پاسدار شریعتمداری رقیب را شکست خورده وهمسو با دشمن متهم کرده و خواهان محاکمه اشان است

پس از پایان پذیری نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی که هرگز نمی تقلبات گسترده انجام شده اش را نیز انکار کرد که عجیب رقابت و تضاد رقبا را حادتر و آشتی ناذیر کرده است . اکنون نوع تهدید و پرونده سازی ها برای حذف کامل رقیب از سوی باند های مافیائی حاکم نیز جدی و علنی تر شده است . بنابراین وقتی پاسدار خبره ی بازجو گر و شکنجه گر طراح حذف از صحنه باشد که شلاق بر دست سابقه ی دیرینه ی کار کشتگی اعتراف گیری از متهم قربانی اسیر چشم بسته و دست و پا بر زنجیره دارد که با فرود آمدن شلاق بر جای حساس اندام قربانی مجبورش کرده است تا که اطلاعات همرزمان خود بدهد وبا انکار کردن هویت و تفکر و اندیشه خودش دچار خود فراموش شود وتن به پذیرش آنچه سربازجو دیکته و القاء کرده شود . مشخص وقتی نین عنصر حیوان صفت و بد سیرتی شلاق را تبدیل به قلم می کند و در دفاع آشکار ز مراکز قدرت و حذف رقین قلم بر دست شده باشد و قلم زنی با ساریو وپرونده سازی می کند انتظاری جز تحریف گری و هذیان و وارونه گوئی و کتمان حقایق نمی توان داشت که آی دزدان و از موضع فرار به جلو عملکرد خود وهم باندهای مافیائی حاکم در قدرت را به رقیب نسبت مغلوب ندهد تا که همچنان کرسی قدرت با ذف رقیب حفظ شود .

یعنی محال است که اعتراف کند که چگونه طراحی ترور خاتمی را در یادداشت روز خود برشته ی تحریر در آورد تا که مجبور به تسلیم و ترک صحنه اش کرد . آنگاه با جانشین وی که 20 سال از صحنه ی قدرت و سیاست دور بود که نه با این کاری نبود ، بلکه مورد سایش و تمجید بود . زیرا که 8 سال نخست وزیر نگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق بود که نه نعمت الهی برای حاکمان مفتخور و دین فروش و نگ افروز غارتگر بود ، بلکه عامل اصلی بقای ننگین رژیم تروریستی آخوندی شد و سر انجام بستر ساز قدرت گیری کودتا گران حزب پادگانی شد که اشاره شد اکنون تلاش مذبوحانه می شود که باحذف مجدد رقیب برای همیشه خود در مسند قدرت بماند. همچنین با فراموش کرد ن معاویه و عمر عاص خواندن و در برابر عللی قیام و شورش کردن با تهدید به کشتن همان کسی نمود که در سال 70 که رئیس جمهور و صاحب قدرت بود هر گونه مخالفت کردن با وی بمنزله ی مخالفت با امام زمان و اسلام و نظام بود . اما اکنون که حزب پادگانی مرحله ی دوم و تکمیلی کودتا خاموش و خزنده ی خود را در شوی خیمه شب بازی انتخاباتی � انتصاباتی � تقلباتی پیاده کرده است . البته با تکای این تجربه نه می خواهد رقیب را وادار به تسلیم و سکوتش کند ، بلکه متهم به توطئه و دسیسه چینی و شورش و قیام خیابانی با همسوئی با دشمن بیگانه کرده است تا که به جز دربست تسلیم شدن و پرونده سازی برای محاکمه اش دست به هیچگونه واکنش اعتراضی نزند .

زیرا پس از رو دست خوردن رقیب و تبدیل به اهرم تبلیغاتی بازار گرمی و تنور داغ کردن نمایش خیمه شب بازی تا که فقط می بایست نقش سیاهی لشکر به صحنه کشانیدن اجراکند . حال پس از برگزاری نمایش خیمه شب بازی نقش و وظیفه و مأموریتش به پایان رسیده و تمام شده است . پس برای از دور و صحنه خارج شدنش اینگونه سناریو وپرونده سازی با بند های کیفر خواست علیه اش تنظیم و پرداخته شده است:

