راه فرار از دام و
دانه۱۲-دی-۱۴۰۰
برای فرار ازپاسخ گویی به وعده های پوچ تبلیغاتی داده
شده از سوی دژخیم رئیسی که همراه با نامزدان پوششی کمکی کاریکاتوری درنمایش خیمه
شب بازی ۲۸ خرداد ۴۰۰ بود که طراحی شده از
سوی یک
دست کنندگان رژیم تروریستی ولایت فقیه با حذف جناح رقیب مغلوب ازصحنه قدرت بود .به
ویژه که تحریم ها وبحران اقتصادی ورشد تورم و گرانی ها شکاف عمیق طبقاتی را تشدید کرده است .بنابراین
چون حاکمان خائن و غارتگر وضدمردم دچار وحشت شدید ازواکنش اعتراضی مردم عصبی
وناراضی وخشمگین شده اند .بنابراین سربازجوشریعت نداری همگام باغارتگران
وسرکوبگران پاسداران جنایتکارو رهبر امل الفسدش
خامنه ای رمال دراوین نامه اش با شیوه همیشگی توبره وآخور خوری کردن درستون
"نگاه" و عنوان "راه
فرار ازدام و دانه" برای نمک پاشیدن برروی داغ مردم شاکی از گرانی وفقر چنین نسخه دجالی ورمالی پیچیده وموعظه گری کرده است که نه خودش ونه رهبرش ونه هم قطارانش
مطلقاً به آنچه نقل کرده باور ندارد.
هر
جا سخن از فقر است، هر جا سخن از نياز است، هر جا سخن از بردگي و بندگي و حاجت
است، قرآن فرمود اوّل اسم خودت را بياور. هر جا سخن از بينيازي و غنا هست تنها
نام كسي را كه ميبري خداست و مظاهر قدرت او. اگر نام خود را خواستي ببري در سايه
نام او ببر. اين اصرار تعليمي و تربيتي قرآن است كه هر جا سخن از فقر است اوّل نام
خودت را ببر.
هر
جا سخن از فقر است، هر جا سخن از نياز است، هر جا سخن از بردگي و بندگي و حاجت
است، قرآن فرمود اوّل اسم خودت را بياور. هر جا سخن از بينيازي و غنا هست تنها
نام كسي را كه ميبري خداست و مظاهر قدرت او. اگر نام خود را خواستي ببري در سايه
نام او ببر. اين اصرار تعليمي و تربيتي قرآن است كه هر جا سخن از فقر است اوّل نام
خودت را ببر.
ميبينيد انبياي ابراهيمي وقتي ميخواهند اظهار فقر كنند، اظهار حاجت
كنند، اظهار نياز كنند، اوّل اسم خودشان را ميبرند؛ اين تقديم نيست،اين در حقيقت
تأخير است. ميبينيد وجود مبارك نوح(ع) كه شيخ انبياست وقتي ميخواهد اظهار فقر
كند و بگويد ما نياز داريم میگوید: (پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و تمام کسانی
را که با ایمان وارد خانه من شدند و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز)(1) اوّل
ميگويد مرا بيامرز! 950 سال انسان «خالصاً لوجه الله» تبليغ كند، بعد موقع
آمارگيريِ فقرا، اوّل نام خودش را ببرد؛ يعني فقيرتر از همه من هستم.هر جا وقتي
ذات اقدس اله دعاي خليل خود را ذكر ميكند، اوّل ناله خود خليل بلند
است:(پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب برپا میشود،
بیامرز! )(2) اين دعاي خليل حق است:(خدايا مرا و فرزندان مرا از بتپرستي نجات
بده!) (3 (خدايا توفيق بده من نماز را به پا بدارم، فرزندان مرا هم اهل اقامه نماز
بكن!) (4)هر جا سخن از فقر و ناله و خواستن است،اول، دعاي انبيا بلند است.
