نمیماند که بخواهد در آن شرکت کند. بنابراین انتخابات بی معنی شده و موضوعیتی ندارد. البته از نگاه آنها این تصمیم به معنای تحریم انتخابات نیست بلکه وقتی لیست یا نامزدی برای معرفی وجود ندارد، لیست نمیدهند و رقابت نمیکنند. این اختلاف در دو انتخابات گذشته وجود داشت و راهحلی که در نظر گرفته شد این بود که احزابی که فکر میکنند نامزد حداقلی دارند و به هر شکلی میخواهند در انتخابات شرکت کنند، صرفا با نام خودشان، نه اصلاحطلبان شرکت کنند و احزابی هم که نامزدی برای معرفی ندارند، در رقابت شرکت نکنند و نامزدی معرفی نکنند. البته بحث جدی بین اصلاحطلبان وجود دارد تا در این مورد به جمعبندی روشنی برسند.
این فعال سیاسی گفت: متاسفانه نظارت استصوابی یک نوع انسداد جدی در رقابت انتخابات که زیر بنا و زیرساخت نظام است، ایجاد کرده و آن را در جامعه القا میکنند. عملی که شورای نگهبان از خودش در انتخابات ۱۴۰۰ نشان داد یک صحنه ناپسند در جامعه ترسیم کرد و همه از بزرگ و کوچک، اصلاحطلب، اصولگرا، تندرو و کندرو متوجه این مشکل شدند.
وی افزود: این موارد باعث سرخوردگی جدی در جامعه میشود. مردمی که انقلاب کرده و پای آن هزینه دادند، احساس میکنند، آزادی و دموکراسی که اساسیترین دستاوردشان بوده تا اینکه خودشان مقدرات را در دست بگیرند، در معرض تهدید واقع میشود.
مرتضی مبلغ درباره رهبری اصلاحات و اینکه چرا آقای خاتمی رهبری جریان اصلاحات را نمیپذیرد و آیا جز او فردی دیگری نمیتواند رهبری اصلاحات را بر عهده بگیرد گفت: آقای خاتمی جایگاه بالا و ارزشمندی در جامعه و در بین اصلاحطلبان دارد و دلیل آن هم به دو چیز برمیگردد: یکی شخصیت فرهیخته و دیگری عملکرد دولت ایشان در هشت سال دوره اصلاحات که بهترین و پردستاوردترین دولتهای بعد از انقلاب بوده است و مردم این را به خوبی حس کردهاند. جایگاه ویژه آقای خاتمی باعث شده تا ایشان همواره به عنوان محور اصلاح طلبان مطرح شوند و نحلههای مختلف اصلاحطلبی ایشان را همواره به عنوان رهبر و محور اصلاحات پذیرفتهاند. منتهی دو نکته درباره قبول نکردن رهبری اصلاحات توسط آقای خاتمی وجود دارد. یکی اینکه ایشان معتقدند جریان اصلاحات، جریانی نیست که بخواهد در درون خود رهبری با یک چهره شاخص داشته باشند بلکه باید رهبری از درون جریان اصلاحات با سازوکارهای دموکراتیک به وجود بیاید.
وی افزود: آقای خاتمی تاکید دارد که لازم نیست حتما یک چهره خاصی رهبر شود بلکه اصلاح طلبان باید بتوانند با سازوکارهای اجماعی و دموکراتیک نهاد مدیریت اصلاح طلبان را شکل دهند. در چند دورهای که شورای عالی اصلاح طلبان یا نهاد جبهه اصلاحات شکل گرفته است، با ساز و کارهای دموکراتیک رئیس، نایب رئیس و هیات رئیسه تشکیل دادند و کارها را به پیش بردند. آقای خاتمی هم از ان پشتیبانی کرده و سعی میکند به شکل گیری هرچه موثرتر و کیفیتر شدن آن کمک کند.
مبلغ تصریح کرد: نکته دوم این است جریان اصلاح طلبی جریانی است که به دنبال شخصیت پروری نیست تا بخواهد یک شخصیت تولید کرده و آن فرد را رهبر خود کند. گرچه شخصیتهای برجسته و موثری که مقبول اصلاح طلبان هستند وجود دارند و سرمایههای معنوی و سیاسی و فرهنگی جامعه و اصلاح طلباناند،اما ماهیت اصلاح طلبان به شکلی است که تاکید عمیقی بر مشارکت و دموکراسی و رای عمومی مردم دارد تا آنها بتوانند سرنوشت خود را در دست بگیرند.
وی ادامه داد: اصلاحطلبی اصلا به دنبال چهرههای ویژهای که او را به عنوان رهبری تعیین کند نیست. بلکه به دنبال این است که با سازوکارهای مردم سالارانه و دموکراتیک تمشیت امور را انجام داده و از همان طریق نیز مدیریت جریانات را شکل دهد.
مبلغ درباره سیاستگریزی نسل امروز نسبت به نسل گذشته گفت: اولا، سیاست گریزی نسل امروز، صرفاً منحصر به این دوره نیست ما در دورههای گذشته هم این پدیده را شاهد بودیم. هر موقع، فشارهای سیاسی، اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی در جامعه زیادتر و فضا امنیتیتر شود، ما شاهد رکود و سکون کل جامعه و به ویژه جوانان بودیم. اما چون جوانان، پویاتر و با نشاطتر هستند بیشتر دامنگیر آنها شده است.
وی افزود: دانشگاهها و دانشجویان که بر لبه و پیشانی سیاست و سیاست ورزی هستند، به انزوا میرفتند و با تحولاتی که رخ داد دوباره به صحنه برگشته و شاهد نشاط و سیاست ورزی بودیم. اما این روزها قصه خیلی جدیتر شده و نه تنها نسل امروز درگیر شده بلکه همه جامعه امروز با این بحران مواجه شده است. علت آن هم انباشته شدن مشکلاتی است که تبدیل به چالشهای گسترده جامعه در عرصههای مختلف شده است.
مبلغ تصریح کرد: ریشه این مشکلات نیز همانطور که گفته شد، تصلب و سرسختی بخشهایی از قدرت است که بر روی بعضی از روشها و شیوههای نادرست خود پافشاری کرده و حاضر به تجدید نظر نیست و باعث میشود گشایشهای موثر و جدی در معیشت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ مردم به وجود نیاید. سرخوردگیها و انفعالها روز به روز افزایش یافته و باعث شده تا مردم احساس کنند سیاستورزی و تلاششان موثر نیست و یک جریانی با تصلب تمام سرسختی کرده و اجازه تحول در امور جامعه از سیاست داخلی گرقته تا سیاست خارجی و امور اقتصادی و اجتماعی وفرهنگی را نمیدهد و این سیاستگریزیها تشدید میشود.
مبلغ درپایان گفت: امیدواریم با تحولات سازندهای که در خود جامعه رخ میدهد حاکمیت هرچه زودتر متقاعد شود که این روشهای فعلی قابل تداوم نیست و در روشها و سیاستهای خود تجدید نظر کند تا گشایشهایی برای عموم مردم رخ دهد و این سیاستگریزی نیز حل شود. اصلاح طلبان نیز باید تلاشهای مردمی و ملی خود را بکنند تا این معضل حل شده و اتفاقات مثبت و سازنده در جامعه رخ دهد.