نخستین
دلیل، شکنندگی مقاومت آقای اردوغان در موقعیتهای اینگونه است. ترکیه چهار سال پیش
تجربه مشابهی را پشت سر گذاشت. هنگامی که جنگنده روسی را سرنگون کرد، بلافاصله با
تحریمهای روسیه روبرو شد. اما در این راه مقاومت کرده و برای روسیه خط و نشان هم
کشید. ترکیه در آن زمان دچار اشتباه محاسباتی شده بود. فرارو- امیر هاشمی مقدم؛
کشمکشهای جاری بین دولتهای ترکیه و امریکا، بر اقتصاد این کشور و بهویژه نرخ ارز
آن پیامدهای منفی گذاشته است. به گونهای که ارزش لیره در برابر دلار به یکباره
بسیار کاهش یافت. دولت امریکا نه تنها دو وزیر ترکیه را تحریم کرده، بلکه ترامپ
نیز به تازگی بر کالاهای ترکیه عوارض بیشتری گذاشته و همچنان دارد خط و نشان میکشد.
دولت اردوغان هم دارد مقاومت میکند. بخش قابل توجهی از مردم ترکیه هم با اردوغان
همسو بوده و بدشان نمیآید جلوی زیادهخواهیهای امریکا ایستادگی شود. آنگونه که
تاکنون دستکم چندین بار به درخواست اردوغان، دلار و طلاهایی که در خانه داشتهاند
را به بازار و صرافیها آورده تا از لیره ترکیه پشتیبانی کرده باشند. بخش دیگر اما
رفتار قابل پیش بینی ای از خود نشان داده اند که در ایران هم زیاد دیده ایم؛ هجوم
به صرافی ها و خرید دلار و طلا. حالا برخی در داخل نیز، دل خوش کردهاند که ترکیه
هم در این جبهه مقابله با تحریمها، در کنار ایران است. اخبار صدا و سیما هم
تقریبا هر روز روی این موضوع مانور داده و گزارش پخش میکند. اما برخلاف بسیاری از
پیشبینیها، نگارنده به دو دلیل باور دارد این بحران ترکیه گذرا خواهد بود و
ترکیه دیر یا زود کوتاه خواهد آمد. نخستین دلیل، شکنندگی مقاومت آقای اردوغان در
موقعیتهای اینگونه است. ترکیه چهار سال پیش تجربه مشابهی را پشت سر گذاشت. هنگامی
که جنگنده روسی را سرنگون کرد، بلافاصله با تحریمهای روسیه روبرو شد. اما در این
راه مقاومت کرده و برای روسیه خط و نشان هم کشید. ترکیه در آن زمان دچار اشتباه
محاسباتی شده بود. گمان میبُرد چون عضوی از ناتو است، دیگر کشورهای عضو ناتو
همچون کشورهای اروپایی و امریکا از ترکیه پشتیبانی خواهند کرد. بهویژه که مواضع
این کشورها درباره بحران سوریه، نزدیک به ترکیه و برخلاف روسیه بود. اما ناتو
ترجیح داد بر مشکلاتش با روسیه نیفزاید و بنابراین ترکیه را تنها رها کرد. روسیه
نه تنها گردشگری و محصولات ترکیه را تحریم کرد، بلکه فروش گاز طبیعی به ترکیه و
ساخت نیروگاه هستهای برای این کشور را نیز در هالهای از ابهام فرو برد. همچنانکه
پوتین خط و نشانهای زیادی هم برای ترکیه و شخص اردوغان کشید و گاهی ادبیات تندی
علیه اردوغان به کار میبُرد. دست آخر هنگامی که ترکیه پی به اشتباه محاسباتیاش
برد، با آنکه گفته بود هرگز برای سرنگونی هواپیما پوزشخواهی نخواهد کرد، بالاخره
کوتاه آمد و اردوغان پوزشخواهی رسمی کرد. در آن زمان، اردوغان نخواست با شاخ و
شانه کشیدن و ادامه کشمکش با روسیه، به منافع ملی ترکیه آسیب بیشتری بزند. بهویژه
وقتی فهمید محاسباتش نادرست از آب در آمده و کشورهایی که گمان میبُرد، پشتیبانش
نخواهند بود. اکنون هم ترکیه به خوبی میداند روابط تجاری و نظامیاش با امریکا
بیش از روابطش با روسیه است؛ امریکا قدرتمندتر از روسیه است؛ ترامپ بیاخلاقتر از
پوتین است و... . دلیل دوم اما، بده بستانهای زیاد ترکیه با غرب، در زمینه مسائلی
همچون حقوق بشر، تمامیت ارضی همسایهها، مهاجران ترکیه، ملیگرایی افراطی و...
