يادداشت روز: اوین نامه ی کیهان "به ياد او ..."

اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 1 آذرماه سال 1395
يادداشت روز: اوین نامه ی کیهان "به ياد او ..."

پاسدار شریعت نداری که عزادار همکار نزدیکش است  درمورد از دست دادن این همکار بسیار نزدیک وخبره تراز خودش  درسناریووپرونده سازی حسن شایانفر اذعان کرده است که کارمشترک شان از اطلاعات سپاه و بولتن نویسی در همان اوایل انقلاب شروع می شود . سپس بادعوت مجید انصاری رئیس زندان ها دوتایی سراز زندان اوین و قزل حصار و... درمی آورند تا با شکنجه  واعتراف گیری وصنعت تواب سازی زیرپوشش بحث ومشاوره وبه راه راست هدایت کردن زندانیان تواب ادامه می دهند .
تااینکه در سال 72  به دستور خامنه ای جای محمدخاتمی در ورق پاره کیهان رامی گیرد تابا کمک حسن شایانفر وتجربیات بولتن نویسی دراطلاعات سپاه و بازجویی وتواب سازی زندانیان دخمه کیهان راتبدیل به اوین نامه کنند. درادامه وآنچنان اوین نامه را تبدیل به جمع آوری روش  اطلاعاتی می کنند که اعتراف کرده است از طریق اوین نامه است که  اطلاعات گردآوری شده دراختیار سایر نهادهای اطلاعاتی- امنیتی- قضایی زیرربط  گذارده می شود .
البته سربازجو شریعت نداری سخنی از همکاری با کیهان هوایی و برنامه  چراغ تلویزیونی  با سعیدامامی و روح الله حسینیان نمی کند و برخلاف گذشته نمی گوید که درعملیات تروریستی برون مرزی با سعید امامی مأموریت های برون مرزی داشته است که خط وخطوط این مأموریت از طریق اوین نامه ی کیهان دنبال می شده است .
بهرحال اکنون بیشتر شفاف شده است که چرا سربازجو شریعت نداری نماینده ویژه خامنه ای دراوین نامه کیهان است و  چرا سمت وسوی مواضع وسخنرانی های خامنه ای  همسووهمآهنگ بایادداشت های روزی این اوین اوین نامه ی سربازجوشریعت نداری پاسدار اطلاعاتی سپاه  می باشد؟
بگذریم سربازجو شریعت نداری در ابتدای یادداشت روز خود چنین می گوید:
    با ايشان در همان سال هاي اول انقلاب آشنا شدم. بعد از آزادي از زندان در جمع دوستان قديمي ملاقاتش کردم. بعدها وارد سپاه شد، در واحد اطلاعات با شناختي که از او داشتم پيشنهاد کردم به دفتر سياسي سپاه بيايد و در افشاي هويت واقعي برخي از گروه ها و جريانات سياسي ضدانقلاب که آن روزها به شدت فعال بودند همکاري کند. بي چون و چرا پذيرفت و با اطلاعات گسترده و عميقي که از احزاب و گروه هاي ضدانقلاب داشت در بولتن دفتر سياسي سپاه به روشنگري درباره چهره واقعي آنها پرداخت. اين روشنگري ها در پيشگيري از فريب بسياري از جوانان نقش موثر و تعيين کننده اي داشت. و در اين ميان برادر عزيزم آقاي محمدحسين صفارهرندي نيز نقش برجسته اي ايفا کرد. در همان سال ها آقاي مجيد انصاري مسئوليت سرپرستي زندان ها را بر عهده گرفت و با توصيه حضرت امام(ره) که بر بحث و گفت وگو با فريب خوردگان گروهکي اصرار داشتند، از اينجانب که پيش از آن نيز با همين منظور به زندان ها مي رفتم براي انجام اين ماموريت دعوت کرد و قرار شد هفته اي دو روز در کنار کار دفتر سياسي سپاه به زندان ها برويم. از آقاي شايان فر و چند تن ديگر از دوستان دعوت به همکاري کردم و ايشان که هر جا زمينه اي از خدمت به اسلام و انقلاب مي ديد، چون و چرا نمي کرد، از اين پيشنهاد استقبال کرد. آن دوران که چند سال به طول انجاميد، منشاء خير و برکت فراواني بود. مرحوم شايان فر با روحيه انقلابي و تواضع مثال زدني ساعت ها از وقت خود را به گفت وگوي صميمي با فريب خوردگان زنداني اختصاص مي داد و بسياري از شب ها را نيز در زندان به همين منظور مي گذراند. حاصل آن دوره تحول عجيب و حيات آفريني بود که در زندان ها پديد آمده بود. نگاهي به نشريات ضد انقلاب و گزارش راديوهاي بيگانه در آن دوره نشان مي دهد که بيشترين ظرفيت خود - و در مواردي تقريبا تمامي ظرفيت خود - را به خنثي کردن نتيجه اي که از آن حضور پيدا شده بود اختصاص مي دادند. گفتني است که همه نشريات ضد انقلاب که در خارج از کشور چاپ و منتشر مي شد و نوار صوتي گزارش راديوهاي بيگانه را به زندان مي آورديم و در اختيار زندانيان قرار مي داديم تا خود درباره آنچه در زندان ها مي گذرد و آنچه آنها درباره تحولات ياد شده مي گويند و مي نويسند، قضاوت کنند. چاپ سلسله کتاب هايي با عنوان «روزها و سوزها» که حاوي مقالات زندانيان فريب خورده درباره چگونگي فريب خود و ماهيت گروهک ها بود و نيز صدها مقاله در روزنامه ها با همين عنوان و نهايتا بازگشت بسياري از فريب خوردگان به دامان اسلام و انقلاب، بخشي از نتيجه آن حرکت بود که مرحوم شايان فر در آن نقش برجسته اي داشت. برخي از آن فريب خوردگان بازگشته به آغوش انقلاب امروزه از نويسندگان، هنرمندان و افراد مطرح و شناخته شده اين عرصه هستند و شماري نيز پس از آزادي به جبهه هاي نبرد رفتند و از آن ميان تعدادي به افتخار جانبازي و شهادت نائل آمدند. اشاره به اين نکته نيز ضروري است که حرکت آن روزها در اوج شکل گيري و ثمربخشي با کارشکني هاي دفتر آقاي منتظري که برخي از عوامل ضد انقلاب در آن نفوذ کرده بودند، روبرو شد.

