آخرین پدیده
آمریکایی" متشکل از چه کسانی هستند؟
ترامپ از
50 سال پیش انتخاب شده است! 12 آبان – 95
فرادید| این
گزارش در مورد دونالد ترامپ نیست، بلکه در مورد طرفداران اوست؛ طرفدارانی که در
طول نیم قرن اخیر همچون فرآیندهای زمینشناختی، لایه لایه بر آن افزوده شده است.
انتخابات 2016 آمریکا یکی از جنجالیترین و شاید بدترین کاندیداهای تاریخش را به
چشم دیده است. چرا ترامپ این اندازه طرفدار دارد؟
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی انگلیسی، مایکل گلدفارب؛ آمریکای سال 2016 آنقدر دارای شکاف است که تقریبا نیمی از رایدهندگان فاقد توان لازم برای درک نیمی دیگر هستند. از سوی دیگر، درک پدیده «دونالد ترامپ» به محور اصلی پوشش انتخاباتی این کشور بدل شده که انواع پرسشهای انتخاباتی پیرامون مباحث اقتصادی و امور خارجه را شامل میشود.
این مطلب در مورد شخص «دونالد ترامپ» نیست. او شخصیت اصلی و همچنین نگرشش نسبت به زنان و اقلیتهای نژادی را به هیچ وجه پنهان نکرده است. ترامپ همچنین نسبت به رویکردش به مشکلات جهانی به اندازه کافی به ما آگاهی داده و تقریبا تمام ابعاد شخصیتی او را میشناسیم.
پس پرسش چیست؟
کسانی که قرار نیست به ترامپ رای دهند، یک پرسش پر ابهام را مدام در ذهنشان مرور میکنند: اینکه چگونه ممکن است دهها میلیون شهروند آمریکایی برای حمایت از ترامپ برای او صف بکشند؟ اصلا آنها چه کسانی هستند؟
پاسخ را باید در چیزی پیدا کرد که من آن را "بلوک" مینامم.
منظور از "بلوک" چیست؟
بلوک در واقع شامل 40 درصد رایدهندگان آمریکا است. اگر چه آنها اکثریت جامعه آمریکا را تشکیل نمیدهند اما بزرگترین گروه یکپارچه این کشور محسوب میشوند. بلوک در 6 انتخابات ریاست جمهوری گذشته، چهار مورد را شکست خورده اما اغلب تحت کنترل یک یا هر دو کنگره باقی مانده است. بسیاری از مقامات ایالتی نیز اقداماتی را ترتیبی دادهاند تا دموکراتها نتوانند در برخی نقاط چیره شوند.
دلیل پدید آمدن "بلوک" چه بود؟ رکود اقتصادیِ سال 2008، حملات 11 سپتامبر و حتی "حباب دات-کام" در سال 200 هیچ یک عامل شکلگیری آن نبودند. حتی تحولات اقتصادی ناشی از معاهده تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) نیز عامل آن نبود.
عامل پدیدار آمدن بلوک زنجیرهای از اتفاقات بود که در حقیقت به نوعی یک فرآیند زمین شناختی به شمار میرود: رسوب لایه به لایهی رایدهندگان به حزب جمهوری خواه آمریکا.
تاد گیتلین، استاد جامعهشناسی و روزنامه نگاریِ دانشگاه کلمبیا میگوید: «هر گاه یک مهاجرت اجباری ناشی از شرایط اقتصادی جدید رخ میدهد، یک لایه به رسوب افزوده میشود.» رایدهندگان فعلی غالبا سفیدپوست بوده که پیشتر از حزب دموکرات طرفداری میکردند.
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی انگلیسی، مایکل گلدفارب؛ آمریکای سال 2016 آنقدر دارای شکاف است که تقریبا نیمی از رایدهندگان فاقد توان لازم برای درک نیمی دیگر هستند. از سوی دیگر، درک پدیده «دونالد ترامپ» به محور اصلی پوشش انتخاباتی این کشور بدل شده که انواع پرسشهای انتخاباتی پیرامون مباحث اقتصادی و امور خارجه را شامل میشود.
این مطلب در مورد شخص «دونالد ترامپ» نیست. او شخصیت اصلی و همچنین نگرشش نسبت به زنان و اقلیتهای نژادی را به هیچ وجه پنهان نکرده است. ترامپ همچنین نسبت به رویکردش به مشکلات جهانی به اندازه کافی به ما آگاهی داده و تقریبا تمام ابعاد شخصیتی او را میشناسیم.
