يادداشت روز اوین نامه کیهان "دو سوال كليدي از آمريكا و تركيه در پرونده خاشقجي"


اوین نامه  کیهان 5شنبه  3 آبان - 97
يادداشت روز  اوین نامه  کیهان  "دو سوال كليدي از آمريكا و تركيه در پرونده خاشقجي"
بی خودی دامن زده نشود ومانور تبلیغاتی فرصت طلبانه داده نشود .چون نه ننگ بار نگ پاک می شود ونه باپاک کردن صورت مسأله معما حل یاپرونده سفید می گردد .
.برای اینکه کارنامه 40 ساله رژیم جانی وتروریستی ولایت فقیه درداخل و خارج ازکشور الگوی بدتر از خاشقچی درکنسول عربستان در ترکیه بوده است که جای هیچ دفاع وتوجیهی ندارد.
 به خصوص که دراستانبول ترکیه ازطریق کنسولش علی اکبرقربانی فر ربوده ومثله گردید . سپس عبدالحسن مجتهدزاده هنگام تردد درمسیر خانه باراه بندان دراستانبول ربوده شد که پس ازانتقال وی با خودروی شماره دیپلماتیگ به سوی ایران دریک پمپ بنزین طرح آدمربایی فاش وموجب رسوایی بزرگ برای ربایندگانش گردید

 .در ادامه مصطفی ابراری در استانبول ربوده شد که موفق به فرارشد .همچنین زهرارجبی و همراهش اسماعیل مرادی درخانه شان دراستانبول ترورشدندو...

از قتل «جمال خاشقجي» بيش از سه هفته گذشته است و در طول اين سه هفته، ماجراي قتل او در كانون توجه محافل سياسي، رسانه هاي بين المللي و فضاهاي اجتماعي قرار داشته و در اين خصوص هزاران خبر و تحليل منتشر شده است. با اين حال هنوز حتي يك گام به سمت روشن شدن موضوع اصلي يعني «چرايي قتل» او برداشته نشده است. بازپخش مكرر اخبار او در عرصه رسانه هاي دنيا بيش از اخباري بود كه در موردي مشابه، نظير اين كه يك رئيس جمهور در جايي ترور شده و يا به قتل رسيده باشد! و حال آنكه براساس عناويني كه رسانه ها به خاشقجي مي دهند او فقط يك روزنامه نگار و يك منتقد رژيم سعودي بوده است. در اين بين هنوز هيچ توضيح مشخصي درباره نقش آمريكا در اين ماجرا و يا نقش تركيه در اين ماجرا و يا ماهيت گروه خاصي از رژيم سعودي كه طراح يا مجري قتل يك شهروند اين كشور بوده اند، داده نشده است و در اين راه ما شاهد تبليغات اعتدالگرانه طرف هاي مختلف در اين موضوع هستيم. در اين خصوص سوالات و نكته هايي وجود دارد:
1- نقش آمريكا در اين ماجرا بسيار مرموزانه بيان مي شود اما مواضع پرنوسان مقامات ارشد آمريكا از تبرئه سعودي به قتل تا مسئول شناختن محمد بن سلمان و اظهارات هر روزه اين مقامات در طول 23 روز اخير نشان مي دهد كه مقامات ارشد آمريكايي به طور جدي از چيزي نگرانند و لذا به تناسب شرايط موضعي مي گيرند. اينكه دونالد ترامپ در ابتداي كار و پيش از بررسي ماجرا با صراحت آل سعود را مبراي از اتهام قتل خاشقجي معرفي مي كند، معنايش اين است كه به توانايي خود و دولت هاي ديگري كه احيانا در اين موضوع نقش داشته اند، در كنترل ماجرا باور داشته و وقتي در حين ماجرا و سه هفته بعد، از مسئوليت و حتي نقش بن سلمان سخن مي گويد، معنايش اين است كه از طرح سوال در مورد نقش آمريكا در اين قتل واهمه دارد و با معرفي فردي يا دولت سعودي به عنوان مسئول قتل، تلاش مي كند تا با يك گام عقب نشيني، از آشكار شدن نقش آمريكا جلوگيري كند. اما با اين حال كم نيستند كساني كه معتقدند نقش آمريكا در طراحي قتل خاشقجي قطعي است ولي چگونه و كدام دستگاه آمريكا در اين خصوص مسئوليت دارد؟ در همين رابطه اين سوال هم مطرح است كه چرا رجب طيب اردوغان كه كار اول او در اين سه هفته پيگيري و خبررساني درباره قتل خاشقجي بوده و در اين خصوص پس از چند سال كه فضاي روابط آنكارا- واشنگتن سرد بوده، تماس هاي زيادي با مقامات ارشد آمريكا گرفته است، درباره نقش داشتن يا نداشتن مقامات و دستگاه هاي آمريكايي سكوت كرده است؟ مقامات آمريكا بايد پاسخ دهند كه خاشقجي در چارچوب چه توافق و پروتكلي از واشنگتن به كنسولگري رژيمي كه «قتل» اولين گزينه آن در مواجهه با مخالفان مي باشد، رفته است؟ خاشقجي و اساسا خاندان خاشقجي از اوايل دهه 1960 مامور مشترك آمريكا و سعودي در پروژه هاي حساس امنيتي نظير راه اندازي و تغذيه گروه هاي تروريستي در سال هاي اخير كه نيازمند به نقش آفريني نيابتي و فدايي وجود داشته، بوده اند، يكي از اصلي ترين مسئولان تامين تسليحات گروه هاي تروريستي غرب آسيا، جمال و عموي او عدنان خاشقجي بوده اند. مسئول تسليح بسياري از گروه هاي تروريستي عليه دولت ها و سازمان هاي چپ گرا در آمريكاي لاتين نيز همين ها بودند. الان سوال اصلي كه در بين انبوه سوالات پيرامون نحوه قتل جمال خاشقجي گم شده، همين است. آيا آمريكا و سعودي كه در شرايط ضعف ناشي از شكست در پرونده هاي حساس منطقه اي قرار دارند و نيروهاي واسطه اي نظير خاشقجي براي تبرئه نقش خويش به هر اقدام ممكن دست مي زنند و مي توانند توسط دولت ها و سرويس هاي رقيب جذب شوند و عملا سرويس هاي اطلاعاتي CIA، MI6، موساد و سعودي را به گروگان «اطلاعات ويژه» رقباي خود درآورند، در قتل اين «شاه مهره» اطلاعاتي نقشي نداشته اند؟ بالاخره چه دليلي دارد كه مقامات ارشد سياسي و اطلاعاتي آمريكا كارهاي ديگر را زمين گذاشته و در حال مديريت اين پرونده هستند؟ مگر نه اين است كه به قول آنان يك روزنامه نگار، يا يك شهروند عربستان و يا يك دوست آمريكا به قتل رسيده است؟ آيا تاكنون فرد مشابهي با همين روش و حتي به شيوه اي بدتر به قتل نرسيده اند؟ چرا در آن موارد آمريكايي ها تا اين حد پيگير ماجرا نبودند؟
2- در مورد نقش خاندان سعودي در اين قتل ترديدي وجود ندارد و جز خود اين خانواده و يا سران كشورهايي نظير بحرين و موريتاني و سازمان هايي نظير اتحاديه عرب و اشخاص شناخته شده اي نظير «سعد حريري» كه دلايل خصوصي در حمايت هر يك از آل سعود ولو در يك قتل چندش آور وجود دارد، ترديدي روا شمرده نشده است. به نظر مي آيد آل سعود در يك دام گرفتار شده است. وقتي ما مواضع آمريكايي ها و مواضع سعودي ها را در اين 23روز مرور مي كنيم مي بينيم رابطه كامل و مشابهتي تام بين مواضع اين دو كشور وجود دارد. در هفته اول كه مقامات آمريكا با اطمينان از عدم نقش و مسئوليت خاندان سعودي سخن گفته