(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " جوجه جغدها با نقاب عقاب !


نقد وبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " جوجه جغدها با نقاب عقاب !  "
"یادداشت روز نویس برای اینکه توجیه برای اذهان عمومی آمریکا وجود داشته باشد  تبلیغ می  شود این تیم برای مذاکره ونه جنگ با ایران است.در پایان یادداشت روز از موضع تناقض گویی ربط دارد و ربط ندارد  افزوده است  انتخاب مثلث كري، هگل، برنان البته يك انتخاب داخلي و براي اداره شرايط داخلي آمريكا صورت گرفته است و از اين رو چندان ربطي به ما ندارد ولي از آنجا كه بدون ترديد ايران برجسته ترين مشكل آمريكاست و از اين سو آمريكا بزرگترين دشمن  رژیم فاشیستی مذهبی ایران است، انتخاب اين مثلث مثلث جغدها ونه عقاب ها بدون توجه به ايران و مسائل مرتبط با ايران صورت نگرفته است"
 موضوع هسته ای  معادله ی  ساده ای  است که پیچیده و معلوم ومجهولش کرده اند. آنگونه که تبدیل به سیاست  روی دروایسی و واسوس شد ید از اعتراف  کردن طرفین دعوا  یا حاکمان تهران- واشنگتن شده است .چون طرفین می دانند که هدف تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای می باشد و مو هم درزش نمی رود .ولی حاکمان ایران  تا نرسیدن به داشتن سلاح هسته ای چون وحشت از عواقب آن دارند  برای وقت کشی کردن بطور عمد تأکید بر صلح آمیز و غیر نظامی بودن  اهداف هسته ای می کنند . از سوی دیگر آمریکا هم  برای قانع کردن اسراییل آگاهانه وانمود می کند که به نتیجه قطعی نرسیده است که حاکمان ایران تلاش برای دستیابی به سلاحی می کنند . چون نمی  خواهد  هم کرکره سیاست مماشات گری پایین کشیده نشود .هم مجبور به تصمیم گیری قطعی یعنی تهاجم نظامی نشود . مهمتر اینکه هم اینکه زیرآب سیاست استخوان لای زخم گذاشتن چماق کردن تهدید حاکمان  ایران برای کشورهای همسایه ایران ومنطقه زده نشود و داغی بازار کلان فروشی تسلیحات مدرن آمریکایی به کشورهای منطقه  سرد نشود وتغییر نکند . تازه اگر چنانچه ادامه ی سیاست خائنانه ی مماشات گری به دستیابی سلاح هسته ای رژیم بانکدار تروریست جهانی ختم شود. برای آمریکا تداعی کننده کور از خدا چه می خواهد دوچشم بینا می باشد . زیرا که با فروش تأسیسات هسته ای به کشورهای منطقه   دامن به  رقابت هسته ای  در منطقه می زند و مشخص است که در آمد اقتصادی  این رقابت  چه میزان دریافتی بسیار هنگفت برایش می شود . بعلاوه حضورش در منطقه افزایش می یابد و  بالانس رقابتش با روسیه و چینی ها در منطقه تقویت می شود. بهرحال یادداشت روزنویس غیر ایرانی که بدلیل جای خالی دادن سربازجو شریعتمداری  قلمزنی کرده است .  یادداشت  روز خود را محور 3 پست کلیدی وزارت امور خارجه و وزارت دفاع و سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا سیا کوک ئ تنظیم کرده است و با گزینه برداری و رله کردن برخی موضع گیری های مطبوعات آمریکا محور این 3 نفرکه  گفته می شود تیمی است که به نیت نزدیکی با ایران وپیشبرد سیاست مذاکره بر گزیده شده است ولی نتیجه گیری کرده است که 3 نفر تجربه ی حضور در منطقه داشته و آن را می شناسند و تأکید کرده برخلاف تبلیغاتی که شده است  هدف مذاکره است ،اینان گرایش وتعهد به اسراییل دارند . از سوی دیگر اینان تیم امنیتی هستند و برای مسایل داخلی آمریکا بر گزیده شده اند. ولی بدلیل شناختی که از منطقه اسلامی دارند ونقش نفوذ وقدرت ایران در منطقه وجود دارد .معلوم است که رژیم فاشیستی مذهبی ایران برای آمریکا مشکل ساز است . برای همین برای اینکه توجیه برای اذهان عمومی آمریکا وجود داشته باشد  تبلیغ می  شود این تیم برای مذاکره ونه جنگ با ایران است.در پایان یادداشت روز از موضع تناقض گویی ربط دارد و ربط ندارد  افزوده است  انتخاب مثلث كري، هگل، برنان البته يك انتخاب داخلي و براي اداره شرايط داخلي آمريكا صورت گرفته است و از اين رو چندان ربطي به ما ندارد ولي از آنجا كه بدون ترديد ايران برجسته ترين مشكل آمريكاست و از اين سو آمريكا بزرگترين دشمن  رژیم فاشیستی مذهبی ایران است، انتخاب اين مثلث جغدها ونه عقاب ها بدون توجه به ايران و مسائل مرتبط با ايران صورت نگرفته است:
