گزیده ها قسمت سوم 6 مهر -96

گزیده ها قسمت سوم  6 مهر -96
وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد، کشورش به نماینده حزب دموکرات کردستان عراق وابسته به مسعود بارزانی ابلاغ کرده که بعد از همه‌پرسی اجرا شده در اقلیم کردستان عراق حق بازگشت به ترکیه را ندارد.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری آناتولی ترکیه، مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه تاکید کرد، کشورش از نماینده این حزب درخواست کرده بود اگر در آنکاراست کشور را ترک کند اما عمر میرانی، نماینده حزب مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق در حال حاضر در اربیل است و آنکارا به او گفته‌ به ترکیه بازنگردد.

چاووش اوغلو افزود: ما تنها به برگزار نشدن همه‌پرسی اکتفا نکردیم بلکه برای دولت اقلیم توضیح دادیم که باید از این گام امتناع کند ما به آنها ابلاغ کردیم که در صورت لغو برگزاری همه‌پرسی یار آنها خواهیم بود و در عین حال هم گفتیم اگر همه‌پرسی را برگزار کنند با چه عواقبی روبه‌رو خواهند شد.

وی ادامه داد: موضع کنونی بارزانی در قبال دولت بغداد ضعیف است اما او می‌توانست با لغو همه‌پرسی با قدرت پشت میز مذاکره با بغداد بنشیند.

چاووش اوغلو خاطرنشان کرد، تنها همّ بارزانی حفظ کرسی ریاستی‌اش است چراکه احزاب مخالف او هستند و او بسیار قدرت خود را در اقلیم از دست داده است و برای حفظ این کرسی آینده کردها را به خطر انداخت.

وی بار دیگر به گام‌هایی که کشورش مقابل اقلیم برخواهد داشت، اشاره کرد و گفت: آنکارا درخواست‌هایی که دولت مرکزی عراق در پی همه‌پرسی به آن ارائه کرده از جمله عملیات مشترک را بررسی خواهد کرد.

رئیس دستگاه دیپلماسی ترکیه درباره اینکه آیا دولت ترکیه کنسولگری خود را در اربیل خواهد بست، گفت: ما زمانی که کنسولگری خود را در اربیل بازگردیم از دولت اقلیم کردستان اجازه نخواستیم بلکه موافقت دولت مرکزی در بغداد را گرفتیم از این رو وزارت خارجه عراق طرف ماست.

وی درباره رزمایش‌های مشترک نظامی در نزدیکی مرزهای عراق که روز سه‌شنبه مرحله سوم آن آغاز شد، تاکید کرد: ترکیه با قدرت از تمامیت ارضی همسایه خود و تامین امنیت مرزهایش دفاع می‌کند و برای آن تلاش خواهد کرد.
اما علیرغم همه تلاش و سعی قابل تقدیر دوستان «خانه مستند انقلاب اسلامی» در ساخت مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا»، به نظر می‌رسد که برخی از نکات محوری زندگی و کارنامه سیاه این صدراعظم مرموز مغفول مانده و بعضی از مسائل نیز (علیرغم گفت‌و‌گو با اساتید معتبری همچون قاسم تبریزی و ابراهیم ذوالفقاری) متاسفانه توسط برخی کارشناسان نه چندان موثق، وارونه‌نمایی شده است.
روزنامه کیهان مستند هویدا را «افشاگر و اغواگر» خواند.

این روزنامه نوشت: «فیلم مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا» درباره امیرعباس هویدا (یکی از موثرترین و پر سر و صداترین عناصر دوران پهلوی دوم) طی چهار قسمت از شبکه مستند سیما پخش شد.

مستند هویدا که کاری از «خانه مستند انقلاب اسلامی» است، با استفاده از تحقیق و پژوهشی گسترده، بهره‌گیری از تصاویری که بعضا (مانند دادگاه هویدا) برای نخستین بار پخش می‌شدند و همچنین ساختاری قابل قبول، توانسته پاسخی درخور و شایسته در مقابل رسانه‌های بیگانه و شبکه‌های معلوم‌الحال وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی غرب ارائه دهد؛ شبکه‌هایی که جهت تطهیر و منزه ساختن چهره و کارنامه سیاه عناصر فاسد رژیم شاه از جمله هویدا با انتشار کتاب و ساخت فیلم، تلاشی گسترده انجام داده‌اند.

