نقد و بررسی " درس هائي از فاجعه هفتم تير" روز نامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 6 تیر ماه سال 1388

"شغال بیشه ی مازندران را ندرد جز سگ مازندرانی"

پس از کودتای نظامی اخیر هرروز که سری می شود . تضاد و رقابت ها و جنگ و نزاع میان باند های مافیائی کودتاگر حاکم با رقیب مغلوب حاد تر و آشتی ناپذیر تر می شود . برای همین ملای سر مقاله نویس برای اینکه به رقیب خود پیام دهد . مجبور شده است که برای مقدمه چینی کردن بهانه ی لازم داشته باشد . پس واقعه روز های 6 و 7 تیر را مطرح کرده و هدف خود را تعقیب کرده است . بنابراین در پاسخ به بخشی از ادعای مطرح شده باید گفت اگرطبق ادعای ملای سرمقاله نویس خمینی وشیاد وپیروانش توان سرنگون کردن شاه را داشتند چرا در13خرداد سال 43 اینکاررانتوانستند بکنند که شاه خیلی ضعیف تربوتاکه نیازنباشد خودش با همراهی سرهنگ ساواک شاه تا استانبول ترکیه بدرقه شود. سپس از آنجا راهی نجف گردد تا پس از 15 سال باز هم با در خواست شاه از رئیس جمهور وقت فرانسه و صدور پاسپورت ایرانی مجور ورود به فرانسه را دریافت کند و در شرایط حکومت نظامی بی احساس وارد تهران شود و در گورستان بهشت زهرا حضور یابد و با شیادی و عوامفریبی وعده های دروغ ووارونه دهد .

همچنین چرا پیروان زندانی شده شان در زمان شاه با ساواک همکاری کردند و مجبور شدند 3 بار درود و سپاس به شاهنشاه بگویند تا که از زندان آزاد شوند ؟ بدتر اینکه مگر خمینی شیاد مهندی بازرگان را مأمور نکرد تا که دولت موقت تشکیل دهد و نخست وزیر امام زمانی نامیده نشد ؟ مگر در کابینه اش ملی گراها و ملی مذهبی ها نبودند که اکنون ادعای خشمگین بودن اینان از انقلاب شده است ؟

از سوی دیگر مگر پس از طرح اشغال سفارت آمریکا 13 آبان سال 58 در تهران که برای سقوط دولت موقت بازرگان و بقدرت خزیدن آخوند ها طراحی شد و خمینی شیاد آن را انقلابی بزر گتر از انقلاب اول نامید که هدف بعدی حذف نیروهای انقلابی و فعالین سیاسی و مورد ضرب و شتم قرار دادن و حذف از صحنه بود . آیا حزب توده و اکثریت مدعیان کمونیست زیر پرچم امام شیاد ضد امپریالیست خیمه نزدند و تا آنجا سنگ پیرو خط امام ضد امپریالیست را بر سینه نزدند تا اینکه از سوی باند مافیائی انگلیسی مؤتلفه ی عسگر اولادی در دستگاه فاسد قضائی و دادستانی ضد انقلاب رهبران شان دستگیر زندانی و دیگر اینان نیز تحمل شدند ؟ البته که اینان تا این تاریخ هنوز دل از رژیم تروریستی آخوندی بر نکنده اند . زیرا که پیوسته از جناحی از این رژیم دفاع و حمایت کرده اند و اکنون نیز پا به پای ملای سرمقاله نویس از میر حسین موسوی پشتیبانی می کنند .

