مورد عجیب
در امضای طرح استیضاح ظریف 7اذر-97
عجیب نیست چون محال است عنصری درون رژیم
عوامفریبان دروغگوی ولایت فقیه وجود داشته باشد که صداقت داشته و روراست ودرستکار
وبدور از دروغ وتناقض گویی باشد؟
چرا یک نماینده روحانی و پیشکسوت مجلس
باید دچار چنین تناقضی در یک موضوع مهم چون استیضاح وزیر خارجه شود؟
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت:
«احمد سالک، نماینده شاخص طیف مخالف دولت درباره ضرورت استیضاح وزیر امور خارجه به
«ایران» گفت که «در شرایط فعلی بهتر است آقایان بررسی بیشتری بکنند.»
نماینده اصفهان همچنین تأکید کرد که فقط
«شنیده است» که برخی در حال جمعآوری چنین طرحی هستند و در پاسخ به این سؤال که
آیا خود هم این طرح را امضا میکند یا خیر، تنها گفت که «حالا ببینیم چه میشود.»
سالک حتی تأکید کرد که «بعید است این طرح رأی بیاورد.» اما نکته اینجاست که تنها
دقایقی بعد طرح استیضاح ظریف به همراه امضاهای مربوط به آن توسط حسینعلی حاجیدلیگانی،
طراح طرح، در اختیار نمایندگان قرار گرفت و از قضا در لیست ۲۴ نماینده امضاکننده،
امضای چهارم مربوط به احمد سالک بود؛ همان کسی که میگفت تنها شنیده است که چنین
طرحی به جریان افتاده. با این توضیحات چند احتمال وجود دارد: یا این که احمد سالک
با علم به این که آن طرح استیضاح را امضا کرده بوده، پاسخ دیگری که منطبق با
واقعیت نیست به روزنامه ایران داده، یا این که او اصلاً متوجه نشده که امضایش پای
چه طرحی درج شده و چه چیزی را مورد تأیید قرار داده است.
احتمال اول با توجه به این که احمد سالک
ملبس به لباس روحانیت و از چهرههای سرشناس جامعه روحانیت مبارز میباشد، اصولاً
نمیتواند مورد پذیرش قرار بگیرد؛ آن هم روحانیتی که برای چندین قرن نماد زیست
اخلاقی و ارجحیت معنویت بر امور دنیوی بوده. احتمال دوم نیز نمیتواند از طرف کسی
که در نیمی از دورههای مختلف مجالس بعد از انقلاب حاضر بوده، قابل پذیرش باشد که
بدون تدقیق و مطالعه طرحی را امضا کند. امضای یک نماینده به لحاظ ارزش حقوقی و
نفوذ آن قطعاً چیزی بسیار متفاوتتر از امضای یک شهروند عادی است که میتواند در
مقاطعی حتی در زندگی کل جامعه و ملت تأثیرگذار باشد. با این تفاسیر جای این سؤال
باقی است که چرا یک نماینده روحانی و پیشکسوت مجلس باید دچار چنین تناقضی در یک
موضوع مهم چون استیضاح وزیر خارجه شود؟»
۳۳پیشنهاد برای یک زندگی شاد و پر از آرامش
در یک پژوهش از سالمندانی که در پایان
عمرشان قرار داشتند از حسرتهایشان پرسیدند و اکثرشان در این جمله متفقالقول
بودند: ای کاش برای دیگران زندگی نمیکردم.
به گزارش ایسنا، عصر ایران نوشت: «آیا
شما نیز جز آن دسته افرادی هستید که حس میکنند تنها در حال سپری کردن روزهایشاناند؟
اگر این چنین است، احتمالاً رویای آزادی بیشتر، زمان بیشتر، هیجان بیشتر و حتی عشق
بیشتری را در سر میپرورانید.
برای بهرهبردن از عمر و داشتن آرامش -
به رغم وجود همه مشکلات - این چند پیشنهاد را جدی بگیرید. یادتان باشد که هر لحظه
از زندگیتان که میگذرد قابلیت بازگشت ندارد و باز یادتان باشد که هنر ما به
عنوان انسان این است که میتوانیم در عین داشتن مشکلات فراوان، جزیره زندگیمان را
بنا کنیم و آسودهاش داریم. قبل از خواندن این پیشنهادها، این باور را در خود
ایجاد کنید که شاد بودن حق شماست و شما هم میتوانید و باید شاد باشید:
۱- یک لیست از علاقهمندیهای خود تهیه
کنید و هر کدام را که به انجام میرسانید، تیک بزنید. برخی از این تیکها شاید سالها
طول بکشد ولی ارزشش را دارد. یادتان باشد که نوشتن علاقهمندیها باعث تمرکز انرژی
و انگیزه بیشتر برای تحقق آنها میشود.
