ایران تا چه اندازه میتواند به استیضاح ترامپ و انتخابات آمریکا امیدوار
باشد؟ 10شهریور-97
این تصور باطلی است که حاکمان رژیم ولایت فقیه
دل خوش کرده و امیدوار به استیضاح ترامپ و انتخابات میان دوره ای آمریکا
هستند که ذر نهایت شرایط به نفع شان تمام می شود . برای اینکه 13 آبان بازگشت
تحریم های نفتی و 6و روز بعد 6 آپریل
انتخابات میان دوره ای آمریکا
آنقدر فرصت هست تا ترامپ با اعمال طرح های فشار وتهدید و تحریم هایی که ترامپ
وارد می کند نه مانع از فرصت طلبی رژیم
ولایت فقیه می شود که موجب تشدید بحران ها
وواکنش های اعتراضی در ایران می گردد .
ضمن اینکه ترامپ می تواند از اهرم های فشار دیگری همچون اسراییل و عربستان و عراق
هم استفاده کند.
استیضاح ترامپ در شرایط کنونی به اما و اگرها
منوط است. حال اگر فرض کنیم، در مجلس نمایندگان با اتهامات ترامپ با اکثریت آرا
موافقت شد. در این حالت، برای آغاز فرآینده محاکمه ترامپ، پرونده استیضاح او باید
به مجلس سنا برود. فرارو- استیضاح ترامپ به خاطر رسواییهای اخیر مستلزم مشخص کردن
عناوین اتهامی و رأی اکثریت مجلس نمایندگان و سنا است. اما با توجه به سیطره
جمهوریخواهان بر کنگره، دمکراتها برای برکناری ترامپ مسیر دشواری خواهند داشت. به
گزارش فرارو، پنجشنبه گذشته، مایکل کوهن، وکیل سابق دونالد ترامپ، اتهام نقض قانون
تبلیغات انتخاباتی آمریکا را پذیرفت. کوهن اعتراف کرده که در پاییز ۲۰۱۶ برای تاثیرگذاری بر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به دستور
ترامپ به دو زن (استورمی دانیلز و کارن مکدوگال) که با رئیسجمهور کنونی آمریکا
رابطه داشتهاند، حقالسکوت پرداخت کردهاست. این اعتراف کوهن، به عنوان مهمترین
دلیل برای برکناری ترامپ مورد استقبال مخالفان رئیسجمهور قرار گرفت. زیرا برخلاف
سایر جرایمی که اطرافیان ترامپ به آنها متهم شدهاند، اعترافات وکیل سابق نشان میدهد
پرداخت حق السکوت با هماهنگی ترامپ پرداخت شده است. همزمان با انتشار اعتراف کوهن،
گمانهزنیها درباره امکان استیضاح و برکناری ترامپ در میان تحلیلگران افزایش
یافت. به نظر میرسد که حتی خود ترامپ هم از استیضاح نگران شده است. او در گفتگو
با شبکه فاکسنیوز درباره تاثیر برکناریاش بر بازارهای آمریکا هشدار داد و
گفت:" نمیدانم چگونه شما میتوانید کسی را استیضاح کنید که یک کار عالی
انجام داده است". او افزود: "اگر من استیضاح شوم؛ فکر میکنم که بازار
سقوط خواهد کرد. فکر میکنم همه بسیار فقیر خواهند شد". مطرح شدن احتمال
برکناری ترامپ، که سیاست بسیار سختگیرانهای در برابر ایران دارد، ممکن است برخی
از محافل ایرانی را بسیار خوشحال کند. زیرا از دیدگاه این محافل، احتمالا چنین
اتفاقی سیاست سختگیرانه کنونی واشنگتن علیه تهران را سست خواهد کرد. اما فارغ حرفوحدیثهای
رسانهای و نزاعهای حزبی در درون آمریکا، استیضاح ترامپ تا چه حد محتمل است و
قانون اساسی آمریکا برای استیضاح رئیسجمهور چه شرایطی را تعیین کرده است؟ ترکیب
نمایندگان کنگره از منظر حزبی چه نقشی در استیضاح دارد؟ تفسیرپذیری یک ماده ابتدا
باید گفت که اگر چه در تاریخ آمریکا به ندرت پیش میآید که رئیسجمهور استیضاح میشود،
اما قانون اساسی این کشور، فرآیند مشخصی را برای برکناری غیرداوطلبانه رئیسجمهور
و انتقال قدرت مشخص کرده است. البته این فرآیند زمانی آغاز میشود که بر سر ماهیت
جرم ارتکاب شده توسط رئیسجمهور در میان نمایندگان کنگره اجماع نسبی بوجود بیاید.