"اولین مرحله از این پروژه پلکانی، ابراز تردید درباره سلامت انتخابات بود که ابتدا از سوی رادیوهای بیگانه و برخی از محافل سیاسی غرب مطرح شد و سپس شماری از مدعیان داخلی در مصاحبه ها و سخنرانی های خود به آن اشاره کردند! تردید در سلامت انتخاباتی که هنوز چند ماه به زمان برگزاری آن مانده بود به وضوح حکایت از آن داشت که مدعیان اصلاحات پیشاپیش از شکست قطعی خود باخبرند و زیرسوال بردن سلامت انتخابات از یکسو برای سرپوش نهادن بر بی اعتمادی مردم به این جبهه و از سوی دیگر زمینه چینی برای پروژه مورد اشاره است. مدعیان اصلاحات در ادامه این توهم پراکنی مرحله دوم از پروژه یاد شده را کلید زدند و در اقدامی غیرقانونی و سوال برانگیز، دفتر و دستکی با عنوان �کمیته صیانت از آرا�! تشکیل دادند. این مرحله شباهت فراوانی به پروژه به اصطلاح انقلاب های رنگی آمریکایی داشت و از آنجا که محافل سیاسی غرب مخصوصاً مقامات آمریکایی از جمله �دانیل کالینگرت� معاون مدیریت برنامه های �خانه آزادی� وابسته به سازمان �سیا� نیز به طور تلویحی چنین پیشنهادی را ارائه کرده بود، احتمال این که مدعیان اصلاحات در پی اجرای همان نسخه هستند، قوت بیشتری گرفت و چند روز بعد، مهندس موسوی در اقدامی عجیب و بی سابقه از انتخاب �رنگ سبز� برای فعالیت های انتخاباتی خود یاد کرد. مهندس موسوی اگرچه رنگ سبز را نشانه سیادت می دانست ولی شال و مچ بند سبز و... بر دست و دوش افرادی که نه فقط کمترین رابطه ای با سیادت نداشتند، بلکه برخی از آنان ابتدایی ترین آداب اسلامی را هم رعایت نمی کردند، این احتمال را قوت بخشید که پروژه یاد شده، الگو گرفته از به اصطلاح انقلاب های رنگی آمریکایی است."

ناگفته نماند که از پروژه ی رنگین یاد کردن بیشتر منظور رنگ سبز است که اکنون این رنگ دیگر همچون مراسم محرم و صفر و رمضان و سوگواری و وفات و تولد امامان اهرم تبلیغات عوامفریبی و دین فروشی و کلاشی کردن و گریز به صحرای کربلا زدن نمی باشد ، بلکه رنگ چراغ سبز به دشمن بیگانه زدن است . همچنین نوار بازو بند سبز حزب نازیسم آلمان است . همینطور رنگ چمنی و لجنی و بالاخره رنگ سبز انقلاب مخملین گرجستانی - آمریکائی است که می بایست در نطفه خفه شود . به خصوص اینکه نامه نگاری یا عریضه نویسی به لوطی جماران نیز چاشنی این رنگ شده است که بر تأکید برکناری و عدم رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد شده است که شباهت به همسوئی با بیگانه و مبلغ آن برای انقلاب مخملین شدن است . مهمتر اینکه قبل از پایان نمایش خیمه شب بازی اعلام پیروزی هم این رقیب کرده است تا اینکه مانع سازی در بستر پیروزی بالای 60% پاسدار گماشته احمدی نژاد ایجاد کند .

در خاتمه اینکه چشم انداز ادامه ی جنگ قدرت و ثروت دیگر بگونه ی گذشته و حتی کنونی نمی تواند دوام بیاورد . زیرا که شرایط به سمتی می رود که با حذف رفسنجانی از صحنه ی قدرت نظام تروریستی آخوندی منتهی به یک دست منقبض تر وسرکوبگرانه ترشدن می شود. البته احتمال زیاد با هزینه و تلفات حذف فیزیکی همراه خواهد بود . زیرا که با عریان شدگی فساد مالی و آلودگی و دروغگوئی همچون گذشته نمی توان بدون هزینه به وضعیت موجود ادامه داد . به خصوص به موازات افشاگری های فساد مالی و اقتصادی مسئولین از طریق مناظره ی تلویزیونی نسل جوان وارد صحنه ی رقابتی تبلیغاتی خیابانی شد که از این پس با طرح های امنیت اجتماعی سرکوبگرایانه ی نیروی انتظامی 4 سال گذشته امکان مهار کرد شان آسان نمی باشد.

هوشنگ - بهداد
شنبه 23 خرداد ماه سال 1388