نقد و بررسی " طرف ديگر مناظره؟! (يادداشت روز)" روز نامه ی کیهان شنبه 16 خرداد ماهه سال 1388
"چگونه ناگفتنی ها و از قلم افتادگی های اعترافات و افشاگری های مناظرف ی تلویزیونی میر حسین موسوی با پاسدار گماشته احمدی نژاد را اکنون طرف سوم مناظره باز گو کرده است؟"

مسئول اصلی آموزش و تعلیم دهنده ی سربازان گمنام و بد نام وزارت ااطلاعاتی و نظر سنجی و آمار گیری های آنچنانی در ورق پاره ی کیهان که می بایست پشت گردآوری آمار ساختگی باز دید کنندگان 200 میلیونی برای مناظره ی تلویزیونی پاسدار احمدی نژاد و میر حسین موسوی باشد که خبرش در خبر گزاری پاسداران فارس بازتاب داده شد. اکنون برای اینکه ثابت شود زمین گرد است به سبک سیاست توبره و آخور و چند ذوقه خوری از سوی سربازجو پاسدار شریعتمداری غایب شده در یادداشت روز ورق پاره ی کیهان یا همکار قلمی اش رله و بازتولید شده است که همانقدر می تواند مستند و علمی باشد که اعداد و ارقام و آمار های متفاوت و گوناگون مسئولان دولت نهم است که بقول معاون اول رئیس جمهور پرویز داوودی فعالیت و راندمان دولت نهم هر سال بیش از 6 برابر دولت های پیشین بوده است .اما سئوال است که مگر جمعیت ایران و فارسی زبان کشور های دیگرو ایرانیان مقیم برون مرز رویهرفته چه تعداد می شوند که 200 میلیون آن بدون در نظر گرفتن اختلاف افق ساعات پخش برنامه در پای تلویزیون مشغول تماشای این مناظره بودند؟ البته از پاسدار سربازجو معجزه و تحریف گر و هذیان ووارونه گوی بعید نیست که ضرب المثل منار و گنجشک را در مداری کوچکتر برای مزاح و رفع خستگی و خمودگی بیان وچاشنی کرده باشد تا که موجب تولید ابراز علاقه و انگیزه و پیگیری کسب خنده ی بیشتر برای دنبال کردن یادداشت روز کمدی شود.

بهر صورت مدعی پرونده و سناریو سازی برای اینکه مسئولیت متهم به دشمن کردن رقیب مدعی دوم خردادی را نپذیرد از زدن نام خود در پایان یادداشت روز خود داری کرده است تا که با خیالی آسوده این چنین بخش اتهامات وارد ناشده یا نا گفته ی پاسدار گماشته احمدی نژاد در مناظره ی تلویزیونی را بیان کرده باشد ضممن اینکه لو داده باشد که سرنخ اصلی کارگردان عروسک نمایش خیمه پاسدار احمدی نژاد کجاست و چگونه برایش برنامه ریزی می شود و خط و خطوط دیکته می گردد . زیرا که اکنون یکی از کار گردانان به عنوان طرف دیگر مناظره وارد صحنه شده و اتهامات ناگفته ی رقیب دوم خردادی ها را خطاب به موسوی اینگونه لیست و ردیف کرده است :

