گزیده ها قسمت چهارم

گزیده ها قسمت چهارم  5 آذر -97
فارين پاليسي: تلگرام با خبرهاي دروغ ارزش پول ايران را نابود كرد
نشريه آمريكايي فارين پاليسي در گزارشي انتشار گسترده اخبار دروغ توسط پيام رسان تلگرام را عامل اصلي نابودي ارزش پول ملي ايران معرفي كرد.
سرويس سياسي- فارين پاليسي در گزارش خود نوشت؛ رئيس جمهور ايران زمان قابل ملاحظه اي را در دوران انتخاباتي رياست جمهوري صرف پيام رسان تلگرام كرد. در آن دوران بخشي از مردم به اخبار تلگرام اطمينان مي كردند تا بتوانند در رابطه با كانديد مورد علاقه خود، «حسن روحاني» اطلاعاتي را كسب نمايند. اما تنها يك سال بعد، تلگرام بلاي جان روحاني شد و اين اپليكيشن مركز شتاب دهنده نابودي ارز ايران شد.
برخي از ايراني ها از پيام رسان «تلگرام» براي اشاعه شايعات و اخبار نادرست در رابطه با نوسانات ارزي استفاده مي كنند تا براي خود سودآوري كنند. ريال ايراني تا ماه «مي» جاري در مسيري با ثبات گام بر مي داشت اما هنگامي كه ترامپ از توافق هسته اي خارج شد اوضاع هم دگرگون شد. بهاي دلار سير صعودي به خود گرفت و حتي هنگامي كه روحاني در نيويورك بسر مي برد تا در مجمع عمومي سازمان سخنراني داشته باشد، اين قيمت به 19 هزار تومان هم رسيد
اما حقيقتا اين تحريم هاي آمريكا و ضعف ساختاري اقتصاد ايران نبود كه به تنهايي باعث بي ارزش شدن ريال شد. بلكه تاثير حقيقي و عمده در اين بين را گردش اطلاعات غلط و شايعاتي گذاشت كه در فضاي «تلگرام» در ميان مردم دست به دست مي شد
به گزارش فارين پاليسي، صراف هاي حرفه اي ايران از فضاي تلگرام استفاده كردند تا از فضاي عدم شفافيت بازار سياه براي كسب سود حداكثري سوءاستفاده كنند. ايراني ها هم در اين بين به پست ها و اطلاعات رد و بدل شده در تلگرام اطمينان مي كردند و اطلاعات خود را بدين واسطه تكميل مي كردند. برخي از كانال هاي تلگرامي با داشتن بيش از 2 ميليون عضو نقش اساسي اي را در تعيين نرخ ارز ايفا كردند. حتي برخي از كانال ها اخبارهاي مثبت اقتصادي در رابطه با بي تاثير بودن تحريم هاي نفتي آمريكا عليه ايران را سانسور هم مي كردند. در مقابل رسانه هاي مورد اطمينان و وابسته به حاكميت هم تلاش بسياري كردند تا جنگ رواني و شايعاتي كه در تلگرام مطرح شده بود را خنثي كنند. اين رسانه ها دائما اعلام مي كردند كه اين اخبار صحت ندارد و مبناي اشتباهي دارد. مردم هم در اين ميان سعي مي كردند تا از ثروت خود محافظت نمايند و به خيابان فردوسي روانه شدند تا ريال هاي خود را بفروشند و دلار بگيرند تا بدين ترتيب ثروت خود را از دست ندهند
زماني كه ريال ارزش خود را روز به روز بيش تر از دست مي داد حاكميت وارد ميدان شد و اقداماتي را براي آرام كردن بازار انجام داد. ممنوع كردن فروش دلار از جمله اين اقدامات بود. روشي كه فقط شفافيت را از بين برد و فضا را براي سودجويان بيش از گذشته فراهم كرد
در هفته هاي گذشته و هنگامي كه ريال مجددا در حال باز پس گيري ارزش خود بود، كانال هاي تلگرامي در برابر اخبار مثبت مقاومت كردند. اخبار گران شدن ريال را با تاخير قابل توجهي گزارش مي كردند و بعضي گروه ها هم حتي اطلاعات غلطي را به مردم مخابره مي كردند.علت اصلي ارزان تر بودن ريال از آنچه كه بايد باشد به دليل تاثيرات رواني اي است كه هم دولت آمريكا و هم فضاي تلگرامي ايجاد مي كند

كدخدايي: شوراي نگهبان بر اساس حداقل قوانين صلاحيت افراد را بررسي مي كند
سخنگوي شوراي نگهبان گفت: بررسي صلاحيت، شايستگي و راي، 3 مرحله و مكانيسم در هر انتخابات هستند كه شوراي نگهبان بر اساس حداقل قوانين صلاحيت افراد را بررسي مي كند اما هيچ معيار و قانوني را براي تائيد شايستگي هاي يك فرد ندارد.