پرداختن به گذشته هویدا از دوران کودکی و بررسی اصل و نسب وی در خانواده‌ای بهایی، ارتباط و سرسپردگی‌اش به محافل آمریکایی، بی‌اختیاری کامل در برابر شاه و دربار، مسئولیت دوم کشور بیش از ۱۳ سال و در سیاه‌ترین دوران رژیم شاه، میدان دادن به فساد و تباهی درباریان و اطرافیان محمدرضا پهلوی و... از جمله فرازهای مهمی به نظر می‌رسد که مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا» ساخته مصطفی شوقی در کادر دوربین خود قرار داده است.

اما علیرغم همه تلاش و سعی قابل تقدیر دوستان «خانه مستند انقلاب اسلامی» در ساخت مستند «زندگی، زمانه و مرگ هویدا»، به نظر می‌رسد که برخی از نکات محوری زندگی و کارنامه سیاه این صدراعظم مرموز مغفول مانده و بعضی از مسائل نیز (علیرغم گفت‌و‌گو با اساتید معتبری همچون قاسم تبریزی و ابراهیم ذوالفقاری) متاسفانه توسط برخی کارشناسان نه چندان موثق، وارونه‌نمایی شده است.

مثلا اگر چه به رابطه آمریکا و رژیم شاه‌ اشاراتی وجود دارد اما تصمیمات شاه از جمله درباره اصلاحات ارضی یا جشن‌های شاهنشاهی یا حتی نخست‌وزیری هویدا به گونه‌ای نشان داده شده که گویا مستقلا و با ابتکار شخصی خود شاه گرفته شده! یا اگر چه به اهمیت حبیب‌الله عین الملک (پدر هویدا) در تصمیم‌گیری‌های منطقه‌ای پرداخته شده اما به نقش برجسته او در شناسایی و معرفی رضاخان به اردشیر ریپورتر (عامل اصلی سیاست‌های خاورمیانه‌ای صهیونیسم) برای برپایی رژیم پهلوی، اشاره‌ای نمی‌شود یا اساسا از عضویت دیرپای هویدا در تشکیلات فراماسونری و لژهای مختلف آن که نقش مهمی در انتخاب وزراء و اتخاذ سیاست‌های دولت او داشتند، سخنی نمی‌رود؛ گویی سخن از تشکیلات فراماسونری مانند آن چه در رسانه‌های شبه‌روشنفکری رایج است، همچنان تابو بوده و حکایت همان قضیه «اسمشو نبر» است!

تاسف‌بارتر این که در این فیلم مستند، دهه ۴۰ در دوران صدارت هویدا، دهه شکوفایی اقتصاد ایران نمایانده شده و دست‌اندرکاران اقتصاد آن دوران (از جمله عنصر سرسپرده‌ای به نام علینقی عالیخانی، رابط شبکه صهیونیستی زیتون و واسط اصلی حضور اسرائیل در ایران) را مردانی کارآمد و متخصص در پیشبرد اقتصاد ایران جلوه داده! این در حالی است که به استناد اسناد مختلف داخلی و خارجی، کلید نابودی اقتصاد ایران از همان دهه ۴۰ زده شد که با طراحی امثال «والت ویتمن روستو»ی یهودی و «موشه دایان» اسرائیلی، طرح‌هایی همچون اصلاحات ارضی و لوایح ششگانه به نابودی کشاورزی و دامپروری ایران  به نفع پروژه‌های کشاورزی اسرائیل در ایران نظیر پروژه دشت قزوین و برقراری یک صنعت دست چندم مونتاژ منجر گردید. برای تحلیل اقتصاد دهه ۴۰ ایران، هیچ منبعی موثق‌تر از فرمایش‌های حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) نیست که طی نامه‌ای در سال ۱۳۴۶ خطاب به خود هویدا نوشتند:

«... شماها... ناظر فقر و گرسنگی ملت و ورشکستگی بازار و بیکاری جوانان فارغ‌التحصیل هستید، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور بلکه به طوری که گزارش داده‌اند دخالت اسرائیل در فرهنگ می‌باشید. ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز چه رسد به دهکده‌های دور افتاده از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام و وسائل بهداشت هستید...»