اند، موضع سعودي ها هم اين بوده كه ما از هيچ چيزي خبر نداريم. بعد كه مقامات ارشد آمريكا تحت تاثير شرايط سخت بيروني از نقش احتمالي افرادي در دولت سعودي سخن گفته اند، به تناسب آن، مقامات سعودي وقوع قتل را پذيرفته اما از پذيرش مسئوليت در آن طفره رفته اند. بعد كه مقامات آمريكايي به طور خاص از بن سلمان به عنوان يك مظنون به قتل يا «قتل تحت اشراف او» سخن گفته اند، مقامات دادستاني سعودي طي بيانيه اي از تن دادن خاندان سعودي به «اقدامات اصلاحي» خبر داده است. اين به خوبي نشان مي دهد كه سعودي ها قبل از اقدام به قتل، به توانايي آمريكايي ها در مديريت ماجرا پس از قتل خاشقجي اعتماد داشته اند و اين جداي از اينكه يك بار ديگر از نقش مستقيم آمريكا در طراحي و هماهنگ سازي قتل خاشقجي خبر مي دهد، از بي تدبيري آل سعود هم حكايت دارد.
قتل در روز سه شنبه 10 مهر و در داخل كنسولگري روي داده و ساعاتي بعد جنازه به طور قطعه قطعه شده از آن خارج گرديده است. يك هفته پس از آن يك تيم اطلاعاتي مشترك آمريكا، اروپا و سعودي به رهبري «جنيا هاسپل» رئيس CIA  وارد كنسولگري عربستان در استانبول شد. و سپس كمي بعد اعلام كردند كه هيچ مدركي براي اثبات نقش آفريني محمد بن سلمان و يا يكي ديگر از اعضاي هيئت حاكمه سعودي وجود ندارد ولي از آنجا كه بن سلمان مسئول پرونده هاي امنيتي و مقام ارشد در سازمان هاي اطلاعاتي سعودي است، «مسئول نهايي» پرونده قتل خاشقجي به حساب مي آيد به عبارت ديگر بله بن سلمان مسئول است نه در قتل بلكه در برابر سوالاتي كه درباره عملكرد نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي اين كشور وجود دارد؟ اما ماجرا آنگونه كه مثلث اطلاعاتي آمريكا، اروپا و سعودي مي خواستند پيش نرفت و سعودي ها با عقب نشيني آمريكا از موضع قبلي مواجه گرديدند و در واقع به قرباني اصلي ماجرايي كه طراحي اصلي آن را براساس قرائن، آمريكايي ها انجام داده بودند، تبديل گرديدند.
3- اما نقش تركيه در اين ماجرا خيلي جالب توجه است. الان دستگاه تبليغاتي اردوغان مي گويد اگر چه از قبل در جريان قتل جمال خاشقجي نبوده اما تمام جزئيات آن را از ساعت ها قبل از قتل و پس از آن ثبت كرده و حتي يكي از عوامل قتل را تا لحظه انداختن لباس هاي خاشقجي درسطل زباله يك پارك دنبال كرده است!  در اين ماجرا رفتار دولت تركيه به شدت شك برانگيز است. دولت تركيه به گونه اي با اين قتل مواجه شد كه از لحظه اول در اينكه بايد در بالاترين سطح پيگير اين پرونده باشد ترديد نكرد به عبارتي در اين ماجرا همه چيز تركيه براي كليد زدن يك روند - تا الان 23 روزه، از قبل آماده بود و اردوغان در اينكه بايد اين پرونده را شخصا و بدون توجه به مسئوليت هاي جاري يك رئيس جمهور اداره كند، ترديد نداشت. در اين ماجرا از قضا برخلاف آنچه درباره آمريكا، اروپا و سعودي گفتيم، نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي تركيه بروز و نمود نداشتند و جاي آنان را مقامات ارشد سياسي تركيه- اردوغان و