عباسعلي كدخدايي در قسمت چهل و چهارم برنامه «بدون توقف» درخصوص مقوله مهندسي انتخابات از سوي شوراي نگهبان، گفت: انسان جائزالخطا است و گاهي ممكن است اعضاي شوراي نگهبان در بحث تائيد صلاحيت ها دچار اشتباه شوند. لذا اگر اشتباه قابليت جبران داشته باشد، بايد به سرعت اصلاح شود و در صورت عدم جبران نيز مي توان حداقل توبه كرد . بنابراين جانبداري بي اساس از يك طيف سياسي و رد صلاحيت حزب مقابل كاري عامدانه و تخلفي بزرگ محسوب مي شود.
به گزارش فارس، وي با اشاره به انتخابات سال 88 اظهار داشت: انتخابات اين سال شيرين بود كه عده اي با خطا و تخلف آن را به كام مردم تلخ كردند. همچنين اگر شوراي نگهبان قصد مهندسي در فرآيند انتخابات 88 را داشت، در بررسي صلاحيت ها به آساني مي توانست از كانديدا شدن برخي افراد مانند موسوي و كروبي جلوگيري كند.
سخنگوي شوراي نگهبان درخصوص تشكيل كميته صيانت از آراء مردم در سال 88 بيان داشت: در اصل 99 قانون اساسي اجازه نظارت و بررسي بر انتخابات تنها بر عهده شوراي نگهبان و وزارت كشور گذاشته شده است و هيچ اصل قانوني به تشكيل كميته اي با اين محوريت حكم نداده است. در همين راستا طبق قانون تنها نمايندگان مشخص شده حق نظارت بر صندوق هاي راي را دارند و تشكيل كميته صيانت از آراء مردم مشروعيت و اعتبار قانوني ندارد.
كدخدايي در پاسخ به اين سوال كه در صورت تخلف از سوي شوراي نگهبان چه كسي پاسخگو است، خاطرنشان كرد: تمام ساختارهاي اداري و سياسي كشور داراي يك مرحله نهايي و مقامي ارشد است به گونه اي كه اگر در حق فردي بي عدالتي صورت گرفته باشد، مي تواند از طريق مراجع مربوطه دادخواهي كند؛ اما در رابطه با تخلف اعضاي شوراي نگهبان، قوه قضائيه مسئول رسيدگي به تخلفات اعضا است.
وي تصريح كرد: مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز در تائيد تصميمات شوراي نگهبان نقش دارد. البته بايد به اين نكته توجه كرد كه قانون نظم عمومي ايجاب مي كند كه سلسله وظايف در كشور به يك نهاد و يا مرجعي كه عهده دار تصميم نهايي باشد، ختم شود. سخنگوي شوراي نگهبان بيان داشت: بررسي صلاحيت، شايستگي و راي 3 مرحله و مكانيسم در هر انتخابات هستند كه شوراي نگهبان بر اساس حداقل قوانين صلاحيت افراد را بررسي مي كند؛ اما هيچ معيار و قانوني را براي تائيد شايستگي هاي يك فرد ندارد. لذا ملاك انتخاب افراد تنها بر اساس راي است كه اين امر ضمانت كننده شايستگي هاي يك كانديدا نيست.