به موجب قانون اساسی آمریکا، فقط مجلس نمایندگان قدرت استیضاح (یعنی طرحی اتهام
رسمی علیه مقامات) و فقط مجلس سنا قدرت محاکمه استیضاحشدگان را دارد. بر اساس بند
چهارم ماده دوم قانون اساسی آمریکا "رئیسجمهور، معاون رئیس جمهور و تمام
کارمندان ایالات متحده، به دلیل استیضاح و محکومیت به خیانت، رشوه و سایر جرایم
بزرگ و بزهکاریها از منصبشان برکنار خواهند شد". اگر کنگره بخواهد طبق این
ماده، فرآیند استیضاح ترامپ را آغاز کند، قبل از همه باید اتهام دقیق ترامپ براساس
ماده فوق را مشخص کند. اینجاست که اولین مشکل پدید میآید. ترامپ دقیقا کدام یک از
عناوین اتهامی ماده فوق را مرتکب شده است؟ اساسا تعریف "سایر جرایم بزرگ و
بزهکاریها" چیست؟ در واقع میان نمایندگان کنگره درباره تفسیر دقیق واژههایی
همچون "خیانت"، "رشوه" و "سایر جرایم بزرگ و بزهکاریها"
اختلاف نظر وجود دارد. همین تفسیرپذیری این ماده، کار استیضاح ترامپ را دشوار میکند.
چرا که در سایه کشاکشهای حزبی در آمریکا، موافقان او در کنگره میتوانند ادعا
کنند اتهام پرداخت حقالسکوت یا دیگر قضایای مناقشهبرانگیز با ماده دوم قانون
اساسی انطباق ندارد. شکاف حزبی در کنگره حال اگر فرض کنیم عنوان دقیق اتهامی ترامپ
مشخص شود، مرحله بعدی، طرح رسمی اتهام علیه ترامپ در مجلس نمایندگان است. زیرا
همانطور که پیشتر ذکر کردیم، تنها نهاد دارای صلاحیت استیضاح رئیسجمهور، مجلس
نمایندگان است. ترامپ، یک رئیسجمهور وابسته به حزب جمهوریخواه شمرده میشود. حال
باید ببینیم ترکیب نمایندگان دو حزب جمهوریخواه و دمکرات در کنگره چگونه است. طبق
آمار وبسایت مجلس سنا، از ۱۰۰ نماینده کنونی آن، ۵۱ نفر جمهوریخواه، ۴۷ نفر دمکرات و دو نفر مستقل هستند. پس واضح است
که در مجلس سنا اکثریت با جمهوریخواهان است. در مجلس نمایندگان نیز ترکیب مشابهی
از حیث اکثریت و اقلیت وجود دارد. براساس آمار سایت مجلس نمایندگان، از ۴۳۵ نماینده این مجلس، ۱۹۴ نفر دمکرات و
۲۴۱ نفر جمهوریخواه هستند. در اینجا نیز اکثریت قاطع با
جمهوریخواهان است. با عنایت به این ارقام باید دانست که مرحله اولیه استیضاح ترامپ
باید از مجلس نمایندگان شروع شود. بدین معنا که یک نماینده میتواند در کمیته
قضایی این مجلس، اتهاماتی علیه ترامپ مطرح کند. پس از انجام تحقیقات روی این
تهامات، در صحن عمومی مجلس نمایندگان رأیگیری میشود. طبق قانون
اساسی آمریکا، تایید اتهامات ترامپ در مجلس نمایندگان و سپس ارسال آن به سنا،
مستلزم رأی اکثریت نمایندگان، یعنی حداقل ۲۱۸ رأی، است.