است. غرب تاکنون بر روی اینگونه مسائل چشمپوشی کرده بود و ترکیه هم در سوی دیگر،
با غرب همراهی میکرد. اما اگر قرار باشد روزی ترکیه روبروی غرب بایستد، بیگمان
این پروندهها را غرب باز خواهد کرد تا ترکیه را به زانو در آورد. برخی نمونههای
چنین پروندههایی عبارت است از: قتل عام ارامنه در سالهای پایانی حکومت عثمانی که
بر پایه اسنادی که ارامنه و پژوهشگران به آنها استناد میکنند، حدود یک و نیم
میلیون ارمنی قتل عام شد. ارمنیها اصطلاح «نسلکشی» را برای این رویداد به کار میبرند
که بار حقوقی سنگینی برای ترکیه دارد. اما دولت ترکیه ضمن پذیرش کشته شدن تعداد
زیادی ارمنی در آن دوره، آنرا ناشی از شرایط جنگ جهانی اول میداند که هیچ برنامه
نسلکشیای پشتش نبوده است. غرب تاکنون نسبت به این پرونده کژدار و مریز برخورد
کرده؛ گاهی آنرا قتل عام نامیده، گاهی از کنارش گذشته و گاهی هم برخی شخصیتهای
سیاسی غربی، آنرا مصداق نسلکشی دانستهاند. اگر اختلاف غرب و ترکیه بالا بگیرد،
بیگمان غربیها این برگ برنده را به شکل «نسلکشی» رو میکنند. برخورد با کُردهای
ترکیه که نزدیک 90 سال است به شیوهای خشن صورت گرفته و بر پایه آمار رسمی دولت
ترکیه، تاکنون بیش از چهل هزار کشته بر جای گذاشته است؛ به گونهای که گاهی شهرهای
بزرگ کردنشین همچون دیاربکر را بیشتر شبیه میدان جنگ کرده است. اگر چه گاهی با
بیانیههایی از سوی غرب مورد توجه قرار گرفته، اما هیچگاه ابزاری برای فشار به
دولت ترکیه نبوده است. ولی شاید دروازه همیشه بر همین پاشنه نچرخد. برای نمونه،
گسلسازیهای قومی در ایران که چندی است آشکارا از سوی محافل غربی پشتیبانی و
هدایت میشود، میتواند در ترکیه که زمینه قویتری هم دارد، فعال گردد. از سال
1353 تاکنون، بخش شمالی قبرس، به بهانه تضمین حقوق اقلیت ترک، به تصرف ارتش ترکیه
درآمده و از 1361 هم اعلام استقلال کرده است. به جز ترکیه، هیچ کشور دیگری قبرس
شمالی را به رسمیت نمیشناسد و جامعه جهانی آنرا بهعنوان بخش اشغالشده خاک قبرس
میشناسد. اگرچه غرب تاکنون واکنش جدیای به این ماجرا نداشته، اما اختلاف با
ترکیه میتواند واکنش فعالترش به این موضوع را هم در پی داشته باشد. همچنین است
حضور نظامی ترکیه در خاک سوریه و عراق. ترکیه مهاجران زیادی در کشورهای غربی، بهویژه
آلمان دارد که آزادیهای زیادی در زمینههای دینی و فرهنگی داشته و روابط نزدیکی
با دولت ترکیه دارند. این آزادیها و روابط میتواند در پی بالا گرفتن تنش با غرب،
محدود شده و یا ارائه روادید به تجار و گردشگران ترکیه با موانع بیشتری روبرو
گردد. همان ملیگرایی افراطیای که قتل عام ارامنه، انکار حضور کُردها در ترکیه و
اشغال بخش شمالی قبرس از نتایجش بود، همچنان زمینههای پر رنگی در ترکیه دارد. این
ملیگرایی تنها درون مرزهای این کشور محدود نشده و همچون مورد قبرس، به دخالت
ترکیه در بیرون از مرزهایش هم کشیده است. حتی گاهی در راهنماهای گردشگری برای
گردشگران غربی، به این ملیگرایی افراطی اشاره شده و هشدار میدهد که اگر رفتاری
از سوی گردشگران سر بزند و از سوی ترکیهایها بیاحترامی به پرچم، زبان، تاریخ
و... ترکیه قلمداد شود، میتواند واکنش بدی را در پی داشته باشد. توجه و تمرکز بر
این بخش، میتواند ابزار فشار دیگری در دست غرب باشد علیه ترکیه. به اینها میتوان
بده بِستانهای اقتصادی ترکیه با غرب (در زمینه صادرات پوشاک، خودرو و...) را نیز
افزود که اگر تحریم شود، ترکیهای که معادن و ذخایر انرژی ندارد، بحرانی به مراتب
شدیدتر از ایران ایجاد کند. همینها کافی است تا نشان دهد ترکیه تا یک جای مشخصی
با غرب دست و پنجه نرم میکند و توان فراتر رفتن از آنرا ندارد؛ مگر آنکه به سیم
آخر زده باشد و کشور را به ورطه نابودی بکشاند؛ که با توجه به روحیه میهنپرستانه
قوی ترکیهایها، چنین چیزی بعید است.