يادداشت روز اوین نامه کیهان"جاي خالي نيچه در پياده روي اربعين!"

اوین نامه کیهان شنبه 5 آبان ماه سال 1397
يادداشت روز  اوین نامه کیهان"جاي خالي نيچه در پياده روي اربعين!"
وقتی آخوندها عمله وپادوی جارچی و تبلیغاتی پاسداران جنگ افروز شده باشند . بنابراین مشخص است درشرایط بحرانی ونزدیک 13 آبان ووحشت از شروع دوره دوم تحریم ها می بایست بیش ازگذشته به دین ابزاری آویزان شد وآن را دستاویز عوامفریبی برای بسیج سیاهی لشکر اعزامی به کربلا کرد تا زیرچتر راه پیمایی روز اربعین قدرت نمایی پوشالی مقابل آمریکا ونخست وزیرعراق کرد تا عراق همچنان حیاط خلوت رژیم ولایت فقیه باقی بماند.


«خدا مرده است»! اين عبارت مشهور نيچه فيلسوف شهير آلماني است. منظور او از اين عبارت كه از زبان يك ديوانه در كتاب «دانش طربناك» بيان مي كند، اشاره به زوال ايمان، اعتقاد و امور قدسي در عصر معاصر است. زوالي كه عامل و مسبب آن انسان است. او در عبارتي ديگر، عصر حاضر را عصر پايان معجزات معرفي مي كند و در توصيف آن مي گويد؛ «ديگر نه عصا مار شد، نه دريا شكافته شد، نه ماه به دو نيم تقسيم شد، نه كودكي بدون پدر متولد شد، نه مرده اي زنده شد، نه انساني در دل ماهي رفت، نه شتري از دل كوه بيرون آمد، نه آتشي گلستان شد، نه انساني با حيوانات سخن گفت، نه كسي سوار بر قاليچه اي پرواز كرد
حذف ايمان در عصر معاصر به ظهور خدايان يا بهتر است بگوييم بت هاي جديد انجاميده است. تيم وو (Tim wu) استاد حقوق دانشگاه كلمبيا و مبدع تئوري «بي طرفي شبكه اي» است و در سال 2013 او به عنوان يكي از «100 حقوق دان تاثيرگذار آمريكا» برگزيده شد. وي در مصاحبه با نشريه آتلانتيك درباره آخرين كتاب خود با عنوان «تاجران توجه: تلاشي حماسي براي ورود به مغز ما» (چاپ 2016) به نكته جالبي اشاره مي كند؛ «يكي از تزهاي ظريف كتاب اين است كه تجارت در قرن بيستم جاي دين را گرفته است. در بخش طولاني تر حيات بشر، چه كسي افكار ما را شكل مي داد؟ مبلغان و دين اين كار را مي كردند. اما من فكر مي كنم تجارت، با استفاده از تبليغات، دين را به عنوان آموزگار اصلي سعادت بشر سرنگون كرده است.» 
اين اظهارنظر محقق آمريكايي را مي توان شكل امروزي نظريه فيلسوف آلماني قرن نوزدهم دانست. اگر نظريه تيم وو را مبنا قرار دهيم كه تجارت جاي دين را گرفته است، اين پرسش قابل طرح است كه خدايان (موفق ترين تاجران) عصر جديد چه كساني هستند؟ اپل، آلفابت(مالك گوگل)، آمازون و مايكروسافت جزو ارزشمندترين شركت هاي دنيا هستند و هر چهار مورد نيز در عرصه فناوري اطلاعات ? بخوانيد تجارت تبليغات - فعاليت مي كنند. اين شركت ها مشتري هاي خود را بهتر از هر كسي مي شناسند؛ بهتر از والدين، بهتر از همسر، بهتر از دوستان و همكاران و اغراق نيست اگر بگوييم حتي بهتر از خودشان
در دنيايي كه همه چيز قابل اندازه گيري و تبديل شدن به مولفه اي تجاري دارد، جمع شدن سالانه ميليون ها نفر در گوشه اي از دنيا و پياده روي ده ها كيلومتري و بلكه صدها كيلومتري برخي از آنان چه معنايي دارد و با كدام الگوريتم قابل تحليل و محاسبه است؟ مراسمي كه از يك دهه پيش رشدي تصاعدي و انفجاري به خود گرفته و از هزاران تن، اينك به 20 ميليون نفر رسيده و بي شك اين افزايش در سال هاي آينده نيز ادامه خواهد داشت.