يادداشت امروز را در فقدان برادر و همکار عزيزمان مرحوم حاج حسن شايان فر به مروري هر چند کوتاه - و در مواردي خاطره گونه - به گوشه اي از خصوصيات آن روح بلند اختصاص مي دهيم و به جد بر اين باوريم که «کفاف کي دهد اين باده ها به مستي ما»!
    با ايشان در همان سال هاي اول انقلاب آشنا شدم. بعد از آزادي از زندان در جمع دوستان قديمي ملاقاتش کردم. بعدها وارد سپاه شد، در واحد اطلاعات با شناختي که از او داشتم پيشنهاد کردم به دفتر سياسي سپاه بيايد و در افشاي هويت واقعي برخي از گروه ها و جريانات سياسي ضدانقلاب که آن روزها به شدت فعال بودند همکاري کند. بي چون و چرا پذيرفت و با اطلاعات گسترده و عميقي که از احزاب و گروه هاي ضدانقلاب داشت در بولتن دفتر سياسي سپاه به روشنگري درباره چهره واقعي آنها پرداخت. اين روشنگري ها در پيشگيري از فريب بسياري از جوانان نقش موثر و تعيين کننده اي داشت. و در اين ميان برادر عزيزم آقاي محمدحسين صفارهرندي نيز نقش برجسته اي ايفا کرد. در همان سال ها آقاي مجيد انصاري مسئوليت سرپرستي زندان ها را بر عهده گرفت و با توصيه حضرت امام(ره) که بر بحث و گفت وگو با فريب خوردگان گروهکي اصرار داشتند، از اينجانب که پيش از آن نيز با همين منظور به زندان ها مي رفتم براي انجام اين ماموريت دعوت کرد و قرار شد هفته اي دو روز در کنار کار دفتر سياسي سپاه به زندان ها برويم. از آقاي شايان فر و چند تن ديگر از دوستان دعوت به همکاري کردم و ايشان که هر جا زمينه اي از خدمت به اسلام و انقلاب مي ديد، چون و چرا نمي کرد، از اين پيشنهاد استقبال کرد. آن دوران که چند سال به طول انجاميد، منشاء خير و برکت فراواني بود. مرحوم شايان فر با روحيه انقلابي و تواضع مثال زدني ساعت ها از وقت خود را به گفت وگوي صميمي با فريب خوردگان زنداني اختصاص مي داد و بسياري از شب ها را نيز در زندان به همين منظور مي گذراند. حاصل آن دوره تحول عجيب و حيات آفريني بود که در زندان ها پديد آمده بود. نگاهي به نشريات ضد انقلاب و گزارش راديوهاي بيگانه در آن دوره نشان مي دهد که بيشترين ظرفيت خود - و در مواردي تقريبا تمامي ظرفيت خود - را به خنثي کردن نتيجه اي که از آن حضور پيدا شده بود اختصاص مي دادند. گفتني است که همه نشريات ضد انقلاب که در خارج از کشور چاپ و منتشر مي شد و نوار صوتي گزارش راديوهاي بيگانه را به زندان مي آورديم و در اختيار زندانيان قرار مي داديم تا خود درباره آنچه در زندان ها مي گذرد و آنچه آنها درباره تحولات ياد شده مي گويند و مي نويسند، قضاوت کنند. چاپ سلسله کتاب هايي با عنوان «روزها و سوزها» که حاوي مقالات زندانيان فريب خورده درباره چگونگي فريب خود و ماهيت گروهک ها بود و نيز صدها مقاله در روزنامه ها با همين عنوان و نهايتا بازگشت بسياري از فريب خوردگان به دامان اسلام و انقلاب، بخشي از نتيجه آن حرکت بود که مرحوم شايان فر در آن نقش برجسته اي داشت. برخي از آن فريب خوردگان بازگشته به آغوش انقلاب امروزه از نويسندگان، هنرمندان و افراد مطرح و شناخته شده اين عرصه هستند و شماري نيز پس از آزادي به جبهه هاي نبرد رفتند و از آن ميان تعدادي به افتخار جانبازي و شهادت نائل آمدند. اشاره به اين نکته نيز ضروري است که حرکت آن روزها در اوج شکل گيري و ثمربخشي با کارشکني هاي دفتر آقاي منتظري که برخي از عوامل ضد انقلاب در آن نفوذ کرده بودند، روبرو شد.