پس پرسش چیست؟
کسانی که قرار نیست به ترامپ رای دهند، یک پرسش پر ابهام را مدام در ذهنشان مرور میکنند: اینکه چگونه ممکن است دهها میلیون شهروند آمریکایی برای حمایت از ترامپ برای او صف بکشند؟ اصلا آنها چه کسانی هستند؟
پاسخ را باید در چیزی پیدا کرد که من آن را "بلوک" مینامم.
منظور از "بلوک" چیست؟
بلوک در واقع شامل 40 درصد رایدهندگان آمریکا است. اگر چه آنها اکثریت جامعه آمریکا را تشکیل نمیدهند اما بزرگترین گروه یکپارچه این کشور محسوب میشوند. بلوک در 6 انتخابات ریاست جمهوری گذشته، چهار مورد را شکست خورده اما اغلب تحت کنترل یک یا هر دو کنگره باقی مانده است. بسیاری از مقامات ایالتی نیز اقداماتی را ترتیبی دادهاند تا دموکراتها نتوانند در برخی نقاط چیره شوند.
دلیل پدید آمدن "بلوک" چه بود؟ رکود اقتصادیِ سال 2008، حملات 11 سپتامبر و حتی "حباب دات-کام" در سال 200 هیچ یک عامل شکلگیری آن نبودند. حتی تحولات اقتصادی ناشی از معاهده تجارت آزاد آمریکای شمالی (NAFTA) نیز عامل آن نبود.
عامل پدیدار آمدن بلوک زنجیرهای از اتفاقات بود که در حقیقت به نوعی یک فرآیند زمین شناختی به شمار میرود: رسوب لایه به لایهی رایدهندگان به حزب جمهوری خواه آمریکا.
تاد گیتلین، استاد جامعهشناسی و روزنامه نگاریِ دانشگاه کلمبیا میگوید: «هر گاه یک مهاجرت اجباری ناشی از شرایط اقتصادی جدید رخ میدهد، یک لایه به رسوب افزوده میشود.» رایدهندگان فعلی غالبا سفیدپوست بوده که پیشتر از حزب دموکرات طرفداری میکردند.
آیا حمایت از ترامپ، ریشه در رکود دهه 30 میلادی دارد؟
دهه 30 کثیف!
گیتلین ریشه آن را در داست بول* (Dust Bowl) یا دهه سی کثیف میجوید. در آن سالها، بسیاری از کشاورزان و خانوادههایشان به خاطر خشکسالی از اوکلاهاما و کانزاس فاصله گرفتند. بسیاری از آنان روانه جنوب کالیفرنیا شده و فرزندانشان نیز به حزب راست رادیکال «جامعه جان برچ» و همچنین به سمت کاندیدای جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۴ آمریکا «بری موریس گلدواتر» کشانده شدند.
دهه 60، 70 و 80
در اواخر دهه 60 میلادی نیز برخی از سفیدپوستان جنوب آمریکا پس از جنبش حقوق مدنی و جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا (که 100 سال پس از پایان بردهداری، وعده برابری را به آفریقایی-آمریکاییها اعطا کرد) به بلوک پیوستند.
سپس به اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میرسیم. پس از تعطیل شدن برخی کارخانهها در شمال شرق آمریکا و در امتداد دریاچههای بزرگ، جوامعی چون "جان استون" در غرب پنسیلوانیا دچار مشکلات عدیدهای شدند. بعد از آن اتفاق، كارگران فولادسازی شهر حتی علیرغم اتحادیههای قوی تجاری از کار بیکار شدند. از این رو، مردم بالاجبار از آن شهر خارج شدند تا در جای دیگری به دنبال شغل باشند. چنین مشاغلی را بهتر از هر جای دیگری میتوان در کارخانهها جست، زیرا امکان رشد تدریجی نسل به نسل را ممکن میسازد. این تحولات نیز از هر جهتی همچون تحولات و تغییرات دهه 30 میلادی است.
گیتلین میگوید: « کمربند زنگار مانند داست بول (کنایه از بحران دهه 30 میلادی) زمانه ماست.»