خبر ويژه 
بازي «كي بود، من نبودم» درباره بزك برجام
محمد جواد ظريف كه تا ديروز از باغ برجام، عناويني چون «اميركبير» را دشت مي كرد، امروز معتقد است دولت نبايد برجام را بزك مي كرد و توقع مردم را بالا مي برد؛ اين در حاليست كه تاريخ مي گويد ظريف خود مهم ترين عامل بزك كردن برجام و بالا رفتن توقع مردم بوده است.
به گزارش رجانيوز جواد ظريف 19 آبان ماه سال جاري در مصاحبه با برنامه پارك شهر راديو تهران گفته است: «برخي برجام را در حد يك معامله اقتصادي مي دانند، در صورتي كه اين توافق بين المللي فراتر از اين موضوعات است. براساس برجام از سوي شوراي امنيت سازمان ملل حق غني سازي ايران به عنوان يك واقعيت پذيرفته شد
ظريف گلايه كرده كه چرا برخي با ربط دادن برجام به معيشت مردم، توافق هسته اي را در حد يك معامله اقتصادي تقليل داده اند. البته ظريف خود چندي پيش در برنامه حالا خورشيد اعتراف كرده بود كه كار، كار خود دولت بوده و اتفاقا اشتباه هم بوده است. ظريف 4 شهريور ماه در آن برنامه گفته بود: «برخي اعضاي دولت و رسانه ها توقع مردم از برجام را بالا بردند.» اين ادعا در صورتي است كه شخص محمد جواد ظريف شهريور ماه سال 1394 در كميسيون برجام گفته بود: «كل تحريم هاي اقتصادي، مالي و پولي اتحاديه اروپا، كل تحريم هاي ايالات متحده كه بر شخصيت هاي غيرآمريكايي اعمال مي شود از روز اجرا لغو خواهد شد، علاوه بر آن تحريم 35 ساله هواپيمايي نيز لغو مي شود
از طرفي ظريف، كه شنبه 26 ديماه سال 1394 به جهت اعلام آغاز روز اجراي برجام به وين رفته بود، در بدو ورود به فرودگاه اعلام كرده بود: «ما فكر مي كنيم كه اجراي برجام يك فرصت بسيار خوبي براي مردم ايران است كه از آن طريق همه قطعنامه هاي ظالمانه شوراي امنيت و همه قطعنامه هاي شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي پايان يابد و رسما لغو شود
اين تاكيد ظريف بر روي لغو تمامي تحريم ها در روز اجراي توافق برجام، خود عاملي بود كه دست رسانه هاي غربگرا و ديگر شخصيت هاي دولت را براي بالا بردن توقع مردم باز مي گذاشت. بنابراين بي راه نيست اگر ظريف را از مهمترين عوامل بزك كردن برجام و ارائه نگاه غيرواقعي به آن بدانيم.
«كليد چرخيد، ايران خنديد»، «پيروزي بدون جنگ»، «ظريف گل زد، ايران خنديد» و... اين ها بخشي از تيترهاي صفحه اول روزنامه هاي اصلاح طلب در 24 تير 1394 - يك روز پس از امضاي برجام- است. همين روزنامه ها در دي ماه 1394 نيز با تيتر درشت نوشتند كه «تحريم ها به تاريخ پيوست» و «صبح بدون تحريم» فرا رسيد و «فروپاشي تحريم ها» رخ داد!
نكته قابل توجه آن است كه در همان زمان، يك بار هم جناب ظريف به رسانه هاي طرفدار دولت تذكر نداد كه اين گونه بزك كردن برجام باعث بالا بردن توقع عموم مردم خواهد شد. گويا آن زمان خيلي بد هم نبوده تا برجام دستاوردي بي بديل شناخته شود، تا هم ظريف تبديل به «اميركبير» زمان شود و هم تضميني باشد براي در قدرت ماندن روحاني و اصلاح طلبان.
خبر ويژه 
خزانه داري آمريكا خودي است كه تحريم هاي آن را به اجرا گذاشتيد؟!
حركت در مسير الحاق به FATF و CFT، ادامه حركت غلط برجام است.