همچنین مستند تحلیلی یک بعدی از زمینه‌های شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دهد به نحوی که با نگاهی مادی همه تحولات را در تحولات اقتصادی خلاصه کرده و سخن چندانی از نابودی فرهنگ اسلامی - ایرانی، از بین رفتن استقلال کشور، سیاست‌های دین‌ستیزانه رژیم پهلوی و قرار گرفتن بهائیان در رأس امور به عنوان عوامل اصلی انقلاب به میان نمی‌آورد.»
وزیر صنعت در نشستی با مسؤولان و نمایندگان استان مرکزی بر تقسیط بدهی آذرآب به تأمین اجتماعی و امور مالیاتی و ترخیص مواد اولیه این شرکت بدون نیاز به ضمانت‌نامه بانکی در گمرک تأکید کرد.

 به گزارش شاتا، وزارت صنعت، معدن و تجارت در راستای حمایت از توسعه صنعتی و صنایع تولیدی و اشتغالزای کشور، حل و فصل موضوع پیش آمده برای کارگران دو کارخانه هپکو و آذرآب اراک در خصوص عدم پرداخت حقوق معوقه چندماهه آن‌ها را در دستور کار خود قرار داده است که برگزاری نشست وزیر صنعت، معدن و تجارت با مسؤولان و نمایندگان استا مرکزی در همین راستا صورت گرفت.

شرکت آذرآب جزو واگذاری‌های اصل 44 و هپکو از جمله شرکت‌های واگذار شده سال‌های گذشته است و کارگران این دو کارخانه در روزهای اخیر چندین بار در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه چندماهه خود تجمع کردند و خواستار پیگیری و پرداخت مطالبات معوق شده بودند.

تقسیط بدهی آذرآب به تأمین اجتماعی و امور مالیاتی
در نشست مشترک وزیر صنعت، معدن و تجارت با وزرای اقتصاد، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، رییس کل بانک مرکزی، استاندار و نمایندگان استان مرکزی در خصوص مشکلات شرکت آذرآب، مقرر شد پس از برگزاری مجمع و تعیین تکلیف مدیریت این شرکت، اقداماتی به منظور تقسیط بدهی این شرکت به تامین اجتماعی و امور مالیاتی، ترخیص مواد اولیه شرکت بدون نیاز به ضمانت‌نامه بانکی در گمرک، پرداخت تسهیلات رونق تولید و جلوگیری از لغو قراردادهای این شرکت انجام شود.

همچنین نظارت سازمان خصوصی سازی بر تعهدات مالک هپکو به اجرای مفاد قرارداد واگذاری، پرداخت حقوق و دستمزد کارگران و پیگیری و نظارت بر قراردادهای هپکو و ارایه گزارش روزانه در این مورد از مهمترین اقداماتی بود که مقرر شد در خصوص هپکو انجام شود.

محمد شریعتمداری در این نشست آذر آب را افتخار صنعت کشور دانست و با اشاره به برگزاری مجمع عمومی و تعیین تکلیف مدیریت جدید توسط استاندار، تصریح کرد: پیگیری مدیریت حرفه ای و فنی و همچنین بخشودگی یا تقسیط جرائم و بدهی های تأمین اجتماعی اولویت های دیگر برای حل فوری مشکل پیش آمده هستند.

سازمان خصوصی سازی بر تعهدات مالک هپکو نظارت کند
وی همچنین از سازمان خصوصی سازی خواست تا بر روند واگذاری هپکو به سرمایه گذار خصوصی تا حصول نتیجه نهایی نظارت کند و در این باره افزود: تعهد مالک به پرداخت حقوق و دستمزد باید توسط سازمان خصوصی سازی مورد نظارت کامل قرار بگیرد.