۲- زندگی خیلیها مانند رانندگی بیمقصد
است. شما این طور نباشید. اهدافتان را مشخص کرده و آنها را یادداشت کنید. این هدفبندی
میتواند ماهانه، ۵ ساله، ۱۰ ساله و ... باشد. نقشه راهتان همیشه جلوی چشمتان
باشد. نمیشود صبر کرد تا زندگی خودش برای ما مسیرمان را تعیین کند! باید دست به
کار شد و هر چه را در توان هست، در جهت عملی ساختن ایدهها و هدفها به کار بست.
۳- برای دیگران زندگی نکنید! مسیر زندگی
خود را بنا بر انتظاراتی که دیگران از شما دارند، برنامهریزی نکنید، فرقی ندارند
که منظور از دیگران چه کسانی باشد. در یک پژوهش از سالمندانی که در پایان عمرشان
قرار داشتند از حسرتهایشان پرسیدند و اکثرشان در این جمله متفقالقول بودند: ای
کاش برای دیگران زندگی نمیکردم.
البته که نباید مسیری را نیز انتخاب
کنید که سبب صدمه زدن به دیگران شود و این نکته، مرز بین خودخواهی و زندگی برای
خود است.
۴- یاد بگیرید که «مسئولیت صد درصدی» زندگیتان
را خودتان بپذیرید. اگر با کسی مشکل دارید، به فکر انداختن تقصیر بر گردن او
نباشید. او صد درصد از جانب خودش مقصر است و شما صد درصد از جانب خودتان مسئول
هستید. این را تمرین کنید، آنگاه از غر زدن، فرافکنی و ایفای نقش قربانی رها میشوید
و انرژیتان برای مدیریت خودتان متمرکز میشود.
۵- خرچنگهای درون سطل مانع رهاییتان
نشوند! خرچنگها اگر در یک سطل باشند و یکی از آنها در حال بیرون رفتن از آن باشد،
او را دوباره به داخل میکشند. زمانی که شما نیز نُرم موجود در اطرافتان را میشکنید،
از جانب کسانی که دوستتان دارند، عقب کشیده میشوید و این از نظر آنها آنها یک
عکسالعمل طبیعی است. وقتی راهی متفاوت را معقولانه انتخاب کردید، اجازه ندهید
کلیشههای جامعه و ذهنیتهای قبلی خودتان و ترسهای اطرافیان مانع از حرکت شما
شود. شما که نمیخواهید تا ابد داخل سطل زندگی کنید.
۶- از شکست نترسید! کسانی که از شکست میترسند،
اساساً کار جدیدی را آغاز نمیکنند چون ممکن است شکست بخورند. شکست بخشی از روند
تکاملی ماست. از آن استقبال کنید.
تحقیقات متعددی ثابت کرده است که افراد
درباره چیزهایی میترسند که در اغلب مواقع یا اصلاً اتفاق نمیافتد یا خطر و آسیب
به حدی که تصور میشده، نیست.
۷- خود را در معرض افکار منفی، سخنان منفی
و آهنگهای غمانگیز قرار ندهید. دانشمندان ثابت کردهاند حرف میتواند حتی روی
روندهای بدنی هم اثرگذار باشد.
۸- چیزهایی را که نمیتوانید تغییر دهید،
رها کنید! (حتی فکرتان را هم مشغولشان نکنید؛ خب نمیشود دیگر!) انرژی و زمان خود
را بر اصلاح و تغییر آن چه میتوانید تغییر دهید متمرکز کنید، نه چیز هایی که کاری
از دستتان برنمیآید! گاهی وقتها بیخیالی، عین خردمندی است.
۹- از بدن خود محافظت کنید. آب به اندازه
کافی بنوشید، غذای سالم بخورید، خواب شبانه کافی و با کیفیت داشته باشید و ورزش را
نیز فراموش نکنید. هر کدام از ما فقط یک بدن داریم.
