نقد و بررسی " معلوم هست کجايي؟! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 12 خردادماه سال - 1388
"پس از تهدید به ترور خاتمی که قاالب تهی کرد و صحنه رارها کرد. اکنون نوبت به طراحی تهدید طرح ترور موسوی و حامیان اصی اش فرارسیده است"

گذشته از کم وکیف وچند وچون نمایش خیمه شب بازی فرمایشی و کنترل شده که پیوسته با خلافکاری و تقلبات گسترد همراه بوده است و به جز نام هیچگونه قرابتی با انتخابات ندارد . زیرا در اصل نمایشی از انتصابات ترکیب و تلفیی با تقلبات است که انتخابات جا زده و قالب شده است . اما عجیب است با نا دیده انگاشتن نقش صافی استصوابی نظارتی و تحقیقی و اطلاعاتی و امنیتی که شورای نگهبان آلت دست لوطی جماران و ستاد انتخابات وزارت کشور بر عهده دارند که بسادگی هر مهره ای را از دستگاه صافی خود بیرون نمی دهند و تأئید نمی کنند. ولی اکنون بسیار عجیب و غریب است که پاسدار بازجوی قلم بردست وارونه و هذیان گوی آنگونه از بر گزاری این نمایش خیمه شب بازی و حضور نمایشی رقیب دچار کابوس دلهره ووحشت شده است که انگاری از برون مرز و خاک دشمن نیروی عظیم مسلح تهاجمی اعزام شده که قرار است دست به شبیخون قتل عام و تغییر نظام بزند که موجب ترس لرز مدعی وحشتزده قلمبردست شده است که رفتارش همچون آن مورچه ای شده که آب وارد لانه اش شده که ترسیده و هاج و واج از لانه ی خود خارج شده و فریاد بر آورده که بشتابید و فرار کنید که سیل جاری شده و دارد دنیا را با خودش آب می برد . وی نیز اخطار وحشت نابود شدن سرنوشت رأی دهندگان در این نمایش خیمه شب بازی را هوار زده است . زیرا که به عنوان هشیار و آماده باش در مقدمه این یادداشت روز خطاب به دیگران گفته و سئوال کرده است که کجا هستید؟ چرا پشت چراغ قرمزمانده وخوابتان برده است که چراغ سبز را با شال سبز به رقیب واگذار کردید تا عبور کند و شما همچنان پشت خاک ریز چراغ قرمز در خواب عمیق می باشید که با وجود اینکه یک ریز از پشت دارند به شما می زنند. ولی هنوز هم در خواب عمیق ناز می باشید و بیدار نشد اید و خبر ندارید که چگونه این غفلت شما موجب خواهد شد که در نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی اسیر چنین سرنوشت شومی جبری و تحمیلی شوید:

"گاه انتخابی در کمتر از یک یا چند ساعت، شما را در مسیری بی بازگشت وارد می کند و اختیار شما به جبر می گراید"

بهرصورت چون سالمرگ خمینی شیاد نزدیک است. پاسدار یادداشت روز نوس پس از معرکه گیری مقدماتی خود ، در دنباله سناریوی مداحی و نوحه سرائی برای خمینی شیاد را شروع کرده است و این جرثومه ی پلیدی ها را روح خدا نامیده و تاریخچه ی مقایسه 3 سال بیشتر مجاهدت و مبارزه نسبت به پیامبر برایش ساخته است تا با آویزان شدن به این شیاد با شیوه بازجوئی و پرونده سازی پاسخ رقیب را داده باشد و اینان را در ردیف رو برتافتگان از علی و متهم و محکوم به دشمنان کند. تاجائیکه قرار گرفتن موسوی درکنار خاتمی و رفسنجانی به باند اشرافیت طلحه وزحل و موسی اشعری تشبیه شده است و فتوای مباح بودن ریختن خون شان بدست علی صادر کرده است .

بلی اگر به برگردان زبان و گفتمان پاسدار بازجوی یادداشت روز نویس ترجمان شود . باز تولید شده ی ادامه ی همان تهدید یادداشت روز سربازجو حسین شریعتمداری است که بوی خون از تهدید پیامش به مشام می رسد. چونکه مکمل همان تهدید سناریوی ترور خاتمی از سوی سرباز جو حسین شریعتمداری است است که در یادداشت روزش تهیه و تنظیم شده بود که در نهایت خاتمی از ترس ترور مجبور به ترک صحنه شد. اکنون که مصادف با نزدیک شدن سالمرگ خمینی شیاد است . سناریوی طرح ترور موسوی و امثالهم بطور جدی و عیان تر ازسوی دژخیمان و آدم کشان حرفه ای اینگونه تئوری پردازی شده است :