اما متحجران خشمگین از انقلاب که اکنون بقدرت خزیده اند و طرح کودتای نظامی برای حذف رقیب یا پیروان خمینی شیاد تدارک دیدند . چرا با جود اینکه خمینی شیاد اینان را متحجرین و مرفهین بی درد با اسلام آمریکائی می نامید همچون برخوردی که با مخالفین کرد با اینان بر خورد نکرد تا که زمینه ی بقدرت رسیدن شان در شرایط کنونی فراهم شود؟ مگرر پاسخ غیر از این است که هیچگونه فرقی میان متحجرین حاکم با ارتجاعیون مغلوب پیروان خمینی شیاد با اینان نیست جز جنگ و نزاع قدرت و ثروت که 3 دهه است برای حذف همد یگر وجود دارد ؟ زیرا که هر دو مدعی آزمون شده در 30 سال گذشته ضد مردم و آزادی و دشمن عدالت و دگر اندیشان و زن ستیز می باشند و دشمنی مشترک شان با مجاهدین و سایر دگر اندیشان ناشی از همین طرز تفکر واپسگرائی و ابزاری کردن دین در راستای عوامفریبی و دین فروشی برای کسب قدرت و انباشت هرچه بیشتر ثروت می باشد. مشروط بر اینکه تناقض گوئی فاحش ملای سرمقاله نویس نسبت به مجاهدین کامل برجسته و عیان شده است. چونکه بر خلاف ادعای این مدعی مقاله نویس نه اینکه سازمان مجاهدین تمام نشده است ، بلکه تبدیل به آنچنان دشمن جدی و قوی و خطر ناکی شده است که تبدیل به کابوسی وحشتناکی برای سران رژیم تروریستی آخوندی شده اند که خواب و آرامش شان را بر هم زده است که یک لحظه غافل از دسیسه و توطئه گری برای ضربه زدن به اینان نمی شوند . آنگونه که برای سنگین کردن پرونده ی اتهامی رقیب یا بازداشت شدگان جنایات مرتکب شده جنایتکاران بسیج و لباس شخصی ها پاسداران و اطلاعاتی ها بد نام و آدمکش حرفه ای به حساب مجاهدین گذاشته شده است . یعنی اینکه جوانان مبارز وآزادیخواهی که در تظاهرات اخیر خیابانی مورد شلیک گلوله ی دژخیمان واقع می شوند یا با کارد قصابی سینه ها شکافته و گلو بریده و به شهادت می رسند مجاهدین عامل و مقصر معرفی می شوند . زیرا که اعتراف آشکار شده است که اینان هستند که در برون مرز از طریق برنامه های سیمای آزادی و رسانه های اطلاع رسانی شان خواهان ادامه ی تظاهرات خیابانی و مشوق شان می باشند.

البته برای رفع ابهام اکنون لوطی جماران می تواند که یک همه پرسی آزاد برگذار کندد تا مشخص شود جایگاه وپایگاه اندیشه ارتجاعی وضدمردمی خمینی شیاد وپیروانش چگونه است؟

همینطور عجیب است که پس از 30 سال که از افشاگری های اوایل انقلاب مجاهدین می گذرد که خود نامزدان ریاست جمهوری در مناظره های تلویزیونی خود اعتراف به این واقعیت ها تکرار اندر تکرار کردند. ولی اکنون با کمال وقاحت ادعای کمدی کرده است که مجاهدین در اوایل انقلاب شایعه سازی و افشا گری دروغین می کردند.

در خاتمه اینکه ملای سرمقاله نویس با شیوه ی بدر گفتن تا دیوار بشنود هدف و پیام دادن به مخاطبین خود را دنبال کرده است . زیرا که از ترس چون نمی تواند آشکارا انگشت برروی همان متحجرین اوایل انقلاب بگذارد که دشمن خمینی شیاد بودند که هم مخالف جمهوریت و هم ولایت فقیه ی خمینی شیاد بودند که اکنون نه اینکه بقدرت خزیده اند ، بلکه برای حذف کامل رقیب پیرو خمینی شیاد و حذف جمهوریت و اعلام حاکمیت اسلامی طالبانی دست به طرح کودتای نظامی زدند و شرایط حکومت نظامی تحمیل کردند. از سوی دیگر در مناظره های تلویزیونی رفسنجانی بساز و بفروش غارتگر مکار را یک سکه ی پول کردند . البته داستان تسویه های خونین پیروان خمینی شیاد از سوی کودتا گران متحجر انگلیسی حاکم در راه می باشد . برای همین مشاور رفسنجانی در سر مقاله ی خود به مناسبت 6 و 7 تیر هشدار داده است و درس آموزی از هفتم تیر سال 60 را یادآوری کرده است که مفهومش این است که احتمال تکرار چنین صحنه هائی برای مغلوب شدگان دوم خردادی ها و پیروان خمینی شیاد از سوی متحجران کودتاگر حاکم وجود دارد. یعنی اینکه ادامه ی جنگ قدرت و ثروت انحصاری کردنش با حذف خونین رقبا مبدل به این ضرب المثل شده است که گفته می شود شغال بیشه ی مازندران را ندرد جز سگ مازندرانی . بهر حال پس از 30 سال آزمایش ابزاری کردن دین در بستر حفظ قدرت و ثروت و سرکوب و خفقان و سانسور و توجیه گر جنایت و خیانت و جنگ افروزی و غارتگری که حاصل آن فریاد مرگ بر دیکتاتور و بسیج و خامنه ای از سوی جوانان معترض توی خیابان ها شده است . هنوز هم تأکید می شود که می بایست که به سمت تغییر دمکراتیک در ایران بعنوان راه حل رفت. بنابراین باید همه ی آزادیخواهان و مخالفان و دگر اندیشان در این مسیر با هم همگام و همآهنگ شوند.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 6 تیر ماه سال 1388