" در دو سوی این مناظره اگرچه دو نامزد ریاست جمهوری از دو جریان سیاسی درون نظام حضور داشتند ولی از آنجا که جبهه اصلاحات از آغاز تاکنون به طور جدی مورد حمایت تبلیغاتی، سیاسی و گاه عملیاتی قدرت های بیگانه بوده و هست، این مناظره به گونه ای بود که گویی مناظره ای میان گفتمان امام و انقلاب از یکسو و گفتمان دیگری که در برخی از موارد اساسی و بنیادین از خط امام(ره) و منافع ملی فاصله دارد صورت گرفته است. ممکن است جمعی از خواهران و برادران مومن و متعهدی که در جبهه اصلاحات حضور دارند با این برداشت موافق نباشند و آن را تفسیر و تحلیلی نادرست و یا مغرضانه بدانند ولی واقعیت آن است که تصویر مورد اشاره از مناظره مهندس موسوی و دکتر احمدی نژاد فقط یک �تحلیل� نیست که به گونه ای دیگر نیز قابل تفسیر باشد، بلکه یک �گزاره مستند خبری� است و اسناد و شواهد غیر قابل انکاری بر صحت آن دلالت دارد. بنابراین، آنچه تعجب آور- و صد البته تأسف آور نیز- هست این که افراد مؤمن و متعهد حاضر در جبهه اصلاحات، چگونه میان تعهد دینی و انقلابی خود و جریان یاد شده تلفیق کرده اند و نزد خدای خویش برای این تناقض چه توجیه و پاسخی دارند؟ بدیهی است از برخی سردمداران جبهه اصلاحات که آشکارا زلف خود را با محافل خارجی گره زده اند انتظاری نیست. آنها با صراحت اعلام کرده اند اصلی ترین مشکل دموکراسی در ایران، آن است که اینجا هنوز خدا نمرده است! و دهها نمونه دیگر از این دست که تکرار آن نیز ملال آور است."

اما قلم بر دست پاسدار یادداشت روز نویس محاکمه کن در بند سوم کیفر خواست خود بطور عریان میر حسین موسوی را تبدیل به بلندگوی دشمنان تابلو دار نظام متهم کرده و اینگونه بخشی از اتهامات وی و حامیانش را ردیف و قرائت کرده است :

"اما، مروری گذرا به مواضع مهندس موسوی در مناظره با دکتر احمدی نژاد نشان می دهد که متأسفانه ایشان در بسیاری از موارد، به گونه ای ظاهر شدند که انگار به نمایندگی از دشمنان تابلودار نظام علیه دولت نهم و مبانی و اصول تعریف شده خط امام(ره) کیفر خواست صادر می کنند! و در مواردی نیز به اطلاعات غلط، دروغ پراکنی های ضد انقلاب، تفسیرهای دم دستی و- با عرض پوزش- عوامانه متوسل شدند، و در مقابل ایشان، استدلال محکم و مستند و اطلاعات آشکار و غیر قابل انکار احمدی نژاد، تردیدی باقی نمی گذاشت که جناب موسوی بسیار ضعیف تر از آن هستند که انتظار می رفت. شاید اگر آقای مهندس موسوی مجبور نبود در چارچوب از قبل تعیین شده مدعیان اصلاحات سخن بگوید، بسیاری از آنچه را که گفت، نمی گفت. به نمونه هایی از این موارد توجه کنید.4- آقای مهندس موسوی اصرار داشت که سیاست خارجی دولت نهم را باعث خواری و سرافکندگی دولت و ملت ایران معرفی کند! این در حالی است که نه فقط دشمنان بیرونی با نگرانی و عصبانیت بلکه افکارعمومی جهانیان و مخصوصاً ملت های مسلمان با افتخار و مباهات بر عزت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران که حاصل شجاعت رئیس جمهور و ایستادگی او در مقابل باج خواهی قدرت های استکباری است تاکید می ورزند در این باره گفتنی است .آقای مهندس موسوی با اشاره به پرتاب دماغ پلاستیکی دلقک ها به احمدی نژاد می فرمایند در اجلاس دوربان به ایران اهانت شده است! و قبل از ایشان نیز آقای خاتمی گفته بود در هیچ اجلاسی به بنده گوجه فرنگی پرتاب نکردند!! که در پاسخ باید گفت؛ وقتی عزت ایران اسلامی را زیر پا می گذارید نه فقط هیچکس به سوی شما آقایان گوجه فرنگی- همان دماغ پلاستیکی- پرتاب نمی کند، بلکه گل هم برایتان می فرستند.سایر انتقادات آقای موسوی به سیاست خارجی دولت نهم نیز دقیقا از همین دست بود و باعث تاسف است که چرا شخصیتی مانند ایشان باید- البته ناخواسته- به نمایندگی از آمریکا و متحدانش در مقابل دولت احمدی نژاد ظاهر شود! کاش آقای موسوی می فرمودند که دولت نهم باید چه کسانی را راضی کند تا از نظر ایشان سیاست خارجی موفقی داشته باشد؟! آمریکا و اسرائیل را که دشمنان قسم خورده مردم ایران هستند؟ یا مردم ایران و ملت های مسلمان را؟