دستور شریعتمداری برای پیگیری قراردادهای هپکو و آذرآب
شریعتمداری در این نشست به معاون امور صنایع خود دستور داد تا تمامی قراردادهای موجود در شرکت های هپکو و آذرآب را نظارت و پیگیری کند و با جدیت تأکید کرد: ارایه گزارش روزانه در این خصوص ضروری است و آقای صالحی نیا در راستای حل و فصل قراردادهای دارای مشکل اقدام کند.

وزیر صنعت، معدن و تجارت با اشاره به بررسی میزان واردات ماشین آلات راه سازی نیز گفت: باید از واردات ماشین آلاتی که تولید مشابه دخلی دارند، جلوگیری به عمل آید تا شرکت‌هایی مانند هپکو زیان نبینند.

شریعتمداری انجام اقدامات مناسب در خصوص بدهی های مالیاتی و تقسیط بدهی‌های تأمین اجتماعی را از جمله راهکارهای حل و فصل مشکل دانست و ترخیص مواد اولیه شرکت بدون نیاز به ضمانت‌نامه بانکی در گمرک تأکید کرد.

تأکید وزیر اقتصاد بر بررسی صورت حساب‌های موجود آذرآب
همچنین وزیر اقتصاد در این نشست با تأکید بر ترخیص کالاهای مانده در گمرک متعلق شرکت آذرآب، گفت: تعیین حسابرس و بررسی وضعیت صورت حساب‌های موجود برای بورس باید در دستور کار واقع شود.

نماینده کارگران مدیریت را مشکل هپکو می‌داند
از سوی دیگر تصمیم مدیران هپکو مبنی بر تعدیل نیمی از نیروهای این شرکت از مهمترین گلایه‌های نماینده کارگران هپکو بود که در این نشست مطرح شد.

نماینده کارگران شرکت هپکو، مدیریت را مشکل اصلی این کارخانه اعلام کرد و گفت: بخشی از مشکلات به وجود آمده برای این شرکت با تعامل با دستگاه‌هایی از جمله شهرداری و وزارت راه و شهرسازی قابل حل است و جلوگیری از واردات دستگاه‌های راه‌سازی قابل تولید داخل نیز به این موضوع کمک می کند.

گفتنی است که این موارد از جمله نکاتی بود که وزیر صنعت، معدن و تجارت برای ایجاد بازار و سفارش محصول با جدیت در نشست با مسؤولان استانی اراک نیز آن‌ها را مورد توجه و تأکید ویژه خود قرار داده بود.

شایان ذکر است که با گذشت چند روز از برگزاری جلسه تخصصی درخصوص مشکلات این دو واحد تولیدی، رصد اهم راهکارهای ارایه شده برای حل و فصل مشکل تا حصول نتیجه نهایی در دستور کار وزارت صنع، معدن و تجارت است.
در سال 1391 پایه ششم به سیستم آموزشی ایران اضافه شد؛ در نتیجه مقطع ابتدایی با کمبود چند ده هزار معلم روبرو گردید. ظاهر امر این بود که این مسئله با برنامه‌ریزی قبلی به تایید رسیده است، اما آن چه که در ادامه انجام گرفت، وجود برنامه‌ریزی در این امر را با شک همراه می‌کند.
فرارو- پری‌سادات هاشمی‌مقدم؛ در سال 1391 پایه ششم به سیستم آموزشی ایران اضافه شد؛ در نتیجه مقطع ابتدایی با کمبود چند ده هزار معلم روبرو گردید. ظاهر امر این بود که این مسئله با برنامه‌ریزی قبلی به تایید رسیده است، اما آن چه که در ادامه انجام گرفت، وجود برنامه‌ریزی در این امر را با شک همراه می‌کند.