گیتلین ریشه آن را در داست بول* (Dust Bowl) یا دهه سی کثیف میجوید. در آن سالها، بسیاری از کشاورزان و خانوادههایشان به خاطر خشکسالی از اوکلاهاما و کانزاس فاصله گرفتند. بسیاری از آنان روانه جنوب کالیفرنیا شده و فرزندانشان نیز به حزب راست رادیکال «جامعه جان برچ» و همچنین به سمت کاندیدای جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۶۴ آمریکا «بری موریس گلدواتر» کشانده شدند.
دهه 60، 70 و 80
در اواخر دهه 60 میلادی نیز برخی از سفیدپوستان جنوب آمریکا پس از جنبش حقوق مدنی و جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا (که 100 سال پس از پایان بردهداری، وعده برابری را به آفریقایی-آمریکاییها اعطا کرد) به بلوک پیوستند.
سپس به اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میرسیم. پس از تعطیل شدن برخی کارخانهها در شمال شرق آمریکا و در امتداد دریاچههای بزرگ، جوامعی چون "جان استون" در غرب پنسیلوانیا دچار مشکلات عدیدهای شدند. بعد از آن اتفاق، كارگران فولادسازی شهر حتی علیرغم اتحادیههای قوی تجاری از کار بیکار شدند. از این رو، مردم بالاجبار از آن شهر خارج شدند تا در جای دیگری به دنبال شغل باشند. چنین مشاغلی را بهتر از هر جای دیگری میتوان در کارخانهها جست، زیرا امکان رشد تدریجی نسل به نسل را ممکن میسازد. این تحولات نیز از هر جهتی همچون تحولات و تغییرات دهه 30 میلادی است.
گیتلین میگوید: « کمربند زنگار مانند داست بول (کنایه از بحران دهه 30 میلادی) زمانه ماست.»
درون
کمربند زنگار: یک کارخانه تعطیل شده در وارنِ اوهایو
قانونی شدن
سقط جنین در 1973 میلادی
در سال 1973 میلادی، حکم تاریخی دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا در جنجال "رو علیه وید" ((Roe versus Wade در خصوص قانونی شدن سقط جنین، برای برخی تنها دلیل شرکت در انتخابات بود. آنها نیز به بلوک پیوستند.
البته نباید فراموش کرد که هر دو حزب بزرگ آمریکا در واقع ائتلافی بزرگ هستند.
حزب دموکرات جدید
در طول 50 سال گذشته که دموکراتهای ناراضی در پی نزدیک کردن خود به جمهوریخواهان سنتیِ ثروتمند بودند، یک حزب جدید دموکرات در حال شکل گرفتن بود.
ترکیب این حزب گوناگون بوده و سیاستهای آن معطوف به اعمال قوانین حقوق مدنی به منظور حذف تبعیض علیه اقلیتها و زنان و همچنین قانونگذاری اجتماعی عادلانه پیرامون مسائل جنسی است. اکثریت چشمگیر آفریقایی-آمریکاییها و همچنین بخش اعظم شهروندان آمریکای لاتینی و آسیاییِ ایالات متحده به دموکراتها راه میدهند. این در حالی است که سفیدپوستانِ دانشآموخته بر حزب چیره شده و صدای آن را در سطح بینالمللی انعکاس میدهند.
"مردان سفیدپوست عصبانی"
سیاستهای جنسیتی و هویت، دو موضوع متداولِ بحثهای دانشجویی و رسانهها بوده است. بسیاری از این مباحث، که امسال از سوی دموکراتها مطرح شده، پیرامون هویت مردان سفیدپوست است. برای نمونه، نیویورک تایمز چندین مقاله در مورد «مردان سفیدپوست عصبانی» نوشته است.
در سال 1973 میلادی، حکم تاریخی دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا در جنجال "رو علیه وید" ((Roe versus Wade در خصوص قانونی شدن سقط جنین، برای برخی تنها دلیل شرکت در انتخابات بود. آنها نیز به بلوک پیوستند.
البته نباید فراموش کرد که هر دو حزب بزرگ آمریکا در واقع ائتلافی بزرگ هستند.
حزب دموکرات جدید
در طول 50 سال گذشته که دموکراتهای ناراضی در پی نزدیک کردن خود به جمهوریخواهان سنتیِ ثروتمند بودند، یک حزب جدید دموکرات در حال شکل گرفتن بود.