الآن اگر كسي را آوردند به ما گفتند اين آب را شما دَم بزنيد، اين
بچه را شما دعا كنيد، ما بايد حواسمان جمع باشد، اوّل براي خود ناله كنيم، مبادا
يك وقت غرور ما را بگيرد كه حالا ما چون معمّميم، عدهاي به ما علاقهمندند اين
بچه را ميآورند كه ما دعا كنيم يا آن بيمار را ميآورند ما دعا كنيم، اين دامي
بيش نيست. اگر در اين دعا گفتيم خدايا بيش از او و پيش از او، من به تو نيازمندم
مشكل مرا حلّ كن، بعد مشكل او را، اين دعا ميشود مستجاب و اين ديگر نه دام است نه
دانه. اما اگر بر اساس عوامي كه در ما هست باور كرديم كه ما مستجاب الدعوهايم يا
از حُسن ظنّ ديگران سوءاستفاده كرديم، اين اوّلين دام است براي ما. چرا قرآن كريم
اين همه اصرار دارد كه دعاي انبيا را نقل كند؟ برای اینکه مبادا ـ خداي ناكرده ـ
انسان در اين فريب بيفتد كه من آنم كه ديگر نياز ندارم. اين اوّلين دام بتپرستي
درون است. هيچ صنم و وثني از هوای نفس بدتر نيست، شرورترين هوا همين هواي درون
است. اينكه گفتند هر لحظه محافظ باشيد،هر لحظه متذكّر باشيد، براي همين است. اين
انسان را به دام مياندازد.
اگر كسي يك «لا اله الا الله» با اخلاص را به همراه داشته باشد اهل
بهشت است؛(5)ممكن است در مشكلات برزخ آسيبي ببيند، در معاد آسيب ببيند، در فاصله
بين اعراف و بين اعراف مشكلاتي دامنگيرش بشود؛ ولي سرانجام اهل بهشت است. مرحوم
ابن بابويه قمي در كتاب قيّم توحيد صدوق دارد كه وجود مبارك پيغمبر(صلی الله علیه
و آله) فرمود نه من، نه هيچ پيامبري قبل از من كلمهاي به عظمت «لا اله الا الله»
نياوردند و نياوردم «مَا قُلْتُ وَ لَا قَالَ الْقَائِلُونَ قَبْلِي مِثْلَ لَا
إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»(6) تنها او معبود است. اينكه ما اصرار داريم بعد از اينكه
روشن شد حق با رقيب ماست در يك حجره دو نفري، سومي خداست؛ اگر ما اينجا خود
را اصلاح نكنيم وقتي به جامعه رسيديم، آیا حاضريم دست از حرف خودمان
برداريم؟!
اعتراف به فقر خود، پیش از دیگران
بنابراين هر لحظه ما موظفيم اين درون را مواظب باشيم، هر لحظه موظفيم
به ياد خدا باشيم. اگر يك وقت گروهي حُسن ظنّي به ما داشتند ما باور نكنيم، آنچه
در درون ماست را باور كنيم نه آنچه از بيرون به ما گفتند. هيچ كسي در آن عصر
مثل نوح نبود. اين نوحِ شيخالأنبياء وقتي ميخواهد دعا كند ميگويد خدايا مرا
بيامرز! پدر و مادر مرا بيامرز! كساني كه خانه بيت الولايه من شدند بيامرز! مؤمنين
را بيامرز! اين چنين نيست كه بگويد ما دعا ميكنيم براي مؤمنين، بله اگر شما
بخواهيد خيرات و نذورات و نزول بركات و نزول باران و اينها عيب ندارد؛ اما در
مسائل فقر، اوّل خودت را ذكر كن كه خدايا فقيرتر از همه منم! در دعاي «عرفه» صحيفه
سجاديه وجود مبارك امام سجاد(ع) اين جملهها را دارد. يك وقت است كه جريان كربلا و
بالاي منبر شام است، آن بايد فخر دودمان علوي و فاطمي و حسني و حسيني را ذكر كند
كه كرد، بالاي منبر مسجد شام به همه خطاب كرد فرمود: مردم! در تمام روي زمين مردي
به عظمت من نيست و درست هم فرمود: «انا بن کذا انا بن کذا»؛(7) اما وقتي در دعاي
«عرفه» صحيفه سجاديه با خدا گفتوگو ميكند،عرض ميكند:خدايا! در تمام روي زمين
مردي ضعيفتر و پَستتر از من نيست: «أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ وَ
أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ وَ مِثْلُ الذَّرَّهًْ أَوْ دُونَهَا»؛(8) آنها با اين نفس
جنگيدند و آن هوس را مهار كردند و راحت شدند، آن وقت اين ميشود ملكوت، چون ما يك
دشمن داريم و اين را باید رام كنيم.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 95/10/16
مرکز اطلاعرسانی اسرا
________________________
1. نوح، 28. 2. ابراهيم، 41. 3. ابراهيم، 35. 4. ابراهيم، 40. 5. بحار
الأنوار
(طـ بيروت)، ج36، ص326. 6. التوحيد(للصدوق)، ص18. 7. بحار الأنوار
(طـ بيروت)، ج45، ص138. 8.صحيفة سجاديه، دعای چهل و هفتم.
خوان حکمت هر دو هفته یک بار روزهای یکشنبه منتشر میشود.