چاووش اوغلو وزير امور خارجه- پر كردند و حال آنكه اين قبل از هرچيز يك پرونده اطلاعاتي بود كه با توجه به سوابق امنيتي مقتول، بايد سرويس «اطلاعات نظامي» يعني اطلاعات ارتش تركيه پيگيري آن را بعهده مي گرفت اردوغان در اين ميان از روش عمليات رواني استفاده كرد و حقيقتا در اين مورد موفقيت بالايي هم بدست آورد. در عين حال اگر ما به روش مواجهه، مواضع و نوع اطلاع رساني تركيه نظر بياندازيم، تركيبي از «احتياط و تبرئه» را هم در كنار «جنجال رسانه اي» او مشاهده مي كنيم. اردوغان در تمام اظهارات و مواضعي كه گرفت اگرچه از «مسئوليت» آل سعود سخن گفت ولي به رغم آنكه مي گويد برهمه جزئيات اشراف دارد، از «نقش» آل سعود سخن نگفت چه رسد به اينكه از نقش آمريكايي ها سخني به ميان آورده باشد. او در آنچه بيان كرد و به خصوص آنچه در روز سه شنبه گذشته، پس از يك هفته خلق انتظار، در مجلس تركيه بيان كرد حتي اندكي پا را از چگونگي قتلي كه واقع شده است، فراتر نگذاشت. او نه به نقش آفرينان و نه به چرايي قتل جمال خاشقجي اشاره اي نكرد و براي اينكه ورودش به پرونده «قتل يك خبرنگار»! عادي تلقي شود، گفت كه خاشقجي رفيق قديمي او بوده است!
4- در اين ماجرا خاشقجي تبديل به يك موضوع استراتژيك رسانه اي و در واقع به اندازه حجم قتل چند رئيس جمهور به آن پرداخته شد، تحولات مهم منطقه در اين سه هفته كه هر كدام بيانگر يك شكست براي آمريكا و سعودي بود به حاشيه رفتند، در عين حال حتي اندكي از واقعيت ماجرا هم بيان نشد! در اين ميان آنچه از سوي دو ضلع از سه ضلع ماجرا يعني تركيه و آمريكا در سطح سياسي و رسانه اي بيان شد، در واقع يك «شوي سرگرم كننده جنايي» بود و همه را سركار برد!
5- در اين ماجرا به غير از آنكه سعودي ها به دليل سرسپردگي بيش از حد به دام آمريكا افتادند، آمريكايي ها هم يك باخت مهم اخلاقي داشتند. وقتي دونالد ترامپ در حين بحث پيرامون قتل يك شريك قديمي در استانبول، از لزوم حفظ معاملات سنگين تسليحاتي با سعودي سخن گفت، تصويري كه در طول دهه هاي قرن 20، روشنفكران غرب زده در حوزه مسايل انساني از آمريكا پديد آورده بودند و البته در اين سال ها هم بارها مخدوش شده بود، شكست. كشورهاي عربي هم يك شكست اخلاقي خوردند چرا كه هر كدام از آن ها و سازمان هايي كه از جمع آنان پديده آمده است، تحركي و حرفي براي گفتن نداشتند. اما باخت بزرگتر براي رسانه هاي ارتباط جمعي غربي بود كه نزديك به چهارسال از كنار جنايت بزرگ سعودي در يمن گذشتند و حالا قتل يك شهروند كه از قضا در جنايات آمريكا و آل سعود هم شريك بود، آنان را واداشته كه هر روز خبري و مطلبي پيرامون او بنويسند. بله رسانه ها بايد به بحث قتل خاشقجي مي پرداختند و آن را به عنوان يك نماد از اقدام جنايتكارانه آل سعود مطرح مي كردند، اما يادمان باشد درست در همين روزها 8/5 ميليون يمني به طور مشترك توسط غرب و  عربستان و بعضي از دولت هاي عربي در معرض گرسنگي شديد و مرگ دستجمعي قرار دارند. و در عين حال فراموش شده اند.