نقد و بررسی " درسهائي از فاجعه هفتم تير ـ 2 روز نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 7 تیر ماه سال 1387
"نگرانی سر مقاله نویس از تکرار صحنه ی 7 تیر از سوی کودتا گران حاکم علیه ی آخوند های پیرو خمینی شیاد و حذف کامل شان از قدرت"

پس از سپری شدن 28 سال از انفجار حزب چماقداران در 7 تیر سال 60 و پس ازفرصت طلبی کردن وتشبیه سازی این رخداد با تعدادشهدای عاشورای کربلا و سوء استفاده ی مذهبی کردن، اکنون که ماهیت کثیف عوامفریبان وغارتگران و فروشان جنگ افروزآنگونه بطور شفاف افشا و رسوا شده است که دیگر جای هیچگونه ابهامی حتی دراذهان حامیان رژیم تروریستی حاکم باقی نگذاشته است که خود شاهد صحنه های روزانه و ناظر وقایع و رخداد ها در این ایام بوده اند که چگونه با ابزاری شدن دین در بستر جنگ ونزاع قدرت و ثروت اکنون دامنه ی اتهامات و سرکوب و خفقان و وحشت در جامعه آنگونه توسعه یافته است که خطرحذف رقیب از سوی پاسداران کودتاگر بس جدی شده است. زیرا که سربازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز ورق پاره ی کیهان امروز خود خاتمی را به خاطر فاجعه ی سرکوب قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیر ماه سال 78 خائن و موسوی را به قاتل بودن کشتگان اخیر تظاهرات خیابانی متهم نموده است و خواهان حاکمه کردن این دو نفر شده است . اما ملای سرمقاله نویس اکنون گریز به صحرای کربلا زده است و رهنمود باز آموزی و یاد گیری بقول خودش از فاجعه ی 7 تیر سال 60 یاد کرده وهشدار داده است یکی از دروس یاد گیری این انفجار این است که خطر متوجه نهضت روحانیت بود که ادامه ی واقعه خرداد سال 42 است که هنوز ادامه دارد .البته هدف ملای سرمقاله نویس و مشاور آخوند غارتگر و بساز و بفروش رفسنجانی مکار از مطرح کردن خطر روانیت دفاع کردن از رفسنجانی مکار است که از سوی باند های متحجر مافیائی کود تاگر حاکم مورد تهدید واقع شده است.

البته دفاع کردن ملای سر مقاله نویس از آخوندهای پیرو خمینی شیاد و آویزان شدن به گفته های وی اهدا ف چند منظوره را دنبال می کند . چونکه مدعی است که هنوز خطر از سوی آمریکا دفع نشده است. و دیگر اینکه می خواهد غیر مستقیم تفهیم کند که نفوذی های کودتا گران حاکم کنونی همین دشمن و تهدید کنندگان حذف آخوندهای پیرو خمینی شیاد هستند که اینان روحانیت اصیل نامیده شده اند. از جمله ی اینان رفسنجانی مکار بساز و بفروش است که دفاع کردن از وی را دنبال می کند. از طرف دیگر خطاب به دشمنان حاکم اذعان کرده که جنگ و تضاد و رقابت شان تاریخی می باشد. برای اینکه اکنون اینان بر اریکه ی قدرت خزیده اند که در رأس شان آخوند متحجر و غارتگر انگلیسی محمد تقی مصباح یزدی قرار دارد . لذا روی سخن به اینان چنین از واقعه خرداد سال 42 یاد کرده است :

«" در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله و تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مي نمود بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودي گلوله حيله و مقدس مآبي و تحجر بود گلوله زخم زبان و نفاق و دورويي بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب جگر و جان را ميسوخت و مي دريد . "

در خاتمه اینکه همه هم وغم ملای سر مقاله نویس نه مردم ونه حق و حقوق پایمال شده اشان نیست ونه اینکه مسئله اش نه سرکوب جوانان معترض در خیابان ها و کشته و مجروح و مضروب و باز داشت و زندانی و شکنجه شده شان می با شد که با زور و تهدید و فشار وادار به اعتراف می شوند ، بلکه همه ی نگرانی اش این است که نکند آخوند های مفتخور از رأس رژیم تروریستی آخوندی حذف شوند. به خصوص تهدید برروی رفسنجانی کاسته نشود و در نهایت عاقبت کودتای نظامی پاسداران نفی کننده ی جمهوریت با شکست مواجه شود و سمت و سوی شرایط رژیم تروریستی آخوندی به سوی جدا شدن دین از حکومت و سکولار شدن رود و موجب پائین کشیده شدن کرکره بازار و بساط دین فروشی و مفت خوری و غارتگری انگلان غیر مولد گردد. بنابراین از ترس محاکمه شدن آخوند های غارتگر و جانیان حاکم یا به سرنوشت مشابه 7 تیر دچار شدن وی احساس خطر کرده و اخطار عبرت آموزی از واقعه ی 7 تیر سال 60 داده است.

هوشنگ – بهداد
یکشنبه 7 تیر ماه سال 1387