ترکیب این حزب گوناگون بوده و سیاستهای آن معطوف به اعمال قوانین حقوق مدنی به منظور حذف تبعیض علیه اقلیتها و زنان و همچنین قانونگذاری اجتماعی عادلانه پیرامون مسائل جنسی است. اکثریت چشمگیر آفریقایی-آمریکاییها و همچنین بخش اعظم شهروندان آمریکای لاتینی و آسیاییِ ایالات متحده به دموکراتها راه میدهند. این در حالی است که سفیدپوستانِ دانشآموخته بر حزب چیره شده و صدای آن را در سطح بینالمللی انعکاس میدهند.
"مردان سفیدپوست عصبانی"
سیاستهای جنسیتی و هویت، دو موضوع متداولِ بحثهای دانشجویی و رسانهها بوده است. بسیاری از این مباحث، که امسال از سوی دموکراتها مطرح شده، پیرامون هویت مردان سفیدپوست است. برای نمونه، نیویورک تایمز چندین مقاله در مورد «مردان سفیدپوست عصبانی» نوشته است.
دموکراتها
از حمایت طیف گوناگونی از مردم برخوردارند
مثلا یکی از مقالات اخیر نیویورک تایمز
با عنوان "مردان به کمک نیاز دارند. آیا هیلاری کلینتون جواب میدهد؟"
این مقاله توسط «سوزان چیرا» نوشته شده است؛ وی اخیرا به عنوان ویراستار جنسیتی
نیویورک تایمز منصوب شده است. نکته جالب اینجاست که در اواخر دهه 60 و 70 میلادی،
و همزمان با رشد سریع بلوک، این روزنامه یک خبرنگار تمام وقت در حوزه کار و کارگری
داشت. امروزه اما این چنین نیست.
همین تفاوت پیرامون "اندیشیدن در سطح جهانی" ما را کمی به سمت چراییِ شکاف ایجاد شده در آمریکا سوق میدهد.
جیغ و هورای اعضای بلوک برای ترامپ
روزی که دونالد ترامپ با سبک خاص خودش به NAFTA حمله کرد، اعضای بلوک جیغ و هورا کشیدند. حتی وقتی ترامپ به "سنجیده روی سیاسیِ" دموکراتها و مواضع آنها در قبال سیاستهای هویتی و جنسیتیشان تازید، مردان و زنان بلوک با او همجهت شدند.
اغلب دموکراتها به نشانه سردرگمی سرشان را تکان دادند و واقعا نمیتوانند درک کنند که چرا کسی باید به ترامپ رای دهد!
چرا برخی به ترامپ رای میدهند؟
وقتی داشتم مستند رادیوییام را میساختم، با یکی از طرفداران کلینتون صحبت کردم و او حرفهایم را فهمید. داشتم به همراه "بونی کوردووا،" معلم بازنشسته، دومین مناظره ترامپ و کلینتون را مشاهده میکردیم. از خانم کوردووا پرسیدم که آیا میداند چرا برخی به ترامپ رای میدهند؟
او گفت که میداند! خانم کوردووا چنین توضیح داد: «من به مدت 30 سال در مدارس شهر نیویورک تدریس کردهام. چندین مرتبه پیشنهاد ترفیع شغلی به من شد چون جزو اقلیتها نبودم و داشتم در مدرسهای کار میکردم که دانشآموزانش به خاطر مهاجرت از خدمات رایگان دندانپزشکی و چشمپزشکی بهره میبردند، اما من برای تامین هزینه همین موارد برای فرزندان خودم دچار مشکل شده بودم. مشکلاتی از این دست میتواند علاقه را به نفرت تبدیل کند و باید در فکرتان، از پس آن برآمد.»
اما مشکل اینجاست که هر کسی نمیتواند از پس این تفکرات برآید. به همین دلیل، شکافی عظیم و خطرناک بین جامعه آمریکایی و دولت آن افتاده است.
همین تفاوت پیرامون "اندیشیدن در سطح جهانی" ما را کمی به سمت چراییِ شکاف ایجاد شده در آمریکا سوق میدهد.
جیغ و هورای اعضای بلوک برای ترامپ
روزی که دونالد ترامپ با سبک خاص خودش به NAFTA حمله کرد، اعضای بلوک جیغ و هورا کشیدند. حتی وقتی ترامپ به "سنجیده روی سیاسیِ" دموکراتها و مواضع آنها در قبال سیاستهای هویتی و جنسیتیشان تازید، مردان و زنان بلوک با او همجهت شدند.
اغلب دموکراتها به نشانه سردرگمی سرشان را تکان دادند و واقعا نمیتوانند درک کنند که چرا کسی باید به ترامپ رای دهد!