منتقد سربازجوئی که حتی به آتچه خود نقل قول کرده باور ندارد یا اینکه شاید معنی اش را نمی داند که چیست . زیرا از یک سو از معادل مذاکره ی انتقادی فرنگی نقل قول کرده است و رقیب دوم خردادی را متهم و محکوم کرده است که با اینگونه روش مذاکره که پیرامون مذاکره ی هسته ای با غرب مذاکره کردند که همه اش باج داده تسلیم شدند. در دنباله افزوده که سیاست خارجی دولت نهم بخوان صدور کامل تروریسم و بنیادگرائی و ار تجاع با چاشنی کردن هدیه دلار های اهدائی به حزب الله لبنان و حماس برای پیشبرد اهداف سیاست دخالت گری و بحران آفرینی و جنگ افروزی در منطقه ی خاور ماینه بوده است که طبق نظریه ی تئوری پردازان کشانیدن جنگ با دشمن در بیرون خانه به جای درون خانه است که حال اذعان و اعتراف شده است که این سیاست خارجی دولت نهم درست وارونه سیاست دولت مدعی اصلاح طلبان خاتمی عمل و اقدام کرده است . اما از سوی دیگر طلبکاری کرده است که چرا موسوی به جای موچ گیری و انتقاد کردن از عملکرد دوت نهم و سیاست خارجی اش؛ تبدیل به بلند گوی تبلیغات نشده و از خصوصیات و محسنات و اقدامات مثبت دولت نهم نگفته و تحسین و تمجید از پاسدار احمدی نژاد گماشته نکرده و برایش هورا نکشیده و آفرین و مرحبا نثارش نکرده است ؟ ولی در عوض چنین از سیاهنمائی دولت نهم گفته است:

"آقای موسوی درباره دولت نهم دست به یک سیاه نمایی مطلق زد. ایشان حتی یک جمله در حمایت از اقدامات مثبت و فراوان دولت نهم نگفت و از سوی دیگر حتی یک جمله علیه برخی از اقدامات غیرقابل دفاع و خسارت آفرین دولت های سازندگی و اصلاحات بر زبان نیاورد. و در همان حال اصرار داشت با نادیده گرفتن حامیان اصلی خود یعنی احزاب کارگزاران و مشارکت وابستگی خویش به آنها را نفی کند!البته، ایشان بعد از مواجهه با استدلال ها و مستندات ارائه شده از سوی احمدی نژاد به طور محسوسی متوجه شد که اطلاعات و اخبار مورد استناد وی تا چه اندازه دروغ، مخدوش و دم دستی بوده است. از جمله ماجرای ملوانان انگلیسی که روز گذشته سند عذرخواهی رسمی دولت انگلیس در آن ماجرا منتشر شد و یا موضوع ستاره دار شدن دانشجویان که مربوط به دولت اصلاحات بود یا سفر رئیس جمهور به عربستان که بعد از دعوت چندباره پادشاه عربستان صورت گرفته بود و..."