روزنامه رسالت در يادداشتي به قلم محمدكاظم انبارلويي نوشت: «اف اي تي اف» در آخرين بيانيه خود شروط 9 گانه اي را براي ايران تعيين كرده است و در اولين شرط آن تاكيد مي كند، جمهوري اسلامي بايد تعريف «اف اي تي اف» از تروريسم و مصاديق آن را بپذيرد و در اين مورد حق تحفظ ندارد.
ادعاي موافقين «سي اف تي» كه در قطعنامه هاي سازمان ملل و ليست خزانه داري آمريكا نام هيچ نهاد و نيز مسئولان و سرداران ايراني به عنوان تروريست وجود ندارد، يك دروغ آشكار است. كافي است با رجوع به پايگاه هاي اطلاع رساني اين دو، خلاف واقع بودن اين ادعا ثابت شود. با پذيرش «سي اف تي» ايران بايد بودجه سپاه، نيروي قدس، وزارت اطلاعات و وزارت دفاع را قطع و حساب هاي بانكي آنها را مسدود كند و با پذيرش اين «خودتحريمي» تحت نظارت بازرسان «اف اي تي اف» درآيد.
محمدجواد ظريف مي گويد: «براي اينكه جلوي بهانه آمريكا را بگيريم، بايد بپيونديم.» بهانه چيست؟ بهانه عدم حمايت از تروريسم! اولا مگر بهانه هاي آمريكا تمامي دارد، ثانيا آنها حمايت از حزب الله، حماس و مردم يمن را حمايت از تروريسم مي دانند، اما در عوض خودشان را كه مدافع منافقين تروريست هستند، مخالف تروريسم جلوه مي دهند. آنها مدافع القاعده و داعش هستند كه جهان اسلام را با ترور و وحشت، به آتش كشيده اند، اما مي گويند، ما مخالف تروريسم هستيم!
انصافا بايد از اقدام هوشمندانه، مستدل، قانوني، شرعي و شجاعانه شوراي نگهبان تشكر كرد كه جلوي يك «كاپيتولاسيون پولي و مالي» را گرفتند.
موافقان لايحه با راي علني در مجلس مخالفت كردند و گفتند راي بايد مخفي باشد. اين نشان مي دهد خودشان هم از عواقب ننگين پذيرش چنين امري بيمناك هستند.
واكنش هاي موافقين لايحه در مورد نظر شوراي نگهبان هم جالب است. برخي گفتند؛ رد لايحه، هديه به ترامپ بود، پشت مردم را خالي كردند، گل به خودي بود. ملت را تحريم كردند!
نقد يا انتقاد با حقه بازي، وارونه نمايي، خلاف گويي و ادعاهاي بي سند و مدرك فرق دارد. يك مرزبندي بايد داشته باشند. اگر رد لايحه، هديه به ترامپ بود، چرا خزانه داري آمريكا اصرار دارد ايران به «اف اي تي اف» و به ويژه «سي اف تي» بپيوندند؟!
اگر رد لايحه «سي اف تي» خالي كردن پشت مردم است، چرا هنوز لايحه به تصويب نرسيده، برخي بانك ها وقيحانه نامه نوشتند به نهادها و اشخاص حقيقي و حقوقي كه در فهرست تحريم خزانه داري آمريكا و شوراي امنيت سازمان ملل قرار دارند و گفته اند نمي توانيم به شما سرويس مالي بدهيم. اگر گل به خودي بود، آقايان بيايند خودي و غيرخودي را تعريف كنند تا معلوم شود بالاخره آمريكا، خزانه داري اين كشور خودي است يا غيرخودي. «اف اي تي اف» و به ويژه «سي اف تي» يكي از مباني و مبادي تحكيم زيرساخت تحريم هاست. اين را كسي كه يك واحد حقوق هم نخوانده، مي فهمد. از 200 كشور جهان فقط 37 كشور عضو «اف اي تي اف» هستند و چرخ اقتصاد 160 كشور جهان بدون الحاق به «اف اي تي اف» مي چرخد چرا خلاف واقع مي گويند همه پيوسته اند، ما هم بايد بپيونديم؟