    اوايل دهه 70 بود که قرار شد باتفاق برخي از دوستان از جمله، شهيد آويني، مجيد مجيدي، سيد مهدي شجاعي، مهدي نصيري، بهزاد بهزادپور، قادري، چيني فروشان، خانم ثقفي، سليمي نمين و... به صورت هفتگي نشستي داشته باشيم و مرحوم شايان فر از افرادي بود که نياز به حضورش در اين جمع کاملاً محسوس بود. آن مرحوم در جمع ياد شده منشا خدمات بسياري بود که شرح آن به درازا مي کشد و زمان ديگري مي طلبد ولي اشاره به اين نکته که از حساسيت برادرمان آقاي شايان فر نسبت به بيت المال حکايت مي کند خالي از لطف نيست. حضرت آقا براي جمع مورد اشاره که عنوان «مجمع هنرمندان و نويسندگان مسلمان» بر آن نهاده بوديم، محلي را اختصاص داده بودند. روزي مرحوم شايان فر به اينجانب گفت؛ جمع ما هفته اي يک بار تشکيل مي شود و بعد از پايان جلسه هر کدام بيرون از مجمع به مسئوليت هاي جداگانه خود مي پردازيم و پرسيد «آيا حضرت آقا مي دانند و به همين اندازه از محلي که در اختيارمان قرار داده اند راضي هستند»؟ در فرصتي که همراه دوستان به محضر رهبر معظم انقلاب رسيده بوديم، اين پرسش را مطرح کردم و ايشان فرمودند «همين اندازه که با هم مي نشينيد، موضوعيت دارد و هر يک از شما نتيجه اي را که از اين نشست سرريز مي شود، در حوزه مسئوليت خويش به کار مي گيريد» (نقل به مضمون) و شايان فر از نگراني بيرون آمد.
    وقتي در دي ماه سال 1372 با حکم رهبر معظم انقلاب به کيهان آمدم، از مرحوم شايان فر براي همکاري دعوت کردم و ايشان مسئوليت مشاور فرهنگي و مديريت دفتر پژوهش هاي موسسه را بر عهده گرفت و قرار شد در دو جهت سلبي و ايجابي کار شود. يعني مقابله با جرياناتي که در پوشش تاريخ نگاري و يا به بهانه خاطره گويي به تحريف تاريخ و معرفي واژگونه ارزش هاي اسلامي و انقلابي مشغول بودند و از ديگر سو، ارائه مستند برخي از واقعيت ها که مي توانست براي نسل حاضر و نسل هاي بعدي راهگشا باشد. مجموعه 60 جلدي کتاب هاي «نيمه پنهان» حاصل تلاش بي وقفه مرحوم شايان فر در اين عرصه است که برخي از آنها تاکنون بارها تجديد چاپ شده و يکي از معتبرترين منابع مورد مراجعه پژوهشگران است.
    فعاليت و تلاش مرحوم شايان فر منحصر به عرصه فرهنگي و سياسي نبود. حمايت از محرومان و مقابله با مفاسد اقتصادي و سوء استفاده رانت خواران از جمله دغدغه هاي هميشگي ايشان بود.