یعنی علاوه بر موافقت همه ۱۹۴ نماینده دمکرات در مجلس نمایندگان، بایستی ۲۴ نماینده جمهوریخواه هم با استیضاح ترامپ موافقت کنند. حداقل تاکنون
چنین عزمی میان جمهوریخواهان برای استیضاح ترامپ، مشاهده نشده است. استیضاح ترامپ
در شرایط کنونی به اما و اگرها منوط است. حال اگر فرض کنیم، در مجلس نمایندگان با
اتهامات ترامپ با اکثریت آرا موافقت شد. در این حالت، برای آغاز فرآینده محاکمه
ترامپ، پرونده استیضاح او باید به مجلس سنا برود. برای برکناری ترامپ، آرای حداقل
دو سوم مجلس سنا ضروری است. یعنی اگر کل ۴۷ نماینده
دمکرات سنا با برکناری ترامپ موافت کنند، در این حالت، باید حداقل ۲۰ نماینده جمهوریخواه سنا باید به دمکراتها بپیوندند. تنها در
این حالت است که ترامپ باید با کاخ سفید خداحافظی کند. در شرایط کنونی و با توجه
به نزدیکی انتخابات میان دورهای کنگره، به نظر نمیرسد که تمرکز سیاستمدران دو
حزب بر برکناری ترامپ باشد. اگر دمکراتها واقعا به دنبال کنار زدن ترامپ باشند،
احتمالا تا انتخابات میاندورهای صبر خواهند کرد. انتخابات میاندورهای کنگره
همزمان با نزدیک شدن موعد انتخابات میاندورهای کنگره، برخی محافل ایرانی ممکن
است چشم به شکست جمهوریخواهان و در نتیجه تضعیف دولت ترامپ در این انتخابات باشند.
البته انتخابات کنگره حتی از منظر استیضاح ترامپ هم میتواند حائز اهمیت باشد. چرا
که اگر دمکراتها بتوانند کرسیهای بیشتری در کنگره بدست بیاورند، استیضاح ترامپ
برای آنان تسهیل خواهد شد. پیشبینی اینکه کدام حزب در انتخابات میاندورهای
پیروز خواهد شد، بسیار دشوار است. در این زمینه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که
برخی از آنها بعضا متناقض هستند. در انتخابات میاندورهای، که در ششم نوامبر
آینده برگزار خواهد شد، جمهوریخواهان و دمکراتها برای کسب مجموعا ۴۷۰ کرسی کنگره (۳۵ کرسی سنا و همه ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان) رقابت خواهند کرد. در حال حاضر،
جمهوریخواهان در سنا ۵۱ کرسی، دمکراتها ۴۷ کرسی و مستقلهای نزدیک به دمکراتها دو کرسی
دارند. هم جمهوریخواهان و هم دمکراتها در انتخابات آینده با چشمانداز پرخطری
مواجه هستند. دمکراتها، اما نسبت جمهوریخواهان در وضعیت متزلزلتری قرار دارند. چون
از مجموع ۱۰۰ کرسی سنا فقط ۳۵ کرسی به رقابت گذاشته خواهند شد. از میان این ۳۵ کرسی، دمکراتها باید از ۲۵ کرسی کنونیشان (دو کرسی متعلق به مستقلهاست) دفاع کنند. این
در حالی است که جمهوریخواهان فقط از ۸ کرسی دفاع میکنند. مضاف بر این، حزب دمکرات
باید بر سر کسب ۱۰ کرسی در ایالتهایی رقابت کند که در انتخابات ۲۰۱۶ دونالد ترامپ را بر علیه هیلاری کلینتون انتخاب کردند. پیشبینی
میشود که دمکراتها در این ایالتها (مونتانا، نورث داکوتا، میسوری، ویسکانسن،