زيارت اربعين اگر تا چند سال پيش، فعاليتي نخبگاني و محدود بود اينك به مراسمي جهاني تبديل شده است. اين مراسم داراي مختصات و ويژگي هاي منحصر به فرد و خاصي است كه اطلاق عبارت «معجزه عصر جديد» براي آن مناسب به نظر مي رسد. گردآوري هدفمند چند صد نفر در يك مكان مشخص نياز به برنامه ريزي دقيق، تامين بودجه، مديريت انساني، تبليغات وسيع و عوامل متعدد ديگر دارد. نبود يا نقص هر كدام از اين عوامل و اسباب، برنامه را دچار اختلال و حتي شكست مي كند. چه كسي اين 20 ميليون زائر پياده را دعوت كرده است؟ كدام اتاق فكر و مديريت منسجم پشت اين برنامه است؟ تداركات سنگين و بودجه عظيم اين برنامه را چه كسي تقبل و تضمين كرده است؟ اگر شركت هاي بزرگ دنيا مي خواستند اين تعداد آدم را دور هم جمع كنند، چقدر هزينه و تبليغات بايد مي كردند؟ از چه ترفند، شعار و جذابيتي براي جلب توجه اين جمعيت انبوه بايد استفاده مي كردند؟ اصلا فرض كنيد موفق هم مي شدند، چه بايد كنند و به اين آدم ها چه بدهند كه نه تنها سال ديگر هم بيايند بلكه افراد جديد نيز به آنها اضافه شوند؟ 
در جهاني كه هزار و يك رنگ و نيرنگ به كار مي برند تا شما در كمتر از يك ثانيه با فشردن يك دكمه (يا لمس يك گزينه يا كليك و...) توجه، علاقه و جذب خود به يك سوژه را نشان دهيد، اين كدامين جاذبه است كه باعث مي شود يك نفر 133هزار و 333 قدم (با محاسبه هر گام 60 سانتيمتر براي مسافت حدود 80 كيلومتري نجف تا كربلا) را طي چند روز با پاي پياده طي كند تا به مزار مردي برسد كه 1400 سال پيش مي زيسته است؟!
40 سال پيش ميشل فوكو در توصيف انقلاب اسلامي از عبارت قابل تامل «بازگشت روح به جهان بي روح» استفاده كرد. مراسم معنوي و باشكوه زيارت اربعين، شمه ديگري از اين بازگشت است. نكته جالب توجه آنكه ملت عراق و ايران، شاكله و بنيانگذار اصلي اين حركت عظيم هستند. دو كشوري كه سه دهه پيش 8 سال با يكديگر جنگيدند و در اين جنگ تحميلي كه نه خواست جمهوري اسلامي ايران و مردمش بود و نه ملت عراق، بلكه مولود جنون و خيال خام صدام بود، صدها هزار تن جان خود را از دست دادند. اگر آن روزها كسي مي گفت سه دهه بعد عراقي ها ميزبان ميليون ها ايراني مي شوند و چنين از آنها پذيرايي كرده و مورد تكريم قرار مي دهند، به احتمال زياد، برچسب توهم مي خورد! گذشته از آن سابقه خونبار، در چند سال اخير هم براي بهم زدن اين پيوند قلبي و معنوي، كم توطئه نشده است، اما همان كسي كه اين چنين دل ها را به سوي خود جذب مي كند، خنثي كننده اين توطئه ها هم هست. معادله اي كه خلاصه و نتيجه آن در اين شعار كوتاه و زيبا نهفته است؛ حب الحسين يجمعنا.
اربعين اينك از مراسمي شيعي و منحصر به ملت عراق و ايران در حال عبور است. هر ساله بر تعداد زائراني كه از گوشه گوشه جهان خود را به اين بزرگ ترين ميعادگاه جهاني مي رسانند، افزوده مي شود. غيرشيعيان و حتي غيرمسلمانان نيز از اين چشمه زلال معنويت و عطوفت، در جهان تجارت محور امروزي سيراب مي شوند. در جهان منفعت محوري كه هر كسي به دنبال افزودن به صفرهاي حساب بانكي خود است، عاشقان و دلدادگان امام حسين(ع) اين معادله به ظاهر بديهي و غيرقابل خدشه را نقض كرده اند و در نثار مال خود در اين راه از يكديگر سبقت مي جويند. بسياري از آنان افراد متمكن و ثروتمند هم نيستند. چقدر جاي جامعه شناسان، روانشناسان و محققاني از اين دست خالي است تا به ابعاد عجيب و غريب اين عظيم ترين اجتماع بشري بپردازند و آن را تحليل و تبيين كنند
انسان معاصر كارهاي عجيب و خارق العاده كم نكرده است و در اين راه چنان پيش رفته است كه برخي از معجزات پيشين به اموري عادي و روزمره تبديل شده اند. معجزه بايد نسبتي خارق العاده با زمان و جهان خود داشته باشد. در عصري كه برخي از عالمان، متفكران و انديشمندانش هر يك به نحوي پايان معنويت را اعلام كرده و انسان معاصر نيز به تبعيت از آن دچار سردرگمي و پوچي بي پايان شده است، مراسم زيارت اربعين با اين مختصات و ابعاد معجزه اي آشكار است. نيچه 118 سال پيش فوت كرد و اين فرصت را نيافت كه معجزه عصر جديد را ببيند. آيا ديگر بزرگان عرصه علم و انديشه جهان از مرحله انكار و سانسور عبور كرده و چشم خود را به روي اين رويداد خارق العاده خواهند گشود؟ وقتي نوح(ع) و يارانش در بيابان كشتي مي ساختند، واكنشي جز طعنه و تمسخر دريافت نكردند. اما بالاخره طوفان از راه رسيد و شد آنچه بايد مي شد. جهان سال هاست غرق در طوفان غفلت و پوچي است و كشتي حسين(ع) و مسافرانش تنها نجات يافتگان اين طوفان سهمگين هستندنويسنده: محمد صرفي