مگر احمدی نژاد به بازار مکاره رفت تا بماند وپاسخگوی منتقدانش باشد؟ در صورتیکه وی
چون بر خلاف ادعای پوشالی خمینی شیاد که گفته بود مجلس درر أس امور وعصاره ملت است . می گوید در رأس امور نیست ، بلکه جایگاه
باندهای در گیز نزاع و مزاحم واخلال گر امورات دولت است . بنابراین به بازار مکاره رفت تا از این تریبون افشاگری تبلیغاتی به نفع
خود کند. همچنین در زمین دشمن بازی و توپپش را بسوی دروازه رقبا به خصوص رهبر
وپاسداران شوت کند .چون هم از اجرای مرحله
ی دوم هدفمند یارانه های نقدی دولتی حمایت
کرد و بازار مکار ه را متهم نمود تا اجرای این طرح کارشکنی می کند چون می خواهد قالی بافان همچنان حصیر نشین باقی بمانند. مهمتر اینکه عامل ومقصر اوضاع
نابسامان اقتصادی و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی همراه با فقر وبیکاری ناشی
از تعطیل شدن کارخانه ها واخراج
کارگران را رهبر وپاسداران کودتاگر قلمداد
کرد . زیرا اینان از اهداف نظامی هسته ای حمایت می کنند که موجب تحریم یا به ویژه
تحریم نفت وشرایط بحران اقتصادی کنونی شده است .
صادق زیباکلام استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در روزنامه شرق نوشت:اگرچه رییسجمهور از ابتدا هم گفته بودند که پس از
بیان مطالبشان «کار دارند» و میروند، اما همچنان این احساس یا درستتر گفته باشیم
این انتظار و توقع از ایشان میرفت که پس از بیان مطالبشان، لختی تامل میکردند و
از باب احترام به ساحت مجلس و قوهمقننه هم که شده بود، اندکی زمان میگذاشتند و
به مطالب نمایندگان هم گوش میدادند. اما ایشان با وجود اعتراض نمایندگان و اصرار
آنان که بعد از پایان سخنرانی به حرفهای نمایندگان هم گوش دهند، مجلس را به سرعت
ترک کردند.هدف این یادداشت ارزیابی و تجزیه و تحلیل مطالبی که رییسجمهور در
مجلس بیان کردند نیست. درواقع نیازی هم به تجزیه و تحلیل نمیرود. ما میتوانستیم چشمانمان را روی هم ببندیم و تصور
کنیم که در سالهای 84 یا 85، یا حتی 89 و 90 بهسر میبریم. چراکه حرفها همان
حرفهای همیشگی بود.همان حرفهایی که هفتسال و هفتماه است احمدینژاد تکرار کرده است:
اینکه کشور ایران ثروتمند است؛ این ثروت را خداوند مخصوصا به واسطه عنایتی که به
ما ایرانیها داشته به ما اعطا کرده؛ ما باید با استفاده از هوش و استعداد خدادادی
که ایرانیها از آن برخوردارند و با بهرهگیری از شیوهها و الگوهای ایرانی -
اسلامی توسعه، کشورمان را آباد کنیم؛ در راستای این عزم و اراده ملی که شدنی هم
هست و ایرانی میتواند، گامهای بلندی توسط دولت ایشان برداشته شده؛ انتظار و توقع
ایشان آن است که مجلس محترم و نمایندگان دلسوز هم دست در دست دولت بگذارند و کمک
کنند تا این دولت خدمتگزار و تلاشگر بتواند گامهای بلندتری بردارد.و در ادامه هم... اینکه مخالفان و دشمنان اعم از
داخلی و خارجی که فکر میکردند ما شکست خواهیم خورد و تسلیم میشویم، امروز از
سرعت و حجم پیشرفتهای ما بهتزده شدهاند. و بالاخره اینکه برخی از کشورها اظهار
تمایل کردهاند که از طرحها و برنامههای ما از جمله طرح هدفمندسازی یارانهها
الگوبرداری کنند و...هدفم بیشتر در این یادداشت پرداختن به این نکته است که چرا آقای رییسجمهور
زحمت اینکه یک احترام حداقلی هم به مجلس و 290نماینده آن بگذارند را هم به خودشان
ندادند و بعد از ارایه سخنرانیشان چون «کار داشتند» مجلس را ترک میکنند.در این تردیدی نیست که رییسجمهور واقفند و میبیند
و میدانند که مردم این کمتوجهی ایشان به مجلس را نظاره میکنند و معتقدم اتفاقا
ایشان با علم و آگاهی از اینکه مردم متوجه این رفتار میشوند و آن را میبینند،
این حرکت را انجام میدهند. به بیان دیگر، میخواهم بگویم که ایشان ایبسا میخواهند نشان دهند که مجلس «در راس
این امور نیست.» والا ایشان بعد از
سخنرانیشان لختی تامل میکردند و به صورت سمبلیک هم که شده بود دستکم به سخنان
شماری از معممین و پیشکسوتان خانه ملت گوش میدادند و سپس میرفتند. چرا او نگرانی
و دغدغهای از این بابت ندارد که مردم ممکن است از این برخورد ایشان با مجلس
ناراحت شوند؟ در پاسخ باید گفت که حساب و کتاب آقای احمدینژاد
خیلی هم غلط نیست و ایشان به درستی احساس میکنند که مجلس به عنوان خانه ملت و
نمایندگان به عنوان صدای ملت در نتیجه عملکردشان در گذشته و امروز به جایگاهی
رسیدهاند که او احساس میکند نباید این دغدغه را داشته باشد که کمتوجهی به مجلس
ممکن است باعث آزردگی مردم شود.حاشا و کلا که خواسته باشم رفتار آقای رییسجمهور
با مجلس را مورد تصدیق و تایید قرار داده باشم اما حرفم چیز دیگری است، بحثم بر سر
آن است که چرا مجلس در مسیری حرکت کرده که آقای احمدینژاد با آن اینگونه رفتار
کند.