روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی دو شنبه 2 بهمن ماه سال 1391
نقد
وبررسی : سرمقاله ی روزی نامه حکومتی
جمهوری " عربستان، پايان راه؟ "
"سرمقاله
نویس با آدرس وارونه دادن وصورت مسأله پاک کردن آنگونه از اوضاع بد اقتصادی
عربستان گفته است که گویا درآمد نفت عربستان چند برابر در آمد نفت ایران نیست و 4
برابر جمعیت کمتر ندارد که ادعا کرده است اوضاع
بداقتصادي و نرخ بالاي بيكاري، با وجود ثروتهاي نجومي اعضاي خانواده حاكم، بر
نارضايتيها و خشم مردم افزوده است. اختناق سياسي، تبعيض قومي - مذهبي و تبعيض
جنسيتي و محروم بودن زنان از بسياري امكانات و حقوق اجتماعي از جمله ديگر مواردي
هستند كه مردم عربستان را به ستوه آوردهاند . حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این
مجمل که اگر چنانچه اوضاع اقتصادی عربستان خراب است . در ایران چه خبر است و ضریب
نارضایتی مردم چگونه می باشد؟ در نهایت سرمقاله نویس با ترفند از ریش بریدن وپیوند سبیل
کردن مدعی شده که پایان راه عربستان عبور انقلاب از این کشور به بحرین است چون شيخ
نشيني است كه قطعاً خانواده آل خليفه بدون حمايتهاي نظامي و سياسي رژيم آل سعود
قدرت مقاومت در برابر قيام پرخروش مردم را نخواهد داشت"
وقتی با جدیت تمام سیاست 34 ساله ی صدور تروریسم و بحران به
برون مرز ومداخله گری در امور کشورهای منطقه
به خصوص کشور های همسایه دنبال شده است . اکنون قابل فهم است که چرا سرمقاله نویس مدعی
شده است تظاهرات مردم عربستان عليه رژيم
آل سعود روز به روز درحال گسترش است و اين اعتراضات، در هفته جاري نيز ادامه يافت
و چندين شهر اين كشور شاهد برپايي تظاهرات ضد دولتي بودند و افزوده اگر تا پيش از
اين، اعتراضات به مناطق شيعهنشين محدود بود اكنون چند ماهي است كه دامنه اعتراضات
به ديگر شهرهاي عمده، حتي نزديك كاخهاي رياض كشيده شده است . در دنباله از موضع
ضد آمریکایی مدعی شده اين همان چيزي است كه سران رژيم پادشاهي عربستان
از آن وحشت داشته و براي جلوگيري از آن آل سعود، به اقدامات رفاهي زيادي متوسل
شدند. علاوه بر آن دولت مردان آمريكائي نيز از روند حوادث عربستان ناخشنودند.
البته اینگونه تحلیل دادن نوعی پاسخگویی وتلافی کردن مقابل موضع عربستان
در سوریه و عراق و لبنان است که جزو هم پیمانان ایران هستند. به ویژه اینکه سیاست
عربستان متضادسیاست رژیم فاشیستی مذهبی در
این کشورها می باشد .برای اینکه اوضاع بشار اسد جنایتکار بحرانی وخطریست ومشروعیت
خود را از دست داده است. از طرف دیگر ادامه ی بحران ونا آرامی سوریه به عراق سرایت
کرده است طوریکه اعتراضات مردم استان ها و شهرهای شیعی وسنی عراق
رو به گسترش است و موقعیت نوری مالکی
مزدور و دست نشانده متزلزل شده است. بنابراین
حاکمان ایران برای اینکه فشار از روی دو هم پیمان سوریه وعراق کاسته شود تلاش مداخله
گرایانه تبلیغاتی و تروریستی در عربستان
وبحرین را افزایش داده اند تا عربستان مجبور به تغییر سیاست محور سوریه وعراق و
لبنان شود . عجیب تر اینکه سرمقاله نویس با فرافکنی کردن که باید مخاطبان داخل
کشور هم مورد نظرش باشد گفته با توجه به اينكه رژيم عربستان، در صدر فهرست
رژيمهاي سركوبگر قرار دارد، طبعاً كساني كه در اين كشور به رژيم اعتراض ميكنند
در واقع خود را با خطر بزرگي مواجه مينمايند. نكته مهم همين است كه اين فضاي ترس
و وحشت نتوانسته مانع از اوجگيري اعتراضات عليه رژيم خودكامه رياض شود.