سربازجو پاسدار پرونده و سناریو ساز بدون اینکه به شیوه ی برخورد اعضای حزب پادگانی حامی پاسدار گماشته احمدی نژاد اشاره ای کند که چگونه است که این روز ها در خیابان ها ی شهر ها و دانشگاه ها اتفاق می افتد که گزارشات تصویری و صوتی و خبری اش می گوید چگونه لباس شخصی ها و بسیجیان جماقدار در حمایت و حفاظت پلیسی تهاجم وحشیانه می کنند. تا جائی که چند مورد از کشته شدن 3 نفر در قم و مشهد و تهران گزارش داده شده است البته که خط و خطوط یا همکاری لازم میان شان از طریق اطرافیان یا حامیان رده بالای پاسدارگماشته احمدی نژاد یامراکز نهاد های نظامی و اطلاعاتی - امنیتی صادر می شود . بهر حال اکنون پاسدار یربازجو روی سخن به موسوی چنین پرسش و توصیه و پند و اندرز بازجو گرایانه تجویز کرده است:

6-"کاش آقای مهندس موسوی با توجه به سوابق انقلابی خویش به اصلی ترین حامیان و اطرافیان خود نیز نیم نگاهی می انداختند. کسانی که خط امام را در موزه تاریخ می پسندیدند، کسانی که برای مردم ایران نسخه ذلت می پیچیدند. آنها که مقاومت در برابر زورگویی و باج خواهی آمریکا و متحدانش را عقب افتادگی سیاسی معرفی می کردند."

بالاخره بدون آنکه قلم بر دست پاسدار بازجو اشاره ای به لیست اعلام و افشا شده ی 44 نفره عباس پالیز دار در دانشگاه همدان کند که چه فرقی میان این اسامی با رفسنجانی مکار بساز و بفروش و آقاز اده هایش با آخوند ناطق نوری با آخوند شیخ محمد یزدی و مصباح یزدی و مکارم شیرازی و عباس واعظ طبسی و جنتی و کاشانی و .... با آقا زاده های اینان و لوطی جماران وجود دارد؟ یا اینکه چرا عباس پالیز دار به زندان افتاد و همچنان در زندان مانده است؟ مگر وی تحریک و تشویق و ترغیب شده از سوی پاسدارگماشته احمدی نژاد برای افشا گری نبود که قربانی شد . چه فرقی می تواند میان افشاگری عباس پالیز دار با افشار گری مناظره ی تلویزیونی پاسدار گماشته احمدی نژاد باشد که اکنون حلوا حلوا شده است؟ اما در پایان قلم بر دست کیفر خواست تهیه و تنظیم کن باز هم خطاب به میر حسین موسوی و غارتگران دوم خردادی های حامی اش اینگونه کیفر خواست اتهامی مقایسه ای پرسش گرانه یادداشت روز خود را مطرح و به پایان برده است :

"راستی، آیا حمایت برخی از مفسدان نشان دار اقتصادی، دزدان بیت المال، جریاناتی که وابستگی آنها به سرویس های اطلاعاتی دشمن برملا شده است، دشمنان تابلودار امام(ره)، رانت خواران و...از نامزدی آقای موسوی برای ایشان سوال برانگیز نیست؟
!کسانی که صدها میلیارد تومان از اموال ملت مظلوم و محروم را به جیب زده و از بازپرداخت آن سر باز می زنند و اکنون در صف حامیان آقای موسوی ایستاده اند، قابل ملامت هستند یا دولت نهم که در پاکدستی آن کمترین تردیدی نیست و به خاطر مقابله با همین رانت خواران و دزدان بیت المال مورد اعتراض آنها قرار گرفته است؟ آیا فلان مفسد اقتصادی که 400 میلیارد تومان از فلان و فلان بانک وام گرفته و در دوبی سرمایه گذاری کرده و هم اکنون حامی جناب آقای موسوی است باید مورد اعتراض ایشان قرار گیرد و در همان حال پرداخت سهام عدالت به مردم محروم و مستضعف گداپروری تلقی شود؟!7- و بالاخره، نزدیک به چهارسال است که از طریق روزنامه های در اختیار خود، رادیوهای بیگانه، تلویزیون های ماهواره ای، محافل سیاسی غرب، افراد و جریانات وابسته به سرویس های اطلاعاتی دشمن و... بدترین و زشت ترین اهانت ها، ناسزاها و دروغ پراکنی ها را علیه دولت نهم و شخص رئیس جمهور روا داشته اید- که فقط تیتر آنها بالغ بر 320هزار مورد است- بنابراین انتظار نداشته باشید که احمدی نژاد در دفاع از حق مسلم خود و مردم، مهر سکوت بر لب بزند و در میان آن همه استدلال های محکم و اسناد غیرقابل انکار، سخنی قابل تأمل نیز بر زبان نیاورد
."