فلوریدا، وست ویرجینیا، اوهایو، ایندیانا، میشیگان و پنسیلوانیا) با رقابت سختی
مواجه شوند. در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶، فقط ایالت
نوادا بود که با وجود اینکه نماینده جمهوریخواه در سنا داشت، به هیلاری کلینتون
رأی داد. علاوه بر این، طبق آماری که سایت بالوتپدیا ارائه کرده، ۱۳ ایالت (نیومکسیکو، نورث داکوتا، میسوری، ویسکانسن، فلوریدا،
اوهایو، اندیانا، میشیگان، مریلند، وست ویرجینیا، ماساچوست، ورمونت و مین) وجود
دارد که در سنا نماینده دمکرات دارند، اما حاکم ایالت یک فرد جمهوریخواه است. رأی
اکثر این ایالتها به ترامپ در انتخابات گذشته، باعث شده رقابت اصلی دمکراتها در
انتخابات میاندورهای در این ایالتها صورت گیرد. علیرغم همه این آمار، نباید
شانس پیروزی دمکراتها در انتخابات را نادیده گرفت. آنها امیدوارند موج آبی آنها
(رنگ حزب دمکرات) به تسلط بر مجلس نمایندگان منتهی شود. به گفته روزنامه نیویورکتایمز
چرایی این امر واضح است. میزان رضایت از ترامپ در نظرسنجیها به کمتر از ۴۰ درصد رسیده است. علاوه بر این، در نظرسنجیهای عمومی درباره
کنگره، دمکراتها وضعیت مناسبی دارند. برخی ناظران معتقدند که انتخابات آینده میاندورهای
اصطلاحا یک "انتخابات موجی" خواهد بود. تعریف دقیقی از این اصطلاح وجود
ندارد، اما عموما به انتخابات ملی در آمریکا اطلاق میشود که یک حزب در آن، رأیها
و کرسیهای زیادی بدست آورد. در چنین انتخاباتی، کاندیداهایی که گمان میرود
پیروز شوند، میبازند. انتخابات موجی در ۱۹۹۴، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ کنترل حزبی کنگره را تغییر داد. با این حال در اینجا به گفته
نیویورکتایمز، یک حقیقت غافلگیرکننده وجود دارد: حتی اگر یک موجی به قدرت امواج ۲۰۰۶ و ۲۰۱۰ بوجود بیاید، باز هم ممکن است کنترل مجلس نمایندگان به دست
دمکراتها نیافتد. آنها برای سیطره بر این مجلس، فقط به ۲۳ کرسی نیاز دارند. این تعداد، زیاد به نظر نمیرسد. به عنوان
مقایسه، در سال ۲۰۰۶ دمکراتها ۳۱ کرسی و در ۲۰۱۰ جمهوریخواهان ۳۱ کرسی را از آن خود کردند. اما آنچه اکنون تغییر
کرده، تعداد کرسیهای کنونی جمهوریخواهان در مجلس است. تعداد این کرسیها بیشتر
شده است. به هر حال، هنوز نمیتوان با قاطعیت احتمال پیروزی هر کدام از دو حزب را
تعیین کرد. با توجه به صفبندیهایی که در اثر سیاستهای مناقشهبرانگیز ترامپ در
جامعه آمریکا ایجاد شده است، بعید نیست که انتخابات میاندورهای به یک انتخابات
موجی تبدیل شود. اگر از منظر یک ناظر بیرونی به انتخابات آمریکا نگاه کنیم، این
نکته واضح است که اگر چه پیروزی هر کدام از دو حزب برجسته آمریکا میتواند تغییرات
مهمی در داخل این کشور ایجاد کند، اما نباید انتظار داشت که در اثر پیروزی یک حزب
مشخص، تغییرات بنیادینی در سیاست خارجی آن ایجاد شود.