یعنی اینکه در ایران خبری از مخالفت نیست و رفسنجانی واحمدی نژاد
و خاتمی متهم به همیار دشمن نشده اند چون پیشنهاد انتخابات آزاد داده اند. بهرحال سرمقاله نویس با آدرس وارونه دادن وصورت مسأله
پاک کردن آنگونه از اوضاع بد اقتصادی عربستان گفته است که گویا درآمد نفت عربستان چند برابر در آمد نفت ایران نیست و 4
برابر جمعیت کمتر ندارد که ادعا کرده است اوضاع
بداقتصادي و نرخ بالاي بيكاري، با وجود ثروتهاي نجومي اعضاي خانواده حاكم، بر
نارضايتيها و خشم مردم افزوده است. اختناق سياسي، تبعيض قومي - مذهبي و تبعيض
جنسيتي و محروم بودن زنان از بسياري امكانات و حقوق اجتماعي از جمله ديگر مواردي
هستند كه مردم عربستان را به ستوه آوردهاند . حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این
مجمل که اگر چنانچه اوضاع اقتصادی عربستان خراب است . در ایران چه خبر است و ضریب
نارضایتی مردم چگونه می باشد؟ در نهایت سرمقاله نویس با ترفند از ریش بریدن وپیوند سبیل
کردن مدعی شده که پایان راه عربستان عبور انقلاب از این کشور به بحرین است چون شيخ
نشيني است كه قطعاً خانواده آل خليفه بدون حمايتهاي نظامي و سياسي رژيم آل سعود
قدرت مقاومت در برابر قيام پرخروش مردم را نخواهد داشت:
"تحولات منطقه اين روزها وارد
مرحله جديدي شده و از تغييرات مهمي در ساختار حكومتها به ويژه در جنوب خليج فارس
خبر ميدهد. تظاهرات
مردم عربستان عليه رژيم آل سعود روز به روز درحال گسترش است. اين اعتراضات، در
هفته جاري نيز ادامه يافت و چندين شهر اين كشور شاهد برپايي تظاهرات ضد دولتي
بودند. اگر تا پيش از اين، اعتراضات به مناطق شيعهنشين محدود بود اكنون چند ماهي
است كه دامنه اعتراضات به ديگر شهرهاي عمده، حتي نزديك كاخهاي رياض كشيده شده است.اين، همان چيزي است كه سران رژيم پادشاهي عربستان از آن
وحشت داشته و براي جلوگيري از آن به اقدامات رفاهي زيادي متوسل شدند. علاوه بر آل
سعود، دولتمردان آمريكائي نيز از روند حوادث عربستان ناخشنودند. برخي چنين عنوان ميكنند كه اعتراضات اخير
نتيجه سياستهاي به اصطلاح اصلاح طلبانه ملك عبدالله حاكم كنوني عربستان است ولي
واقعيت غير از اين است. آل سعود به خاطر اينكه چندين دهه با سياستهاي سركوبگرانه
جامعه اين كشور را به آتشي زير خاكستر تبديل كرده اكنون ميدا نند كه با چه
آتشفشاني از خشم مردم مواجه هستند. آنها به خوبي اطلاع دارند كه هر لحظه امكان
شعلهور شدن آتش خشم مردم وجود دارد. وقوع قيامهاي مردمي در
منطقه، شرايط را براي حاكمان عربستان بسيار حساس و خطرناك كرده است. هر چند حاكمان
رياض تلاش كردهاند با اتخاذ تدابيري خود را از طوفان قيامهاي مردمي و موج بيداري
اسلامي در منطقه در امان نگاه دارند ولي تحولات اخير نشان ميدهد اين تدابير درحال
رنگ باختن هستند و وقوع دگرگوني و انقلاب در اين كشور، در آينده نه چندان دور
اجتناب ناپذير است. علاوه بر
اين، اوضاع بداقتصادي و نرخ بالاي بيكاري، با وجود ثروتهاي نجومي اعضاي خانواده
حاكم، بر نارضايتيها و خشم مردم افزوده است. اختناق سياسي، تبعيض قومي - مذهبي و
تبعيض جنسيتي و محروم بودن زنان از بسياري امكانات و حقوق اجتماعي از جمله ديگر
مواردي هستند كه مردم عربستان را به ستوه آوردهاند. در اين ميان، وقوع انقلاب و تغيير
احتمالي نظام اين كشور براي منافع آمريكا فاجعه خواهد بود. آمريكائيها كه طي دو
سال گذشته، متحدين منطقهاي خود را يك به يك از دست دادهاند تمام تلاش خود را
مصروف صيانت از نظام پادشاهي عربستان كردهاند. سقوط رژيم آل سعود براي آمريكا به
معناي از دست دادن مهمترين متحد منطقهاي است كه ساير رژيمهاي خانوادهاي منطقه
را زنجيروار به دنبال خود به سقوط خواهد كشاند. اولين مورد، بحرين خواهد بود، شيخ نشيني كه
قطعاً خانواده آل خليفه بدون حمايتهاي نظامي و سياسي رژيم آل سعود قدرت مقاومت در
برابر قيام پرخروش مردم را نخواهد داشت. عليرغم
ادعاهاي دمكراسي خواهانه آمريكا در منطقه در مورد عربستان، دولتمردان اين كشور
چارهاي ندارند جز اينكه خود را به رژيم ديكتاتوري رياض متصل سازند و ذرهاي از آن
فاصله نگيرند. به عبارت روشنتر، آمريكا گزينههاي چنداني براي عربستان ندارد. به
اعتراف منابع آمريكايي سياست آمريكا در قبال رژيم عربستان، منحصر به توصيه براي
انجام اصلاحات تدريجي در اين كشور شده است. با اينحال بسياري از كارشناسان اين
سازوكار را نيز قابل اعتماد نميدانند و معتقدند چه بسا، اعطاي آزاديهاي محدود و
اصلاحات به اصطلاح كنترل شده، زمينهاي براي گسترش تظاهرات خواهد شد و سيلي از
اعتراضات به راه خواهد افتاد كه امكان مهار آن هرگز وجود نخواهد داشت. در چنين
شرايطي، حاكمان رياض درحالي كه خود را بر سر دو راهي سركوب يا مماشات ميبينند و
روشن است كه هر دو راه آنها را به نقطه خطر نزديك ميكنند، آيا ميتوانند به چيزي
غير از پايان راه خود بيانديشند؟
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 2
بهمن ماه سال 1391
عربستان، پايان راه؟.