کاش یکی مثل طلحه و زبیر یا یکی مانند ابوموسی اشعری و امثال آنها سر بزنگاه به خود می آمد و از خویش می پرسید �معلوم هست کجایی؟� تا علی مجبور نشود بر جنازه طلحه بگرید و بگوید �ابا محمد (طلحه) اینجا غریب افتاده، دوست نداشتم قریش را کشته ببینم.� کاش شاخ نمی بستند برای امتیازخواهی و اشرافیگری و سلطنت طلبی اسلامی! و خروج از- و علیه- حاکمیت تا امام مجبور نمی شد شاخشان را بشکند و بگوید اصحاب جمل �به سان رعد و برق غرش کردند و با این وجود دچار فشلی و شکست شدند. و ما غرش نمی کنیم مگر آن که رعدآسا هجوم بریم و نمی باریم مگر آن که سیل جاری سازیم(کاش علی آن روز که ابوموسی اشعری والی کوفه را برای برانگیختن سپاه شهر و مبارزه با شورشیان سرکش جمل فرا می خواند، او را در کنار خود می یافت و آواز �انا رجل� و اجتهاد مقابل نص را از وی نمی شنید که می گفت �در حدیث شنیدم فتنه ای در می گیرد و باید زه کمان ها را گشود و شمشیر در غلاف کرد و در خانه نشست.� و کاش آن روز که فتنه قرآن های سرنیزه برپا شد، علی ابوموسی را در کانون فتنه نمی یافت و سرزنش نمی کرد که �اگر دیروز دروغ گفتی، که راه سرزنش را بر خویش هموار کردی و اگر راست گفتی، اکنون در میانه فتنه چه می کنی.� اما صحابی اشرافی و مدعیان اجتهاد و شیخوخیت را کدام چشم برای دیدن فتنه؟! اکنون عمروعاص با ابوموسی و این دو، با اشعث بن قیس کنار هم قرار گرفته بودند تا تصویر فتنه �قرآن سرنیزه� و فریفتن حیرت زدگان سپاه علی را کامل کنند. نه، درباره عمروعاص با همه زیرکی اش نباید اغراق کرد. او قدرتی نداشت و آن قدر ضعیف و خوار مقدار بود که چون شمشیر آخته علی ا بن ابی طالب را در چند قدمی خویش یافت، بی آبرویی راه انداخت و کشف عورت کرد تا از مهلکه گریخت. عمروعاص را ابوموسی و اشعث ها عمروعاص کردند همچنان که تاج سلطنت را همین ها بر سر معاویه گذاشتند. علی چه باید می کرد وقتی محرم راز و یار نزدیکش کمیل بن زیاد نخعی- که بعدها توسط حجاج بن یوسف به شهادت رسید- به هنگام حکومت بر ایالت هیت با غفلت از هجوم سپاه معاویه، باعث تاختن دشمن و غارت مردم تحت امارتش شده بود تا آنجا که حضرت توبیخش کرد و نوشت تو پلی شده ای برای عبور دشمنانت و غارت دوستانت"

همچنین روزهای زیادی نمانده است و هرچه به روز های باقیمانده به بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی ریاست جمهوری دوره ی دهم که در حال سپری شدن است . نزدیک تر می شویم. بیشتر شاهد موجب گستردگی خبر طرح های تهدید و فشار و توطئه و حتی خطر ترور رقیب می باشیم که یاد آور صحت این تذکر است که پس از رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد داده شد که برنامه ریزان پشت پرده یا کودتاگران خاموش و خزنده که بنا بر اعترافی که کردند 8 سال آزگار سیاست چندلایه و پیچیده را با حرکت چراغ خاموش دنبال کردند تا توانستند دوم خردادی ها و کروبی و رفسنجانی را پس بزنند و رژیم تروریستی آخوندی را با ادعای کمدی اصول گرائی یک دست کنند و سپاه پاسداران بتواند وارد قدرت اجرائی بطور علنی شود و درون دولت نهم خیمه بزند و تا حال از حمایت و پشتیبانی لوطی جماران بر خور دار بوده است . زیرا که پاسداران پروژه ی هسته ای را برای دسترسی به سلاح هسته ای دنبال می کند و محال است که سر و سوزنی اخلال و توهم در عزم جزم داشتن سلاح اتمی اش کوتاه بیاید . بنابراین کودتای خاموش و خزنده برای یک دوره ی 4 ساله ی قبضه ی کرسی ریاست جمهوری و دولت نهم و حذف رقیب نبوده است .

درخاتمه اینکه با هشدار های تهدید آمیزی که چپ و راست مخابره می شود . گواه این واقعیت است که کودتا گران آمده اند تا بمانند و هیچگونه قصد رها کردن قدرت اجرائی و بازگشت به پادگان های نظامی را ندارند. برای همین است که طرح حذف رقیب از صحنه بصورت جدی در دستور کار باند های مافیائی حاکم و آمران و عاملان قتل های زنجیره ای و بخش حفاظت و اطلاعات سپاه و بسیجیان قرار گرفته است . پس بی جهت نیست که این روز ها رنگ سبز انتخاب شده از سوی موسوی و مدعیان اصلاح طلبان رنگ لجن و خرافات پرستی و چراغ سبز به دشمن بیگانه آمریکا دادن و نوار حزب نازیسم هیتلری از سوی فاطمه رجبی و اعضای باند مافیائی غارتگر انگلیسی مؤتلفه مطرح شده است و در مجلس سوگواری بیت لوطی جماران هنگام عبور میر حسین موسوی اعضای جمعیت ایثارگران فریاد مرگ بر ضد ولایت فقیه علیه اش سر دادند . اکنون نیز پاسدار بازجوی یادداشت روز نویس بطور تشبیهی و عریان پیام تهدید آمیز مرگ و کشتن بعنوان تنها راه حل نهائی تجویز کرده است. چون کودتاچیان حاکم 4 سال پیش اعتراف کردند که 26 سال در صف نوبت و انتظار چنین شرایط بقدرت خزیدن بودند و هر گز هم خواهان از دست دادن وتوی صف انتظار دوباره رفتن نمی باشند . پس طبق تجربه ی 30 سال آزمون بسیار پر هزینه و مرگ بار بعینهاثبات کرده است که نه این رژیم تروریستی آخوندی اصلاح و تغییر پذیر است. نه اینکه هر گز چشم اندازمثبت و بهبود اوضاع و احوال شرایط به نفع مردم ایران در پیش روی می باشد . بنابراین تنها راه اصولی تحریم کامل این نمایش خیمه شب و بی اعتبار کردنش از نظر کمیت و اثبات و برجسته کردنش از منظر عدم مشروعیت است که می بایست مکمل این حرکت در بستر تغییرات دمکراتیک در ایران تلاش و کوشش همگانی اقدام کرد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 12 خردادماه سال - 1388