تامین معلم برای دانش‌آموزان اضافه شده به این مقطع مورد بحث است. تقریباً ظرف مدت کوتاهی تمام نیرو های مورد نیاز خود را تامین کردند. اما چگونه؟

بیشتر این معلمان از مقاطع متوسطه یک و دو (راهنمایی و دبیرستان) به ابتدایی منتقل شدند، به گونه‌ای که برای بیشتر آنها حالت اجبار و ناچاری داشت.

بدین صورت که معلمانی را که خواهان جابجایی در مناطق یا از شهری به شهر دیگر بودند، به شرطی موافقت می‌کردند که حاضر بشوند به مدت سه سال در مقطع ابتدایی تدریس کنند. مسلم است معلمی که روزانه مجبور بود مسافت زیادی را برای رفت و برگشت طی کند، ترجیح می‌داد نزدیک به محل زندگی خود باشد و برای سه سال از تخصص و تجربهی خود دور باشد.

ظاهر امر ساده به نظر می‌رسد، اما معلمی که به‌عنوان مثال بیست سال فیزیک یا تاریخ یا عربی یا... تدریس کرده، آن هم با نوجوانان و جوانان و آشنایی با خلق و خوی این گروه سنی، به یک‌باره خود را درگیر کودکان ابتدایی با دروس عمومی و خاص آنها می‌دید.

برای نمونه، نگارنده مدت بیست سال در مقطع متوسطه (راهنمایی) تدریس کرده و به دلیل جابجایی از شهری به شهر دیگر، به ناچار و با توجه به شرایطی که داشت، قانون بند دال را پذیرفت و علی‌رغم اینکه تخصص و تدریس خود را که علوم اجتماعی بود بسیار دوست می‌داشت و با علاقه کار می‌کرد، اکنون مجبور است پس از گذشت پنج سال همچنان در مقطع ابتدایی بماند.

هر چند دوره‌هایی در ارتباط با آموزش ابتدایی برگزار شد، اما بسیاری از مشکلات و نارضایتی‌ها همچنان پا برجاست. برای نمونه، علی‌رغم تعهد سه ساله بودن این دوره برای موافقت با جابجایی، اکنون پنج سال است که این معلمان در مقطع ابتدایی تدریس می‌کنند و کسی هم پاسخ منطقی نمی‌دهد. در پاسخ به اعتراض‌ها گفته می‌شود: «چون نیاز داریم تا هر وقت لازم است باید در این مقطع بمانید و کار کنید».

در اینجا بحث انگیزه به خوبی نمایان می‌شود. اینجا بحث تولید کالا یا خدمات نیست. این پرورش انسان است، تولید انسانیت است. با اطمینان می‌توان گفت که بیش از نود درصد این معلمان که به آنها بند دال می‌گویند، از وضعیت موجود به شدت ناراضی هستند و به اجبار و از روی ناچاری و دور از تخصص و تدریس خاص خود، مجبور به آموزش کودکان ابتدایی هستند.

اگر آمار این گروه معلمان را در سراسر کشور محاسبه کنیم، در حدود چند ده هزار نفر خواهند شد و بنابراین، تعداد دانش‌آموزانی که از جانب این آموزگاران آموزش داده می‌شوند، به رقمی میلیونی خواهیم رسید. اینجاست که اهمیت موضوع آشکار می‌شود. نیروهایی که بدون علاقه و انگیزه کار می‌کنند، چگونه می‌توانند انگیزه‌ی لازم را در فراگیران ایجاد کنند؟

نکته‌ی مهم اینجاست که کودکانی که آینده‌سازان این مملکت هستند، چگونه و از سوی چه کسانی آموزش می‌بینند؟ آیا این همان مدیریت منابع انسانی است؟ آیا انگیزه‌ی کار و پیشرفت را برای معلمان و به دنبال آن برای دانش‌آموزانمان فراهم کرده‌ایم؟

البته به‌طور حتم، همکاران فرهنگی در انجام فعالیتهای پرورشی و آموزشی کوتاهی نخواهند کرد و متعدانه کار می‌کنند، اما در واقع تعهد اگر با رضایت و انگیزه باشد، خود به خود درونی شده و بهترین بازدهی و نتیجه را خواهد داد.