"اوباما، تيم جديد امنيت ملي و سياست خارجي دوره دوم را به گونه اي انتخاب كرده تا پاسخگوي «در اولويت بودن ايران» باشد. اين چينش، يك ساختار ايده آل براي افكارعمومي آمريكا هم به شمار مي رود.»- حدود 4 سال پيش باراك اوباما با شعار «تغيير» (change) روي كار آمد و در همه جاي اين كلمه بر روي تراكت ها و جلوي تريبون هاي وي نقش بسته بود. اين شعار در آن زمان عمدتاً «تغيير در سياست خارجي آمريكا بويژه سياست هاي خارجي مرتبط با جهان اسلام» را تداعي مي كرد و خود او هم در سفر به تركيه و مصر - در ماههاي اول رياست جمهوري خود- بر بهبود مناسبات آمريكا و جهان اسلام و بخصوص بهبود روابط بين آمريكا و ايران تاكيد كرد و بخصوص در ارتباط با ايران گفت «رابطه با ايران براساس صميميت و صداقت خواهد بود» در پي اين اظهارات البته نامه اي خطاب به رهبرمعظم انقلاب اسلامي ارسال شد. در آن نامه، اوباما آمادگي آمريكا را براي گشايش فصل جديدي از مناسبات مبتني بر رفع خصومت اعلام كرد ولي اين موضوع به درازا نكشيد و كمتر از دو ماه بعد، هيات حاكمه آمريكا و بخصوص شخص رئيس جمهور فتنه 88 را با كمك برخي كشورهاي اروپايي، شماري از كشورهاي عربي و چند گروه بدنام در داخل ايران كليد زدند و از براندازي سخن گفتند.- انتخاب كري، هگل و برنان قبل از هر چيز مسئله داخلي آمريكا به حساب مي آيد و عليرغم تبليغاتي كه صورت مي گيرد، هيچ ربطي به ايران ندارد. اين سه، وزير و مسئولان دستگاه هاي سياسي و امنيتي در آمريكا هستند و براساس يك قواره معين و چارچوب عمل مي نمايند و از قضا اين سه از نظر شخصيتي و فردي تفاوت هايي نيز با يكديگر دارند. اگر هگل يك سناتور آرام تلقي گرديده، كري بعنوان يك متعهد سرسخت اسرائيل شناخته شده و برنان بخش عمده اي از دوران خدمتش را در تل آويو سپري كرده و يك سمپات جدي رژيم غاصب شناخته مي شود. اين سه البته در يك موضوع بهم مي رسند؛ «آنان عمده دوران خدمت خود را در منطقه اسلامي سپري كرده اند.» با اين وصف اگر گفته شود انتخاب سه نفر كارشناس منطقه اسلامي از تمركز بيشتر آمريكا بر روي اين منطقه در دوره دوم رياست جمهوري اوباما خبر مي دهد، گزاف نخواهد بود. در اين ميان آمريكا براي سيطره بر اين منطقه عزم خود را جزم كرده ولي در نماي تبليغاتي وانمود مي كند كه براي ايران و ساير كشورهاي اين منطقه اين «بهترين مثلث» خواهد بود. دو روز پيش نيويورك تايمز در يادداشت خود نوشت: پيام ارسالي به ايران اين خواهد بود «هر آنچه از سوي اين گروه به شما پيشنهاد شود، بهترين توافقي خواهد بود كه مي توانيد بدست آوريد.» و در ادامه با لحني تهديدآميز نوشت: «جنگي كه فاخته هاي قوي تصميم گيري آن را كرده باشند، بهتر از جنگي است كه توسط جوجه شاهين ها انجام شود.» 3- هگل، كري و برنان در رابطه با ايران نه قادر به جنگند و نه توانايي سامان دادن به ميز گفت و گو با ايران را دارند و البته اين سه تا نقشي در «مشكل» و يا «راه حل» ندارند آمريكا با ايران نمي تواند بجنگد نه فقط به اين دليل كه از ايران مي ترسد بلكه عمدتا به اين دليل كه ايران كنوني را بدرستي نمي شناسد. تحريم بعضي از عناصر سپاه و تحريم بعضي از شركت هاي وابسته به سپاه نشان مي دهد سپاه را يك شركت معمولي و اعضاي آن را مثل اعضاي يك ارتش يا يك سازمان اطلاعاتي مي داند و اين از ضعف شديد اطلاعاتي آن حكايت مي نمايد. با اين وصف آمريكا قادر نيست جنگي را عليه ايران شروع كند كما اينكه قادر به صلح با ايران هم نيست چرا كه صلح با ايران وضع هيات حاكمه آمريكا را به مراتب وخيم تر مي كند. دليل آن اين است كه مردم مي پرسند 30 سال هزينه كرديد و حالا به صلح رسيديد.