چرا برخی به ترامپ رای میدهند؟
وقتی داشتم مستند رادیوییام را میساختم، با یکی از طرفداران کلینتون صحبت کردم و او حرفهایم را فهمید. داشتم به همراه "بونی کوردووا،" معلم بازنشسته، دومین مناظره ترامپ و کلینتون را مشاهده میکردیم. از خانم کوردووا پرسیدم که آیا میداند چرا برخی به ترامپ رای میدهند؟
او گفت که میداند! خانم کوردووا چنین توضیح داد: «من به مدت 30 سال در مدارس شهر نیویورک تدریس کردهام. چندین مرتبه پیشنهاد ترفیع شغلی به من شد چون جزو اقلیتها نبودم و داشتم در مدرسهای کار میکردم که دانشآموزانش به خاطر مهاجرت از خدمات رایگان دندانپزشکی و چشمپزشکی بهره میبردند، اما من برای تامین هزینه همین موارد برای فرزندان خودم دچار مشکل شده بودم. مشکلاتی از این دست میتواند علاقه را به نفرت تبدیل کند و باید در فکرتان، از پس آن برآمد.»
اما مشکل اینجاست که هر کسی نمیتواند از پس این تفکرات برآید. به همین دلیل، شکافی عظیم و خطرناک بین جامعه آمریکایی و دولت آن افتاده است.
خشونت در کمپین ترامپ؛ واقعا چرا برخی به او رای میدهند؟
دموکراتها آیا شانسی دارند؟
از سوی دیگر، اینگونه نیست که بلوک دائما در خدمت حزب جمهوری خواه باشد.
دموکراتها اگر بتوانند آراء برخی از حامیان پیشین خود را بازگردانند، میتوانند آسانتر بر انتخابات چیره شوند. اولین مسئله مربوط به مستقیما با بحث استخدام اشاره دارد. مهاجرت اجباری ناشی از شرایط اقتصادی باعث پدید آمدن بلوک بود؛ بنابراین، اشتغالزایی ثابت موجب به هم خوردن تعادل بلوک میشود.
تاد گیتلین که از دهه 60 میلادی از رهبران جنبشهای سیاسی چپ لیبرال در ایالات متحده بوده، معتقد است که این اتفاق به این زودیها رخ نخواهد داد. گیتلین میگوید: «سوسیال دموکراتها چه نسخهای را پیچیدهاند؟ نسخه آنها شامل چندین افق ناقص است. مشکل اینجاست که هیچ ایده استواری از کار سیاسی وجود ندارد.»
بلوک از حدود نیم قرن پیش تشکیل شد. بنابراین دموکراتها به بیش از یک انتخابات ریاست جمهوری – که یکی از بدترین کاندیداهای تاریخ آمریکا بر آن چیره شده – برای بهره جستن از حمایت بلوک نیاز دارند.
مشخص نیست که در حزب دموکرات، چه کسی صبر و حوصله کافی برای متقاعد ساختن رایدهندگان را دارد؛ آن هم نه به نفع کاندیدای حزب دموکرات، بلکه آموختن به آنها برای مصالحه به نفع کاندیدایی بهتر و دولتی کارآمدتر.
* داست بول (Dust Bowl): داست
بول یا دهه سی کثیف به یک دوره شدید طوفان شن و خشکسالی شدید در آمریکای شمالی
اشاره دارد که تا حد زیادی به محیط زیست و کشاورزی این مناطق آسیب وارد کرد.
** کمربند زنگار (Rust Belt): عبارتی است که برای اشاره به منطقه بخشهای بالاییِ شمال شرق ایالات متحده آمریکا، دریاچههای بزرگ و ایالتهای غرب میانه آمریکا به کار میرود. کمربند زنگار به افول اقتصادی، از دست دادن جمعیت و زوال شهرها به دلیل کوچک شدن بخش صنعتی آن اشاره دارد.
منبع: BBC World
ترجمه: وبسایت فرادید
** کمربند زنگار (Rust Belt): عبارتی است که برای اشاره به منطقه بخشهای بالاییِ شمال شرق ایالات متحده آمریکا، دریاچههای بزرگ و ایالتهای غرب میانه آمریکا به کار میرود. کمربند زنگار به افول اقتصادی، از دست دادن جمعیت و زوال شهرها به دلیل کوچک شدن بخش صنعتی آن اشاره دارد.
منبع: BBC World
ترجمه: وبسایت فرادید