۱۰- از ذهن خود محافظت کنید. بیشتر کتاب
بخوانید. همان طور که اجازه نمیدهید هر اطلاعاتی وارد رایانهتان شود و آن را
ویروسی کنید، اجازه ندهید اطلاعات ویروسی هم وارد مغزتان شود. مثلاً چه نیازی هست
حتماً صحنه خشونتباری را در یک رسانه ببینید و فکر و روحتان به هم بریزد؟ از ۴۰
سالگی به بعد هم حل کردن جدول یادتان نرود تا مغز آمادگیاش را حفظ کند.
۱۱- زندگیهای بسیاری در "حسرت
گذشته" و "نگرانی آینده" تباه شده است. برای آینده برنامهریزی
کنید ولی تمرنی کنید که در "حال" و "لحظه اکنون" زندگی کنید.
"زندگی واقعی" شما درست در "همین ثانیه" ای که در آن هستید
جریان دارد.
۱۲- به کودک درونتان اجازه دهید به زندگیاش
ادامه دهد. پدر، مادر، دانشجو، مدیرعامل، کارمند و کاسب شدن دلیلهای موجهی برای یک
زندگی عصاقورت داده و خشک نیستند.
۱۳- با ترسهای خود رو به رو شوید. یا آنها
را به رسمیت بشناسید یا از بین ببرید. تکلیفتان را با آنها مشخص کنید. هیچ اشکالی
ندارد آدمها از بعضی چیزها بترسند. فقط حواستان باشد اکثر ترسها غیر واقعیاند
و خطری برایتان ندارند. مثلاً حرف زدن در جمع، خیلیها را میترساند اما واقعیت
این است که حرف زدن در جمع، تا حالا کسی را نکشته و حتی مجروح هم نکرده و آسیب
روحی هم نرسانده است! هر چه بیشتر ترسهایتان را بشناسید و بکوشید یکییکی از بینشان
ببرید، زندگی زیباتر و رهاتری خواهید داشت.
۱۴- بکوشید چیزهای تازه یاد بگیرید. در دورههای
آموزشی شرکت کنید. به ویژه وقتی سنتان بالا میرود، در دورههای آموزشی که به
زندگی و کارتان مرتبط نمیشوند، شرکت کنید تا مغزتان به چالش کشیده شود و شادابیاش
حفظ شود. مثلاً حتی اگر نمیخواهید کافیشاپ بزنید، به یک دوره چند روزه آموزش
کافیشاپ بروید. مغز با ورودیهای غیر منتظره رفرش میشود.
۱۵- کاری را انجام دهید که از صمیم قلب
دوستش دارید. اگر کارتان را دوست ندارید، ریسک کنید و تغییرش دهید اما اگر به دلیل
مسائل اقتصادی و نظایر آن، امکان تغییر شغل برایتان میسر نیست، بکوشید با همین کار
فعلیتان ارتباط بگیرید، برایش معنا تعریف کنید و با علاقه انجامش دهید. منظور از
معنا بخشیدن به کار این است که ارزش و نتیجه کار را در نظر بگیرید. اگر مسئول
بایگانی یک اداره دولتی هستید، فقط به این فکر نکنید که بین یک سری پرونده نشستهاید
و عمرتان را تباه میکنید بلکه به این فکر کنید که حافظ اسناد مردم هستید و هر جا
که نیازشان باشد، این شما هستید که میتوانید با در اختیار دادن مدارک، به آنها و
به جریان زندگیشان کمک کنید. واقعیت هم این است که هر شغلی معنایی دارد که بدون
توجه به آن معنا، کسالت بار خواهد شد.
یادتان باشد که شما و شغلتان همنشین هم
هستید و اگر رابطهتان را با هم خوب نکنید، فرسوده میشوید.
۱۶ - به پیروزی و موفقیت
فکر کنید. خود را برای پیروزی آماده کنید. ذهنتان پیروزیمحور باشد. همه ما به
صورت ذاتی علاقه به برد داریم اما تنها عده محدودی خود را برای آن آماده میکنند.
همیشه به خودتان بگویید پیروز شدن حق من است.
۱۷- مهربان باشید و عشق بورزید. محققان
دریافتهاند مهربانی باعث سلامت بیشتر انسان میشود چون مهربانی ترشح هورمونهای
مفید در بدن را افزایش میدهد. ویژگیهایی مانند حسادت، دشمنی، کینه و... باعث
ترشح هورمونهای استرس در بدن هستند.
۱۸- به والدین خود عشق بورزید و آنها را
گرامی بدارید. آنها پشتوانه روحی شما هستند، حتی اگر خودتان پدر و مادر شدهاید.