- آمريكا در مواجهه با ايران يك راه را بيشتر نمي شناسد و آن هم «افزودن بر سطح تحريم ها»ست اين كار را با كري و هگل و يا با كلينتون و... انجام مي دهد. همين چند روز پيش مديران ارشد «انديشكده علوم و امنيت بين المللي» شامل ديويد آلبرايت، مارك روبوتيز، لئوناردو اسپكتور و مايكل ياف در گزارش مشتركي توصيه كردند: «آمريكا و متحدانش بايد پيش از دستيابي ايران به «قابليت حياتي» فشارها و تحريم ها عليه اين كشور را به حداكثر برسانند. از نظر اعضاي اين گروه، ايران تا اوايل تابستان 2014 به قابليت توليد اولين بمب مي رسد و آمريكا بايد حداقل شش ماه پيش از آن با افزودن بر فشار اقتصادي ايران را از ادامه راه هسته اي خود منصرف گرداند- محافل مختلف آمريكايي اين روزها از «بازگشت به شوراي امنيت» سخن مي گويند و در اين راه از ادبيات متفاوتي استفاده مي نمايند. تيم آلبرايت با ژست امنيتي نوشته است «دو دهه برنامه هسته اي ايران... تهديدي براي امنيت و صلح بين المللي و تضعيف معاهده منع گسترش تسليحات هسته اي و... در منطقه محسوب مي شود» و روزنامه نيويورك تايمز چند روز پيش نوشت: «آمريكا به همراه ساير اعضاي دائم شوراي امنيت از ايران خواهند خواست تا فعاليت هسته اي خود را محدود نمايد.» در واقع بازگشت به شوراي امنيت به اين معناست كه اقدامات آمريكا براي راه اندازي زنجيره تحريم هاي توافقي چندان موفق نبوده اند و از سوي ديگر اين نحو اقدامات به سقف خود رسيده اند و اين در حالي است كه مراجعه به شوراي امنيت به معناي تن دادن آمريكا به حد و اندازه اي از فشارهاست كه قطعا كمتر از فشارهاي خارج از شوراي امنيت خواهد بود. اين يك سردرگمي مطلق براي آمريكا به حساب مي آيد از اين رو آمريكا مانند لشكري عمل مي كند كه وقتي به يك قسمت خط حمله مي كند و عبور از آن را صعب مي بيند به قسمت ديگري از خط كه عبور از آن دشوارتر است مي زند تا بلكه روحيه سربازان خود را حفظ كند و مشكل را موقتي و گذرا جلوه دهد.انتخاب مثلث كري، هگل، برنان البته يك انتخاب داخلي و براي اداره شرايط داخلي آمريكا صورت گرفته است و از اين رو چندان ربطي به ما ندارد ولي از آنجا كه بدون ترديد ايران برجسته ترين مشكل آمريكاست و از اين سو آمريكا بزرگترين دشمن جمهوري اسلامي است، انتخاب اين مثلث بدون توجه به ايران و مسائل مرتبط با ايران صورت نگرفته است. برنان طي دوره 20 ساله خدمتي خود در سيا همواره با پرونده «فلسطين» درگير بوده و بيش از آن كه آمريكايي باشد، اسرائيلي شناخته شده است، كري در دوره 40 ساله خدمتي خود عمدتا در منطقه خاورميانه درگير بوده و يك چهره سياست خارجي شناخته مي شده است، هگل نيز در طول دوره خدمتي خود اگرچه عمدتا يك سناتور ديده شده ولي فعاليت در حوزه امنيت ملي مهمترين برگ هاي پرونده او را به خود اختصاص داده اند با اين وصف كاملا پيداست كه فلسطين يكي از فلش هاي اصلي سياست خارجي دوره دوم اوباما خواهد بود اين پرونده در خاورميانه با ايران گره خورده چرا كه در سطح جهان اسلام، ايران مهمترين حامي فلسطيني ها و بانفوذترين كشور در ميان گروه هاي فلسطيني به حساب مي آيد اين در حالي است كه خود ايران هم جداگانه مهمترين مسئله سياست خارجي آمريكا به حساب مي آيد"
هوشنگ  بهداد
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 1 بهمن ماه سال 1391
جوجه جغدها با نقاب عقاب ! (يادداشت روز)