چند نکته درباره انتقاد آیت الله نوری همدانی به گردهمایی پاسارگاد

هرگز نمی تودن انکار کرد که تجمع اعتراضی هزاران جوان ناراضی درپاسارگاد واکنش اعتراضی مقابل سیاست 38 ساله رژیم فاشیستی -مذهبی ولایت فقیه بوده است . اگرچنانچه سیاست اختناق اجتماعی کم شل شود وروزنه حضوربرای مردم فراهم شود . بدون شک اکثریت مردم ایران که ناراضی اند به خیابان ها گسیل می شوند وفریاد مرگ بر دیکتاتور یا مرگ بر رژیم ولایت فقیه سر می دهند.
فراروامیر هاشمی‌مقدم؛ روز جمعه هفتم آبان ماه، جمعیت بسیار زیادی گرداگرد آرامگاه کوروش در پاسارگاد جمع شده و شعارهایی سر دادند. هم شعارهایی مثبت و هم منفی.
مثبت آنجایی که مثلا می گفتند: «ایران وطن ماست»؛ چیزی که این روزها کمتر کسی به فکرش است و رفتارهای قوم گرایانه، حتی در مجلس دارد روز به روز پررنگ تر می شود. همچنین در این تجمع، در حالی که بسیاری از مسئولین بر طبل قوم گرایی می کوبند و یا با سوءاستفاده از خواسته های قومی، در پی جمع کردن آراء بیشترند، افراد بسیاری از اقوام متخلف با لباسهای بومی و محلی شان، دست در دست یکدیگر بر اتحاد این سرزمین تأکید کردند.
جنبه منفی ماجرا هم آنجایی است که عده ای از تجمع کنندگان، شعارهای هنجارشکنانه سر دادند. تصاویر و کلیپهای این گردهمآیی واقعا خودجوش، به سرعت در فضای رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر شد. در همین راستا دیروز آیت الله نوری همدانی در دیدار با کارکنان وزارت دفاع فرمودند: «در مزار کوروش جمع شده اند، همان شعارهایی که برای رهبری می دهیم، برای کوروش می هند و باز ما زنده، نشسته ایم و تماشاگر هستیم.». اما درباره این بیانات چند نکته به ذهنم می رسد:
این خیلی خوب است که علما هم در کنار سایر اندیشمندان حوزه های علمی مختلف به اینگونه موضوعات ورود پیدا کنند. اما برخی استدلالها شاید نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد. من با وجودی که کلیپهای بسیاری از گردهمایی پاسارگاد را دیدم، متوجه نشدم کدام شعارها در این گردهمایی برای کورش سر داده شد که برای رهبر انقلاب هم سر داده می شود؟
نکته دیگر این است که اگر شعاری برای رهبر معظم انقلاب سر داده می شود و یا یک ویژگی نیک در منش رهبری برجسته و مورد تحسین واقع می شود، به معنای این نیست که این ویژگی دیگر هرگز نباید برای کسی دیگر مورد استفاده قرار گیرد. به نظر می‌رسد برخی دفاعیات از رهبری اتفاقا ممکن است بیشتر مایه آسیب زدن به وجهه ایشان شود؛ در حالیکه خودشان هرگز چنین مدعیاتی نداشته اند.
آیت الله نوری همدانی همچنین اشاره کرده اند به اینکه چگونه با وجود چنین شرایطی، «باز ما زنده نشسته ایم و تماشاگر هستیم».
بیان اینگونه جملات ممکن است باعث تحریک عده ای فرصت طلب شده و پیامدهای ناگواری در پی داشته باشد. آنچنانکه برخی اتفاقات ناگوار در سالهای اخیر در نگاه بسیاری از مردم با سخنان برخی از علما پیوند داده شده است.
همچنین آیت الله نوری همدانی اشاره کرده بودند به اینکه در اطراف آرمگاه کوروش طواف کرده اند. به نظر نمی آید بتوان حرکت تجمع کنندگان را طواف نامید. گشتن برای احترام به دور یک آرامگاه با طواف متفاوت است. آنگونه که در زیارت امامزادگان هم مردم گرداگرد آرامگاه می گردند، اما این رفتارشان معنای طواف را ندارد. اگر قرار باشد به جایگاه مقدس امامزادگان اشاره شود، کوروش هم بنا بر روایاتی معتبر، همان حضرت ذی القرنین است که در قرآن آمده و از وی تمجید شده است. به هرحال چنین نظریه ای را بزرگواری همچون علامه طباطبایی بیان کرده که یکی از کامل ترین تفاسیر را بر قرآن کریم نوشته ودر سده معاصر، کمتر مفسری به پای ایشان رسیده است.
آیت الله نوری همدانی اشاره کرده اند به اینکه مردم انقلاب کردند تا پس از سالها زیر سیطره نظامهای پادشاهی بودن، کشورمان اسلامی شود. اما بی تردید ایشان می دانند که کوروش و دیگر پادشاهان پیش از اسلام را نمی توان گناهکار دانست؛ چرا که در آن دوره اسلام هنوز عرضه نشده بود و بنابر روایات بسیار، کوروش نیز یگانه پرست بوده است.
نارضایتی از برگزاری چنین گردهمایی ها و سفارش برای ایجاد محدودیت بر آنها، بی تردید چاره ساز نیست؛ که اگر می بود، در طول این چهار دهه گذشته و علیرغم همه محدودیتهایی که درباره تاریخ ایران باستان اعمال شده (از کاهش بخشهای مربوط به هخامنشیان در کتب درسی گرفته تا باز گذاشتن دست تجزیه طلبان و نویسندگان نان به نرخ روز خور در نقد تاریخ ایران باستان، که از قضا هیچکدام شان تاریخ دان به معنای آکادمیکش نبوده اند)، نه تنها نتوانسته آن دوره تاریخی را به فراموشی بسپارد، بلکه عظش مردم و به ویژه جوانان را برای فهم آن دوره بیشتر کرده که یک نمونه از نتیجه هایش، تجمع چند ده هزار نفری در پاسارگاد و ترافیک چند کیلومتری در راههای منتهی به این بنا است.
در این میان، عده ای فرصت طلب هم در شاخ و برگ دادن به تاریخ ایران باستان سوءاستفاده نموده اند. در واقع بخشی از این افراط گرایی های مردم در ابراز علاقه به تاریخ ایران باستان و شخصیت کوروش، به همان نبود منابع رسمی کافی و عدم آگاهی رسانی باز می گردد.
تاریخ ایران پیش و پس از اسلام را نه می توان رو در روی یکدیگر قرار داد و نه چنین لزومی وجود دارد. مردم راه خودشان را می روند و می دانند این دو را چگونه با یکدیگر ترکیب کنند (نمونه اش خودروهایی است که شیشه عقب شان همزمان هم بسم الله یا دیگر جملات متبرکه دارد و هم نشان فروهر).