۱۹- لبخند بخشی از وجودتان باشد. راحتتر از
قبل بخندید و برای خندیدن منتظر بهانههای بزرگ نباشید. خنده، حتی اگر الکی هم
باشد، مغز را شاد میکند.
۲۰- زمانی را منحصرا به کارهایی که دوست
دارید، اختصاص دهید. اگر از نداشتن فرصت کافی شکایت دارید، در وهله اول باید
بدانید که خودتان این شرایط را به وجود آوردهاید (مسئولیت صد درصدی). به روح خود
نیز اهمیت دهید. مشغلههای روزمره توجیه مناسبی برای نداشتن زمان در جهت انجام
کارهایی که آرزویش را دارید نیست. عمرتان دارد میگذرد.
۲۱- با تنبلی مبارزه کنید که عامل اصلی
بسیاری از عقبماندگیهاست. روش ابتکاری خودتان را برای مبارزه با تنبلی ابداع
کنید. یکی از سخنرانان "تد" میگفت هر گاه برای کاری تنبلی میکند، از ۵
به یک، شمارش معکوس میکند و خود را ملزم به انجام آن کار مینماید. همین یک راه
ساده، زندگی او را متحول کرده است. شما هم راه خودتان را بیابید.
۲۲- نقاط ضعف خود را بی هیچ تعارفی شناسایی
کنید. یکی از سختترین کارهای ممکن برای مردم، واقعگرا بودن است آن هم درست
هنگامی است که نوبت به ضعفهای خودشان میرسد. زمانی که قادر به تشخیص این نقاط
ضعف و درک آنها باشید، میتوانید برای بهبود وضعیتتان روی خود کار کنید. مثلاً
اگر بدانید نقطه ضعفتان زود از کوره در رفتن است، در موقعیت خشم، مراقبت بیشتری
نسبت به خودتان خواهید داشت.
۲۳- خودتان را برای کارهای خوبی که میکنید،
تشویق کنید و منتظر تحسین دیگران نباشید.
۲۴- از پیچیده و مرموز بودن بپرهیزید! ساده
باشید. هر چه تقلای کمتری برای شاد بودن کنید، شادتر خواهید بود.
۲۵- با افرادی معاشرت داشته باشید که دوست
دارید آن گونه باشید. گفته میشود هر کس میانگینی از ۵ نفر اطرافیانش است.
۲۶- ناامیدی را کنار بگذارید. خطرهای
ناامیدی را به جان نخرید! خیلی از مواقع به هدف خود بسیار نزدیک هستیم اما به دلیل
ناامیدی، آن را رها میکنیم بدون آن که بدانیم چقدر نزدیک بودهایم.
۲۷- انتقادپذیر باشید! کسانی که ما را نقد
میکنند به ما نقاط ضعفمان را نشان میدهند و این بهترین چیز است. به جای مقابله
با آنها و نظراتشان، کمی فکر کنید. شاید واقعا در مسیر اشتباه هستید.
۲۸- به جای آن که دنبال پول باشید، دنبال
خوب کار کردن باشید. تجربه کارآفرینان و ثروتآفرینان بزرگ میگوید که آنها صرفاً
روی درست انجام دادن کار تمرکز کردهاند و پول هم البته به دنبالش آمده است. با
این روش، شادتر و آسودهتر زندگی خواهید کرد.
۲۹- ریسک کنید اما نه تمام زندگیتان را.
انسانهایی که ریسک نمیکنند، ممکن است سقوط نکنند ولی پرواز هم نخواهند کرد.
۳۰ - سفر بروید! دنیا فقط
همین محله و شهر و کشوری نیست که در آن هستید. سفر سرزندهتان میکند.
۳۱- مهارتهای اجتماعی و ارتباطی خود را
تقویت کنید. گروه دوستانتان را تقویت و با آنها معاشرت کنید.
۳۲- کمی از سرعت کار کردنتان بکاهید و
بیشتر به خود، خانواده و دوستانتان برسید. کار کنید ولی غرق در کار نشوید که از
زندگی لذت نخواهید برد.
۳۳- احساساتتان را سرکوب نکنید. یک محقق
استرالیایی که درباره حسرتهای انسانها تحقیق کرده میگوید که افراد سالمند زیادی
به او گفتهاند: ای کاش شجاعت آن را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگویم...
ای کاش به او می گفتم: دوستت دارم.