در خاتمه اینکه شرایط آنگونه شده و مرز های مخدوش روشن ترسیم شده است که خیلی از مسائلی که در 3 دهه ی گذشته از سوی اپوزیسیون مطرح می شد که با وقیحانه ترین شیوه ی کتمان و انکار می شد و از موضع اتهام زنی و متهم نمودن اپوزیسیون از موضع تهاجمی برخورد و پاسخ داده می شد . طوریکه. حتی در بیشتر مواقع با شلیک گلوله بر قلب و مغز یا آویزان نمودن طناب دار بر دورگردن منتقد افشاگر اسرار، هزینه ی سنگین اینگونه افشاگری هاداده شده است . اما اکنون در مناظره تلویزیونی تبلیغاتی برای کسب قدرت میان نامزدان مدعی ریاست جمهوری مطرح و رد و بدل می شود . بطوریکه اساساً کل نظام تروریستی آخوندی بر زیر سئوال رفته و بالاترین مهره های تصمیم گیرش در 3 هه ی گذشته به محاکمه کشانیده می شوند . آنگونه که بوضوح و بدون هیچگونه ابهامی ثابت شده است که چگونه این رژیم پدر خوانده ی تروریست جهانی و یاغی بین المللی ازرأس تا ذیل آن آلوده به فسادو رشوه و رانتخواری در همه سطوحش می باشد. زیرا که اکنون از سوی مقام دوم رژیم تروریستی آخوندی اعتراف شده است و بلند هوار زده می شود رئیس دو نهاد مهم است که یکی مجمع مصلحت نظام است که پاسخگوی بن بست مجلس ارتجاعی و دولت کمدی و شورای نگهبان آلت دست است همچنین رئیس مجمع خبرگان آخوندی تعیین کنترل و نظارت کننده ولی فقیه می باشد که همکاره ی رژیم بربرمنش وتاریک اندیش اصلاح و تغییر ناپذیر می باشد . چگونه خودش و آقا زاده هاو اطرافیان و همکارانش دارای پرونده ی 3 دهه فساد وچپاول و غارتگری می باشد . به خصوص اینکه همین شرایط شامل حال یکی از مشاوران لوطی جماران به نام آخوند ناطق نوری هم می شود . آیا باز هم این رژیم نامشروع و دزد و غارتگر و عوامفریب و دین فروش وجنگ افروز مشروعیت و اعتبار دارد؟ مسخره تر اینکه آیا بازهم می بایست که در نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی دکوری ریاست جمهوری اش شرکت کرد؟ یا نه اینکه می بایست پس از 30 سال تجربه و اعتراف آشکار اعتراف کردن از درون خودش، بطور کامل بهر جناح و باند و دسته اش قطع امید کرد و اعتنائی به اینگونه شعبده و بند بازی ها نکرد و دربست این نمایش خیمه شب بازی را تحریم نمود و عزم ها را جزم کرد وکمر همت را محکم بر بست و آماده ی اقدام نهائی برای تغییرات دمکراتیک در ایران کرد تا که به این بساط 30 ساله ظالمانه و مستبدانه ی عوامفریبانه دین فروشان حاکم بر ایران پایا ن داده شود و شرایط انتخابات آزاد با حضور ناظران بیطرف بین المللی فراهم شود.


هوشنگ � بهداد
شنبه 16 خرداد ماهه سال 1388