    همين جا اشاره به اين نکته ضروري است که بارها شماري از مسئولان و يا افراد کنجکاو پرسيده اند که اطلاعات ناب کيهان چگونه به دست مي آيد؟ و آيا کيهان با مراکز اطلاعاتي در ارتباط است؟ پاسخ اينجانب هميشه آن بوده و هست که نيروهاي حزب الله و پا به رکاب انقلاب همه جا حضور دارند و هر گاه از وقوع يک رخداد و يا اتخاذ يک تصميم نابجا براي اسلام و انقلاب احساس خطر مي کنند، اطلاعات خود را در اختيار کيهان مي گذارند. ما اين اطلاعات بدست آمده را ارزيابي مي کنيم و بعد از اطمينان از صحت آن، به يکي از دو روشي که اشاره خواهم کرد عمل مي کنيم. برخي از آن اطلاعات را براي مراجع ذيربط و يا مسئولان فلان سازمان يا وزارتخانه مي فرستيم و در انتظار برخورد آنان مي نشينيم. از اين روي بايد گفت که کيهان نه فقط با مراکز اطلاعاتي ارتباطي ندارد بلکه اين مراکز، برخي از اطلاعات خود را نيز از کيهان مي گيرند. اما روش ديگر هنگامي است که رسانه اي کردن موضوع را ضروري مي دانيم... که بماند. مرحوم شايان فر، يکي از برادراني بود که با توجه به اشراف اطلاعاتي فراوان، در تنظيم و تدوين اطلاعات بدست آمده نقش برجسته اي داشت و در اين وجيزه به نمونه اي از آن اشاره مي شود. چند سال قبل با خبر شديم که يکي از عوامل رژيم طاغوت به دنبال بازپس گيري اموال مصادره شده اي است که در دوران منحوس پهلوي با زد و بند و غارت بدست آورده بود. اطلاعات و اسنادي که بدستمان رسيده بود را در اختيار مرحوم شايان فر قرار داديم و بعد از تدوين آن طي گزارشي در کيهان به ماجرا پرداختيم. اموال مورد نظر صدها ميليارد تومان ارزش داشت- 15 سال قبل- آيت الله شاهرودي رئيس وقت قوه قضائيه از اينجانب خواست که براي بررسي موضوع به ملاقات ايشان بروم که همراه آقاي شايان فر نزد وي رفتيم. آيت الله شاهرودي بعد از شرح ماجرا تاکيد کردند که اين ماجرا نمي تواند صحت داشته باشد و توضيح دادند که بازگشت اين اموال فقط با امضاي من امکان پذير است که چنين اتفاقي رخ نداده است. نامه امضاء شده ايشان را در ميان اسناد ديده بودم. به شايان فر نگاه کردم، يعني نامه چه شد؟ و مرحوم شايان فر لبخندي زد و نامه را به دستم داد. آقاي شاهرودي از وجود امضاي خود پاي نامه به شدت تعجب کرد... و خوشبختانه با برخورد قاطع ايشان پرواز چند صد ميليارد تومان از کيسه بيت المال ناکام ماند... يک هفته قبل از آن روز، پيغام يک رشوه 20 ميليارد توماني رسيده بود که از پي گيري ماجرا دست برداريد! خبر را به دوستان شوراي سردبيري دادم، مرحوم شايان فر اينگونه موارد را، طعمه هاي درون دام مي دانست که اگر حساب و کتاب آخرت را به حساب نياوري، «فرصت»! تلقي مي شود و سرانجام نيز بايد بگذاري بگذري و فقط گناه بزرگ آن را با خود به آن دنيا ببري. و در اين باره گفتني هاي بسياري هست که بيرون از محدوده اين وجيزه است و به بعد مي گذاريم، انشاءالله...

    از حضرت امير عليه السلام درباره «حيات طيبه» در اين آيه شريفه سوال کردند که «من عمل صالحا من ذکر ا و انثي و هو مومن فلنحيينه حياهًْ طيبه» و حضرت در پاسخ فرمود «هي القناعه» يعني حيات طيبه همان قناعت است و حاج حسن شايان فر ما از جيفه دنيا به حداقل که اوج ساده زيستي است قناعت کرد... عاش سعيدا و مات سعيدا... خدايش با اولياءالله محشور فرمايد نويسنده: حسين شريعتمداري

.